برای پاسخ به این سؤال در آغاز مقدمه ای بیان می کنیم و سپس به اصل آن می پردازیم: همة ما می دانیم که در نفسِ (منِ) انسان دو دسته گرایش وجود دارد: 1 . گرایش به امور مادی و غریزی 2 . گرایش به امور معنوی و روحانی. و نیز آشکار است که گرایش های غریزی قدرت تشخیص خوب و بد را ندارند و به تعبیری کور هستند و تنها می خواهند ارضا شوند، دیگر برای آنها فرقی نمی کند که چگونه و از چه راهی به خواستة خود برسند، راه خیر یا شرّ، راهی که به سعادت منتهی می شود یا به شقاوت.[1] تشخیص راههای (سعادت فرجام) و راههای (شقاوت فرجام) به عهدة عقل یا وحی است. (که البته این دو مطابق و موافق همدیگرند چنان که در جای خود به اثبات رسیده است). چون عقل نیروی حسابگر است و آخر و عاقبت کار مورد نظر و تأثیر آن را در سرنوشت انسان می سنجد.[2]و مشخص می کند آیا کار مورد نظر در مدار بندگی خدا هست و به بهشت او ختم می شود یا خیر؟ از امام صادق علیه السلام پرسیدند: ما العقلُ؟ قالَ: ما عُبِدَ به الرحمنُ و اکتُسِبَ به الجِنانُ... عقل چیست؟ فرمودند: چیزی است که به وسیلة آن خدا پرستش می شود و بهشت به دست می آید.[3] اگر عقل تشخیص داد که این گونه راضی کردن نفس با کمال انسان سازگار است در این صورت گرایش های مادی و معنوی با هم در صلح و صفا خواهند بود ولی اگر عقل دریافت که ای نفس، این ره که تو می روی به ترکستان است اینجاست که بین این دو گروه گرایش نبرد سختی در خواهد گرفت. پس این که گفته اند که عقل و نفس با هم مبارزه می کنند برای این است که مطالب به ذهن نزدیکتر و درکشان آسان تر باشد. وگرنه این دو در عرض هم نیستند. چرا که نفس یک سری خواهش ها دارد و عقل چراغی است که راه صحیح رسیدن به آنها را روشن می کند. اگر قرار باشد کشمکشی باشد باید بین دو کشش باشد. عقل اصلاً از جنس کشش نیست کارش نشان دادن راه از چاه است و با هیچ کسی هم جنگی ندارد. و آنجا که می گویند عقل و نفس مبارزه می کنند در حقیقت منظور این است که مرتبه ای از نفس که کمال طلب است و فرشته خود با مرتبه ای دیگر از نفس که لذت طلب است و دیو صفت می جنگد، و چون کشش های کمال جو حرکتشان بر وفق روشنگری و سنجش عقل است و عقل آنها را تأیید و تصدیق می کند، به جای این که بگویند جنگ بین کشش های غریزی از یک سو و کشش های معنوی از سوی دیگر سو است. می گویند جنگ بین نفس و عقل است. از این نکته که بگذریم، بالاخره تصمیم گیری بین این دو دسته کشش با (جوهر نفس)[4] است که در (اراده) تجلّی می کند و از باطن نفس می جوشد که در میان گرایش ها به وسیلة آن، راهی را انتخاب کرده و سرنوشت خویش را می سازیم.[5] حال سؤال اصلی و در واقع شکل دقیق تر پرسش شما این است که چرا گاهی کشش های غریزی بر کشش های معنوی پیروز می شوند؟ و به تعبیر دیگر چرا گاهی (جوهر نفس) جانب خواسته های مادی را نگه می دارد و جانب خواسته های ملکوتی را فرو می گذارد؟ پاسخ یک کلمه است: (دنیازدگی) امام صادق علیه السلام فرمودند: رأس کلِّ خطئةٍ حبُّ الدنیا، منشاء هر گناهی دوستی دنیاست[6] اما پیش از هر چیز دیگر باید بدانیم (دنیا) چیست؟ تا دریابیم (دنیازدگی) چیست؟ دنیا عبارت است از زندگی این جهانی (و امور مربوط به آن) که به ما نزدیکتر است در مقابل زندگی آن جهانی که از ما دورتر است.[7] امور دنیایی مانند: ثروت، زن،فرزند، خوردنیها، آشامیدنیها، دیدنیها، شنیدنیها و ... چنان که افتد و دانی. امّا آیا علاقة به اینها به عنوان مقدمه و وسیله ای برای رسیدن به کمال و سعادت ابدی دنیازدگی نیست. بلکه چنین علاقه ای را خود خداوند تبارک و تعالی در سرشت انسانها نهاده تا امور جهان نظم خود را داشته باشد و اگر این علاقه ها نبود اصلاً نسل بشر ادامه نمی یافت[8] و نه از تاک نشانی می ماند و نه از تاک نشان. آنچه (دنیازدگی) است و علاقه ای است که از طرف قرآن ور وایت ها مورد مذمت قرار گرفته، علاقة بیش از حدّ و دلبستگی شدید به دنیاست. به گونه ای که دنیا هدف نهایی زندگی شخص باشد و به هدفی والاتر از آن نیندیشد و به همین شهوات زودگذر مادی راضی و قانع باشد.[9] کسانی که وصف حالشان در این آیة شریفه آمده است: (إنّ الذینَ لایَرجوُنَ لِقاءَنا و رَضوا بالحیوةِ الدُّنیا و اطمأنّوًا بِها و الذّین عن ایاتِنا غافلون اولئک مأویهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکسبونَ.[10] (دنیازدگی) این است. و نتیجة چنین نگرشی این است که شخص خدا و قیامت را فراموش می کند و برای رسیدن به خواسته های نفسانی اش که در این حالت (هوای نفس) نامیده می شوند از هیچ کاری روی برنمی گرداند و برای او یکسان است که از راه های معقول و مشروع به سوی ارضای خواهش هایش حرکت کند یا از راه های نامعقول و نامشروع. سخن و نتیجه نهایی این که، پس از آن جایی که گرایش نفس به دنیا، زمانی (هوای نفس) نامیده می شود که دنیا به عنوان مطلوب اصلی (و نه مقدمه ای برای آخرت) محسوب شود.[11] یعنی همان چیزی که (دنیازدگی) نامیده می شود. لذا اگر دنیازدگی نباشد، هوای نفسی هم نخواهد بود که با گرایش های رو به آسمان و ملکوتی انسان مبارزه کند و گاهی نیز بر آن چیره شود. و اینجاست پاسخ پرسش که آنچه باعث می شود جوهر نفس در نزاع بین گرایش های مادی و گرایش های معنوی گاهی به سود گرایش های مادی عمل کند، (دنیازدگی) است. منابعی برای مطالعه بیشتر: 1 . امام خمینی(ره)، چهل حدیث، حدیث 6، ص 119، چاپ سوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره). 2 . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، باب دنیا، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 77. حدیث اخلاقی: امام علی علیه السلام : اُحَذِّرُکُمُ الدنیا، فانّها حُلْوَةُ خَضِرَةُ حُفَّتْ بالشَّهوات. شما را از دنیا برحذر می دارم زیرا آن شیرین و باطراوت است و احاطه شده با خواهش های نفسانی است. میزان الحکمة، ج 4، ص 5865، ص 1714، محمد محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1377. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: استاد مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج اول، ص 203، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، بهار 76. [2] . ر.ک: همان، ص 207. [3] . شیخ کلینی، اصول کافی، ج اول،کتاب عقل و جهل، ح 3، ص 11، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام . [4] . ر.ک: مصباح یزدی، همان، ص 208 و 209. [5] . برای فهمیدن مقصود از اصطلاح (جوهر نفس) باید به کتابهای فلسفی مانند آموزش فلسفه و یا نهایة الحکمة مراجعه نمود. در این کتاب ها در مبحث مقولات عشر (نهایة الحکمه، مرحلة ششم، فصل سوم) یا (آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، ج دوم، درس چهل و چهارم) موجودات ممکن را به دو دستة جوهر و عرض تقسیم می کنند. و جوهر را پنج قسم می دانند: عقل، نفس، جسم، ماده و صورت مادی. [6] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، مترجم فارسی، ح 5815، ص 1702، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 77. [7] . ر.ک: مصباح یزدی، همان، ص 220. [8] . ر.ک: استاد شهید مطهری(ره)، بیست گفتار، ص 6 205، انتشارات صدرا، خرداد 58. [9] . ر.ک: همان، ص 207. [10] . سوره مبارکه یونس علیه السلام آیه 7. [11] . ر.ک: مصباح یزدی، همان، ص 230.
برای پاسخ به این سؤال در آغاز مقدمه ای بیان می کنیم و سپس به اصل آن می پردازیم:
همة ما می دانیم که در نفسِ (منِ) انسان دو دسته گرایش وجود دارد: 1 . گرایش به امور مادی و غریزی 2 . گرایش به امور معنوی و روحانی. و نیز آشکار است که گرایش های غریزی قدرت تشخیص خوب و بد را ندارند و به تعبیری کور هستند و تنها می خواهند ارضا شوند، دیگر برای آنها فرقی نمی کند که چگونه و از چه راهی به خواستة خود برسند، راه خیر یا شرّ، راهی که به سعادت منتهی می شود یا به شقاوت.[1]
تشخیص راههای (سعادت فرجام) و راههای (شقاوت فرجام) به عهدة عقل یا وحی است. (که البته این دو مطابق و موافق همدیگرند چنان که در جای خود به اثبات رسیده است). چون عقل نیروی حسابگر است و آخر و عاقبت کار مورد نظر و تأثیر آن را در سرنوشت انسان می سنجد.[2]و مشخص می کند آیا کار مورد نظر در مدار بندگی خدا هست و به بهشت او ختم می شود یا خیر؟
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: ما العقلُ؟ قالَ: ما عُبِدَ به الرحمنُ و اکتُسِبَ به الجِنانُ...
عقل چیست؟ فرمودند: چیزی است که به وسیلة آن خدا پرستش می شود و بهشت به دست می آید.[3]
اگر عقل تشخیص داد که این گونه راضی کردن نفس با کمال انسان سازگار است در این صورت گرایش های مادی و معنوی با هم در صلح و صفا خواهند بود ولی اگر عقل دریافت که ای نفس، این ره که تو می روی به ترکستان است اینجاست که بین این دو گروه گرایش نبرد سختی در خواهد گرفت.
پس این که گفته اند که عقل و نفس با هم مبارزه می کنند برای این است که مطالب به ذهن نزدیکتر و درکشان آسان تر باشد. وگرنه این دو در عرض هم نیستند. چرا که نفس یک سری خواهش ها دارد و عقل چراغی است که راه صحیح رسیدن به آنها را روشن می کند. اگر قرار باشد کشمکشی باشد باید بین دو کشش باشد. عقل اصلاً از جنس کشش نیست کارش نشان دادن راه از چاه است و با هیچ کسی هم جنگی ندارد. و آنجا که می گویند عقل و نفس مبارزه می کنند در حقیقت منظور این است که مرتبه ای از نفس که کمال طلب است و فرشته خود با مرتبه ای دیگر از نفس که لذت طلب است و دیو صفت می جنگد، و چون کشش های کمال جو حرکتشان بر وفق روشنگری و سنجش عقل است و عقل آنها را تأیید و تصدیق می کند، به جای این که بگویند جنگ بین کشش های غریزی از یک سو و کشش های معنوی از سوی دیگر سو است. می گویند جنگ بین نفس و عقل است.
از این نکته که بگذریم، بالاخره تصمیم گیری بین این دو دسته کشش با (جوهر نفس)[4] است که در (اراده) تجلّی می کند و از باطن نفس می جوشد که در میان گرایش ها به وسیلة آن، راهی را انتخاب کرده و سرنوشت خویش را می سازیم.[5]
حال سؤال اصلی و در واقع شکل دقیق تر پرسش شما این است که چرا گاهی کشش های غریزی بر کشش های معنوی پیروز می شوند؟ و به تعبیر دیگر چرا گاهی (جوهر نفس) جانب خواسته های مادی را نگه می دارد و جانب خواسته های ملکوتی را فرو می گذارد؟
پاسخ یک کلمه است: (دنیازدگی)
امام صادق علیه السلام فرمودند: رأس کلِّ خطئةٍ حبُّ الدنیا، منشاء هر گناهی دوستی دنیاست[6] اما پیش از هر چیز دیگر باید بدانیم (دنیا) چیست؟ تا دریابیم (دنیازدگی) چیست؟ دنیا عبارت است از زندگی این جهانی (و امور مربوط به آن) که به ما نزدیکتر است در مقابل زندگی آن جهانی که از ما دورتر است.[7] امور دنیایی مانند: ثروت، زن،فرزند، خوردنیها، آشامیدنیها، دیدنیها، شنیدنیها و ... چنان که افتد و دانی.
امّا آیا علاقة به اینها به عنوان مقدمه و وسیله ای برای رسیدن به کمال و سعادت ابدی دنیازدگی نیست. بلکه چنین علاقه ای را خود خداوند تبارک و تعالی در سرشت انسانها نهاده تا امور جهان نظم خود را داشته باشد و اگر این علاقه ها نبود اصلاً نسل بشر ادامه نمی یافت[8] و نه از تاک نشانی می ماند و نه از تاک نشان.
آنچه (دنیازدگی) است و علاقه ای است که از طرف قرآن ور وایت ها مورد مذمت قرار گرفته، علاقة بیش از حدّ و دلبستگی شدید به دنیاست. به گونه ای که دنیا هدف نهایی زندگی شخص باشد و به هدفی والاتر از آن نیندیشد و به همین شهوات زودگذر مادی راضی و قانع باشد.[9] کسانی که وصف حالشان در این آیة شریفه آمده است:
(إنّ الذینَ لایَرجوُنَ لِقاءَنا و رَضوا بالحیوةِ الدُّنیا و اطمأنّوًا بِها و الذّین عن ایاتِنا غافلون اولئک مأویهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکسبونَ.[10]
(دنیازدگی) این است. و نتیجة چنین نگرشی این است که شخص خدا و قیامت را فراموش می کند و برای رسیدن به خواسته های نفسانی اش که در این حالت (هوای نفس) نامیده می شوند از هیچ کاری روی برنمی گرداند و برای او یکسان است که از راه های معقول و مشروع به سوی ارضای خواهش هایش حرکت کند یا از راه های نامعقول و نامشروع.
سخن و نتیجه نهایی این که، پس از آن جایی که گرایش نفس به دنیا، زمانی (هوای نفس) نامیده می شود که دنیا به عنوان مطلوب اصلی (و نه مقدمه ای برای آخرت) محسوب شود.[11] یعنی همان چیزی که (دنیازدگی) نامیده می شود. لذا اگر دنیازدگی نباشد، هوای نفسی هم نخواهد بود که با گرایش های رو به آسمان و ملکوتی انسان مبارزه کند و گاهی نیز بر آن چیره شود. و اینجاست پاسخ پرسش که آنچه باعث می شود جوهر نفس در نزاع بین گرایش های مادی و گرایش های معنوی گاهی به سود گرایش های مادی عمل کند، (دنیازدگی) است.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1 . امام خمینی(ره)، چهل حدیث، حدیث 6، ص 119، چاپ سوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره).
2 . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، باب دنیا، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 77.
حدیث اخلاقی:
امام علی علیه السلام :
اُحَذِّرُکُمُ الدنیا، فانّها حُلْوَةُ خَضِرَةُ حُفَّتْ بالشَّهوات.
شما را از دنیا برحذر می دارم زیرا آن شیرین و باطراوت است و احاطه شده با خواهش های نفسانی است.
میزان الحکمة، ج 4، ص 5865، ص 1714، محمد محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1377.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: استاد مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج اول، ص 203، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، بهار 76.
[2] . ر.ک: همان، ص 207.
[3] . شیخ کلینی، اصول کافی، ج اول،کتاب عقل و جهل، ح 3، ص 11، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام .
[4] . ر.ک: مصباح یزدی، همان، ص 208 و 209.
[5] . برای فهمیدن مقصود از اصطلاح (جوهر نفس) باید به کتابهای فلسفی مانند آموزش فلسفه و یا نهایة الحکمة مراجعه نمود. در این کتاب ها در مبحث مقولات عشر (نهایة الحکمه، مرحلة ششم، فصل سوم) یا (آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، ج دوم، درس چهل و چهارم) موجودات ممکن را به دو دستة جوهر و عرض تقسیم می کنند. و جوهر را پنج قسم می دانند: عقل، نفس، جسم، ماده و صورت مادی.
[6] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، مترجم فارسی، ح 5815، ص 1702، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 77.
[7] . ر.ک: مصباح یزدی، همان، ص 220.
[8] . ر.ک: استاد شهید مطهری(ره)، بیست گفتار، ص 6 205، انتشارات صدرا، خرداد 58.
[9] . ر.ک: همان، ص 207.
[10] . سوره مبارکه یونس علیه السلام آیه 7.
[11] . ر.ک: مصباح یزدی، همان، ص 230.
- [سایر] آیا عقل نظری بدون تهذیب نفس، می تواند به مراحل عالی کشف حقیقت برسد؟
- [سایر] رابطه میان نفس، روح، جان، عقل، ذهن و فطرت چگونه است؟
- [سایر] آیا عقل نظری بدون تهذیب نفس، میتواند به مراحل عالی کشف حقیقت برسد؟
- [سایر] آیا عقل نظری بدون تهذیب نفس، میتواند به مراحل عالی کشف حقیقت برسد؟
- [سایر] رابطه میان نفس، روح، جان، عقل، ذهن و فطرت را چگونه می توانیم بیان کنیم؟ ما کدامیک از آنها هستیم؟
- [سایر] رابطۀ میان نفس، روح، جان، عقل، ذهن و فطرت را چگونه می توانیم بیان کنیم؟ ما کدامیک از آنها هستیم؟
- [سایر] با سلام. به عقیده ابن سینا عقل برای دریافت امور کلی و عقلی به عقل فعال متصل میشود و عقل فعال خیر و مبرای از خطا است. آیا از نظر ایشان انسان امور شر و فاسد را از طریق عوالم بالا یا نفوس فلکی دریافت میکند؟ آیا در مسیر نزول معرفت به نفس انسان، نفوس فلکی میتوانند معارف را تغییر دهند؟ و نیز از نظر ایشان شیطان به کدام یک از عوالم تعلق دارد؟ و آیا شیطان متعلق به عالم نفوس فلکی است؟ و از طریق کدام قوه از قوای نفس قادر به انحراف نفس است؟ با تشکر
- [سایر] معنای این جملات به زبان سادهتر چه میشود؟ (نفس، جوهری است بسیط و روحانی و زنده به ذات و دانا است به قوت و فاعل به طبع و او صورتی است از صورتهای عقل فعّال). (حقیقت انسان نفس لطیفه ربانی است؛ که جنبه جسمانی و روحانی وی نیز همگی از مظاهر و جلوههای آن حقیقتاند). (نفس کاملترین مظهر حق است).
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جریان کربلا چه کسی پیروز شد؟
- [سایر] در جریان کربلا چه کسی پیروز شد؟
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان بر دزد یا شخص مهاجم پیروز شد به نحوی که دیگر نمیتواند کاری انجام دهد حقّ ندارد بیجهت او را بزند یا مجروح کند یا بکشد، و تعزیر او با حاکم شرع است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان به گونهای بر مهاجم پیروز شود که وی دیگر توان تهاجم نداشته باشد، دفاع کننده حقّ زدن یا زخمی کردن و یا کشتن وی را ندارد و محاکمه و مجازات او با حاکم شرع است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خواندن سوره توحید به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله مظاهری] خواندن سوره توحید به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله نوری همدانی] خواندن سوره قل هو الله به یک نفس مکروه است .
- [آیت الله مظاهری] اشخاصی که به تنگی نفس مبتلا میباشند و به دستور پزشک هنگام تنگی شدید نفس توسّط وسیلهای که حاوی مواد اکسیژنی است از راه دهان اکسیژن به ریه خودشان میرسانند روزه آنها صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند شیعه و مؤمن و دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن سوره )قل هو ا& احد( به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله وحید خراسانی] خواندن سوره قل هو الله احد به یک نفس مکروه است
- [آیت الله خوئی] خواندن سوره" قل هو الله احد" به یک نفس مکروه است.