به نظر می رسد این پرسش ناظر به آیه 11 از سوره حج باشد که می فرماید: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ...) ترجمه: برخی از انسان ها هستند که خدا را بنابر حرفی عبادت می کنند و اگر فایده ای به آن ها برسد، اطمینان پیدا می کنند و عبادت را ادامه می دهند ولی اگر ناراحتی برای شان پیش بیاید، دست از ایمان خود بر می دارند. مهم ترین نکته آن است که بدانیم (حرف) به چه معناست. البته این کلمه به معنی سخن گفتن و حرف زدن که در فارسی استفاده می شود نیست. اولین معنا برای حرف، طَرَف و جانب است که کلمه تحریف هم از آن گرفته شده است و بر این اساس ، آیه می فرماید، برخی از انسان ها خدا را یک جانبه و یک طرفه می پرستند و توضیح آن را در بخش بعدی می فرماید که ، وقتی فایده های دنیوی به آن ها می رسد اطمینان آن ها به دین بیشتر می شود ولی وقتی به لحاظ مادی و دنیوی دچار مشکل می شوند، دست از راه خود می کشند؛ به تعبیر دیگر فقط جانب یک طرف را گرفته اند که دنیاست و جانب آخرت را رها کرده اند.[1] معنای دیگری که به همین معنا نزدیک است، آن است که مثل کسی است که بر لبه و یک طرف کوه ایستاده و جایگاه مطمئنی ندارد، خدا را می پرستند و اگر فایده داشت اطمینان پیدا می کنند.[2] حرف به معنای شک نیز آمده است، یعنی فرد در حالی که شک دارد و یقین به خدا ندارد، خدا را می پرستد.[3] علامه طباطبایی ، آیه را براساس معنای اوّل تفسیر کرده و فرموده اند که: نتیجه چنین پرستشی آن است که دین را برای به دست آوردن دنیا استخدام می کنند و لذا هم در دنیا و هم در آخرت جزو زیان کاران می باشند.[4] معنای دیگری که از تفاسیر اهل سنت نقل شده است، آن است که خدا را فقط با زبان می پرستند و اعتقاد قلبی ندارند. در تفاسیر شیعه این قول را ضعیف دانسته اند.[5] به هر حال روشن می شود که نمی توان نماز و دعا را حرف دانست، به علاوه که اصولاً گوهر حقیقی نماز و دعا، لفظ نیست بلکه روح آن ذکر قلبی و توجه به خدا می باشد. لذا در سوره طه، آیه 14 می فرماید که: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی) یعنی نماز را برای آن که به یاد من باشی به پای دار و در آیه 45 از سوره عنکبوت می فرماید: نماز انسان را از زشتی ها باز می دارد و ذکر خدا بالاتر است. و نمازی که خالی از حضور قلب باشد و نمازگزار فقط الفاظ را ادا کند، هیچ ثمرة معنوی ندارد و او را به جایی نمی رساند و از گناه نیز منع نمی کند و به همین دلیل است که بسیاری از افراد با این که نماز می خوانند، آلوده به گناه نیز می باشند زیرا نماز آن ها ذکر خدا و توجه قلبی به خدا را ندارد. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند: سهم هر کس از نمازش همان مقداری است که با قلب خود توجه به خدا داشته باشد[6]، پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نیز فرموده اند: بنده ای که قلبش در نماز حاضر نباشد نمازش قبول نمی شود.[7] درباره دعا نیز همین بحث جاری است. زیرا دعا آن نیست که فقط با ذکر چند کلمه، از خدا چیزی بخواهیم بلکه رکن اصلی دعا، حضور در محضر الهی و یقین به توجه خدا به انسان ، و ایمان به استجابت الهی و فقر مطلق انسان و قدرت بی نهایت الهی و قطع امید از سایر قدرت ها و افراد می باشد. لذا در روایت آمده است که کسی که دعا می کند باید امید خود را از دیگران قطع کند[8] و یا این که تمام قدرت ها و امکانات را در دست خدا بداند به گونه ای که حتی نمک آش و یا بندکفش خود را نیز از خدا بخواهد.[9] این گونه روایات نشان می دهد که اصل در دعا و بلکه در تمامی عبادات، اقبال قلبی است و اعمال ظاهری و الفاظ بدون توجه قلبی هیچ خاصیتی ندارند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به کمیل می فرماید: ای کمیل مهم آن نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و صدقه بدهی بلکه مهم آن است که نماز را با قلبی پاکیزه انجام دهی و اعمالت مورد رضایت خداوند باشد و خشوع تمام داشته باشی.[10] معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر: 1. المیزان، علامه طباطبایی، محمد حسین، ذیل آیه 11 سوره حج. پی نوشت ها: [1] . الراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، قم، مؤسسه اسماعیلیان، بی تا، ص 112. [2] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379ق، ج 87، ص 75. [3] . همان. [4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1371، چاپ پنجم، ج 14، ص 350. [5] . طبرسی، همان. [6] . ری شهری، محمد، میزان الحکمة، دارالحدیث، بیروت، 1419، چاپ سوم، ج 4، ص 1637، حدیث 10637. [7] . همان، حدیث 10635. [8] . همان، ج 2، ص 882، حدیث 5689 و 5690. [9] . همان، ص 872، حدیث 5568 و 5570. [10] . همان، ج 4، ص 1632، حدیث 10592.
به نظر می رسد این پرسش ناظر به آیه 11 از سوره حج باشد که می فرماید: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ...)
ترجمه: برخی از انسان ها هستند که خدا را بنابر حرفی عبادت می کنند و اگر فایده ای به آن ها برسد، اطمینان پیدا می کنند و عبادت را ادامه می دهند ولی اگر ناراحتی برای شان پیش بیاید، دست از ایمان خود بر می دارند.
مهم ترین نکته آن است که بدانیم (حرف) به چه معناست. البته این کلمه به معنی سخن گفتن و حرف زدن که در فارسی استفاده می شود نیست.
اولین معنا برای حرف، طَرَف و جانب است که کلمه تحریف هم از آن گرفته شده است و بر این اساس ، آیه می فرماید، برخی از انسان ها خدا را یک جانبه و یک طرفه می پرستند و توضیح آن را در بخش بعدی می فرماید که ، وقتی فایده های دنیوی به آن ها می رسد اطمینان آن ها به دین بیشتر می شود ولی وقتی به لحاظ مادی و دنیوی دچار مشکل می شوند، دست از راه خود می کشند؛ به تعبیر دیگر فقط جانب یک طرف را گرفته اند که دنیاست و جانب آخرت را رها کرده اند.[1]
معنای دیگری که به همین معنا نزدیک است، آن است که مثل کسی است که بر لبه و یک طرف کوه ایستاده و جایگاه مطمئنی ندارد، خدا را می پرستند و اگر فایده داشت اطمینان پیدا می کنند.[2]
حرف به معنای شک نیز آمده است، یعنی فرد در حالی که شک دارد و یقین به خدا ندارد، خدا را می پرستد.[3]
علامه طباطبایی ، آیه را براساس معنای اوّل تفسیر کرده و فرموده اند که: نتیجه چنین پرستشی آن است که دین را برای به دست آوردن دنیا استخدام می کنند و لذا هم در دنیا و هم در آخرت جزو زیان کاران می باشند.[4]
معنای دیگری که از تفاسیر اهل سنت نقل شده است، آن است که خدا را فقط با زبان می پرستند و اعتقاد قلبی ندارند.
در تفاسیر شیعه این قول را ضعیف دانسته اند.[5]
به هر حال روشن می شود که نمی توان نماز و دعا را حرف دانست، به علاوه که اصولاً گوهر حقیقی نماز و دعا، لفظ نیست بلکه روح آن ذکر قلبی و توجه به خدا می باشد.
لذا در سوره طه، آیه 14 می فرماید که: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی) یعنی نماز را برای آن که به یاد من باشی به پای دار و در آیه 45 از سوره عنکبوت می فرماید: نماز انسان را از زشتی ها باز می دارد و ذکر خدا بالاتر است.
و نمازی که خالی از حضور قلب باشد و نمازگزار فقط الفاظ را ادا کند، هیچ ثمرة معنوی ندارد و او را به جایی نمی رساند و از گناه نیز منع نمی کند و به همین دلیل است که بسیاری از افراد با این که نماز می خوانند، آلوده به گناه نیز می باشند زیرا نماز آن ها ذکر خدا و توجه قلبی به خدا را ندارد.
امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند: سهم هر کس از نمازش همان مقداری است که با قلب خود توجه به خدا داشته باشد[6]، پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نیز فرموده اند: بنده ای که قلبش در نماز حاضر نباشد نمازش قبول نمی شود.[7]
درباره دعا نیز همین بحث جاری است. زیرا دعا آن نیست که فقط با ذکر چند کلمه، از خدا چیزی بخواهیم بلکه رکن اصلی دعا، حضور در محضر الهی و یقین به توجه خدا به انسان ، و ایمان به استجابت الهی و فقر مطلق انسان و قدرت بی نهایت الهی و قطع امید از سایر قدرت ها و افراد می باشد.
لذا در روایت آمده است که کسی که دعا می کند باید امید خود را از دیگران قطع کند[8] و یا این که تمام قدرت ها و امکانات را در دست خدا بداند به گونه ای که حتی نمک آش و یا بندکفش خود را نیز از خدا بخواهد.[9] این گونه روایات نشان می دهد که اصل در دعا و بلکه در تمامی عبادات، اقبال قلبی است و اعمال ظاهری و الفاظ بدون توجه قلبی هیچ خاصیتی ندارند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به کمیل می فرماید: ای کمیل مهم آن نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و صدقه بدهی بلکه مهم آن است که نماز را با قلبی پاکیزه انجام دهی و اعمالت مورد رضایت خداوند باشد و خشوع تمام داشته باشی.[10]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، محمد حسین، ذیل آیه 11 سوره حج.
پی نوشت ها:
[1] . الراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، قم، مؤسسه اسماعیلیان، بی تا، ص 112.
[2] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379ق، ج 87، ص 75.
[3] . همان.
[4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1371، چاپ پنجم، ج 14، ص 350.
[5] . طبرسی، همان.
[6] . ری شهری، محمد، میزان الحکمة، دارالحدیث، بیروت، 1419، چاپ سوم، ج 4، ص 1637، حدیث 10637.
[7] . همان، حدیث 10635.
[8] . همان، ج 2، ص 882، حدیث 5689 و 5690.
[9] . همان، ص 872، حدیث 5568 و 5570.
[10] . همان، ج 4، ص 1632، حدیث 10592.
- [سایر] آیا منظور دعا در خود آن نهفته است یا لازم است که بعد از دعا حتماً ما یک خواسته ای را به خدا بگوییم؟
- [سایر] آیا پرستش خداوند متعال منافاتی با آزادی انسان دارد؟
- [سایر] اگر سجده به معنای پرستش است و مخصوص خدا چرا فرشتگان بر آدم سجده کردند ؟
- [سایر] منظور از صلاة (نماز) در آیه قرآن که اوقات نماز را بیان می کند، دعا و استغفار یا نماز است؟
- [سایر] منظور از صلاة (نماز) در آیه قرآن که اوقات نماز را بیان می کند، دعا و استغفار یا نماز است؟
- [سایر] من به خدا خیلی اعتقاد دارم ولی در خواندن نماز خیلی کوتاهی می کنم راستش اصلاً نمی خوانم ولی خیلی دوستش دارم زندگی خیلی سختی می گذرانم ولی می دانم روزی همه چیز خوب می شود و من زندگی آرامی دارم. حرف های شما من صبح توی برنامه خیلی خوب من رو خیلی آروم میکنه برام خیلی دعا کنید دلم خیلی گرفته فکر می کنم خدا به حرف هام گوش نمی ده اصلاً فکر میکنم من رو نمیبینه یه موقعها میگم نشاید آدم بدی هستم یعنی میشه خدا یه بندش و دوستنداشته باشه . برام دعا کنید برای مادر مریضم بیشتر التماس دعا
- [سایر] از دیدگاه قرآن اولین و با سابقه ترین محل برای عبادت و پرستش خداوند کجاست؟
- [سایر] آیا در دین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریننده باشد پرستش می شود؟
- [سایر] آیا در دین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریننده و خالق باشد پرستش می شود؟
- [سایر] شیطان جز خدا چه کسی را می تواند پرستش کند ؟ انسانهای بد شیطان را معبود خودشان قرار داده اند .
- [آیت الله اردبیلی] (سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أکْبَرُ)یعنی: (پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای بیهمتا و بزرگتر است از آن که توصیف شود.)
- [آیت الله علوی گرگانی] واجب نیست که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد اگرچه قصد دعا بهتر است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند، یا سجده کند، یا ذکر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدری ساکت باشد، یا حرفی بزند، یا دو رکعت نماز بخواند؛ ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نیست.
- [امام خمینی] مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد یا قدری بنشیند یا سجده کند یا ذکر بگوید یا دعا بخواند یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند. ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مستحب نیست، ولی نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب را به امید ثواب بیاورد.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند به امید کسب ثواب بین اذان و اقامه یک قدم بردارد یا قدری بنشیند یا سجده کند یا ذکر بگوید یا دعا بخواند یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند، ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مکروه است و بهتر است دو رکعت نماز را بین اذان و اقامه نماز مغرب، بجا نیاورد.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند، یا سجده کند، یا ذکر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدری ساکت باشد، یا حرفی بزند، یا دو رکعت نماز بخواند؛ ولی حرف زدن بین اذان و اقامة نماز صبح و نماز خواندن بین اذان و اقامة نماز مغرب مستحب نیست.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند، یا سجده کند، یا ذکر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدری ساکت باشد، یا حرفی بزند، یا دو رکعت نماز بخواند، ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند، یا سجده کند، یا ذکر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدری ساکت باشد، یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحبّ است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند یا سجده کند یا ذکر بگوید یا دعا بخواند یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند، ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نیست.