پرسیدهاید که چون خدا ما را آفریده پس باید هر چه نیاز داریم به ما بدهد، چه نیازی به دعا و التماس است؟ ما نیز با شما همراهیم و معقتدیم که خدا باید هر چه نیاز داریم بدهد و البته داده است. این دعا را با تحلیلی از نیازهای انسان و نظری به جایگاه دعا در آموزههای اسلام به سامان مینشانیم. نیازهای هر موجود را میتوان در یک تقسیمبندی ابتدایی، به دو بخش تقسیم کرد. یکی نیازهایی که خود آن موجود توان برآورده کردن آن را دارد، و دیگری نیازهایی که چنین نیستند. و خود موجود نمیتواند آنها را تأمین کند. و از آنجایی که خداوند خالقی است حکیم، عادل و قادر و صفت بخل در او راه ندارد، پس باید نظام خلقت را به گونهای سامان بخشد که احتیاجات همه موجودات قابل دستیابی باشد. انسان نیز به عنوان جزیی از مجموعه بزرگ عالم هستی، شمول قانون فوق میباشد. برخی از نیازهای انسان، اموری مادی و از همین گروه، برخی کاملاً به صورت سامانمند به او میرسند، به عنوان مثال کودکی که به دنیا میآید، چون از خود اختیار و توانایی ندارد، خداوند به وسیله عوامل مختلفی، ادامه حیات او را ممکن میسازد، بسیاری از اعمال کودک به صورت غریزی انجام میپذیرد و مادر نیز به دلیل آفرینش خاص خود، تأمین بخشی از حوایج کودک را برعهده میگیرد. ولی همین کودک وقتی رشد کرد، دیگر کسی انتظار ندارد که خداوند بدون هیچ زحمتی تمام نیازهای او را تأمین کند، و مثلاً برای او غذای آماده تهیه کند، بلکه خود او با استفاده از نیروی جسمانی، عقل و استعداد و حواس مختلف که همه ودیعههای الهی هستند به تأمین نیازهای خود می پردازد. یعنی خداوند متعال ساز و کارهایی را در اختیار او قرار داده است که آنها با هم آدمی را در مسیر حیات به پیش میبرد، این امکانات که در درون انسان قرار دارند، امور غریزی و فطری و طبیعی نامیده میشوند که توضیح بیشتر آنها مجال خود را میطلبد. امّا انسان، نیازهای دیگری نیز دارد که از سنخ امور مادی نیستند. همانند علم، محبت، عشق، ارتقاء فکری، عقل ؟؟؟؟ و بالاخره کمال خاص انسانی. کمال مطلق خداست، و از آن جا که آدمی برای کمال آفریده شده است،نسبت به آن احساس نیاز میکند، رسیدن به کمال نیازمند راهنمایی به سوی کمال است، که این راهنمایی از سه طریق فطرت، عقل و وحی صورت میگیرد. در فطرت انسان نوعی گرایش به پرستش وجود دارد و جزو عواملی است که او را به سوی کمال مطلق راهنمایی میکند.[1] و اگر این حس پرستش نبود، هدایت انسان، بسیار مشکل میشد. عقل روحی نیز هر یک به صورت ویژهای در هدایت انسانی دخالت میکنند. آنچه از این مقدمه چندان کوتاه حاصل میشود، این که هیچ نیازی نیست که خداوند راه رسیدن به آن را در اختیار انسان ننهاده باشد، ولی هر نیازی به طریقی خاص قابل دستیابی است و همه به یک شکل تأمین نمیشوند. البته در بسیاری از موارد، اختیار و فعل خود انسان نقش اساسی را ایفا میکند. و تأمین نیاز به صورت غیراختیاری در مورد انسان مخصوص موارد که شماری است مثل مکانیسمهای اجرایی گردش خون و هضم غذا و... . حال این پرسش پیش میآید که اگر انسان این توانایی را دارد و خداوند نیز امکانات را در اختیار او قرار داده، پس جایگاه دعا کجاست؟ قرآن کریم، به عنوان کتاب انسان و انسانسازی، آدمی را در حالات مختلفی توصیف کرده است، یکی از این حالات موقعیتی است که دست آدمی از همه جا کوتاه است و هیچ امیدی به تأمین خواستهها و حتی نجات جانش ندارد. در این حال روی توجه او به خدا خواهد بود. آیات 8 سوره زمر و 62 سوره نمل و 65 سوره عنکبوت نشان میدهند که گاهی انسان با تمام تواناییهایش، ناتوان از هرگونه واکنشی در مقابل حوادث میباشد. ولی در همان زمان، در اعمال وجود و فطرت پاک خود، راهی برای تأمین احتیاجات خود مییابد. این راه حل قطع از اسباب مادی و وصل به مسبب الاسباب است که به صورت دعا تجلی میکند. به بیان قرآن هر انسانی در این حالت دعا میکند. این نکته در روایتی از امام صادق علیه السّلام نیز مورد اشاره قرار گرفته است. این روایت به فردی اشاره میکند که درون دریا فقط به تخته پارهای آویزان است و دریا طوفانی است ولی او در همان حال امید به نجات دارد.[2] پس دعا در یک نظر ابتدایی یکی از وسایلی است که خداوند برای تأمین خواستههای آدمی در اختیار او نهاده است. و به همین جهت در روایات آمده است که دعا میتواند قضای حتمی الهی را نیز تغییر دهد.[3] و درواقع دعا را برتر از سایر اموری که به کار تأمین خواستهها میآیند قرار داده است. ولی این مرتبه برای دعا، مرتبهای است نازل، چرا که دعا را در کنار سایر وسایل مادی و غیرمادی قرار میدهد. که البته پاسخ پرسش شما را روشن میکند. زیرا انسان در برخی موارد ناتوان میشود و یا این که موانعی پیدا میشوند و از رسیدن آدمی به اهدافش جلوگیری میکنند. که در این موارد، دعا نیروهای ناشناخته الهی را به کمک انسان میآورد. امّا، دعا در افقی بالاتر، معنای وسیعتری مییابد و تبدیل به جانمایه عبادت و به تعبیر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فی العباده میشود.[4] و نیز به فرمایش قرآن کریم، علت اصلی اعتنای پروردگار به بندگانش میشود که اگر دعا نباشد خدا به بندگانش اعتنا نخواهد کرد.[5] چرا چنین است؟ در روایات آمده است که حتی نمک غذای خود را از خدا بخواهید ویا اگر بند کفشتان هم پاره شد از خدا طلب کنید.[6] توجه به این روایات و روایاتی به این مضمون ما را به این نکته میرساند که نکته اصلی در دعا این است که بنده، در برابر خداوند، باری خود هیچ توانایی قایل نباشد. حتی به اندازهای که خود را قادر به تأمین نمک غذا بداند. هر چند خداوند آسمان و زمین را در تسخیر آدمی قرار داده است.[7] ولی دعای بنده نشان میدهد که بنده همه تواناییهای خود را از خدا میداند. و لذا هر چه دعای بنده کمتر باشد، بیانگر این است که او به این مقام نرسیده است وبه همین دلیل است در آیه 65 سوره عنکبوت خداوند دعای کشتی نشینان را خالص توصیف میکند، چرا که آنان هیچ دسترسی به جایی ندارند و برای خود و اسباب مادی هیچ تأثیری نمیبینند. حال اگر انسان، در حال عادی زندگی و نه فقط در مشکلات و شداید، به این نکته برسد که هیچ یک از اسباب عادی در مقابل خداوند، کارآیی ندارند. و تمام این امکانات مادی نیز به عنایت حق تعالی، دارای اثر هستند، دعایش خالص و همیشگی میشود و در هر مسألهای باز هم از خدا کمک میخواهد. هر چند هیچ گاه از تلاش فروگذار نمیکند. لذا امام باقر علیه السّلام میفرمایند: سزاوار است که مؤمن در زمان آسایش نیز همانند زمان گرفتاری دعا کند.[8] امام صادق علیه السّلام نیز میفرمایند: کسی که دعا میکند، هیچ امیدی به جز خدا نداشته باشد و از همه انسانها ناامید شود.[9] پس دعا بروز فقر ذاتی انسان و تجلّی فطرت پرستشگر و خداجوی اوست و صرفاً امری قراردادی نیست که برای برآوردن حاجات او باشد. البته با رسیدن به این جایگاه معنوی، دعا باز هم وسیلهای است که آدمی را به مقامات بالاتر میرساند و نیازهای اصیل او را در مسیر تکامل برآورده میکند. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج 2، ص 30، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1372، چ پنجم و یا ترجمه المیزان، ج 2، ذیل آیه 186 سوره بقره. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام : اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهی چشمها دروغ مینمایاند، اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمیکند. (نهجالبلاغه حکمت 281) -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، تهران، 1380، چ 13، ص 84، و نیز جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قران، مرکز نشر اسراء، قم، 1379، ص 58 60. [2] . صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1418 ق، ص 4 5. [3] . ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دار الحدیث، بیروت، 1419، ج 2، ص 870. [4] . همان، ص 868. [5] . فرقان، 77؛ قل ما یعبوبکم ربی لولا دعاؤکم. [6] . ریشهری، محمد، همان، ص 872. [7] . لقمان، 20، الم تروا ان الله سخّرلکم ما فی السموات و ما فی الارض... و نیز سوره جاثیه، آیه 13. [8] . ری شهری، همان، ص 871. [9] . همان، ص 882.
اگر خدا ما را آفریده پس هر چه نیاز داریم به ما باید بدهند، پس چه نیازی به دعا و التماس است؟
پرسیدهاید که چون خدا ما را آفریده پس باید هر چه نیاز داریم به ما بدهد، چه نیازی به دعا و التماس است؟
ما نیز با شما همراهیم و معقتدیم که خدا باید هر چه نیاز داریم بدهد و البته داده است. این دعا را با تحلیلی از نیازهای انسان و نظری به جایگاه دعا در آموزههای اسلام به سامان مینشانیم.
نیازهای هر موجود را میتوان در یک تقسیمبندی ابتدایی، به دو بخش تقسیم کرد. یکی نیازهایی که خود آن موجود توان برآورده کردن آن را دارد، و دیگری نیازهایی که چنین نیستند. و خود موجود نمیتواند آنها را تأمین کند.
و از آنجایی که خداوند خالقی است حکیم، عادل و قادر و صفت بخل در او راه ندارد، پس باید نظام خلقت را به گونهای سامان بخشد که احتیاجات همه موجودات قابل دستیابی باشد.
انسان نیز به عنوان جزیی از مجموعه بزرگ عالم هستی، شمول قانون فوق میباشد. برخی از نیازهای انسان، اموری مادی و از همین گروه، برخی کاملاً به صورت سامانمند به او میرسند، به عنوان مثال کودکی که به دنیا میآید، چون از خود اختیار و توانایی ندارد، خداوند به وسیله عوامل مختلفی، ادامه حیات او را ممکن میسازد، بسیاری از اعمال کودک به صورت غریزی انجام میپذیرد و مادر نیز به دلیل آفرینش خاص خود، تأمین بخشی از حوایج کودک را برعهده میگیرد. ولی همین کودک وقتی رشد کرد، دیگر کسی انتظار ندارد که خداوند بدون هیچ زحمتی تمام نیازهای او را تأمین کند، و مثلاً برای او غذای آماده تهیه کند، بلکه خود او با استفاده از نیروی جسمانی، عقل و استعداد و حواس مختلف که همه ودیعههای الهی هستند به تأمین نیازهای خود می پردازد. یعنی خداوند متعال ساز و کارهایی را در اختیار او قرار داده است که آنها با هم آدمی را در مسیر حیات به پیش میبرد، این امکانات که در درون انسان قرار دارند، امور غریزی و فطری و طبیعی نامیده میشوند که توضیح بیشتر آنها مجال خود را میطلبد.
امّا انسان، نیازهای دیگری نیز دارد که از سنخ امور مادی نیستند. همانند علم، محبت، عشق، ارتقاء فکری، عقل ؟؟؟؟ و بالاخره کمال خاص انسانی.
کمال مطلق خداست، و از آن جا که آدمی برای کمال آفریده شده است،نسبت به آن احساس نیاز میکند، رسیدن به کمال نیازمند راهنمایی به سوی کمال است، که این راهنمایی از سه طریق فطرت، عقل و وحی صورت میگیرد. در فطرت انسان نوعی گرایش به پرستش وجود دارد و جزو عواملی است که او را به سوی کمال مطلق راهنمایی میکند.[1] و اگر این حس پرستش نبود، هدایت انسان، بسیار مشکل میشد. عقل روحی نیز هر یک به صورت ویژهای در هدایت انسانی دخالت میکنند. آنچه از این مقدمه چندان کوتاه حاصل میشود، این که هیچ نیازی نیست که خداوند راه رسیدن به آن را در اختیار انسان ننهاده باشد، ولی هر نیازی به طریقی خاص قابل دستیابی است و همه به یک شکل تأمین نمیشوند. البته در بسیاری از موارد، اختیار و فعل خود انسان نقش اساسی را ایفا میکند. و تأمین نیاز به صورت غیراختیاری در مورد انسان مخصوص موارد که شماری است مثل مکانیسمهای اجرایی گردش خون و هضم غذا و... .
حال این پرسش پیش میآید که اگر انسان این توانایی را دارد و خداوند نیز امکانات را در اختیار او قرار داده، پس جایگاه دعا کجاست؟
قرآن کریم، به عنوان کتاب انسان و انسانسازی، آدمی را در حالات مختلفی توصیف کرده است، یکی از این حالات موقعیتی است که دست آدمی از همه جا کوتاه است و هیچ امیدی به تأمین خواستهها و حتی نجات جانش ندارد. در این حال روی توجه او به خدا خواهد بود. آیات 8 سوره زمر و 62 سوره نمل و 65 سوره عنکبوت نشان میدهند که گاهی انسان با تمام تواناییهایش، ناتوان از هرگونه واکنشی در مقابل حوادث میباشد. ولی در همان زمان، در اعمال وجود و فطرت پاک خود، راهی برای تأمین احتیاجات خود مییابد. این راه حل قطع از اسباب مادی و وصل به مسبب الاسباب است که به صورت دعا تجلی میکند. به بیان قرآن هر انسانی در این حالت دعا میکند. این نکته در روایتی از امام صادق علیه السّلام نیز مورد اشاره قرار گرفته است. این روایت به فردی اشاره میکند که درون دریا فقط به تخته پارهای آویزان است و دریا طوفانی است ولی او در همان حال امید به نجات دارد.[2]
پس دعا در یک نظر ابتدایی یکی از وسایلی است که خداوند برای تأمین خواستههای آدمی در اختیار او نهاده است. و به همین جهت در روایات آمده است که دعا میتواند قضای حتمی الهی را نیز تغییر دهد.[3] و درواقع دعا را برتر از سایر اموری که به کار تأمین خواستهها میآیند قرار داده است. ولی این مرتبه برای دعا، مرتبهای است نازل، چرا که دعا را در کنار سایر وسایل مادی و غیرمادی قرار میدهد. که البته پاسخ پرسش شما را روشن میکند. زیرا انسان در برخی موارد ناتوان میشود و یا این که موانعی پیدا میشوند و از رسیدن آدمی به اهدافش جلوگیری میکنند. که در این موارد، دعا نیروهای ناشناخته الهی را به کمک انسان میآورد.
امّا، دعا در افقی بالاتر، معنای وسیعتری مییابد و تبدیل به جانمایه عبادت و به تعبیر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فی العباده میشود.[4] و نیز به فرمایش قرآن کریم، علت اصلی اعتنای پروردگار به بندگانش میشود که اگر دعا نباشد خدا به بندگانش اعتنا نخواهد کرد.[5] چرا چنین است؟
در روایات آمده است که حتی نمک غذای خود را از خدا بخواهید ویا اگر بند کفشتان هم پاره شد از خدا طلب کنید.[6] توجه به این روایات و روایاتی به این مضمون ما را به این نکته میرساند که نکته اصلی در دعا این است که بنده، در برابر خداوند، باری خود هیچ توانایی قایل نباشد. حتی به اندازهای که خود را قادر به تأمین نمک غذا بداند. هر چند خداوند آسمان و زمین را در تسخیر آدمی قرار داده است.[7] ولی دعای بنده نشان میدهد که بنده همه تواناییهای خود را از خدا میداند. و لذا هر چه دعای بنده کمتر باشد، بیانگر این است که او به این مقام نرسیده است وبه همین دلیل است در آیه 65 سوره عنکبوت خداوند دعای کشتی نشینان را خالص توصیف میکند، چرا که آنان هیچ دسترسی به جایی ندارند و برای خود و اسباب مادی هیچ تأثیری نمیبینند.
حال اگر انسان، در حال عادی زندگی و نه فقط در مشکلات و شداید، به این نکته برسد که هیچ یک از اسباب عادی در مقابل خداوند، کارآیی ندارند. و تمام این امکانات مادی نیز به عنایت حق تعالی، دارای اثر هستند، دعایش خالص و همیشگی میشود و در هر مسألهای باز هم از خدا کمک میخواهد. هر چند هیچ گاه از تلاش فروگذار نمیکند. لذا امام باقر علیه السّلام میفرمایند: سزاوار است که مؤمن در زمان آسایش نیز همانند زمان گرفتاری دعا کند.[8]
امام صادق علیه السّلام نیز میفرمایند: کسی که دعا میکند، هیچ امیدی به جز خدا نداشته باشد و از همه انسانها ناامید شود.[9]
پس دعا بروز فقر ذاتی انسان و تجلّی فطرت پرستشگر و خداجوی اوست و صرفاً امری قراردادی نیست که برای برآوردن حاجات او باشد. البته با رسیدن به این جایگاه معنوی، دعا باز هم وسیلهای است که آدمی را به مقامات بالاتر میرساند و نیازهای اصیل او را در مسیر تکامل برآورده میکند.
برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به:
طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج 2، ص 30، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1372، چ پنجم و یا ترجمه المیزان، ج 2، ذیل آیه 186 سوره بقره.
امیرالمؤمنین علی علیه السّلام :
اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهی چشمها دروغ مینمایاند، اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمیکند.
(نهجالبلاغه حکمت 281)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، تهران، 1380، چ 13، ص 84، و نیز جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قران، مرکز نشر اسراء، قم، 1379، ص 58 60.
[2] . صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1418 ق، ص 4 5.
[3] . ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دار الحدیث، بیروت، 1419، ج 2، ص 870.
[4] . همان، ص 868.
[5] . فرقان، 77؛ قل ما یعبوبکم ربی لولا دعاؤکم.
[6] . ریشهری، محمد، همان، ص 872.
[7] . لقمان، 20، الم تروا ان الله سخّرلکم ما فی السموات و ما فی الارض... و نیز سوره جاثیه، آیه 13.
[8] . ری شهری، همان، ص 871.
[9] . همان، ص 882.
- [سایر] خدایی که غنی و بی نیاز , نامحدود و نامتناهی است و به چیزی حتی آفریدن موجودی نیازی ندارد , چرا انسان را آفریده و چه نیازی به خلقت او داشت ؟
- [سایر] روایت داریم که دعا کردن هنگام بی نیازی بهتر است تا دعا کردن هنگام نیاز . مگر ما نباید برای نیازهای مان دعا کنیم ؟
- [سایر] خدایی که غنی و بی نیاز , نامحدود و نامتناهی است و به چیزی حتی آفریدن موجودی نیازی ندارد , چرا انسان را آفریده و چه نیازی به خلقت او داشت ؟
- [سایر] خداوند ما را آفریده، چون ما را دوست دارد و دوست داشتن نوعی نیاز است؛ پس آیا خداوند نیازمند است که ما را بیافریند؟
- [سایر] خداوند ما را آفریده، چون ما را دوست دارد و دوست داشتن نوعی نیاز است؛ پس آیا خداوند نیازمند است که ما را بیافریند؟
- [سایر] با سلام و خدا قوت در کتا بهای دینی خواندم یا خیلی مواقع میگویند برای سلامتی اما م زمان صلوات دهید صدقه و یا قران بفرستید برای سلامتی امام زمان مگه امام زمان در سایه خدا نیست مگه مریض میشه چه نیازی به صدقه یا صلوات ما برای سلامتی اقا هست توضیح دهید التماس دعا
- [سایر] هر چیزی رو خدا آفریده و از ابتدای هستی با آینده همه چیز را خدا آفریده یعنی خالق هر چیزی خداست، پس خدا رو کی آفریده؟
- [سایر] آیا خدا انسانهایی مانند خارجی ها را بی حجاب آفریده است؟ چرا خدا این ها را بی حجاب آفریده؟
- [سایر] با وجود قرآن چه نیازی به دعا داریم؟
- [سایر] مگر خدای متعال از همه چیز بینیاز نیست؛ پس چه نیازی به آفرینش جهان داشت؟ اگر بگویید خدا فیاض است، این سؤال پدید میآید که پس خداوند باید جهان را بیافریند تا فیاض باشد؛ آیا این نوعی نیاز نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله بروجردی] احتیاط واجب آن است که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید، یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده، سلامتی بخواهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] واجب نیست که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد؛ بلکه به قصد تحیت نیز بگوید مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] نمازگزار باید جواب سلام را به قصد جواب بگوید نه به قصد قرائت قرآن، ولی گفتن جواب سلام به قصد دعا به معنای طلب سلامت از خدا برای گوینده سلام، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] واجب نیست که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید، یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد. بلکه به قصد تحیت نیز بگوید مانعی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] جواب سلام را باید به قصد تحیت (یعنی قصد احترام) مخاطب بگوید و لازم نیست در جواب سلام قصد دعا هم داشته باشد؛ یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد.
- [آیت الله سیستانی] واجب است نمازگزار جواب سلام را به قصد تحیت بگوید ، و مانعی ندارد که قصد دعا هم بکند ، یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد .
- [آیت الله بهجت] اگر وصیّت کند چیزی به شخصی بدهند و آن شخص پیش از آنکه قبول یا رد کند بمیرد، تا وقتی ورثه او وصیّت را رد نکردهاند، میتوانند آن را قبول نمایند، ولی این در صورتی است که وصیّتکننده از وصیّت خود برنگردد، وگرنه ورثه آن شخص حقی به آن چیز ندارند. و اگر آن شخص بعد از قبول فوت کرد، مال از آن وارث اوست و نیازی به قبول مجدّد وارث نیست. مگر آنکه وصیّتکننده از وصیتش برگردد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند از سهم (سبیل الله)، به اندازه نیاز مسلمانان قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.