شرح پرسش: در مورد طولانی بودن عمر حضرت ولی عصر(عج) با استناد به منابع مورد قبول نزد مسلمانان و دیگر ادیان توضیح دهید. پاسخ: طولانی بودن عمر امام زمان(عج) در طول تاریخ مورد سؤال بوده است. اما عمری که قرنها فراتر رود از دیدگاههای گوناگون امری شدنی و ممکن است: 1. امکان عقلی: مقصود این امکان، محال نبودن عمر طولانی از نظر عقل است. به عنوان مثال بودن در آتش و نسوختن از نظر عقل محال است، درازی عمر نیز با تناقض همراه نمیباشد. و مانعی برای تحقق آن وجود ندارد، زیرا در مفهوم زندگی، مرگ زودرس نهفته نیست. بعضی همانند عدد 3 نمیباشد که فرد است و زوج نشود. چون در این مورد تناقض لازم میآید. بر این اساس، ممکن است که برای انسان شرایط و محیطی پدید آید که سلولهای بدن پیوسته بازسازی شود. و اندامهای پشین که دچار پیری و فرسودگی شدهاند به تدریج در جریان خون حل و دفع شوند. لذا، از نظر عقل سالها زنده ماندن محال نمیباشد.[1] 2. امکان علمی: امکان علمی بدین معناست که از نظر علم، سفر انسان به سیارات منظومه شمسی و دیگر منظومهها مردود نیست و نظریههای علمی امکان زیست درازمدت را برای انسان نیز محال نمیداند در کیهان شناسی، روان شناسی و سایر رشتههای علمی هر روز نظریه استوار پدید میآید که با دلیلها و شواهد بیشتر همراه میباشد. از این رو به لحاظ علمی در امکان زیست طولانی نیز تردید نمیشود که ذیلاً اشاره میگردد: الف) برخی از محققان میگویند، ژنهایی را کشف کردهاند که عامل جاویدانگی سلولهاست. این ژنها میتوانند سلولهای آسیب دیده را ترمیم کنند. آزمایشهایی بر حشراتی که این ژنها در آنها فعال شده بود نشان داد که این جانداران بر اثر مرگ سلولی نمیمیرند، بلکه تحلیل فیزیکی اندامها به مرگ آنها میانجامد. امید است با شناخت مکانیسم پیری، کیفیت زندگی سالمندان بهبود یافته و روند پیری کاهش پیدا کند.[2] ب) پژوهشگران با آزمایشهایی به رویشی از ژن درمانی دست یافتهاند که از تحلیل رفتن ماهیچههای بدن در اثر پیری پیشگیری میکند. و با این رویش میتوان حجم و قدرت ماهیچهها را در زمان پیری و یا در بیماریهای خاص، دوباره بهدست آورد.[3] ج) تاکنون تصور میشد که نقص در سیستم اعصاب برگشت ناپذیر است و بافتهای عصبی را نمیتوان ترمیم کرد. لیکن محققان دریافتهاند که سلولهای مغز بیشتر نیز میتوانند خود را بازسازی کنند و این کار پیوسته در طول زندگی یک فرد انجام گیرد.[4] د) تحقیق نشان داده است که مرگهایی در سن 90 و 100 سالگی بیشتر به خاطر کهولت نیست، بلکه به دلایل مشخص و عوارضهایی همانند سکته مغزی، عفونت ریه، پوکی استخوان و ... رخ میدهد. و همچنین، نا امیدی و یا در سالمندان احتمال مرگ زودرس را در آنها افزایش میدهد. و تحقیق روی 795 مرد و زن 64 تا 75 ساله نشان داد که 29 درصد آنهایی که حالت یأس داشته، نسبت به دیگران مرگ زودرس داشتهاند.[5] 3. امکان عملی: امکان عملی آن است که پدیده روزافزون علمی و تحقیقی همانند: سفرهای فضایی، دریایی، ژن شناسیها، اندامهای مصنوعی، رشد جانواران، بیرون از رحم، و... زندگی اجتماعی را سازمان میدهد، که یک نوع از پیشرفت علمی است، در پرتوی آن میتوانیم در باره عمر حضرت مهدی(عج) به بررسی بنشینیم... دیگر هیچ انگیزهای برای شگفتیها باقی نمیماند، مگر این که در دانش امام مهدی(عج) شک کنیم و پیشی گرفتن علم او را بر کاروان دانش بشر بعید بشماریم... اگر همه اینها را باور داریم، چگونه برای خداوند بلند مرتبه دشوار میشماریم که حضرت مهدی(عج) را بر دانش زمان پیشی دهد؟ طول عمری که خداوند به موعود منتظر(عج) بخشید، شگفت میآورد، اما به دگرگون کردن جهان و بنای از نوساختن بر مبنای تمدن بزرگ که به عهده آن حضرت گذاشته شده چگونه باید نظر داشت؟[6] 4 . منابع دینی: الف) منابع امامیه امام سجاد(ع) میفرماید: (سنتهای از انبیاء گذشته در قائم به یادگار مانده است. از آدم و نوح(ع) طول عمر، از ابراهیم(ع) تولد پنهانی، از عیسی(ع) غیبت ....) [7] و امام صادق(ع) فرمود: (خدای تعالی عمر بنده صالح خویش، خضر، را طولانی نکرد جز برای این که دلیلی بر طول عمر قائم(عج) باشد. و از این رهگذر، بهانه دشمنان را خنثی و حجت ایشان را قطع کند.)[8] ب) اهل سنت 1. ابن جوزی که از علمای معروف اهل سنت و حنفی مذهب است، پس از بحث در حالت حضرت مهدی(عج) و نقل روایات رسول اکرم(ص) درباره آن حضرت میگوید: (این اعتقاد امامیه صحیح است که حضرت مهدی موجود زنده است و برای افرادی استدلال میکند که از عمر طولانی برخوردار بودهاند. مانند: خضر، الیاس، و همچنین (ذوالقرنین) که در تورات آمده است. 3000 سال عمر کرد. و همچنین معمّرینی در شمار عمرهای 900، 800، 700 سال نیز در تاریخ آمده است.)[9] 2. عبدالوّهاب شعرانی، پس از آن که از تولد آن حضرت در نیمه شعبان 255 ق، صحبت دارد، میگوید: (او باقی است تا آن که حضرت عیسی(ع) از آسمان نزول کند، دیدار نماید. و عمر او تا زمان ما که 958هجری باشد، 706 سال است...)[10] 5 . کتب آسمانی: الف) قرآن کریم: در قرآن کریم نیز مواردی از عمرهای طولانی آمده که به نمونهای از آن اشاره میگردد: خداوند متعال درباره حضرت نوح(ع) میفرماید: (نوح را به سوی قومش فرستادیم، 950 سال در میان آنان درنگ کرد.)[11] ب) کتب آسمانی اهل کتاب: در میان خداپرستان و پیروان ادیان آسمانی، از این که طول عمر ممکن است اختلافی نیست. و در تمام کتب آنها، از عمر طولانی بسیار سخن به میان آمده است. از جمله در ثور است که کتاب مقدس یهودیان است از نظر مسیحیان نیز مورد اعتماد میباشد. و در آن شرح زندگی زیاد آمده است. اما، در ادیان گذشته سخن از طول عمر حضرت مهدی(عج) نیست. بلکه سخن در مطلق و درازی عمر و کسانی است که عمر فوق طبیعی و معمولی داشتهاند. میگوید: (آدم) 900 سال، (نوش) 905 سال، (قینان) 910، (منشوشالح) 969، (المک) 777 سال داشته و بعد از آن مردهاند.[12] و همچنین در انجیل که بعد از تورات بوده و از آن به عهده جدید یاد میکند میگوید: ... انسانهای مادی بودهاند که 2000 سال داشته حداقل آن 900 سال است که موارد متعددی را نشان میدهد.[13] 6. تاریخ: از کهنسالترین انسانها آنچه در تاریخ آمده زیاد بودهاند که بالای 500 سال داشتهاند.[14] و نمونههای دیگر این که فیروازای یکی از پادشاهان 537، ابوهبل، قس، اسقم، هر کدام 670 سال، مصرایم نوه نوح، ملک نوه ادریس هر کدام 700 سال و .... داشتهاند.[15] هم چنین ضحاک1200، مهرکان 2500، عاد و لقمان هر کدام 3500 سال عمر کردهاند و ... [16] نتیجه: آنچه که به عنوان نمونه و اختصار اشاره گردید، عمر طولانی نه از نظر عقل محال بود، و نه از انظر علمی آن را نفی میکند، تاریخ، سنت و ادیان آسمانی نیز بر آن است که انسانهایی بودهاند که فوق عادت و عمر طبیعی همگان، عمر داشته و زندگی کردهاند، فلذا طولانی بودن عمر امام زمان(عج) از دیدگاه مسلمین از جهات مختلف ممکن بوده و محال نمیباشد. معرفی منابع جهت اطلاع بیشتر: 1. مهدی موعود، محمد باقر مجلسی، ترجمه علی دوانی، باب (معمّرین) ج 2، چاپ مسجد مقدس جمکران. 2. نجم الثاقب، طبری نوری، ج 2، باب (معمّرین) همان. 3. زنده روزگاران، دکتر حسین فریدونی، نشر آفاق، 1381. 4. راز طول عمر، علی اکبر مهدیپور، انتشارات طاووس، 1378. امام رضا (ع) میفرماید: (هنگامی که حضرت مهدی(عج) خروج کند و ظاهر شود، در سن سالخوردگان و منظر و سیمای جوانان است.)[17] پینوشتها: [1]. صدر، سید محمد باقر. جستجو پیرامون مهدی(عج)، ص 17 و 18، ترجمه کتابخانه اسلامی، مؤسسه بناء، 1379. [2]. ماهنامه پیام زن، شماره 92، ص 94. [3]. ماهنامه دانشمند، شماره 432، ص 21. [4]. ماهنامه دانشمند، شماره 4444، ص 25، مهر 1379. [5]. همان، شماره، 459، ص 24. [6]. صدر، سید محمد باقر، جستجو پیرامون امام مهدی(عج)، ص 19 25، ترجمه کتابخانه اسلامی، 1379. [7]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 51، ص 217، مؤسسه الوفاء، بیروت. [8]. همان. [9]. ابن جوزی، سبط حنقی، تذکرة الخواص الامه، صص 365 365، اعلمی، بیروت. [10]. شعرانی، عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ص 65، دارالکتب اسلامی، تهران. [11]. عنکبوت: 14. [12]. تورات، ترجمه فاضل خالقی، سیر پیدایش، باب 5، آیات 5 32. [13]. انجیل، کتاب اعمال سولان، باب اول، آیات 1 12. [14]. دخیل، علی محمد، الامام المهدی، ص 146 و ص 186، دارالمرتضی، بیروت، 1403. [15]. دایانا، اس، ودرف، چگونه میتوان 100 سال زندگی کرد، ترجمه لیلا مهرادبی، ص 48، انتشارات حسام، 1371. [16]. همان، ص 49. [17]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 332. منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
در مورد طولانی بودن عمر حضرت ولی عصر(عج) با استناد به منابع مورد قبول نزد مسلمانان و دیگر ادیان توضیح دهید.
پاسخ:
طولانی بودن عمر امام زمان(عج) در طول تاریخ مورد سؤال بوده است. اما عمری که قرنها فراتر رود از دیدگاههای گوناگون امری شدنی و ممکن است:
1. امکان عقلی:
مقصود این امکان، محال نبودن عمر طولانی از نظر عقل است. به عنوان مثال بودن در آتش و نسوختن از نظر عقل محال است، درازی عمر نیز با تناقض همراه نمیباشد. و مانعی برای تحقق آن وجود ندارد، زیرا در مفهوم زندگی، مرگ زودرس نهفته نیست. بعضی همانند عدد 3 نمیباشد که فرد است و زوج نشود. چون در این مورد تناقض لازم میآید. بر این اساس، ممکن است که برای انسان شرایط و محیطی پدید آید که سلولهای بدن پیوسته بازسازی شود. و اندامهای پشین که دچار پیری و فرسودگی شدهاند به تدریج در جریان خون حل و دفع شوند. لذا، از نظر عقل سالها زنده ماندن محال نمیباشد.[1]
2. امکان علمی:
امکان علمی بدین معناست که از نظر علم، سفر انسان به سیارات منظومه شمسی و دیگر منظومهها مردود نیست و نظریههای علمی امکان زیست درازمدت را برای انسان نیز محال نمیداند در کیهان شناسی، روان شناسی و سایر رشتههای علمی هر روز نظریه استوار پدید میآید که با دلیلها و شواهد بیشتر همراه میباشد. از این رو به لحاظ علمی در امکان زیست طولانی نیز تردید نمیشود که ذیلاً اشاره میگردد:
الف) برخی از محققان میگویند، ژنهایی را کشف کردهاند که عامل جاویدانگی سلولهاست. این ژنها میتوانند سلولهای آسیب دیده را ترمیم کنند. آزمایشهایی بر حشراتی که این ژنها در آنها فعال شده بود نشان داد که این جانداران بر اثر مرگ سلولی نمیمیرند، بلکه تحلیل فیزیکی اندامها به مرگ آنها میانجامد. امید است با شناخت مکانیسم پیری، کیفیت زندگی سالمندان بهبود یافته و روند پیری کاهش پیدا کند.[2]
ب) پژوهشگران با آزمایشهایی به رویشی از ژن درمانی دست یافتهاند که از تحلیل رفتن ماهیچههای بدن در اثر پیری پیشگیری میکند. و با این رویش میتوان حجم و قدرت ماهیچهها را در زمان پیری و یا در بیماریهای خاص، دوباره بهدست آورد.[3]
ج) تاکنون تصور میشد که نقص در سیستم اعصاب برگشت ناپذیر است و بافتهای عصبی را نمیتوان ترمیم کرد. لیکن محققان دریافتهاند که سلولهای مغز بیشتر نیز میتوانند خود را بازسازی کنند و این کار پیوسته در طول زندگی یک فرد انجام گیرد.[4]
د) تحقیق نشان داده است که مرگهایی در سن 90 و 100 سالگی بیشتر به خاطر کهولت نیست، بلکه به دلایل مشخص و عوارضهایی همانند سکته مغزی، عفونت ریه، پوکی استخوان و ... رخ میدهد.
و همچنین، نا امیدی و یا در سالمندان احتمال مرگ زودرس را در آنها افزایش میدهد. و تحقیق روی 795 مرد و زن 64 تا 75 ساله نشان داد که 29 درصد آنهایی که حالت یأس داشته، نسبت به دیگران مرگ زودرس داشتهاند.[5]
3. امکان عملی:
امکان عملی آن است که پدیده روزافزون علمی و تحقیقی همانند: سفرهای فضایی، دریایی، ژن شناسیها، اندامهای مصنوعی، رشد جانواران، بیرون از رحم، و... زندگی اجتماعی را سازمان میدهد، که یک نوع از پیشرفت علمی است، در پرتوی آن میتوانیم در باره عمر حضرت مهدی(عج) به بررسی بنشینیم... دیگر هیچ انگیزهای برای شگفتیها باقی نمیماند، مگر این که در دانش امام مهدی(عج) شک کنیم و پیشی گرفتن علم او را بر کاروان دانش بشر بعید بشماریم... اگر همه اینها را باور داریم، چگونه برای خداوند بلند مرتبه دشوار میشماریم که حضرت مهدی(عج) را بر دانش زمان پیشی دهد؟ طول عمری که خداوند به موعود منتظر(عج) بخشید، شگفت میآورد، اما به دگرگون کردن جهان و بنای از نوساختن بر مبنای تمدن بزرگ که به عهده آن حضرت گذاشته شده چگونه باید نظر داشت؟[6]
4 . منابع دینی:
الف) منابع امامیه
امام سجاد(ع) میفرماید: (سنتهای از انبیاء گذشته در قائم به یادگار مانده است. از آدم و نوح(ع) طول عمر، از ابراهیم(ع) تولد پنهانی، از عیسی(ع) غیبت ....) [7]
و امام صادق(ع) فرمود: (خدای تعالی عمر بنده صالح خویش، خضر، را طولانی نکرد جز برای این که دلیلی بر طول عمر قائم(عج) باشد. و از این رهگذر، بهانه دشمنان را خنثی و حجت ایشان را قطع کند.)[8]
ب) اهل سنت
1. ابن جوزی که از علمای معروف اهل سنت و حنفی مذهب است، پس از بحث در حالت حضرت مهدی(عج) و نقل روایات رسول اکرم(ص) درباره آن حضرت میگوید: (این اعتقاد امامیه صحیح است که حضرت مهدی موجود زنده است و برای افرادی استدلال میکند که از عمر طولانی برخوردار بودهاند. مانند: خضر، الیاس، و همچنین (ذوالقرنین) که در تورات آمده است. 3000 سال عمر کرد. و همچنین معمّرینی در شمار عمرهای 900، 800، 700 سال نیز در تاریخ آمده است.)[9]
2. عبدالوّهاب شعرانی، پس از آن که از تولد آن حضرت در نیمه شعبان 255 ق، صحبت دارد، میگوید: (او باقی است تا آن که حضرت عیسی(ع) از آسمان نزول کند، دیدار نماید. و عمر او تا زمان ما که 958هجری باشد، 706 سال است...)[10]
5 . کتب آسمانی:
الف) قرآن کریم:
در قرآن کریم نیز مواردی از عمرهای طولانی آمده که به نمونهای از آن اشاره میگردد: خداوند متعال درباره حضرت نوح(ع) میفرماید: (نوح را به سوی قومش فرستادیم، 950 سال در میان آنان درنگ کرد.)[11]
ب) کتب آسمانی اهل کتاب:
در میان خداپرستان و پیروان ادیان آسمانی، از این که طول عمر ممکن است اختلافی نیست. و در تمام کتب آنها، از عمر طولانی بسیار سخن به میان آمده است. از جمله در ثور است که کتاب مقدس یهودیان است از نظر مسیحیان نیز مورد اعتماد میباشد. و در آن شرح زندگی زیاد آمده است. اما، در ادیان گذشته سخن از طول عمر حضرت مهدی(عج) نیست. بلکه سخن در مطلق و درازی عمر و کسانی است که عمر فوق طبیعی و معمولی داشتهاند. میگوید: (آدم) 900 سال، (نوش) 905 سال، (قینان) 910، (منشوشالح) 969، (المک) 777 سال داشته و بعد از آن مردهاند.[12]
و همچنین در انجیل که بعد از تورات بوده و از آن به عهده جدید یاد میکند میگوید: ... انسانهای مادی بودهاند که 2000 سال داشته حداقل آن 900 سال است که موارد متعددی را نشان میدهد.[13]
6. تاریخ:
از کهنسالترین انسانها آنچه در تاریخ آمده زیاد بودهاند که بالای 500 سال داشتهاند.[14] و نمونههای دیگر این که فیروازای یکی از پادشاهان 537، ابوهبل، قس، اسقم، هر کدام 670 سال، مصرایم نوه نوح، ملک نوه ادریس هر کدام 700 سال و .... داشتهاند.[15] هم چنین ضحاک1200، مهرکان 2500، عاد و لقمان هر کدام 3500 سال عمر کردهاند و ... [16]
نتیجه:
آنچه که به عنوان نمونه و اختصار اشاره گردید، عمر طولانی نه از نظر عقل محال بود، و نه از انظر علمی آن را نفی میکند، تاریخ، سنت و ادیان آسمانی نیز بر آن است که انسانهایی بودهاند که فوق عادت و عمر طبیعی همگان، عمر داشته و زندگی کردهاند، فلذا طولانی بودن عمر امام زمان(عج) از دیدگاه مسلمین از جهات مختلف ممکن بوده و محال نمیباشد.
معرفی منابع جهت اطلاع بیشتر:
1. مهدی موعود، محمد باقر مجلسی، ترجمه علی دوانی، باب (معمّرین) ج 2، چاپ مسجد مقدس جمکران.
2. نجم الثاقب، طبری نوری، ج 2، باب (معمّرین) همان.
3. زنده روزگاران، دکتر حسین فریدونی، نشر آفاق، 1381.
4. راز طول عمر، علی اکبر مهدیپور، انتشارات طاووس، 1378.
امام رضا (ع) میفرماید: (هنگامی که حضرت مهدی(عج) خروج کند و ظاهر شود، در سن سالخوردگان و منظر و سیمای جوانان است.)[17]
پینوشتها:
[1]. صدر، سید محمد باقر. جستجو پیرامون مهدی(عج)، ص 17 و 18، ترجمه کتابخانه اسلامی، مؤسسه بناء، 1379.
[2]. ماهنامه پیام زن، شماره 92، ص 94.
[3]. ماهنامه دانشمند، شماره 432، ص 21.
[4]. ماهنامه دانشمند، شماره 4444، ص 25، مهر 1379.
[5]. همان، شماره، 459، ص 24.
[6]. صدر، سید محمد باقر، جستجو پیرامون امام مهدی(عج)، ص 19 25، ترجمه کتابخانه اسلامی، 1379.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 51، ص 217، مؤسسه الوفاء، بیروت.
[8]. همان.
[9]. ابن جوزی، سبط حنقی، تذکرة الخواص الامه، صص 365 365، اعلمی، بیروت.
[10]. شعرانی، عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ص 65، دارالکتب اسلامی، تهران.
[11]. عنکبوت: 14.
[12]. تورات، ترجمه فاضل خالقی، سیر پیدایش، باب 5، آیات 5 32.
[13]. انجیل، کتاب اعمال سولان، باب اول، آیات 1 12.
[14]. دخیل، علی محمد، الامام المهدی، ص 146 و ص 186، دارالمرتضی، بیروت، 1403.
[15]. دایانا، اس، ودرف، چگونه میتوان 100 سال زندگی کرد، ترجمه لیلا مهرادبی، ص 48، انتشارات حسام، 1371.
[16]. همان، ص 49.
[17]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 332.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] راز عمر طولانی امام زمان عج چیست؟
- [سایر] چگونه ممکن است امام زمان (عج) چنین عمر طولانی ای داشته باشند؟
- [سایر] آیا خداوند میتواند عمر امام زمان (عج) را به این حد طولانی کند؟
- [سایر] اثباتی محکم برای وجود امام عصر (عج) می خواستم:و همچنین طولانی شدن عمر مبارکشان.
- [سایر] چگونه عمر طولانی امام زمان علیه السلام اثبات می شود؟
- [سایر] با چه دلایلی طول عمر حضرت ولی عصر (عج) اثبات میشود؟
- [سایر] آیا عمر طولانی، خاص امام زمان (عج) است یا خداوند به افراد دیگر هم عطا کرده است؟
- [سایر] آیا وجود امام زمان علیه السلام و عمر طولانی ایشان، عقلاً ممکن است؟
- [سایر] سلام لطفا بفرمایید چگونه ممکن است حضرت مهدی (ع) تاکنون عمر طولانی کرده باشند
- [سایر] شبهه: امام زمان، یک نفر با عمر طولانی هزار ساله نمیتواند باشد!
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را به مهری که معین شده) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل زن خطاب به وکیل مرد با قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ)، یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل تو احمد در آوردم به مهری که معین شده) و بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معین شده)، عقد صحیح میباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است، قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه، زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شد، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را بشانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد است و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی پس از آن بگویند: هَلْ أَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فَارَقْتَنَا عَلَیْهِ مِنْ شَهَادَةِ أنْ لاَ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النَّبِیّینَ وَخَاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَأنَّ عَلِیاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیِن وإمَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلی الْعَالَمِینَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعلیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیَّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِین وَأَئِمَّتُکَ أَئِمَّةُ هُدی أَبْرارٌ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند و بعد بگویند: إذا اتَاکَ الْمَلَکَانِ الْمُقَرَّبَانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِ الله تَبَارَکَ وَتَعَالی وَسَئَلاَکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیّک وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتَابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاَ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوَابِهِمَا اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله نَبِیّی وَالإسْلاَمُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتَابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبیطَالِب إمَامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی إمَامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلاء إِمَامی وَعَلِی زِیْنُ الْعَابِدینَ إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ إمَامی وَجَعْفَرٌ الصَّادِقُ إمَامی وَموُسَی الْکَاظِمُ إمَامی وَعَلِیٌّ الرِّضَا إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوَادُ إمَامی وَعَلیٌّ الْهَادی إمَامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَری إمَامی وَالْحُجَّةُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ إمَامی هَؤلاءِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أئِمَّتی وَسَادَتی و قادَتی وَشُفَعَائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ أَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمَ یَا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند بعد بگویند: إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالی نِعْمَ الرَّبُّ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّسوُلُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ ابیطَالِب وَاَوْلاَدَهُ الْمَعْصوُمینَ الأئَمَّةَ الإثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ وَأنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَقٌ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌ وسُؤَالَ مُنْکَر وَنَکیر فی الْقَبْرِ حَقٌ والْبَعْثَ حَقٌ وَالنُّشوُرَ حَقٌ وَالصِّرَاطَ حَقٌ وَتَطَایُرَ الْکُتُبِ حَقٌ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَالنَّارَ حَقٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لاَرَیْبَ فیِهَا وَأنَّ اللهُ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبوُرِ پس بگویند: أفَهِمْتَ یَا فُلان و به جای فلان اسم میت را بگویند پس از آن بگویند: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَهَدَاکَ اللهُ إلَی صِرَاط مُسْتَقِیم وَعَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیَائِکَ فی مُسْتَقَرّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگویند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَأصْعِدْ بِروُحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهَاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ