پرسشی که از دیر باز در این باره مطرح بوده و ذهنها را به خود مشغول داشته است(1) و در این زمان نیز گاهی رخ مینماید، این است که راز عمر طولانی آن حضرت چیست؟ آیا این امر در راستای قوانین طبیعی عالم است، یا جنبه غیبی و اعجازی دارد؟ آیا امکان دارد از نظر ظاهری، فردی در این عالم، عمری طولانی را سپری کند و شاداب و با طراوت باقی بماند؟ اصولاً چه میشد اگر امام زمان(ع) در ظرف زمانی ظهورش به دنیا میآمد و در همان زمان، سیاست خود را به انجام میرسانید؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، توجه به چند اصل کلی لازم است: 1. طول عمر، از شاخههای مسئله عمومیتری به نام (حیات) است. حقیقت و ماهیت حیات، هنوز بر بشر مجهول است و شاید بشر، هیچ گاه هم از این راز سر در نیاورد. بشری که این اندازه ناتوان است و موضوع حیات را درست نمیشناسد و از ویژگیهای آن، آگاهی کامل و همه جانبه ندارد، چگونه میخواهد مسئله طول عمر و استبعاد آن را مطرح سازد و به دیده تردید به آن بنگرد؟ 2. اگر پیری را عارض بر حیات بدانیم و یا آن را قانونی طبیعی بشناسیم که بر بافت واندام موجودات زنده، از درون، عامل نیستی را نهفته دارد و به مرور زمان، موجود زنده را خواه ناخواه، به مرحله فرسودگی و مرگ میرساند، باز معنایش آن نیست که این پدیده، قابل انعطاف پذیری و در نتیجه تأخیر نباشد. بر همین اساس، دانش بشری، گامهای مؤثری درباره درمان پیری برداشته و هنوز هم براین مهم پای میفشرد و رشتههای تخصصی برای این مسائله به وجود آورده است. در اواخر قرن نوزدهم، براثر پیشرفتهای علمی، امید به زندگی طولانی تر رونق بیشتری یافت و شاید در آینده نه چندان دور، این رؤیای شیرین به واقعیت بپیوندد(2). در مجموع، دانش بشری در زمینه عقب انداختن پیری، موفقیتهای چشمگیری به دست آورده و از رابطه تغذیه و پیری تجربههای جدیدی کشف کرده و ارتباط تنگاتنگی بین اسرار تغذیه در مقابله با پیری و فرسودگی ارائه داده است. در پرتو آنچه اشارت شد،می توان گفت: درباره عمر طولانی مهدی موعود(ع) هیچ گونه شگفتی باقی نمیماند و امکان علمی و نظری آن، جای تردید ندارد او، با دانش خدادادی، بر اسرار خوراکیها، آگاهی دارد و بعدی ندارد که با استفاده از روشهای طبیعی و علمی، بتواند مدتی دراز در این دنیا بماند و آثار فرسودگی و پیری، در وی پدیدار نگردد. 3. اصولاً، وجود استثناها در هرامری، ازجمله امور طبیعی این عالم، مسائلهای ست روشن و انکار ناپذیر. گیاهان، درختان، جاندارانی که در دامن طبیعت پرورده میشوند واز سابقه کهن و زیستی طولانی برخوردارند، کم نیستند. چه استبعادی دارد که در عالم انسانی هم، برای نگهداری یک انسان و حجت خدا، به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، قائل به استثنا شویم و او را موجودی فراتر از عوامل طبیعی و اسباب و علل ظاهری بدانیم که قوانین طبیعت، دربرابرش انعطاف پذیری دارند واو برآنها تفوق و برتری. این امری است ممکن، گرچه عادی و معمولی نباشد.به گفته علامه طباطبائی: (نوع زندگی امام غائب را به طریق خرق عادت[ میتوان پذیرفت]. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمیتوان خرق عادت را نفی کرد. زیرا هرگز نمیتوان اثبات کرد که اسباب و عواملی که در جهان کار میکنند، تنها همانها هستند که ماآنها رادیده ایم و میشناسیم و دیگر اسبابی که ما از آنها خبر نداریم یا آثار و اعمال آنها را ندیدهایم، یا نفهمیدهایم، وجود ندارد؛ از این روی، ممکن است در فردی و یا افرادی از بشر، اسباب و عواملی به وجود آید که عمری بسیار طولانی، هزار یا چندین هزار ساله برای ایشان تأمین نماید.(3)) 4. از دیدگاه تاریخی، معمّرین و دراز عمران فراوانی با نام و نشان بوده اند که هر یک چند برابر افراد معمولی زمان خویش، زیسته اند. روشن ترین و در عین حال، مستند ترین آن، حضرت نوح(ع) است. قرآن تصریح میکند که 950 سال فقط پیامبر بوده است(4) و حتماً عمر وی بیش از این بوده است. داستان خضر پیامبر نیز، مصداقی دیگر از این اصل کلی است.(5) با توجه به این نمونه هاست که میتوان برخورداری حجت خدا را از عمری طولانی پذیرفت و دلیل امکان آن را وجود انسانهای دراز عمر در تاریخ دانست که تا هزاران سال گفته شده است.(6) 5. از همه اینها گذشته، اگر از زاویه ایمان به غیب، به این پدیده بنگریم، پاسخ همه اعتراضها و اشکالها داده میشود و نیازی به فلسفه بافی و ارائه شواهد دیگر نیست. تأثیرگذاری علل و عوامل طبیعی، به دست خداوند است: (لامؤثر فی الوجود ا…لاّ الله). و اوست که اگر بخواهد شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد، چگونه از حفاظت وجود نازنین حجت خدا و ذخیره عالم آفرینش ناتوان است. کریمی که جهان پاینده داردتواند حجتی را زنده دارد به گفته شیخ طوسی: (براساس آیه شریفه: (یمحوالله مایشاء ویثبت وعنده ام الکتاب) هر آنی که مصلحت در تأخیر، تا زمان دیگر باشد، تداوم عمر آن حضرت، ضرورت مییابد و این امر، تاآخرین زمان لازم، ادامه دارد و راز و رمز آن، به دست کسی است که مفاتیح غیب و ام الکتاب در نزداوست.(7)) پروردگاری که درباره حضرت یونس پیامبر، به هنگامی که در شکم ماهی قرار داشت، می فرماید: (ولولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون)(8). پس اگر نه از تسبیح گویان میبود، تا روز قیامت در شکم ماهی میماند. می تواند براساس قدرت و مشیت مطلقه اش، مقدمات و عوامل زنده ماندن امام زمان(ع) را در این عالم آماده سازد و او را تا روز معین و معلومی نگه دارد. براساس این اصل، طول عمر امام عصر(ع)، در باور مسلمانان جنبه اعجاز دارد. و قانون معجزه، حاکم بر قوانین طبیعی در این عالم است و نمونههای فراوان دارد: * دریا برای موسی شکافته میشود(9). * آتش برابراهیم سردوسلامت میگردد.(10) * در مورد حضرت عیسی، کار بر رومیان مشتبه میگردد و میپندارند که وی را دستگیر کردند که چنان نبوده است.(11) * پیامبر اسلام(ص) از میان حلقه محاصره قریشیان که ساعتها در کمین او بودهاند، بیرون میرود.(12) هر یک از این موارد و نمونههای دیگر، نشانگر تعطیل شدن یکی از قانونهای طبیعی است که به قدرت و لطف خداوند رخ داده است. پاسداری از حجت خدا در مدتی طولانی نیز، از مصادیق همین اصل کلی و باور ایمانی است. بنابراین طول عمر آن حضرت استبعادی ندارد و با دلایل طبیعی و مادی و غیبی و معنوی قابل پذیرش و اثبات است. اما این که چرا آن حضرت، در ظرف زمانی ظهور، به دنیا نیامد و ایفای نقش نکرد. اولاً، در باور ما مسلمانان، بویژه شیعیان، زمین، هیچ گاه خالی از حجت نیست، چه آشکار و چه پنهان.(13) همواره باید آسیای وجود بر قطب و مدار امام و حجت بچرخد. اگر امام زمان(ع)، در آن عصر به دنیا نیامده بود و بعد قدم به دنیا میگذاشت، در این فترت، زمین بی حجت و امام میماند و این با ادله قاطع و باور ما مسلمانان سازگار نیست.(14) ثانیاً، شخصی که میخواهد دنیا را متحول سازد و دست به اصلاحی همه جانبه و فراگیر بزند، عدل را بگستراند و ظلم و ستم را در همه اَشکال و انواع آن، بر چیند، تمدّن بشری را که بر اساس زر و زورو تزویر بنا گردیده ویران سازد و تمدنی همه جانبه و براساس ارزشهای الهی و معنوی ایجاد کند، باید دارای عِدّه و عُدّه فراوان باشد، با ابزار مدرن و پیشرفته آشنا باشد، فراز و فرود تمدنها را بشناسد و بالآخره، از علل سقوط و صعود ملتها تجربه بیندوزد، تا بتواند حرکتی اساسی و بنیادی را آغاز و رهبری کند و موانع را از سر راه بشر بردارد. این امر ممکن نیست مگر از کسی که طلوع و غروب تمدنها را دیده و با کوله باری از تجربه و شناخت به میدان آمده باشد. بدین سان، امام زمان(ع) در دوران طولانی غیبت، راههای ایجاد جامعه صالح را در مقایسه با دنیای فاسد، پایه گذاری میکند و با آگاهی و اقتدار و در زمانی مناسب به اذن خدا، ظهور میکند و بر همه تاکتیکها و روشهای دنیای بشری محیط است و راه مقابله با آن را به درستی میشناسد و این مسائله، در دوران طولانی امامت و غیبت، تا ظهور، برای آن حضرت، ممکن میگردد. غیبت و طول عمر، باعث میشود.که آن رهبر ذخیره شده، به گونه ای نیکوتر و فراگیرتر رهبری خویش را آغاز کند. لازمه انقلابی آن چنان بزرگ و عمیق، موقعیت روحی ویژه ای است که رهبر مکتبی از آن باید برخوردار باشد. مقدار توانایی روحی، بستگی دارد به نشیب و فرازها و دگرگونیهایی که آن رهبر به خود دیده است. مهدی(ع)، در دل تاریخ فرو رفته و از موقعیت امامت و برتری خویش بر تاریخ پرتو افکنده، با آزمودگی و تجربه ای که در این مدت طولانی کسب کرده است، توانایی دگرگونی اساسی جهان را خواهد داشت و به اصلاح همه جانبه دست خواهد زد. ان شاءاللّه. (15) پینوشتها: 1.کنز الفوائد، کراجکی، تعلیق شیخ عبداللّه نعمه، ج 2، ص 114 140، دارالذخائر. 2. امام مهدی حماسهای از نور، شهید صدر، ترجمه کتابخانه بزرگ اسلامی، ص 30. 3. شیعه در اسلام، علاّمة طباطبایی، ص 151، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. 4. عنکبوت (29) آیه 14. 5. کمال الدین، ج 2، ص 385. 6. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 113 125؛ کنز الفوائد، کراجکی140. 7. همان، ص 428؛ رعد (13) آیه 39. 8. صافات (37) آیه 144. 9. بقره (2) آیه 50. 10. انبیاء (21) آیه 69. 11. نساء (4) آیه 157. 12. انفال (8) آیه 30. 13. اصول کافی، ج 1، ص 178. 14. همان، ص 180. 15.اقتباس از چشم به راه مهدی، ص 347 - 341.
پرسشی که از دیر باز در این باره مطرح بوده و ذهنها را به خود مشغول داشته است(1) و در این زمان نیز گاهی رخ مینماید، این است که راز عمر طولانی آن حضرت چیست؟
آیا این امر در راستای قوانین طبیعی عالم است، یا جنبه غیبی و اعجازی دارد؟
آیا امکان دارد از نظر ظاهری، فردی در این عالم، عمری طولانی را سپری کند و شاداب و با طراوت باقی بماند؟
اصولاً چه میشد اگر امام زمان(ع) در ظرف زمانی ظهورش به دنیا میآمد و در همان زمان، سیاست خود را به انجام میرسانید؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش، توجه به چند اصل کلی لازم است:
1. طول عمر، از شاخههای مسئله عمومیتری به نام (حیات) است. حقیقت و ماهیت حیات، هنوز بر بشر مجهول است و شاید بشر، هیچ گاه هم از این راز سر در نیاورد.
بشری که این اندازه ناتوان است و موضوع حیات را درست نمیشناسد و از ویژگیهای آن، آگاهی کامل و همه جانبه ندارد، چگونه میخواهد مسئله طول عمر و استبعاد آن را مطرح سازد و به دیده تردید به آن بنگرد؟
2. اگر پیری را عارض بر حیات بدانیم و یا آن را قانونی طبیعی بشناسیم که بر بافت واندام موجودات زنده، از درون، عامل نیستی را نهفته دارد و به مرور زمان، موجود زنده را خواه ناخواه، به مرحله فرسودگی و مرگ میرساند، باز معنایش آن نیست که این پدیده، قابل انعطاف پذیری و در نتیجه تأخیر نباشد. بر همین اساس، دانش بشری، گامهای مؤثری درباره درمان پیری برداشته و هنوز هم براین مهم پای میفشرد و رشتههای تخصصی برای این مسائله به وجود آورده است.
در اواخر قرن نوزدهم، براثر پیشرفتهای علمی، امید به زندگی طولانی تر رونق بیشتری یافت و شاید در آینده نه چندان دور، این رؤیای شیرین به واقعیت بپیوندد(2).
در مجموع، دانش بشری در زمینه عقب انداختن پیری، موفقیتهای چشمگیری به دست آورده و از رابطه تغذیه و پیری تجربههای جدیدی کشف کرده و ارتباط تنگاتنگی بین اسرار تغذیه در مقابله با پیری و فرسودگی ارائه داده است.
در پرتو آنچه اشارت شد،می توان گفت: درباره عمر طولانی مهدی موعود(ع) هیچ گونه شگفتی باقی نمیماند و امکان علمی و نظری آن، جای تردید ندارد او، با دانش خدادادی، بر اسرار خوراکیها، آگاهی دارد و بعدی ندارد که با استفاده از روشهای طبیعی و علمی، بتواند مدتی دراز در این دنیا بماند و آثار فرسودگی و پیری، در وی پدیدار نگردد.
3. اصولاً، وجود استثناها در هرامری، ازجمله امور طبیعی این عالم، مسائلهای ست روشن و انکار ناپذیر. گیاهان، درختان، جاندارانی که در دامن طبیعت پرورده میشوند واز سابقه کهن و زیستی طولانی برخوردارند، کم نیستند. چه استبعادی دارد که در عالم انسانی هم، برای نگهداری یک انسان و حجت خدا، به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، قائل به استثنا شویم و او را موجودی فراتر از عوامل طبیعی و اسباب و علل ظاهری بدانیم که قوانین طبیعت، دربرابرش انعطاف پذیری دارند واو برآنها تفوق و برتری. این امری است ممکن، گرچه عادی و معمولی نباشد.به گفته علامه طباطبائی:
(نوع زندگی امام غائب را به طریق خرق عادت[ میتوان پذیرفت]. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمیتوان خرق عادت را نفی کرد. زیرا هرگز نمیتوان اثبات کرد که اسباب و عواملی که در جهان کار میکنند، تنها همانها هستند که ماآنها رادیده ایم و میشناسیم و دیگر اسبابی که ما از آنها خبر نداریم یا آثار و اعمال آنها را ندیدهایم، یا نفهمیدهایم، وجود ندارد؛ از این روی، ممکن است در فردی و یا افرادی از بشر، اسباب و عواملی به وجود آید که عمری بسیار طولانی، هزار یا چندین هزار ساله برای ایشان تأمین نماید.(3))
4. از دیدگاه تاریخی، معمّرین و دراز عمران فراوانی با نام و نشان بوده اند که هر یک چند برابر افراد معمولی زمان خویش، زیسته اند. روشن ترین و در عین حال، مستند ترین آن، حضرت نوح(ع) است. قرآن تصریح میکند که 950 سال فقط پیامبر بوده است(4) و حتماً عمر وی بیش از این بوده است. داستان خضر پیامبر نیز، مصداقی دیگر از این اصل کلی است.(5)
با توجه به این نمونه هاست که میتوان برخورداری حجت خدا را از عمری طولانی پذیرفت و دلیل امکان آن را وجود انسانهای دراز عمر در تاریخ دانست که تا هزاران سال گفته شده است.(6)
5. از همه اینها گذشته، اگر از زاویه ایمان به غیب، به این پدیده بنگریم، پاسخ همه اعتراضها و اشکالها داده میشود و نیازی به فلسفه بافی و ارائه شواهد دیگر نیست.
تأثیرگذاری علل و عوامل طبیعی، به دست خداوند است: (لامؤثر فی الوجود ا…لاّ الله).
و اوست که اگر بخواهد شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد، چگونه از حفاظت وجود نازنین حجت خدا و ذخیره عالم آفرینش ناتوان است.
کریمی که جهان پاینده داردتواند حجتی را زنده دارد به گفته شیخ طوسی:
(براساس آیه شریفه: (یمحوالله مایشاء ویثبت وعنده ام الکتاب) هر آنی که مصلحت در تأخیر، تا زمان دیگر باشد، تداوم عمر آن حضرت، ضرورت مییابد و این امر، تاآخرین زمان لازم، ادامه دارد و راز و رمز آن، به دست کسی است که مفاتیح غیب و ام الکتاب در نزداوست.(7))
پروردگاری که درباره حضرت یونس پیامبر، به هنگامی که در شکم ماهی قرار داشت،
می فرماید:
(ولولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون)(8).
پس اگر نه از تسبیح گویان میبود، تا روز قیامت در شکم ماهی میماند.
می تواند براساس قدرت و مشیت مطلقه اش، مقدمات و عوامل زنده ماندن امام زمان(ع) را در این عالم آماده سازد و او را تا روز معین و معلومی نگه دارد.
براساس این اصل، طول عمر امام عصر(ع)، در باور مسلمانان جنبه اعجاز دارد.
و قانون معجزه، حاکم بر قوانین طبیعی در این عالم است و نمونههای فراوان دارد:
* دریا برای موسی شکافته میشود(9).
* آتش برابراهیم سردوسلامت میگردد.(10)
* در مورد حضرت عیسی، کار بر رومیان مشتبه میگردد و میپندارند که وی را دستگیر کردند که چنان نبوده است.(11)
* پیامبر اسلام(ص) از میان حلقه محاصره قریشیان که ساعتها در کمین او بودهاند، بیرون میرود.(12)
هر یک از این موارد و نمونههای دیگر، نشانگر تعطیل شدن یکی از قانونهای طبیعی است که به قدرت و لطف خداوند رخ داده است. پاسداری از حجت خدا در مدتی طولانی نیز، از مصادیق همین اصل کلی و باور ایمانی است. بنابراین طول عمر آن حضرت استبعادی ندارد و با دلایل طبیعی و مادی و غیبی و معنوی قابل پذیرش و اثبات است.
اما این که چرا آن حضرت، در ظرف زمانی ظهور، به دنیا نیامد و ایفای نقش نکرد.
اولاً، در باور ما مسلمانان، بویژه شیعیان، زمین، هیچ گاه خالی از حجت نیست، چه آشکار و چه پنهان.(13) همواره باید آسیای وجود بر قطب و مدار امام و حجت بچرخد.
اگر امام زمان(ع)، در آن عصر به دنیا نیامده بود و بعد قدم به دنیا میگذاشت، در این فترت، زمین بی حجت و امام میماند و این با ادله قاطع و باور ما مسلمانان سازگار نیست.(14)
ثانیاً، شخصی که میخواهد دنیا را متحول سازد و دست به اصلاحی همه جانبه و فراگیر بزند، عدل را بگستراند و ظلم و ستم را در همه اَشکال و انواع آن، بر چیند، تمدّن بشری را که بر اساس زر و زورو تزویر بنا گردیده ویران سازد و تمدنی همه جانبه و براساس ارزشهای الهی و معنوی ایجاد کند، باید دارای عِدّه و عُدّه فراوان باشد، با ابزار مدرن و پیشرفته آشنا باشد، فراز و فرود تمدنها را بشناسد و بالآخره، از علل سقوط و صعود ملتها تجربه بیندوزد، تا بتواند حرکتی اساسی و بنیادی را آغاز و رهبری کند و موانع را از سر راه بشر بردارد.
این امر ممکن نیست مگر از کسی که طلوع و غروب تمدنها را دیده و با کوله باری از تجربه و شناخت به میدان آمده باشد.
بدین سان، امام زمان(ع) در دوران طولانی غیبت، راههای ایجاد جامعه صالح را در مقایسه با دنیای فاسد، پایه گذاری میکند و با آگاهی و اقتدار و در زمانی مناسب به اذن خدا، ظهور میکند و بر همه تاکتیکها و روشهای دنیای بشری محیط است و راه مقابله با آن را به درستی میشناسد و این مسائله، در دوران طولانی امامت و غیبت، تا ظهور، برای آن حضرت، ممکن میگردد. غیبت و طول عمر، باعث میشود.که آن رهبر ذخیره شده، به گونه ای نیکوتر و فراگیرتر رهبری خویش را آغاز کند.
لازمه انقلابی آن چنان بزرگ و عمیق، موقعیت روحی ویژه ای است که رهبر مکتبی از آن باید برخوردار باشد. مقدار توانایی روحی، بستگی دارد به نشیب و فرازها و دگرگونیهایی که آن رهبر به خود دیده است. مهدی(ع)، در دل تاریخ فرو رفته و از موقعیت امامت و برتری خویش بر تاریخ پرتو افکنده، با آزمودگی و تجربه ای که در این مدت طولانی کسب کرده است، توانایی دگرگونی اساسی جهان را خواهد داشت و به اصلاح همه جانبه دست خواهد زد. ان شاءاللّه. (15)
پینوشتها:
1.کنز الفوائد، کراجکی، تعلیق شیخ عبداللّه نعمه، ج 2، ص 114 140، دارالذخائر.
2. امام مهدی حماسهای از نور، شهید صدر، ترجمه کتابخانه بزرگ اسلامی، ص 30.
3. شیعه در اسلام، علاّمة طباطبایی، ص 151، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
4. عنکبوت (29) آیه 14.
5. کمال الدین، ج 2، ص 385.
6. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 113 125؛ کنز الفوائد، کراجکی140.
7. همان، ص 428؛ رعد (13) آیه 39.
8. صافات (37) آیه 144.
9. بقره (2) آیه 50.
10. انبیاء (21) آیه 69.
11. نساء (4) آیه 157.
12. انفال (8) آیه 30.
13. اصول کافی، ج 1، ص 178.
14. همان، ص 180.
15.اقتباس از چشم به راه مهدی، ص 347 - 341.
- [سایر] چگونه ممکن است امام زمان (عج) چنین عمر طولانی ای داشته باشند؟
- [سایر] طولانی بودن عمر حضرت ولی عصر (عج) را با استناد به منابع مورد قبول ثابت کنید.
- [سایر] آیا خداوند میتواند عمر امام زمان (عج) را به این حد طولانی کند؟
- [سایر] اثباتی محکم برای وجود امام عصر (عج) می خواستم:و همچنین طولانی شدن عمر مبارکشان.
- [سایر] چگونه عمر طولانی امام زمان علیه السلام اثبات می شود؟
- [سایر] آیا عمر طولانی، خاص امام زمان (عج) است یا خداوند به افراد دیگر هم عطا کرده است؟
- [سایر] آیا وجود امام زمان علیه السلام و عمر طولانی ایشان، عقلاً ممکن است؟
- [سایر] سلام لطفا بفرمایید چگونه ممکن است حضرت مهدی (ع) تاکنون عمر طولانی کرده باشند
- [سایر] شبهه: امام زمان، یک نفر با عمر طولانی هزار ساله نمیتواند باشد!
- [سایر] با چه دلایلی طول عمر حضرت ولی عصر (عج) اثبات میشود؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد ، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است .
- [آیت الله سبحانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خود داری نماید.