برای پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید به این مقدمه اشاره شود که هر چند نبوّت با پیامبری رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) خاتمه یافته، ولی ختم نبوت، ختم راهنمایی الهی (وحی) است و نه ختم رهبری الهی (یعنی امامت)؛ چرا که امامت و نبوت، دو منصب و دوشأن هستند که احیاناً قابل تفکیک اند.[1] و چون اسلام آخرین و کامل ترین دین است، باید همیشه فردی برای هدایت و رهبری جامعه وجود داشته باشد. بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله)این منصب، از سوی خداوند، به امامان معصوم(علیهم السلام) واگذار شده است و چون آخرین امام (علیه السلام) مستور شده و غایب شده اند، برای اداره ی جامعه در دوره ی غیبت، نایبان عامی تعیین شده اند که عهده دار وظیفه ی رهبری جامعه در این دوره هستند؛ البته، معلوم است که برخی از کمالات و مقامات ائمه ی معصوم(علیهم السلام)قائم به نفس قدسی آنان است، مانند ولایت تکوینی و علم غیب و... این نوع مقامات، نه نیابت بردار است و نه نیاز به این است که در زمان غیبت، در این مناصب هم نیابتی باشد، امّا مناصب دیگر، از قبیل فتوا و بیان احکام الهی و منصب قضا و فصل خصومت و زعامت و رهبری جامعه و اداره ی امور مملکت اسلامی، قطعاً، از وظایف نایب عام امام زمان(علیه السلام)به شمار می آید. بنابراین، می توان گفت، اساسی ترین و مهم ترین ویژگی نایبان عام، جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه ی اطهار(علیهم السلام) است، بدین معنا که چون نایب عام، قائم مقام امام است، پس خود به خود، همه ی رسالت ها و وظایف اجتماعی آنان به وی منتقل می شود. امام صادق(علیه السلام)در این مورد می فرماید: (علماء، وارثان انبیایند. این وراثت، برای درهم و دینار نیست، بلکه علم را به ارث گذاشته اند. پس کسی که از آن علم بگیرد، بهره ی فراوانی نصیبش خواهد شد).[2] به صورت خلاصه می توان گفت، اهم وظایف نایبان عام، عبارت است از: 1. استخراج و استنباط احکام از منابع در این مورد قرآن کریم می فرماید: (وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛[3] شایسته نیست مومنین همگی کوچ کنند. پس چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به قوم خود، آنان را بیم دهند، شاید بترسند و خودداری کنند؟. بنابراین، نایبان عام، باید تفقّه در دین داشته باشند و مسائل اعتقادی، اخلاقی، فقهی، مشکلات جاری مردم،... را با رجوع به قرآن و سنّت و ادله ی عقلی، استباط کنند و امّت اسلامی را از قوانین بشری بی نیاز کنند. 2. حافظ دین بودن یکی از شرایط نایب عام، حافظ دین بودن است. بنابراین، وی، باید دین را از تحریف منحرفان حفظ کند و با پاسخ دادن به شبهات، از نفوذ عقاید التقاطی و سست شدن احکام الهی، جلوگیری کند. 3. ولایت و رهبری چون دین اسلام، دین جهانی است و احکام آن اعم از اقتصادی، سیاسی، قضایی، و... تا روز قیامت ادامه دارد و لازم الاجراء است. این دوام احکام، نظامی را می طلبد که تحقّق اهداف و احکام اسلامی را در زمان غیبت کبرا تضمین کند و مسلم است که تحقّق احکام اسلام جز از رهگذر حکومت اسلامی، امکان پذیر نخواهد بود و حکومت اسلامی، در صورتی اسلامی خواهد بود که حاکم و رهبر آن حکومت، از میان فقهای شایسته و واجد شرایط تعیین گردد. امام حسین(علیه السلام) می فرماید: (مجاری الامور و الاحکام علی أیدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه؛[4] جریان امور و احکام، باید به دست علمای دانا به خدا و امنای بر حلال و حرام خدا باشد). در غیبت کبرا خداوند حکیم، امّت اسلامی را به حال خود رها نکرده و آنان را بدون تکلیف نگذاشته است. این نایبان عام هستند که وظیفه ی اداره و سرپرستی امّت اسلامی را بر عهده دارند و باید به این کار ادامه دهند تا آن را به صاحب الامر(علیه السلام) تحویل دهند. پی نوشتها: [1]. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص 8. [2]. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 42. [3]. توبه: 122. [4]. ابن شعبه حراّنی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 328. منبع: امام مهدی علیه السلام، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
برای پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید به این مقدمه اشاره شود که هر چند نبوّت با پیامبری رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) خاتمه یافته، ولی ختم نبوت، ختم راهنمایی الهی (وحی) است و نه ختم رهبری الهی (یعنی امامت)؛ چرا که امامت و نبوت، دو منصب و دوشأن هستند که احیاناً قابل تفکیک اند.[1] و چون اسلام آخرین و کامل ترین دین است، باید همیشه فردی برای هدایت و رهبری جامعه وجود داشته باشد. بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله)این منصب، از سوی خداوند، به امامان معصوم(علیهم السلام) واگذار شده است و چون آخرین امام (علیه السلام) مستور شده و غایب شده اند، برای اداره ی جامعه در دوره ی غیبت، نایبان عامی تعیین شده اند که عهده دار وظیفه ی رهبری جامعه در این دوره هستند؛ البته، معلوم است که برخی از کمالات و مقامات ائمه ی معصوم(علیهم السلام)قائم به نفس قدسی آنان است، مانند ولایت تکوینی و علم غیب و... این نوع مقامات، نه نیابت بردار است و نه نیاز به این است که در زمان غیبت، در این مناصب هم نیابتی باشد، امّا مناصب دیگر، از قبیل فتوا و بیان احکام الهی و منصب قضا و فصل خصومت و زعامت و رهبری جامعه و اداره ی امور مملکت اسلامی، قطعاً، از وظایف نایب عام امام زمان(علیه السلام)به شمار می آید. بنابراین، می توان گفت، اساسی ترین و مهم ترین ویژگی نایبان عام، جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه ی اطهار(علیهم السلام) است، بدین معنا که چون نایب عام، قائم مقام امام است، پس خود به خود، همه ی رسالت ها و وظایف اجتماعی آنان به وی منتقل می شود. امام صادق(علیه السلام)در این مورد می فرماید: (علماء، وارثان انبیایند. این وراثت، برای درهم و دینار نیست، بلکه علم را به ارث گذاشته اند. پس کسی که از آن علم بگیرد، بهره ی فراوانی نصیبش خواهد شد).[2]
به صورت خلاصه می توان گفت، اهم وظایف نایبان عام، عبارت است از:
1. استخراج و استنباط احکام از منابع
در این مورد قرآن کریم می فرماید:
(وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛[3] شایسته نیست مومنین همگی کوچ کنند. پس چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به قوم خود، آنان را بیم دهند، شاید بترسند و خودداری کنند؟.
بنابراین، نایبان عام، باید تفقّه در دین داشته باشند و مسائل اعتقادی، اخلاقی، فقهی، مشکلات جاری مردم،... را با رجوع به قرآن و سنّت و ادله ی عقلی، استباط کنند و امّت اسلامی را از قوانین بشری بی نیاز کنند.
2. حافظ دین بودن
یکی از شرایط نایب عام، حافظ دین بودن است. بنابراین، وی، باید دین را از تحریف منحرفان حفظ کند و با پاسخ دادن به شبهات، از نفوذ عقاید التقاطی و سست شدن احکام الهی، جلوگیری کند.
3. ولایت و رهبری
چون دین اسلام، دین جهانی است و احکام آن اعم از اقتصادی، سیاسی، قضایی، و... تا روز قیامت ادامه دارد و لازم الاجراء است. این دوام احکام، نظامی را می طلبد که تحقّق اهداف و احکام اسلامی را در زمان غیبت کبرا تضمین کند و مسلم است که تحقّق احکام اسلام جز از رهگذر حکومت اسلامی، امکان پذیر نخواهد بود و حکومت اسلامی، در صورتی اسلامی خواهد بود که حاکم و رهبر آن حکومت، از میان فقهای شایسته و واجد شرایط تعیین گردد. امام حسین(علیه السلام) می فرماید: (مجاری الامور و الاحکام علی أیدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه؛[4] جریان امور و احکام، باید به دست علمای دانا به خدا و امنای بر حلال و حرام خدا باشد).
در غیبت کبرا خداوند حکیم، امّت اسلامی را به حال خود رها نکرده و آنان را بدون تکلیف نگذاشته است. این نایبان عام هستند که وظیفه ی اداره و سرپرستی امّت اسلامی را بر عهده دارند و باید به این کار ادامه دهند تا آن را به صاحب الامر(علیه السلام) تحویل دهند.
پی نوشتها:
[1]. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص 8.
[2]. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 42.
[3]. توبه: 122.
[4]. ابن شعبه حراّنی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 328.
منبع: امام مهدی علیه السلام، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] نایبان عام امام زمان (عج) در عصر غیبت چه وظیفهای دارند؟
- [سایر] به چه کسانی نایبان عام امام زمان(علیه السلام) گویند؟
- [سایر] نایبان عام امام زمان(عج) مانند سید رضی(ره)، امام خمینی(ره) چگونه انتخاب می شدند؟ و به آنها چه می گفتند؟ (مانند زمان حال که به نایب امام زمان(عج)، ولی فقیه گفته می شود.)
- [سایر] چرا مراجع تقلید نائبان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)هستند ؟
- [سایر] علت غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] حکمت غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] تحقیقی در رابطه با نائبان عام امام زمان (عج) از اولین نائب تا حضرت آیت الله خامنهای (مد ظله) که چگونه به نیابت رسیدهاند؟
- [سایر] غیبت حضرت مهدی علیه السلام به چه کیفیتی است ؟
- [سایر] چگونگی غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) را توضیح دهید.
- [سایر] فلسفه غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.