چرا در قرآن، اشاره صریحی به ولایت حضرت مهدی علیه السلام نشده است؟
شرح پرسش: چرا در قرآن، اشاره صریحی به ولایت حضرت علی علیه السلام و بقیه ائمه علیهم السلام، از جمله حضرت مهدی علیه السلام نشده است و چه دلایلی بر ادامه ولایت پس از ختم نبوت وجود دارد؟ پاسخ: این طور نیست که خداوند برای معرفی اولیای خود و رهبران جامعه، تنها باید نام آنها را در کتاب آسمانی (قرآن) ذکر کند، بلکه با مراجعه به قرآن، خواهیم دید که قرآن برای معرفی شخصیت‌های الهی به سه شیوه عمل می‌کند: 1. معرفی با اسم: پیامبر گرامی در انجیل از طریق اسم برای آیندگان معرفی شده است: وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛(1) بشارت دهنده پیامبری هستم که پس از من می‌آید و نام او احمد است. خداوند، گاهی پیامبران خود را با نام، مورد خطاب قرار می‌دهد: یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛(2) ای داوود! ما تو را در روی زمین جانشین قرار دادیم. قرآن در مواردی از پیامبر اسلام به اسم یاد می‌کند: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛(3) محمد پیام‌آوری بیش نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده‌اند. 2. معرفی با عدد: روش دیگر، معرفی با عدد است. قرآن کریم، نقبای (مراقبان) بنی‌اسرائیل را با عدد معرفی کرده است، آن‌جا که می‌فرماید: وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمْ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛(4) خداوند از بنی‌اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده مراقب برانگیخت. گروهی که طبق گزینش حضرت موسی قرار شد به کوه بروند، در قرآن با عدد معرفی شده‌اند: وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا؛(5) موسی از قوم خود، برای میقات ما هفتاد نفر را برگزید. 3. معرفی با صفت: از دیگر راه‌های شناسایی شخصیت‌های الهی، معرفی با صفت است؛ چنان‌که پیامبر در انجیل و تورات، علاوه بر معرفی با نام، با صفات نیز معرفی شده است و قرآن بر این مطلب گواهی می‌دهد: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنکَرِ...؛(6) کسانی که از رسول و نبیِ درس‌ نخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها باز می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و بارهای گران و زنجیرهایی را که بر آنان بود، برمی‌دارد. در این آیه، حضرت محمد با صفات ده‌گانه معرفی شده است. از سیاق آیه استفاده می‌شود که حضرت در این دو کتاب (تورات و انجیل)، با همه یا اکثر این صفات، معرفی گردیده است و مفاد جمله مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنجِیلِ این است که صفات و خصوصیات او در تورات و انجیل آمده است. خداوند متعال در قرآن، کسانی‌که باید مسلمان‌ها از آنان اطاعت کنند، با صفات (اولی الامر) معرفی کرده است. آن‌جا که می‌فرماید: أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛(7) از خداوند و رسول و صاحبان فرمان اطاعت کنید. مردی از بنی‌اسرائیل، پس از موسی علیه السلام، به پیامبری برانگیخته شد. مردم به او گفتند: فرمان‌روایی را برای ما معین کن تا زیر لوای او در راه خدا جهاد کنیم. خداوند به درخواست آنان پاسخ مثبت داد و این فرمان‌روا را پس از معرفی با اسم، با صفت نیز معرفی کرد تا هر نوع تشابهی که ممکن است در اسم رخ دهد، از بین برود و از طریق پیامبر خود به آنان خبر داد که خدا (طالوت) را به فرمان‌روایی بر شما نصب کرده است: إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمْ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ...؛(8) نشانه فرمان‌روایی او این است که صندوقی به سوی شما می‌آید که در آن آرامشی از جانب پروردگار است و باقی‌مانده‌ای از آن‌چه خاندان موسی و هارون به جای گذارده‌اند، فرشتگان آن را حمل می‌کنند و در این‌کار برای شما نشانه‌ای است، اگر ایمان آورده باشید. هدف از نقل این آیات، آن است که بدانیم، معرفی با صفات، یکی از راه‌های صحیح شناسایی است، لیکن گاهی معرفی با صفات، با ذکر نام نیز همراه است (آیه طالوت) و زمانی تنها به ذکر صفات اکتفا می‌شود: فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم؛(9) به زودی خداوند گروهی را می‌آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان فروتن و متواضع‌اند و در برابر کافران، سرافراز، در راه خدا جهاد می‌کنند و از ملامت ملامت‌گران نمی‌ترسند. نتیجه این‌که اگرچه نام حضرت علی و بقیه ائمه و حضرت مهدی در قرآن نیست، اما صفات و خصوصیات آنان در قرآن وارد شده است. اصولاً قرآن در معرفی افراد، مصالح عالی را در نظر می‌گیرد. گاهی مصالح ایجاب می‌کند که افراد را با نام معرفی کند و زمانی با صفات؛(10) چنان‌که درباره حضرت علی و حضرت مهدی و سایر ائمه چنین شیوه‌ای وجود دارد. ما برای رعایت اختصار فقط به توضیحی درباره آیه 59 سوره نسا بسنده می‌کنیم: این آیه به صراحت، به اطاعت از اولی‌الامر دستور می‌دهد و اطاعت از آنها را مقرون به اطاعت رسول خدا نموده است که از همین اقتران و عدم تکرار کلمه (اطیعوا) نسبت به اولی‌الامر معلوم می‌شود که اطاعت از اولی‌الامر، مثل اطاعت از رسول خدا به طور مطلق واجب است. از این لحاظ و از جهت اطلاق امر به اطاعت از آن معلوم می‌شود که مراد از این اولی‌الامر، امامان معصوم می‌باشد. در روایات نیز وارد شده است که هنگام نزول این آیه کریمه، جابر به رسول خدا عرض کرد: (قد عرفنا الله و رسوله فمن اولواالامر الذین قرن الله طاعتهم بطاعتک؛ خدا و پیامبر او را شناختیم، پس اولوالامری که خدا، اطاعتش را به اطاعت تو قرین کرده‌ است، چه کسانی‌اند؟) حضرت رسول در پاسخ فرمود: (هم خلفائی و ائمة المسلمین بعدی اوّلهم علی بن ابی‌طالب ثم الحسن ثم الحسین و ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر و ستدرکه یا جابر فاذا لقیته فأقرأه عنی السلام؛(11) ایشان جانشینان من و امامان مسلمین بعد از من هستند، اول ایشان علی بن ابی‌طالب و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از او علی بن الحسین و سپس محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و به زودی او را درک خواهی کرد، پس وقتی او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان. پس از آن رسول خدا نام سایر ائمه از امام جعفر صادق تا حضرت مهدی برای جابر بیان فرمود و سپس از غیبت و مطالب دیگر مربوط به حضرت صاحب‌الامر به جابر خبر داد. درباره دلایل ادامه ولایت پس از ختم نبوت نیز باید گفت: جواب این قسمت به طور خلاصه این است که پیامبر در زمان خود، رهبری امت اسلام و وظیفه حفظ و بیان و اجرای احکام و معارف دین را برعهده دارد. پس از پیامبر، امت اسلامی به یک رهبر الهی نیاز دارد که رهبری و سرپرستی امت را برعهده گیرد، احکام و معارف دین را حفظ و بیان کند، برنامه‌های سیاسی و اجتماعی اسلام را اجرا نماید، از حوزه اسلام و مسلمین دفاع کند و عدل را برقرار سازد. این سمت را امامت می‌گویند و به فردی که به دستور خدا و به وسیله پیامبر برای این سمت معرفی می‌شود، امام می‌گوییم. پی‌نوشت‌ها: 1. سوره صف، آیه6. 2. سوره ص، آیه26. 3. سوره آل‌عمران، آیه144. 4. سوره مائده، آیه12. 5. سوره اعراف، آیه155. 6. همان، آیه157. 7. سوره نساء، آیه59. 8. سوره بقره، آیه248. 9. سوره مائده، آیه54. 10. جعفر سبحانی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص247243، چاپ دوم: انتشارات مؤسسه امام صادق، 1383ه .ش. 11. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج1، ص6766، چاپ دوم: 1380ه.ش به نقل از منتخب الاشراف، ج1، باب8، ح4. منبع: پورتال جامع مهدویت
عنوان سوال:

چرا در قرآن، اشاره صریحی به ولایت حضرت مهدی علیه السلام نشده است؟


پاسخ:

شرح پرسش:
چرا در قرآن، اشاره صریحی به ولایت حضرت علی علیه السلام و بقیه ائمه علیهم السلام، از جمله حضرت مهدی علیه السلام نشده است و چه دلایلی بر ادامه ولایت پس از ختم نبوت وجود دارد؟

پاسخ:
این طور نیست که خداوند برای معرفی اولیای خود و رهبران جامعه، تنها باید نام آنها را در کتاب آسمانی (قرآن) ذکر کند، بلکه با مراجعه به قرآن، خواهیم دید که قرآن برای معرفی شخصیت‌های الهی به سه شیوه عمل می‌کند:

1. معرفی با اسم:
پیامبر گرامی در انجیل از طریق اسم برای آیندگان معرفی شده است: وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛(1) بشارت دهنده پیامبری هستم که پس از من می‌آید و نام او احمد است.
خداوند، گاهی پیامبران خود را با نام، مورد خطاب قرار می‌دهد:
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛(2) ای داوود! ما تو را در روی زمین جانشین قرار دادیم.
قرآن در مواردی از پیامبر اسلام به اسم یاد می‌کند:
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛(3) محمد پیام‌آوری بیش نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده‌اند.

2. معرفی با عدد:
روش دیگر، معرفی با عدد است. قرآن کریم، نقبای (مراقبان) بنی‌اسرائیل را با عدد معرفی کرده است، آن‌جا که می‌فرماید:
وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمْ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛(4) خداوند از بنی‌اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده مراقب برانگیخت.
گروهی که طبق گزینش حضرت موسی قرار شد به کوه بروند، در قرآن با عدد معرفی شده‌اند:
وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا؛(5) موسی از قوم خود، برای میقات ما هفتاد نفر را برگزید.

3. معرفی با صفت:
از دیگر راه‌های شناسایی شخصیت‌های الهی، معرفی با صفت است؛ چنان‌که پیامبر در انجیل و تورات، علاوه بر معرفی با نام، با صفات نیز معرفی شده است و قرآن بر این مطلب گواهی می‌دهد:
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنکَرِ...؛(6) کسانی که از رسول و نبیِ درس‌ نخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها باز می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و بارهای گران و زنجیرهایی را که بر آنان بود، برمی‌دارد.
در این آیه، حضرت محمد با صفات ده‌گانه معرفی شده است. از سیاق آیه استفاده می‌شود که حضرت در این دو کتاب (تورات و انجیل)، با همه یا اکثر این صفات، معرفی گردیده است و مفاد جمله مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنجِیلِ این است که صفات و خصوصیات او در تورات و انجیل آمده است.
خداوند متعال در قرآن، کسانی‌که باید مسلمان‌ها از آنان اطاعت کنند، با صفات (اولی الامر) معرفی کرده است. آن‌جا که می‌فرماید:
أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛(7) از خداوند و رسول و صاحبان فرمان اطاعت کنید.
مردی از بنی‌اسرائیل، پس از موسی علیه السلام، به پیامبری برانگیخته شد. مردم به او گفتند: فرمان‌روایی را برای ما معین کن تا زیر لوای او در راه خدا جهاد کنیم. خداوند به درخواست آنان پاسخ مثبت داد و این فرمان‌روا را پس از معرفی با اسم، با صفت نیز معرفی کرد تا هر نوع تشابهی که ممکن است در اسم رخ دهد، از بین برود و از طریق پیامبر خود به آنان خبر داد که خدا (طالوت) را به فرمان‌روایی بر شما نصب کرده است:
إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمْ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ...؛(8) نشانه فرمان‌روایی او این است که صندوقی به سوی شما می‌آید که در آن آرامشی از جانب پروردگار است و باقی‌مانده‌ای از آن‌چه خاندان موسی و هارون به جای گذارده‌اند، فرشتگان آن را حمل می‌کنند و در این‌کار برای شما نشانه‌ای است، اگر ایمان آورده باشید.
هدف از نقل این آیات، آن است که بدانیم، معرفی با صفات، یکی از راه‌های صحیح شناسایی است، لیکن گاهی معرفی با صفات، با ذکر نام نیز همراه است (آیه طالوت) و زمانی تنها به ذکر صفات اکتفا می‌شود:
فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم؛(9) به زودی خداوند گروهی را می‌آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان فروتن و متواضع‌اند و در برابر کافران، سرافراز، در راه خدا جهاد می‌کنند و از ملامت ملامت‌گران نمی‌ترسند.
نتیجه این‌که اگرچه نام حضرت علی و بقیه ائمه و حضرت مهدی در قرآن نیست، اما صفات و خصوصیات آنان در قرآن وارد شده است.
اصولاً قرآن در معرفی افراد، مصالح عالی را در نظر می‌گیرد. گاهی مصالح ایجاب می‌کند که افراد را با نام معرفی کند و زمانی با صفات؛(10) چنان‌که درباره حضرت علی و حضرت مهدی و سایر ائمه چنین شیوه‌ای وجود دارد.
ما برای رعایت اختصار فقط به توضیحی درباره آیه 59 سوره نسا بسنده می‌کنیم:
این آیه به صراحت، به اطاعت از اولی‌الامر دستور می‌دهد و اطاعت از آنها را مقرون به اطاعت رسول خدا نموده است که از همین اقتران و عدم تکرار کلمه (اطیعوا) نسبت به اولی‌الامر معلوم می‌شود که اطاعت از اولی‌الامر، مثل اطاعت از رسول خدا به طور مطلق واجب است. از این لحاظ و از جهت اطلاق امر به اطاعت از آن معلوم می‌شود که مراد از این اولی‌الامر، امامان معصوم می‌باشد.
در روایات نیز وارد شده است که هنگام نزول این آیه کریمه، جابر به رسول خدا عرض کرد: (قد عرفنا الله و رسوله فمن اولواالامر الذین قرن الله طاعتهم بطاعتک؛ خدا و پیامبر او را شناختیم، پس اولوالامری که خدا، اطاعتش را به اطاعت تو قرین کرده‌ است، چه کسانی‌اند؟)
حضرت رسول در پاسخ فرمود: (هم خلفائی و ائمة المسلمین بعدی اوّلهم علی بن ابی‌طالب ثم الحسن ثم الحسین و ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر و ستدرکه یا جابر فاذا لقیته فأقرأه عنی السلام؛(11) ایشان جانشینان من و امامان مسلمین بعد از من هستند، اول ایشان علی بن ابی‌طالب و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از او علی بن الحسین و سپس محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و به زودی او را درک خواهی کرد، پس وقتی او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان.
پس از آن رسول خدا نام سایر ائمه از امام جعفر صادق تا حضرت مهدی برای جابر بیان فرمود و سپس از غیبت و مطالب دیگر مربوط به حضرت صاحب‌الامر به جابر خبر داد.
درباره دلایل ادامه ولایت پس از ختم نبوت نیز باید گفت: جواب این قسمت به طور خلاصه این است که پیامبر در زمان خود، رهبری امت اسلام و وظیفه حفظ و بیان و اجرای احکام و معارف دین را برعهده دارد. پس از پیامبر، امت اسلامی به یک رهبر الهی نیاز دارد که رهبری و سرپرستی امت را برعهده گیرد، احکام و معارف دین را حفظ و بیان کند، برنامه‌های سیاسی و اجتماعی اسلام را اجرا نماید، از حوزه اسلام و مسلمین دفاع کند و عدل را برقرار سازد.
این سمت را امامت می‌گویند و به فردی که به دستور خدا و به وسیله پیامبر برای این سمت معرفی می‌شود، امام می‌گوییم.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره صف، آیه6.
2. سوره ص، آیه26.
3. سوره آل‌عمران، آیه144.
4. سوره مائده، آیه12.
5. سوره اعراف، آیه155.
6. همان، آیه157.
7. سوره نساء، آیه59.
8. سوره بقره، آیه248.
9. سوره مائده، آیه54.
10. جعفر سبحانی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص247243، چاپ دوم: انتشارات مؤسسه امام صادق، 1383ه .ش.
11. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج1، ص6766، چاپ دوم: 1380ه.ش به نقل از منتخب الاشراف، ج1، باب8، ح4.
منبع: پورتال جامع مهدویت





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین