شرح پرسش: چرا در قرآن، اشاره صریحی به ولایت حضرت علی علیه السلام و بقیه ائمه علیهم السلام، از جمله حضرت مهدی علیه السلام نشده است و چه دلایلی بر ادامه ولایت پس از ختم نبوت وجود دارد؟ پاسخ: این طور نیست که خداوند برای معرفی اولیای خود و رهبران جامعه، تنها باید نام آنها را در کتاب آسمانی (قرآن) ذکر کند، بلکه با مراجعه به قرآن، خواهیم دید که قرآن برای معرفی شخصیتهای الهی به سه شیوه عمل میکند: 1. معرفی با اسم: پیامبر گرامی در انجیل از طریق اسم برای آیندگان معرفی شده است: وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛(1) بشارت دهنده پیامبری هستم که پس از من میآید و نام او احمد است. خداوند، گاهی پیامبران خود را با نام، مورد خطاب قرار میدهد: یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛(2) ای داوود! ما تو را در روی زمین جانشین قرار دادیم. قرآن در مواردی از پیامبر اسلام به اسم یاد میکند: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛(3) محمد پیامآوری بیش نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بودهاند. 2. معرفی با عدد: روش دیگر، معرفی با عدد است. قرآن کریم، نقبای (مراقبان) بنیاسرائیل را با عدد معرفی کرده است، آنجا که میفرماید: وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمْ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛(4) خداوند از بنیاسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده مراقب برانگیخت. گروهی که طبق گزینش حضرت موسی قرار شد به کوه بروند، در قرآن با عدد معرفی شدهاند: وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا؛(5) موسی از قوم خود، برای میقات ما هفتاد نفر را برگزید. 3. معرفی با صفت: از دیگر راههای شناسایی شخصیتهای الهی، معرفی با صفت است؛ چنانکه پیامبر در انجیل و تورات، علاوه بر معرفی با نام، با صفات نیز معرفی شده است و قرآن بر این مطلب گواهی میدهد: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنکَرِ...؛(6) کسانی که از رسول و نبیِ درس نخواندهای پیروی میکنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته مییابند که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدیها باز میدارد، پاکیها را برای آنان حلال و ناپاکیها را تحریم مینماید و بارهای گران و زنجیرهایی را که بر آنان بود، برمیدارد. در این آیه، حضرت محمد با صفات دهگانه معرفی شده است. از سیاق آیه استفاده میشود که حضرت در این دو کتاب (تورات و انجیل)، با همه یا اکثر این صفات، معرفی گردیده است و مفاد جمله مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنجِیلِ این است که صفات و خصوصیات او در تورات و انجیل آمده است. خداوند متعال در قرآن، کسانیکه باید مسلمانها از آنان اطاعت کنند، با صفات (اولی الامر) معرفی کرده است. آنجا که میفرماید: أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛(7) از خداوند و رسول و صاحبان فرمان اطاعت کنید. مردی از بنیاسرائیل، پس از موسی علیه السلام، به پیامبری برانگیخته شد. مردم به او گفتند: فرمانروایی را برای ما معین کن تا زیر لوای او در راه خدا جهاد کنیم. خداوند به درخواست آنان پاسخ مثبت داد و این فرمانروا را پس از معرفی با اسم، با صفت نیز معرفی کرد تا هر نوع تشابهی که ممکن است در اسم رخ دهد، از بین برود و از طریق پیامبر خود به آنان خبر داد که خدا (طالوت) را به فرمانروایی بر شما نصب کرده است: إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمْ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ...؛(8) نشانه فرمانروایی او این است که صندوقی به سوی شما میآید که در آن آرامشی از جانب پروردگار است و باقیماندهای از آنچه خاندان موسی و هارون به جای گذاردهاند، فرشتگان آن را حمل میکنند و در اینکار برای شما نشانهای است، اگر ایمان آورده باشید. هدف از نقل این آیات، آن است که بدانیم، معرفی با صفات، یکی از راههای صحیح شناسایی است، لیکن گاهی معرفی با صفات، با ذکر نام نیز همراه است (آیه طالوت) و زمانی تنها به ذکر صفات اکتفا میشود: فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم؛(9) به زودی خداوند گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان فروتن و متواضعاند و در برابر کافران، سرافراز، در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت ملامتگران نمیترسند. نتیجه اینکه اگرچه نام حضرت علی و بقیه ائمه و حضرت مهدی در قرآن نیست، اما صفات و خصوصیات آنان در قرآن وارد شده است. اصولاً قرآن در معرفی افراد، مصالح عالی را در نظر میگیرد. گاهی مصالح ایجاب میکند که افراد را با نام معرفی کند و زمانی با صفات؛(10) چنانکه درباره حضرت علی و حضرت مهدی و سایر ائمه چنین شیوهای وجود دارد. ما برای رعایت اختصار فقط به توضیحی درباره آیه 59 سوره نسا بسنده میکنیم: این آیه به صراحت، به اطاعت از اولیالامر دستور میدهد و اطاعت از آنها را مقرون به اطاعت رسول خدا نموده است که از همین اقتران و عدم تکرار کلمه (اطیعوا) نسبت به اولیالامر معلوم میشود که اطاعت از اولیالامر، مثل اطاعت از رسول خدا به طور مطلق واجب است. از این لحاظ و از جهت اطلاق امر به اطاعت از آن معلوم میشود که مراد از این اولیالامر، امامان معصوم میباشد. در روایات نیز وارد شده است که هنگام نزول این آیه کریمه، جابر به رسول خدا عرض کرد: (قد عرفنا الله و رسوله فمن اولواالامر الذین قرن الله طاعتهم بطاعتک؛ خدا و پیامبر او را شناختیم، پس اولوالامری که خدا، اطاعتش را به اطاعت تو قرین کرده است، چه کسانیاند؟) حضرت رسول در پاسخ فرمود: (هم خلفائی و ائمة المسلمین بعدی اوّلهم علی بن ابیطالب ثم الحسن ثم الحسین و ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر و ستدرکه یا جابر فاذا لقیته فأقرأه عنی السلام؛(11) ایشان جانشینان من و امامان مسلمین بعد از من هستند، اول ایشان علی بن ابیطالب و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از او علی بن الحسین و سپس محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و به زودی او را درک خواهی کرد، پس وقتی او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان. پس از آن رسول خدا نام سایر ائمه از امام جعفر صادق تا حضرت مهدی برای جابر بیان فرمود و سپس از غیبت و مطالب دیگر مربوط به حضرت صاحبالامر به جابر خبر داد. درباره دلایل ادامه ولایت پس از ختم نبوت نیز باید گفت: جواب این قسمت به طور خلاصه این است که پیامبر در زمان خود، رهبری امت اسلام و وظیفه حفظ و بیان و اجرای احکام و معارف دین را برعهده دارد. پس از پیامبر، امت اسلامی به یک رهبر الهی نیاز دارد که رهبری و سرپرستی امت را برعهده گیرد، احکام و معارف دین را حفظ و بیان کند، برنامههای سیاسی و اجتماعی اسلام را اجرا نماید، از حوزه اسلام و مسلمین دفاع کند و عدل را برقرار سازد. این سمت را امامت میگویند و به فردی که به دستور خدا و به وسیله پیامبر برای این سمت معرفی میشود، امام میگوییم. پینوشتها: 1. سوره صف، آیه6. 2. سوره ص، آیه26. 3. سوره آلعمران، آیه144. 4. سوره مائده، آیه12. 5. سوره اعراف، آیه155. 6. همان، آیه157. 7. سوره نساء، آیه59. 8. سوره بقره، آیه248. 9. سوره مائده، آیه54. 10. جعفر سبحانی، پرسشها و پاسخها، ص247243، چاپ دوم: انتشارات مؤسسه امام صادق، 1383ه .ش. 11. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج1، ص6766، چاپ دوم: 1380ه.ش به نقل از منتخب الاشراف، ج1، باب8، ح4. منبع: پورتال جامع مهدویت
شرح پرسش:
چرا در قرآن، اشاره صریحی به ولایت حضرت علی علیه السلام و بقیه ائمه علیهم السلام، از جمله حضرت مهدی علیه السلام نشده است و چه دلایلی بر ادامه ولایت پس از ختم نبوت وجود دارد؟
پاسخ:
این طور نیست که خداوند برای معرفی اولیای خود و رهبران جامعه، تنها باید نام آنها را در کتاب آسمانی (قرآن) ذکر کند، بلکه با مراجعه به قرآن، خواهیم دید که قرآن برای معرفی شخصیتهای الهی به سه شیوه عمل میکند:
1. معرفی با اسم:
پیامبر گرامی در انجیل از طریق اسم برای آیندگان معرفی شده است: وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛(1) بشارت دهنده پیامبری هستم که پس از من میآید و نام او احمد است.
خداوند، گاهی پیامبران خود را با نام، مورد خطاب قرار میدهد:
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛(2) ای داوود! ما تو را در روی زمین جانشین قرار دادیم.
قرآن در مواردی از پیامبر اسلام به اسم یاد میکند:
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛(3) محمد پیامآوری بیش نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بودهاند.
2. معرفی با عدد:
روش دیگر، معرفی با عدد است. قرآن کریم، نقبای (مراقبان) بنیاسرائیل را با عدد معرفی کرده است، آنجا که میفرماید:
وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمْ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛(4) خداوند از بنیاسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده مراقب برانگیخت.
گروهی که طبق گزینش حضرت موسی قرار شد به کوه بروند، در قرآن با عدد معرفی شدهاند:
وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا؛(5) موسی از قوم خود، برای میقات ما هفتاد نفر را برگزید.
3. معرفی با صفت:
از دیگر راههای شناسایی شخصیتهای الهی، معرفی با صفت است؛ چنانکه پیامبر در انجیل و تورات، علاوه بر معرفی با نام، با صفات نیز معرفی شده است و قرآن بر این مطلب گواهی میدهد:
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنکَرِ...؛(6) کسانی که از رسول و نبیِ درس نخواندهای پیروی میکنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته مییابند که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدیها باز میدارد، پاکیها را برای آنان حلال و ناپاکیها را تحریم مینماید و بارهای گران و زنجیرهایی را که بر آنان بود، برمیدارد.
در این آیه، حضرت محمد با صفات دهگانه معرفی شده است. از سیاق آیه استفاده میشود که حضرت در این دو کتاب (تورات و انجیل)، با همه یا اکثر این صفات، معرفی گردیده است و مفاد جمله مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنجِیلِ این است که صفات و خصوصیات او در تورات و انجیل آمده است.
خداوند متعال در قرآن، کسانیکه باید مسلمانها از آنان اطاعت کنند، با صفات (اولی الامر) معرفی کرده است. آنجا که میفرماید:
أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛(7) از خداوند و رسول و صاحبان فرمان اطاعت کنید.
مردی از بنیاسرائیل، پس از موسی علیه السلام، به پیامبری برانگیخته شد. مردم به او گفتند: فرمانروایی را برای ما معین کن تا زیر لوای او در راه خدا جهاد کنیم. خداوند به درخواست آنان پاسخ مثبت داد و این فرمانروا را پس از معرفی با اسم، با صفت نیز معرفی کرد تا هر نوع تشابهی که ممکن است در اسم رخ دهد، از بین برود و از طریق پیامبر خود به آنان خبر داد که خدا (طالوت) را به فرمانروایی بر شما نصب کرده است:
إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمْ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ...؛(8) نشانه فرمانروایی او این است که صندوقی به سوی شما میآید که در آن آرامشی از جانب پروردگار است و باقیماندهای از آنچه خاندان موسی و هارون به جای گذاردهاند، فرشتگان آن را حمل میکنند و در اینکار برای شما نشانهای است، اگر ایمان آورده باشید.
هدف از نقل این آیات، آن است که بدانیم، معرفی با صفات، یکی از راههای صحیح شناسایی است، لیکن گاهی معرفی با صفات، با ذکر نام نیز همراه است (آیه طالوت) و زمانی تنها به ذکر صفات اکتفا میشود:
فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم؛(9) به زودی خداوند گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان فروتن و متواضعاند و در برابر کافران، سرافراز، در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت ملامتگران نمیترسند.
نتیجه اینکه اگرچه نام حضرت علی و بقیه ائمه و حضرت مهدی در قرآن نیست، اما صفات و خصوصیات آنان در قرآن وارد شده است.
اصولاً قرآن در معرفی افراد، مصالح عالی را در نظر میگیرد. گاهی مصالح ایجاب میکند که افراد را با نام معرفی کند و زمانی با صفات؛(10) چنانکه درباره حضرت علی و حضرت مهدی و سایر ائمه چنین شیوهای وجود دارد.
ما برای رعایت اختصار فقط به توضیحی درباره آیه 59 سوره نسا بسنده میکنیم:
این آیه به صراحت، به اطاعت از اولیالامر دستور میدهد و اطاعت از آنها را مقرون به اطاعت رسول خدا نموده است که از همین اقتران و عدم تکرار کلمه (اطیعوا) نسبت به اولیالامر معلوم میشود که اطاعت از اولیالامر، مثل اطاعت از رسول خدا به طور مطلق واجب است. از این لحاظ و از جهت اطلاق امر به اطاعت از آن معلوم میشود که مراد از این اولیالامر، امامان معصوم میباشد.
در روایات نیز وارد شده است که هنگام نزول این آیه کریمه، جابر به رسول خدا عرض کرد: (قد عرفنا الله و رسوله فمن اولواالامر الذین قرن الله طاعتهم بطاعتک؛ خدا و پیامبر او را شناختیم، پس اولوالامری که خدا، اطاعتش را به اطاعت تو قرین کرده است، چه کسانیاند؟)
حضرت رسول در پاسخ فرمود: (هم خلفائی و ائمة المسلمین بعدی اوّلهم علی بن ابیطالب ثم الحسن ثم الحسین و ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر و ستدرکه یا جابر فاذا لقیته فأقرأه عنی السلام؛(11) ایشان جانشینان من و امامان مسلمین بعد از من هستند، اول ایشان علی بن ابیطالب و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از او علی بن الحسین و سپس محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و به زودی او را درک خواهی کرد، پس وقتی او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان.
پس از آن رسول خدا نام سایر ائمه از امام جعفر صادق تا حضرت مهدی برای جابر بیان فرمود و سپس از غیبت و مطالب دیگر مربوط به حضرت صاحبالامر به جابر خبر داد.
درباره دلایل ادامه ولایت پس از ختم نبوت نیز باید گفت: جواب این قسمت به طور خلاصه این است که پیامبر در زمان خود، رهبری امت اسلام و وظیفه حفظ و بیان و اجرای احکام و معارف دین را برعهده دارد. پس از پیامبر، امت اسلامی به یک رهبر الهی نیاز دارد که رهبری و سرپرستی امت را برعهده گیرد، احکام و معارف دین را حفظ و بیان کند، برنامههای سیاسی و اجتماعی اسلام را اجرا نماید، از حوزه اسلام و مسلمین دفاع کند و عدل را برقرار سازد.
این سمت را امامت میگویند و به فردی که به دستور خدا و به وسیله پیامبر برای این سمت معرفی میشود، امام میگوییم.
پینوشتها:
1. سوره صف، آیه6.
2. سوره ص، آیه26.
3. سوره آلعمران، آیه144.
4. سوره مائده، آیه12.
5. سوره اعراف، آیه155.
6. همان، آیه157.
7. سوره نساء، آیه59.
8. سوره بقره، آیه248.
9. سوره مائده، آیه54.
10. جعفر سبحانی، پرسشها و پاسخها، ص247243، چاپ دوم: انتشارات مؤسسه امام صادق، 1383ه .ش.
11. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج1، ص6766، چاپ دوم: 1380ه.ش به نقل از منتخب الاشراف، ج1، باب8، ح4.
منبع: پورتال جامع مهدویت
- [سایر] آیا نام امام مهدی(علیه السلام) در قرآن آمده است؟
- [سایر] آیا نام امام مهدی علیه السلام در قرآن آمده است؟
- [سایر] آیا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ملزم به پیروی از ولی فقیه می باشد؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان علیه السلام دارد؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
- [سایر] آیا در قرآن اشاره ای به امام زمان شده است؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
- [سایر] در کدام آیه یا سوره از قرآن کریم به غیبت و ظهور امام زمان اشاره کرده است؟
- [سایر] چگونه ولی فقیه نایب امام زمان علیه السلام است؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.