عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟
عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟ چگونگی تحقق عدالت در عصر ظهور نیز بحثی بسیار مهم و در خور توجه است. حضرت مهدی(عج) با ابزار و شیوه‌های مختلفی عدالت فراگیر را محقق می‌سازد. خداوند متعال، از این ابزار سخن می‌گوید. اولین اقدام و راه تمامی پیامبران برای ایجاد قسط و عدل، کار فرهنگی و روشنگری است. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ). امام مهدی(عج) نیز با اقدامات گسترده فرهنگی و تربیتی، به رشد فکری و اخلاقی جامعه دست می‌زند و جامعه مرده را احیا می‌کند. آن گاه قرآن با توجه به اهمیت قانون عدل، از کتاب و میزان سخن به میان می‌آورد. (وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ). حضرت مهدی(عج) به یقین به کمک آموزه‌های متعالی قرآن و دستورات عدالت محور اسلام، به اداره حکومت جهانی می‌پردازد و با قوانین و سیره عادلانه، جهان را آکنده از عدل و داد می‌کند. در مرحله سوم، از قدرت سلاح و نیروی نظامی با تعبیر (وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ)؛ حدید (57)، آیه 25. یاد کرده است. امام در این مرحله با شدت تمام به مقابله ستمگران و بیدادگری می‌پردازد و ریشه ظلم و ستم را بر می‌اندازد. امام باقر(ع) با توجه به اهمیت سه عنصر فوق برای ایجاد عدالت می‌فرمایند: (امامی که قرآن، دانش و سلاح نزد اوست، از ما است) چشم اندازی به حکومت مهدی، ص 178.. در این روایت، از اجرای عدالت بحث شده است؛ زیرا پیشوایی می‌تواند به طور کامل قسط و عدل را در جامعه اجرا و جامعه را به سوی کمال رهبری کند که سه نیروی دانش، قانون و قدرت را داشته باشد ر.ک: فصلنامه انتظار، ش 14، ص 82 و 83. (آن هم با عدالت و دادگری). باید دانست که تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در این جهت (عدالت) این است که اسلام، معنویت را پایه و اساس عدالت می‌شمارد. حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می‌دهد در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد ر.ک: شهید مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص 153.. چرایی عدم تحقق عدالت‌ براساس سنت الهی، هر یک از انبیاء و اولیاء با ویژگی‌های خاص خود با مأموریتی ویژه در زمینه اجتماعی منحصر به فرد خود، حضور یافته و به هدایت مردم پرداخته‌اند. اینان براساس منطقی معیّن و مقصدی واحد، هدایت گر مردمی بوده‌اند که در سیستم‌های اجتماعی گوناگون می‌زیسته‌اند و همه علی رغم تفاوت‌های ظاهری، رسالتی واحد داشته‌اند. منتها در برابر حوادث گوناگون، برخوردهای متفاوتی داشته و راه کارهای متنوعی برای نجات بشریت معرفی کرده‌اند. بنابراین تفاوتی میان حکومت و سیره انبیاء و اولیای الهی وجود ندارد. یکی از اغراض اصلی بعث انبیا، تشکیل جامعه ایده آل براساس خداپرستی و ارزش‌های الهی و گسترش عدل و داد در سراسر زمین بوده و هر کدام در حد امکان قدمی در این راه برداشته‌اند و بعضی از آن‌ها توانسته‌اند در محدوده جغرافیایی و زمانی خاصی حکومت الهی را برقرار سازند، ولی برای هیچ یک از ایشان شرایط حکومت عدل جهانی، فراهم نگشت. البته فراهم نشدن چنین شرایطی به معنای نارسایی تعالیم و برنامه‌های انبیاء و یا نقص مدیریت و رهبری‌ایشان نبوده و نیز به معنای تحقق نیافتن هدف الهی از بعثت ایشان نمی‌باشد زیرا هدف الهی فراهم شدن زمینه و شرایط برای سیر و حرکت اختیاری انسان‌ها است. (لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)؛ نساء (4)، آیه 165. نه الزام و اجبار مردم بر پذیرفتن این حق و پیروی از رهبران الهی و این هدف تا این اندازه تحقق یافته است. اما در عین حال خداوند متعال وعده تحقق حکومت الهی را در تمامی کره زمین داده است که می‌توان آن را نوعی پیشگویی نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش حق در سطح وسیعی از جامعه انسانی به حساب آورد که با استفاده از افراد و گروه‌های بسیار ممتاز و مددهای غیبی الهی، موانع تشکیل حکومت جهانی از سر راه برداشته شده عدل و داد به نفع توده‌های ستمدیده مردم - که از بیداد ستمگران به ستوه آمده و از همه مکتب‌ها و رژیم‌ها ناامید شده‌اند - گسترش خواهد یافت. اما این شرایط نه در زمان رسول اکرم(ص) حاصل بود و نه در زمان ائمه دیگر و نه حتی اکنون. در عصر رسول اکرم، ایشان نهایت تلاش‌شان این بود که دین تازه را تبیین و ارکان آن را تقویم بخشند. علاوه بر آن‌که مخالفت مخالفان نگذاشت حتی الگوی مدینه النبی فراتر از این شهر رفته و عدالت حتی در جزیرةالعرب مستقر گردد، چه رسد به ممالک دیگر و همه کره زمین. بعد از رسول اکرم(ص) نیز علاوه بر آن که تلاش ایشان در بدنه حکومت تداوم نیافت تا شرایط تبلیغ اسلام در سرزمین‌های گسترده‌ای فراهم آید، بلکه حکومت از مجرای حق خود خارج گشت و نابسامانی‌های فراوانی در ممالک اسلامی پدیدار شد که نمی‌توان در این مجال اندک حتی آنها را شمارش کرد. حضرت علی(ع) نیز که بالاجبار مسئولیت حکومت را پذیرفت، چنان با مشکلات داخلی و تحریفات و تبعیضات و انحرافات مواجه شد که در دوران حکومت چند ساله اندک خود نتوانست آن طور که خود می‌خواست عدالت را در محدوده قلمرو مرکز حکومت خود محقق سازند، چه رسد به ممالک دیگر!! در واقع امام علی(ع) پس از 25 سال با جامعه‌ای مواجه شد که در آن، عامه مردم مشتاق احیای تمدن نبوی بوده و او را به مثابه رهنمایی مسیر بازگشت به دوران درخشان گذشته برگزیدند؛ اما طبقات نخبگان و هیئت‌ها و مسائل گوناگون، مسیرهای متفاوت و گاهی بسیار منحرف را در پیش پای عامه مردم می‌گذاشتند. اهتمام به احیای جامعه عدل در چنین وضعیتی، بدون برخورداری از قدرت نظیر و قاطع وحی و همزیستی با مردمی که کورکورانه از رؤسای مزدور قبایل خود تبعیت می‌کنند و در جست و جوی حق، به باطل دست می‌یابند و در جهل مرکب غوطه‌ور می‌گردند، برای امامی که جز هدایت مردم دغدغه‌ای برای حاکمیت ندارد، شرایطی طاقت فرسا ایجاد می‌کند!! وضعیت در دوران سایر ائمه نیز روشن است و آنان در موقعیتی قرار گرفتند که جامعه پذیرای عدالت واقعی نبود. اما وضعیت در عصر ظهور مهدی بسیار متفاوت از گذشته خواهد بود و حکومت در دست صالحان و حق طلبان قرار خواهد گرفت و مردم همراهی لازم را با حکومت جهانی خواهند داشت. به قول یکی از نویسندگان: (آنچه مسلّم است، شهر عدل موعود، شهر عدالت پایدار است؛ شهر بلوغ یافتگان، شهر مردمی که حق ر ا می‌جویند و باطل را وا می‌گذارند. مردمی که بر ارزش حیات در این مدینه وقوف یافته‌اند. مردمی که از پیروی چپ و راست به ستوه آمده‌اند و دیگر در زیر پرچمی به جز بیرق حق گرد هم نمی‌آیند! امیدشان فقط و فقط تحقق امر خداوند است؛ خلافت در شهری زیبا و مقید به اصول عقلانی شهر پایداری و جاودانگی جامعه عدل را ضمانت می‌کند. شهری که در آن رفتار عامه مردم، منطبق با رفتار امام آنها است. مردمی که امام خود را به درستی می‌شناسند و چون او رفتار می‌کنند. آنان همراه و هم گام با امام خویش، خلافت زمین را جملگی به ارث می‌برند و کمترین امتیاز طبقاتی میان آنان رایج نیست...) ر.ک: ششمین گفتمان مهدویت، ص 157.. (مهدویت2، رحیم کارگر، کد: 13/500028)
عنوان سوال:

عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟


پاسخ:

عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟

چگونگی تحقق عدالت در عصر ظهور نیز بحثی بسیار مهم و در خور توجه است. حضرت مهدی(عج) با ابزار و شیوه‌های مختلفی عدالت فراگیر را محقق می‌سازد. خداوند متعال، از این ابزار سخن می‌گوید. اولین اقدام و راه تمامی پیامبران برای ایجاد قسط و عدل، کار فرهنگی و روشنگری است. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ). امام مهدی(عج) نیز با اقدامات گسترده فرهنگی و تربیتی، به رشد فکری و اخلاقی جامعه دست می‌زند و جامعه مرده را احیا می‌کند. آن گاه قرآن با توجه به اهمیت قانون عدل، از کتاب و میزان سخن به میان می‌آورد. (وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ). حضرت مهدی(عج) به یقین به کمک آموزه‌های متعالی قرآن و دستورات عدالت محور اسلام، به اداره حکومت جهانی می‌پردازد و با قوانین و سیره عادلانه، جهان را آکنده از عدل و داد می‌کند. در مرحله سوم، از قدرت سلاح و نیروی نظامی با تعبیر (وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ)؛ حدید (57)، آیه 25. یاد کرده است. امام در این مرحله با شدت تمام به مقابله ستمگران و بیدادگری می‌پردازد و ریشه ظلم و ستم را بر می‌اندازد.
امام باقر(ع) با توجه به اهمیت سه عنصر فوق برای ایجاد عدالت می‌فرمایند: (امامی که قرآن، دانش و سلاح نزد اوست، از ما است) چشم اندازی به حکومت مهدی، ص 178..
در این روایت، از اجرای عدالت بحث شده است؛ زیرا پیشوایی می‌تواند به طور کامل قسط و عدل را در جامعه اجرا و جامعه را به سوی کمال رهبری کند که سه نیروی دانش، قانون و قدرت را داشته باشد ر.ک: فصلنامه انتظار، ش 14، ص 82 و 83. (آن هم با عدالت و دادگری).
باید دانست که تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در این جهت (عدالت) این است که اسلام، معنویت را پایه و اساس عدالت می‌شمارد. حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می‌دهد در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد ر.ک: شهید مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص 153..

چرایی عدم تحقق عدالت‌
براساس سنت الهی، هر یک از انبیاء و اولیاء با ویژگی‌های خاص خود با مأموریتی ویژه در زمینه اجتماعی منحصر به فرد خود، حضور یافته و به هدایت مردم پرداخته‌اند. اینان براساس منطقی معیّن و مقصدی واحد، هدایت گر مردمی بوده‌اند که در سیستم‌های اجتماعی گوناگون می‌زیسته‌اند و همه علی رغم تفاوت‌های ظاهری، رسالتی واحد داشته‌اند. منتها در برابر حوادث گوناگون، برخوردهای متفاوتی داشته و راه کارهای متنوعی برای نجات بشریت معرفی کرده‌اند. بنابراین تفاوتی میان حکومت و سیره انبیاء و اولیای الهی وجود ندارد.
یکی از اغراض اصلی بعث انبیا، تشکیل جامعه ایده آل براساس خداپرستی و ارزش‌های الهی و گسترش عدل و داد در سراسر زمین بوده و هر کدام در حد امکان قدمی در این راه برداشته‌اند و بعضی از آن‌ها توانسته‌اند در محدوده جغرافیایی و زمانی خاصی حکومت الهی را برقرار سازند، ولی برای هیچ یک از ایشان شرایط حکومت عدل جهانی، فراهم نگشت. البته فراهم نشدن چنین شرایطی به معنای نارسایی تعالیم و برنامه‌های انبیاء و یا نقص مدیریت و رهبری‌ایشان نبوده و نیز به معنای تحقق نیافتن هدف الهی از بعثت ایشان نمی‌باشد زیرا هدف الهی فراهم شدن زمینه و شرایط برای سیر و حرکت اختیاری انسان‌ها است.
(لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)؛ نساء (4)، آیه 165. نه الزام و اجبار مردم بر پذیرفتن این حق و پیروی از رهبران الهی و این هدف تا این اندازه تحقق یافته است. اما در عین حال خداوند متعال وعده تحقق حکومت الهی را در تمامی کره زمین داده است که می‌توان آن را نوعی پیشگویی نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش حق در سطح وسیعی از جامعه انسانی به حساب آورد که با استفاده از افراد و گروه‌های بسیار ممتاز و مددهای غیبی الهی، موانع تشکیل حکومت جهانی از سر راه برداشته شده عدل و داد به نفع توده‌های ستمدیده مردم - که از بیداد ستمگران به ستوه آمده و از همه مکتب‌ها و رژیم‌ها ناامید شده‌اند - گسترش خواهد یافت. اما این شرایط نه در زمان رسول اکرم(ص) حاصل بود و نه در زمان ائمه دیگر و نه حتی اکنون. در عصر رسول اکرم، ایشان نهایت تلاش‌شان این بود که دین تازه را تبیین و ارکان آن را تقویم بخشند. علاوه بر آن‌که مخالفت مخالفان نگذاشت حتی الگوی مدینه النبی فراتر از این شهر رفته و عدالت حتی در جزیرةالعرب مستقر گردد، چه رسد به ممالک دیگر و همه کره زمین.
بعد از رسول اکرم(ص) نیز علاوه بر آن که تلاش ایشان در بدنه حکومت تداوم نیافت تا شرایط تبلیغ اسلام در سرزمین‌های گسترده‌ای فراهم آید، بلکه حکومت از مجرای حق خود خارج گشت و نابسامانی‌های فراوانی در ممالک اسلامی پدیدار شد که نمی‌توان در این مجال اندک حتی آنها را شمارش کرد. حضرت علی(ع) نیز که بالاجبار مسئولیت حکومت را پذیرفت، چنان با مشکلات داخلی و تحریفات و تبعیضات و انحرافات مواجه شد که در دوران حکومت چند ساله اندک خود نتوانست آن طور که خود می‌خواست عدالت را در محدوده قلمرو مرکز حکومت خود محقق سازند، چه رسد به ممالک دیگر!! در واقع امام علی(ع) پس از 25 سال با جامعه‌ای مواجه شد که در آن، عامه مردم مشتاق احیای تمدن نبوی بوده و او را به مثابه رهنمایی مسیر بازگشت به دوران درخشان گذشته برگزیدند؛ اما طبقات نخبگان و هیئت‌ها و مسائل گوناگون، مسیرهای متفاوت و گاهی بسیار منحرف را در پیش پای عامه مردم می‌گذاشتند. اهتمام به احیای جامعه عدل در چنین وضعیتی، بدون برخورداری از قدرت نظیر و قاطع وحی و همزیستی با مردمی که کورکورانه از رؤسای مزدور قبایل خود تبعیت می‌کنند و در جست و جوی حق، به باطل دست می‌یابند و در جهل مرکب غوطه‌ور می‌گردند، برای امامی که جز هدایت مردم دغدغه‌ای برای حاکمیت ندارد، شرایطی طاقت فرسا ایجاد می‌کند!! وضعیت در دوران سایر ائمه نیز روشن است و آنان در موقعیتی قرار گرفتند که جامعه پذیرای عدالت واقعی نبود. اما وضعیت در عصر ظهور مهدی بسیار متفاوت از گذشته خواهد بود و حکومت در دست صالحان و حق طلبان قرار خواهد گرفت و مردم همراهی لازم را با حکومت جهانی خواهند داشت.
به قول یکی از نویسندگان: (آنچه مسلّم است، شهر عدل موعود، شهر عدالت پایدار است؛ شهر بلوغ یافتگان، شهر مردمی که حق ر ا می‌جویند و باطل را وا می‌گذارند. مردمی که بر ارزش حیات در این مدینه وقوف یافته‌اند. مردمی که از پیروی چپ و راست به ستوه آمده‌اند و دیگر در زیر پرچمی به جز بیرق حق گرد هم نمی‌آیند! امیدشان فقط و فقط تحقق امر خداوند است؛ خلافت در شهری زیبا و مقید به اصول عقلانی شهر پایداری و جاودانگی جامعه عدل را ضمانت می‌کند. شهری که در آن رفتار عامه مردم، منطبق با رفتار امام آنها است. مردمی که امام خود را به درستی می‌شناسند و چون او رفتار می‌کنند. آنان همراه و هم گام با امام خویش، خلافت زمین را جملگی به ارث می‌برند و کمترین امتیاز طبقاتی میان آنان رایج نیست...) ر.ک: ششمین گفتمان مهدویت، ص 157.. (مهدویت2، رحیم کارگر، کد: 13/500028)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین