کلمه ی (غیبت) مصدر است و اگر از فعل معلوم باشد، به معنای (پنهان شدن)، (دور شدن)، (ضد حضور) است و اگر از فعل متعدی باشد، به معنای (آشکار کردن عیب دیگری) خواهد بود. معنای اخیر، در علم اخلاق، کاربرد دارد. آن چه در این بحث مورد نظر است، معنای نخست، یعنی ضد حضور و پنهان شدن است. در اصطلاح شیعه ی امامیه، (غیبت)، بیش تر در مورد دوره ای به کار می رود که با وفات امام حسن عسکری و نهان شدن امام مهدی(علیه السلام) آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد. به همین خاطر، علمای شیعه، تاریخ اسلام را از این دیدگاه، به دو عصر حضور و عصر غیبت تقسیم می کنند و خود عصر غیبت نیز به دو دوره ی غیبت صغرا و غیبت کبرا تقسیم می شود. چنان که از روایات بر می آید و عملا نیز واقع شده، امام مهدی(علیه السلام) دو غیبت دارد که یکی طولانی تر از دیگری است. غیبت کوتاه را غیبت صغرا، و غیبت طولانی را که بعد از غیبت صغرا آغاز شده و هنوز نیز ادامه دارد، غیبت کبرا گویند. غیبت صغرا؛ این غیبت از سال دویست و شصت هجری (سال شهادت امام حسن(علیه السلام)) آغاز شد و تا سال سیصد و بیست و نه (سال وفات آخرین نایب خاص امام) یعنی حدود شصت و نه سال طول کشید. در این مدت، گرچه امام (علیه السلام) از نظرها پنهان بود، لکن این غیبت، عام و فراگیر نبود، و کسانی بودند که با امام زمان (علیه السلام) در تماس باشند. اینان به (نایبان خاص) امام(علیه السلام) مشهور شده اند. مردم، در کارهای خود به این نوّاب مراجعه می کردند و نامه ها و نیازمندی ها را به واسطه ی این افراد خاص به محضر حضرت می فرستادند و پاسخ را دریافت می داشتند و احیاناً بعضی نیز با واسطه ی نواب خاص، به محضر امام(علیه السلام) شرفیات می شدند. می توان دلایل عمده ی شکل گیری غیبت صغرا قبل از غیبت کبرا را در دو مورد ذیل خلاصه کرد: 1. غیبت صغرا که همراه با ارتباط نایبان خاص و برخی از شیعیان با امام مهدی(علیه السلام) بود، موجب تثبیت مسئله ی ولادت و حیات حضرت مهدی شد و از بروز برخی از انحرافات و شبهات جلوگیری کرد. 2. غیبت صغرا، دوران آماده سازی شیعیان برای شروع غیبت کبرا بود و شیعیان، در این مدّت، خود را با دوره ی عدم حضور امام(علیه السلام) هماهنگ کردند. اگر غیبت صغرا نبود و غیبت کبرا به یک باره اتّفاق می افتاد، موجب ایجاد مشکلات متعدّد و بروز انحراف برخی از افکار می شد. غیبت کبرا؛ این غیبت از سال سیصد و بیست و نه (ه ق) یعنی به هنگام پایان نیابت چهارمین نایب خاص، شروع شد و تا زمان ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت. این، همان غیبتی است که آزمایش سخت بشری در آن نهفته است.[1] پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و ائمه ی هدی(علیه السلام) در روایات متعدّدی از این دو غیبت خبر داده اند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: قائم را دو غیبت خواهد بود: یکی طولانی و دیگری کوتاه. در غیبت نخست، شیعیان خاص، جایش را می دانند، ولی در دومی، جز خواص دوستان دینی او، کسی از جایش اطلاع ندارد.[2] با این توضیح، نتیجه گرفته می شود که غیبت صغرا یا همان غیبت کوتاه، مقدّمه ای برای غیبت کبرا و بزرگ بوده است. به طور خلاصه، تفاوت این دو غیبت، عبارت است از: 1. غیبت صغرا، محدود و کوتاه بود، در حالی که غیبت کبرا طولانی و مدّت آن نامعلوم است. 2. در غیبت صغرا، اشخاصی به عنوان نائب خاص، معرّفی و آنان واسطه ی مردم و امام به حساب می آمدند، در حالی که در غیبت کبرا نواب عام، با ملاک های مشخّص، وجود دارند و امکان تماس با آن حضرت کم تر و محدودتر از غیبت صغرا است. پی نوشتها: [1]. ر.ک: شیخ کلینی، الکافی، ج 1، ص 335 - 342. [2]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 155. منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
غیبت صغرا و کبرا یعنی چه و فرق آن دو چیست؟
کلمه ی (غیبت) مصدر است و اگر از فعل معلوم باشد، به معنای (پنهان شدن)، (دور شدن)، (ضد حضور) است و اگر از فعل متعدی باشد، به معنای (آشکار کردن عیب دیگری) خواهد بود. معنای اخیر، در علم اخلاق، کاربرد دارد. آن چه در این بحث مورد نظر است، معنای نخست، یعنی ضد حضور و پنهان شدن است. در اصطلاح شیعه ی امامیه، (غیبت)، بیش تر در مورد دوره ای به کار می رود که با وفات امام حسن عسکری و نهان شدن امام مهدی(علیه السلام) آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد. به همین خاطر، علمای شیعه، تاریخ اسلام را از این دیدگاه، به دو عصر حضور و عصر غیبت تقسیم می کنند و خود عصر غیبت نیز به دو دوره ی غیبت صغرا و غیبت کبرا تقسیم می شود.
چنان که از روایات بر می آید و عملا نیز واقع شده، امام مهدی(علیه السلام) دو غیبت دارد که یکی طولانی تر از دیگری است. غیبت کوتاه را غیبت صغرا، و غیبت طولانی را که بعد از غیبت صغرا آغاز شده و هنوز نیز ادامه دارد، غیبت کبرا گویند.
غیبت صغرا؛ این غیبت از سال دویست و شصت هجری (سال شهادت امام حسن(علیه السلام)) آغاز شد و تا سال سیصد و بیست و نه (سال وفات آخرین نایب خاص امام) یعنی حدود شصت و نه سال طول کشید. در این مدت، گرچه امام (علیه السلام) از نظرها پنهان بود، لکن این غیبت، عام و فراگیر نبود، و کسانی بودند که با امام زمان (علیه السلام) در تماس باشند. اینان به (نایبان خاص) امام(علیه السلام) مشهور شده اند. مردم، در کارهای خود به این نوّاب مراجعه می کردند و نامه ها و نیازمندی ها را به واسطه ی این افراد خاص به محضر حضرت می فرستادند و پاسخ را دریافت می داشتند و احیاناً بعضی نیز با واسطه ی نواب خاص، به محضر امام(علیه السلام) شرفیات می شدند.
می توان دلایل عمده ی شکل گیری غیبت صغرا قبل از غیبت کبرا را در دو مورد ذیل خلاصه کرد:
1. غیبت صغرا که همراه با ارتباط نایبان خاص و برخی از شیعیان با امام مهدی(علیه السلام) بود، موجب تثبیت مسئله ی ولادت و حیات حضرت مهدی شد و از بروز برخی از انحرافات و شبهات جلوگیری کرد.
2. غیبت صغرا، دوران آماده سازی شیعیان برای شروع غیبت کبرا بود و شیعیان، در این مدّت، خود را با دوره ی عدم حضور امام(علیه السلام) هماهنگ کردند. اگر غیبت صغرا نبود و غیبت کبرا به یک باره اتّفاق می افتاد، موجب ایجاد مشکلات متعدّد و بروز انحراف برخی از افکار می شد.
غیبت کبرا؛ این غیبت از سال سیصد و بیست و نه (ه ق) یعنی به هنگام پایان نیابت چهارمین نایب خاص، شروع شد و تا زمان ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت. این، همان غیبتی است که آزمایش سخت بشری در آن نهفته است.[1]
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و ائمه ی هدی(علیه السلام) در روایات متعدّدی از این دو غیبت خبر داده اند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
قائم را دو غیبت خواهد بود: یکی طولانی و دیگری کوتاه. در غیبت نخست، شیعیان خاص، جایش را می دانند، ولی در دومی، جز خواص دوستان دینی او، کسی از جایش اطلاع ندارد.[2]
با این توضیح، نتیجه گرفته می شود که غیبت صغرا یا همان غیبت کوتاه، مقدّمه ای برای غیبت کبرا و بزرگ بوده است. به طور خلاصه، تفاوت این دو غیبت، عبارت است از:
1. غیبت صغرا، محدود و کوتاه بود، در حالی که غیبت کبرا طولانی و مدّت آن نامعلوم است.
2. در غیبت صغرا، اشخاصی به عنوان نائب خاص، معرّفی و آنان واسطه ی مردم و امام به حساب می آمدند، در حالی که در غیبت کبرا نواب عام، با ملاک های مشخّص، وجود دارند و امکان تماس با آن حضرت کم تر و محدودتر از غیبت صغرا است.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: شیخ کلینی، الکافی، ج 1، ص 335 - 342.
[2]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 155.
منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] حکمت غیبت صغرا قبل از غیبت کبرا چه بوده است ؟
- [سایر] مقصود از غیبت صغری و غیبت کبری چیست ؟
- [سایر] آیا قبل از غیبت کبری غیبت صغری، ضروری بود؟
- [سایر] امتیاز عصر غیبت صغرا بر غیبت کبرا چیست ؟
- [سایر] چرا امام زمان(علیه السلام) به غیبت صغری ادامه نداد و پس از گذشتن غیبت صغری غیبت کبری واقع شد؟
- [سایر] پرسش: در غیبت صغری چهار نائب وجود داشت، آیا در غیبت کبری نائبی وجود دارد؟
- [سایر] در صورت امکان رؤ یت در عصر غیبت کبرا چه فرقی بین این غیبت با غیبت صغرا است ؟
- [سایر] چرا مردم در غیبت صغری میتوانستند امام زمان را ببینند ولی در غیبت کبری از این فیض محرومند؟
- [سایر] غیبت صغرا و کبرا یعنی چه و فرق آن دو چیست؟
- [سایر] چرا غیبت صغرا امتداد نیافت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاص او واجب عینی است، اما در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] الف: نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاصّ او واجب عینی است، امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر شنونده بتواند وجه صحّتی برای گفته غیبتکننده پیدا کند، گرچه دفاع از کسی که غیبت او میشود لازم نیست، ولی شنیدن آن غیبت حرام است و باید مجلس را ترک کند و اگر مقدور نیست باید توجّه نکند و اگر بهطور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد. [1]. حجرات، 12.