قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشاره ای هر چند مختصر، به معنا و تعریف معجزه داشته باشیم. محقّق خویی، در تعریف معجزه می نویسد: معجزه، در اصطلاح، این است که مدعی منصبی از مناصب الهی، برای اثبات صحت ادعایش، کاری را انجام دهد که خارق قوانین طبیعی است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند.[1] چون خداوند، بعد از خاتم انبیا حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) امامان معصوم(علیهم السلام)را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجّت خویش در روی زمین قرار داده تا راه هدایت را بر مردم هموار کنند و از آن جا که همواره در طول تاریخ، مدعیان دروغین نبوّت و امامت، واقعیّت را بر مردم مشتبه می کردند و مردم را به گمراهی و ضلالت می کشاندند، لازم است که راهی برای شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، (معجزه) و در اصطلاح قرآن، (بیّنه) و (آیه) نامیده می شود. خداوند می فرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...)؛[2] ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) درباره ی علت اعطای معجزه از سوی خداوند، سوال شد. حضرت، در جواب فرمودند: معجزه، علامتی است از طرف خداوند که آن را فقط به انبیا و رسل و امامان اعطا می کند تا صدق آنان از دورغ دروغگو شناخته شود.[3] حال، با توجّه به این که جمیع مسلمانان، به جواز کرامت اولیای خدا عقیده دارند چنان که تفتازانی می گوید: (جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیای خدا معتقد هستند[4]) پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوی امامان معصوم(علیهم السلام) و از جمله امام زمان (علیه السلام) که حجت های خداوند بر روی زمین و وارثان زمین هستند، امر عجیبی نیست. با مراجعه به کتاب های تاریخی و روایی و ورق زدن صفحات آن، مشاهده می کنیم که معجزات و کرامات فراوانی از سوی آنان به وقوع پیوسته است. بعد از این مقدمه باید گفت، معجزات آن حضرت، دو دسته است: الف) معجزاتی که آن حضرت در دوران تولّد و کودکی و غیبت، انجام داده اند. 1. تولّد بدون ظاهر شدن آثار حمل از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل شده که به حکیمه (دختر امام جواد(علیه السلام)) فرمود: (امشب، به خانه ی ما بیا؛ زیرا، امر مهمّی رخ خواهد داد). حکیمه پرسید: (چه اتفاقی؟). امام(علیه السلام) فرمود: (قائم آل محمد امشب به دنیا خواهد آمد). حکیمه پرسید: (از چه کسی؟). امام(علیه السلام) فرمود: (از نرجس). حکیمه می گوید: (به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگواری را بشارت دادم، در حالی که هیچ اثر حملی در او مشاهده نکردم).[5] چنین معجزه ای، در مورد حضرت موسی(علیه السلام) هم بیان شده است. در مادر او، یوکابد، هیچ آثار حملی ظاهر نبود[6] و تا روزی که موسی(علیه السلام) به دنیا آمد، کسی نفهمید که او حامله است. 2. قرآن خواندن در بدو تولّد هنگامی که امام مهدی(علیه السلام) از مادر متولّد شد، ایشان را به امام حسن عسکری(علیه السلام) دادند. آن حضرت، وی را در آغوش گرفت و فرمود: (قرآن بخوان). امام مهدی(علیه السلام) شروع به قرآن خواندن کرد.[7] 3. شفای مریض لاعلاج محمّد بن یوسف نقل می کند، به مرضی دچار شدم که پزشکان از علاج آن ناامید شدند. نامه ای به حضرت امام مهدی(علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: (ألبسک الله العافیه؛ خداوند، بر تو لباس عافیّت بپوشاند.). مدّتی نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتی پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: (این شفا و عافیت، به یقین، از جانب خداوند بوده است).[8] 4. طلا شدن سنگریزه یکی از اهالی مدائن می گوید: به همراه رفیقم، به حج می رفتیم. در نزدیکی موقف، فقیری به سوی ما آمد. ما به او جواب ردّ دادیم. سپس به سوی جوانی خوش سیما که ردایی پوشیده بود رفت. او، سنگی از روی زمین برداشت و به فقیر داد. شخص فقیر، مدّت زیادی در حق او دعا می کرد. در این هنگام، آن جوان غائب شد. ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم: (وای بر تو! آیا برای گرفتن یک سنگ، این قدر دعا می کنی؟) که ناگهان در دست او سنگی از طلا دیدیم که در حدود بیست مثقال می شد. وقتی در مورد آن جوان از اهل مکّه و مدینه سوال کردیم، گفتند: (چنین شخصی از علویان است و هر سال با پای پیاده به حج می آید).[9] 5. خبر دادن از غیب از پسر مهزیار نقل شده که در سفری با کشتی همراه پدرم بودم و مال زیادی به همراه او بود. پدرم، دچار بیماری سختی شد و گفت: (من، در حال مردن هستم.). و در مورد آن اموال، وصیت کرد که آنها را به امام زمان (علیه السلام) بدهم. از این وصیّت تعجّب کردم، ولی مطمئن بودم که پدرم بیهوده سخن نمی گوید. با خود گفتم: (اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران امام حسن عسکری (علیه السلام) به وصیّت عمل می کنم والاّ آن را صدقه می دهم). مدّتی در عراق بودم تا این که فرستاده ای از جانب امام زمان (علیه السلام) آمد و مشخصّات مال و محلّ مخفی کردن آن را گفت و حتّی بعضی از مشخّصاتی را که خودم هم نمی دانستم، بیان کرد و من هم مال را به او دادم.[10] ب) معجزاتی که امام مهدی(علیه السلام) به هنگام ظهور انجام خواهد داد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هیچ معجزه ای از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (علیه السلام) برای اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.[11] بنابراین، معجزات آن حضرت به دوره ی غیبت و قبل از آن، ختم نمی شود و به هنگام ظهور نیز آن حضرت برای معرّفی حقانیّت خویش و اتمام حجّت بر دشمنان و منکران، معجزاتی را انجام خواهند داد. پینوشتها: [1]. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ص 3، (به نقل از: إیضاح المراد فی شرح کشف المراد، ربانّی گلپایگانی، ص 345). [2]. الحدید: 25. [3]. بحارالأنوار، ج 11، ص 71. [4]. الإلهیات من شرح المواقف، تحقیق علی ربانی گلپایگانی، ص 132. [5]. سیدهاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج 8، ص 10 و 26. [6]. هاشم رسولی محلاتی، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج 2، ص 46. [7]. سیدهاشم بحرانی، تبصرة الولی، ج 18. [8]. بحارالأنوار، ج 51، ص 297؛ اصول کافی، ج 1، ص 519. [9]. اصول کافی، ج 1، ص 332؛ مدینة المعاجز، ج 8، ص 71. [10]. شیخ طوسی، الغیبة، ص 282. [11]. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ص 312. منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشاره ای هر چند مختصر، به معنا و تعریف معجزه داشته باشیم.
محقّق خویی، در تعریف معجزه می نویسد:
معجزه، در اصطلاح، این است که مدعی منصبی از مناصب الهی، برای اثبات صحت ادعایش، کاری را انجام دهد که خارق قوانین طبیعی است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند.[1]
چون خداوند، بعد از خاتم انبیا حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) امامان معصوم(علیهم السلام)را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجّت خویش در روی زمین قرار داده تا راه هدایت را بر مردم هموار کنند و از آن جا که همواره در طول تاریخ، مدعیان دروغین نبوّت و امامت، واقعیّت را بر مردم مشتبه می کردند و مردم را به گمراهی و ضلالت می کشاندند، لازم است که راهی برای شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، (معجزه) و در اصطلاح قرآن، (بیّنه) و (آیه) نامیده می شود. خداوند می فرماید:
(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...)؛[2] ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) درباره ی علت اعطای معجزه از سوی خداوند، سوال شد. حضرت، در جواب فرمودند:
معجزه، علامتی است از طرف خداوند که آن را فقط به انبیا و رسل و امامان اعطا می کند تا صدق آنان از دورغ دروغگو شناخته شود.[3]
حال، با توجّه به این که جمیع مسلمانان، به جواز کرامت اولیای خدا عقیده دارند چنان که تفتازانی می گوید: (جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیای خدا معتقد هستند[4]) پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوی امامان معصوم(علیهم السلام) و از جمله امام زمان (علیه السلام) که حجت های خداوند بر روی زمین و وارثان زمین هستند، امر عجیبی نیست. با مراجعه به کتاب های تاریخی و روایی و ورق زدن صفحات آن، مشاهده می کنیم که معجزات و کرامات فراوانی از سوی آنان به وقوع پیوسته است.
بعد از این مقدمه باید گفت، معجزات آن حضرت، دو دسته است:
الف) معجزاتی که آن حضرت در دوران تولّد و کودکی و غیبت، انجام داده اند.
1. تولّد بدون ظاهر شدن آثار حمل
از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل شده که به حکیمه (دختر امام جواد(علیه السلام)) فرمود: (امشب، به خانه ی ما بیا؛ زیرا، امر مهمّی رخ خواهد داد). حکیمه پرسید: (چه اتفاقی؟). امام(علیه السلام) فرمود: (قائم آل محمد امشب به دنیا خواهد آمد). حکیمه پرسید: (از چه کسی؟). امام(علیه السلام) فرمود: (از نرجس).
حکیمه می گوید: (به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگواری را بشارت دادم، در حالی که هیچ اثر حملی در او مشاهده نکردم).[5]
چنین معجزه ای، در مورد حضرت موسی(علیه السلام) هم بیان شده است. در مادر او، یوکابد، هیچ آثار حملی ظاهر نبود[6] و تا روزی که موسی(علیه السلام) به دنیا آمد، کسی نفهمید که او حامله است.
2. قرآن خواندن در بدو تولّد
هنگامی که امام مهدی(علیه السلام) از مادر متولّد شد، ایشان را به امام حسن عسکری(علیه السلام) دادند. آن حضرت، وی را در آغوش گرفت و فرمود: (قرآن بخوان). امام مهدی(علیه السلام) شروع به قرآن خواندن کرد.[7]
3. شفای مریض لاعلاج
محمّد بن یوسف نقل می کند، به مرضی دچار شدم که پزشکان از علاج آن ناامید شدند. نامه ای به حضرت امام مهدی(علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: (ألبسک الله العافیه؛ خداوند، بر تو لباس عافیّت بپوشاند.). مدّتی نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتی پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: (این شفا و عافیت، به یقین، از جانب خداوند بوده است).[8]
4. طلا شدن سنگریزه
یکی از اهالی مدائن می گوید: به همراه رفیقم، به حج می رفتیم. در نزدیکی موقف، فقیری به سوی ما آمد. ما به او جواب ردّ دادیم. سپس به سوی جوانی خوش سیما که ردایی پوشیده بود رفت. او، سنگی از روی زمین برداشت و به فقیر داد. شخص فقیر، مدّت زیادی در حق او دعا می کرد. در این هنگام، آن جوان غائب شد. ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم: (وای بر تو! آیا برای گرفتن یک سنگ، این قدر دعا می کنی؟) که ناگهان در دست او سنگی از طلا دیدیم که در حدود بیست مثقال می شد. وقتی در مورد آن جوان از اهل مکّه و مدینه سوال کردیم، گفتند: (چنین شخصی از علویان است و هر سال با پای پیاده به حج می آید).[9]
5. خبر دادن از غیب
از پسر مهزیار نقل شده که در سفری با کشتی همراه پدرم بودم و مال زیادی به همراه او بود. پدرم، دچار بیماری سختی شد و گفت: (من، در حال مردن هستم.). و در مورد آن اموال، وصیت کرد که آنها را به امام زمان (علیه السلام) بدهم. از این وصیّت تعجّب کردم، ولی مطمئن بودم که پدرم بیهوده سخن نمی گوید. با خود گفتم: (اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران امام حسن عسکری (علیه السلام) به وصیّت عمل می کنم والاّ آن را صدقه می دهم).
مدّتی در عراق بودم تا این که فرستاده ای از جانب امام زمان (علیه السلام) آمد و مشخصّات مال و محلّ مخفی کردن آن را گفت و حتّی بعضی از مشخّصاتی را که خودم هم نمی دانستم، بیان کرد و من هم مال را به او دادم.[10]
ب) معجزاتی که امام مهدی(علیه السلام) به هنگام ظهور انجام خواهد داد.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هیچ معجزه ای از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (علیه السلام) برای اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.[11]
بنابراین، معجزات آن حضرت به دوره ی غیبت و قبل از آن، ختم نمی شود و به هنگام ظهور نیز آن حضرت برای معرّفی حقانیّت خویش و اتمام حجّت بر دشمنان و منکران، معجزاتی را انجام خواهند داد.
پینوشتها:
[1]. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ص 3، (به نقل از: إیضاح المراد فی شرح کشف المراد، ربانّی گلپایگانی، ص 345).
[2]. الحدید: 25.
[3]. بحارالأنوار، ج 11، ص 71.
[4]. الإلهیات من شرح المواقف، تحقیق علی ربانی گلپایگانی، ص 132.
[5]. سیدهاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج 8، ص 10 و 26.
[6]. هاشم رسولی محلاتی، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج 2، ص 46.
[7]. سیدهاشم بحرانی، تبصرة الولی، ج 18.
[8]. بحارالأنوار، ج 51، ص 297؛ اصول کافی، ج 1، ص 519.
[9]. اصول کافی، ج 1، ص 332؛ مدینة المعاجز، ج 8، ص 71.
[10]. شیخ طوسی، الغیبة، ص 282.
[11]. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ص 312.
منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] آیا پیروزی حضرت مهدی علیه السلام بر مخالفان و گسترش حکومتش همراه با اعجاز است ؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] کیفیت تسلط امام زمان (عج) بر تمام جهان چگونه خواهد بود عادی یا معجزه؟
- [سایر] امام مهدی علیه السلام فرزند کیست؟
- [سایر] چرا قران معجزه است. دلیل وجود امام زمان ع
- [سایر] شباهتهای امام مهدی (عج) با امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] امام مهدی (عج) چگونه به یاد امام حسین (ع) هستند؟
- [سایر] ارتباط غرب با ظهور امام مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] آیا از ظهور امام مهدی(علیه السلام) باید ترسید؟
- [سایر] ارتباط غرب با ظهور امام مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.