با عرض سلاموجوه مختلفی برای اعجاز قرآن گفته شده) 127 (که می توان آنها را به سه بخش طبقه بندی نمود: 1 اعجاز لفظی قرآن. 2 اعجاز محتوایی قرآن. 3 اعجاز قرآن از جهت آورنده ی آن. 1 اعجاز لفظی قرآن اعجاز لفظی قرآن به دوگونه مطرح شده است: اعجاز بلاغی و اعجاز عددی. بحث اعجاز بلاغی قرآن، یا بلاغت قرآنی، از گذشته های دور شناخته شده بوده و تقریباً بین همه ی مذاهب اسلامی مورد التفات و توافق بوده است. البته برخی، اعجاز بلاغی قرآن را از اموری، مانند نظم، اسلوب و شیوه ی بیانی قرآن جدا کرده و گفته اند: یکی از جهات اعجاز قرآن، اعجاز بلاغی آن است و جهت دیگر آن، نظم و اسلوب بیانی قرآن است. برخی دیگر نیز وجه اعجاز قرآن را مجموع مرکب از بلاغت و نظم و اسلوب آن دانسته اند.) 128 (ولی در واقع اینها از باب تکثیر مثال است و همه ی موارد مرتبط با شیوه ی بیانی قرآن به اعجاز بلاغی قرآن بر می گردد. شیوه ی بیانی قرآن، شیوه ای است که هیچ بشری، حتی ساحت بلند رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، نمی تواند به این روش سخن گوید. توضیح آنکه: در باب (تاریخ حدیث) اهل سنت مدعی هستند که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از نوشتن احادیث و کلمات خودشان منع فرموده بودند و در این باره روایتی از ایشان نقل می کنند،) 129 (آنگاه با این پرسش مواجه شده اند که چرا حضرت از کتابت حدیث نهی کرده اند؟ یکی از پاسخ هایی که داده شده و در میان اهل سنت خیلی معروف می باشد، این است که سبب بودند که می توانستند همانند قران سخن بلیغ گویند، پاسخ داده است: لازمه ی این سخن، انکار اعجاز بلاغی قرآن است.) 131 (به هر حال مسئله منع حضرت (صلی الله علیه وآله وسلم) از کتابت حدیث با این که احادیث ایشان، سخنان معمولی و از سوی خود نبوده، بلکه سخنانی نورانی و به هدایت الهی و مکشوف از عالم غیب بوده است و می توانسته رهگشای بسیاری از گرفتاریهای امت اسلام باشد یک اشکال اساسی بر اهل سنت محسوب می شود، از این رو در میان علمای شیعه از گذشته تا حال این ادعا که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) از نوشتن احادیث نهی فرموده اند، نادرست شمرده شده است. وجه دیگر اعجاز لفظی قرآن، اعجاز عددی آن است. این وجه اخیراً مطرح شده و با به کارگیری کامپیوتر در این زمینه مورد توجه زیادی قرار گرفته است و با بیان ارتباطات عددی خاص میان الفاظ و حروف قرآن سعی شده نشان داده شود که این روابط عددی نمی تواند در سخن بشری تحقق یابد. 2 اعجاز محتوایی قرآن جهات مختلفی را برای اعجاز محتوایی قرآن ذکر کرده اند که ذیلًا اشاره می شود: أ) عدم وجود اختلاف در قرآن: آیه ی شریفه ی: افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً) 133 (نیز ناظر به همین وجه اعجاز است. ب) اخبار غیبی: در قرآن مطالبی نسبت به برخی افراد، یا بعضی از وقایع که در آینده یعنی زمان بعد از نزول آیات قرار بوده واقع شود، پیش بینی شده که به همان صورت به وقوع پیوسته است. از جمله آیات کریمه ی الم غلبت الروم فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون) 134 (می باشد. ج) علوم و معارف قرآنی: در قرآن مطالبی آمده که لااقل در آن زمان هیچ بشری نمی توانسته به آنها دسترسی پیدا کند. البته هم اکنون نیز علوم و معارف بلندی در قرآن وجود دارد که هنوز برای بشر ناشناخته مانده و بیشتر آنچه معلوم گشته از طریق خود پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) و هدایت های مستمر آنان بوده است، به طوری که امروز بخش قابل توجهی از احادیث را روایات اعتقادی، مباحث عقلی، نکته های فلسفی و کلامی و موضوعات عرفانی تشکیل می دهد. به هرحال، حتی اگر کسی فرضاً همه ی علوم و معارف قرآنی را هم اکنون شناخته شده و در دسترس بشر بداند، هرچند به یقین در گذشته چنین نبوده است، این امر از ارزش اعجازی قرآن در این زمینه چیزی نمی کاهد. شایان توجه است که این اثبات اعجاز قرآن از طریق آورنده ی آن نیست، بلکه گفته می شود این علوم و معارف عمیق و بلند آن قدر عظمت دارد که از افق اندیشه ی هر دانشمندی در آن روزگار بالاتر بوده است و به طور کلی اندیشه ای بشری نبوده و نشان وحی الهی بر تارک آن دیده می شود. د) عجز از ابطال معارف و علومی که در قرآن آمده است: پس از گذشت سالیان دراز و بعد از این همه پیشرفت های علمی بشر و تبادل دانش ها و فرهنگ ها هیچ کدام از مطالبی که در قرآن آمده، ابطال نشده است و همین حقانیت قرآن و آسمانی بودن آن را اثبات می کند. تذکر این نکته مفید است که اگر چه شاید برخی از دانش های بشری همانند منطق و ریاضی که در یک مجموعه ی مدوّن گردآوری شده و از دوران کهن به ما ارث رسیده است، ابطال نشده باشد، ولی باید توجه نمود که اولًا، این دانش ها در قالب بدیهیات اولی، یا فطری در اندیشه ی هر خردمندی مکنون بوده است و کسانی که به تدوین این مسایل پرداخته اند، در واقع گردآورنده بوده اند، و نه آورنده. ثانیاً، به طور کلی کتاب هایی که بشر تألیف می کند، مربوط به یک دانش خاص و پیرامون موضوع ویژه ای می باشد، در حالی که یکی از مهم ترین ویژگی هایی که بر رخسار علوم و معارف قرآن می درخشد، گستردگی حوزه ی مباحث آن و اشاره به ده ها مطلب در یک سخن است. اساساً این خود، یکی دیگر از وجوه اعجاز است که چنین دانش های گوناگونی را در خود جای داده است. کدام بشری می تواند علاوه بر دست یابی به علوم متفاوت و حوزه های کاملا بیگانه از هم با آن همه دقت نظر و استواری بیان و گستردگی موضوعات چنین دانش ها را به هم آمیزد و مسایل را چنان در کنار یکدیگر قرار دهد که در صدر و ذیل سخنان، میوه های متفاوتی از علوم گوناگون به دست آید، به گونه ای که نه مقصود، ضایع و نه پیوستگی زایل شود و نه خطایی صورت پذیرد و این چنین قرن ها بدرخشد و از هرگونه ابطال پذیری مصون باشد؟ 3 اعجاز قرآن از جهت آورنده ی آن این وجه که از قدیم الایام مورد بحث واقع شده، بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فردی امّی بوده، و چگونه می توانسته است در میان جزیرة العرب که اصولًا با دانش و فرهنگ بیگانه بودند، چنین کتابی از پیش خود بیاورد. شایان ذکر است که بحث اعجاز، اگرچه معمولا در مباحث علوم قرآنی مطرح می شود، در واقع بحثی کلامی است. از این رو در برخی کتب کلامی هم ذکر شده است. منابع مطالعه بیشتر: مهدی هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377. موفق باشید
با عرض سلاموجوه مختلفی برای اعجاز قرآن گفته شده) 127 (که می توان آنها را به سه بخش طبقه بندی نمود: 1 اعجاز لفظی قرآن. 2 اعجاز محتوایی قرآن. 3 اعجاز قرآن از جهت آورنده ی آن. 1 اعجاز لفظی قرآن اعجاز لفظی قرآن به دوگونه مطرح شده است: اعجاز بلاغی و اعجاز عددی. بحث اعجاز بلاغی قرآن، یا بلاغت قرآنی، از گذشته های دور شناخته شده بوده و تقریباً بین همه ی مذاهب اسلامی مورد التفات و توافق بوده است. البته برخی، اعجاز بلاغی قرآن را از اموری، مانند نظم، اسلوب و شیوه ی بیانی قرآن جدا کرده و گفته اند: یکی از جهات اعجاز قرآن، اعجاز بلاغی آن است و جهت دیگر آن، نظم و اسلوب بیانی قرآن است. برخی دیگر نیز وجه اعجاز قرآن را مجموع مرکب از بلاغت و نظم و اسلوب آن دانسته اند.) 128 (ولی در واقع اینها از باب تکثیر مثال است و همه ی موارد مرتبط با شیوه ی بیانی قرآن به اعجاز بلاغی قرآن بر می گردد. شیوه ی بیانی قرآن، شیوه ای است که هیچ بشری، حتی ساحت بلند رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، نمی تواند به این روش سخن گوید. توضیح آنکه: در باب (تاریخ حدیث) اهل سنت مدعی هستند که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از نوشتن احادیث و کلمات خودشان منع فرموده بودند و در این باره روایتی از ایشان نقل می کنند،) 129 (آنگاه با این پرسش مواجه شده اند که چرا حضرت از کتابت حدیث نهی کرده اند؟ یکی از پاسخ هایی که داده شده و در میان اهل سنت خیلی معروف می باشد، این است که سبب بودند که می توانستند همانند قران سخن بلیغ گویند، پاسخ داده است: لازمه ی این سخن، انکار اعجاز بلاغی قرآن است.) 131 (به هر حال مسئله منع حضرت (صلی الله علیه وآله وسلم) از کتابت حدیث با این که احادیث ایشان، سخنان معمولی و از سوی خود نبوده، بلکه سخنانی نورانی و به هدایت الهی و مکشوف از عالم غیب بوده است و می توانسته رهگشای بسیاری از گرفتاریهای امت اسلام باشد یک اشکال اساسی بر اهل سنت محسوب می شود، از این رو در میان علمای شیعه از گذشته تا حال این ادعا که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) از نوشتن احادیث نهی فرموده اند، نادرست شمرده شده است. وجه دیگر اعجاز لفظی قرآن، اعجاز عددی آن است. این وجه اخیراً مطرح شده و با به کارگیری کامپیوتر در این زمینه مورد توجه زیادی قرار گرفته است و با بیان ارتباطات عددی خاص میان الفاظ و حروف قرآن سعی شده نشان داده شود که این روابط عددی نمی تواند در سخن بشری تحقق یابد. 2 اعجاز محتوایی قرآن جهات مختلفی را برای اعجاز محتوایی قرآن ذکر کرده اند که ذیلًا اشاره می شود: أ) عدم وجود اختلاف در قرآن: آیه ی شریفه ی: افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً) 133 (نیز ناظر به همین وجه اعجاز است. ب) اخبار غیبی: در قرآن مطالبی نسبت به برخی افراد، یا بعضی از وقایع که در آینده یعنی زمان بعد از نزول آیات قرار بوده واقع شود، پیش بینی شده که به همان صورت به وقوع پیوسته است. از جمله آیات کریمه ی الم غلبت الروم فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون) 134 (می باشد. ج) علوم و معارف قرآنی: در قرآن مطالبی آمده که لااقل در آن زمان هیچ بشری نمی توانسته به آنها دسترسی پیدا کند. البته هم اکنون نیز علوم و معارف بلندی در قرآن وجود دارد که هنوز برای بشر ناشناخته مانده و بیشتر آنچه معلوم گشته از طریق خود پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) و هدایت های مستمر آنان بوده است، به طوری که امروز بخش قابل توجهی از احادیث را روایات اعتقادی، مباحث عقلی، نکته های فلسفی و کلامی و موضوعات عرفانی تشکیل می دهد. به هرحال، حتی اگر کسی فرضاً همه ی علوم و معارف قرآنی را هم اکنون شناخته شده و در دسترس بشر بداند، هرچند به یقین در گذشته چنین نبوده است، این امر از ارزش اعجازی قرآن در این زمینه چیزی نمی کاهد. شایان توجه است که این اثبات اعجاز قرآن از طریق آورنده ی آن نیست، بلکه گفته می شود این علوم و معارف عمیق و بلند آن قدر عظمت دارد که از افق اندیشه ی هر دانشمندی در آن روزگار بالاتر بوده است و به طور کلی اندیشه ای بشری نبوده و نشان وحی الهی بر تارک آن دیده می شود. د) عجز از ابطال معارف و علومی که در قرآن آمده است: پس از گذشت سالیان دراز و بعد از این همه پیشرفت های علمی بشر و تبادل دانش ها و فرهنگ ها هیچ کدام از مطالبی که در قرآن آمده، ابطال نشده است و همین حقانیت قرآن و آسمانی بودن آن را اثبات می کند. تذکر این نکته مفید است که اگر چه شاید برخی از دانش های بشری همانند منطق و ریاضی که در یک مجموعه ی مدوّن گردآوری شده و از دوران کهن به ما ارث رسیده است، ابطال نشده باشد، ولی باید توجه نمود که اولًا، این دانش ها در قالب بدیهیات اولی، یا فطری در اندیشه ی هر خردمندی مکنون بوده است و کسانی که به تدوین این مسایل پرداخته اند، در واقع گردآورنده بوده اند، و نه آورنده. ثانیاً، به طور کلی کتاب هایی که بشر تألیف می کند، مربوط به یک دانش خاص و پیرامون موضوع ویژه ای می باشد، در حالی که یکی از مهم ترین ویژگی هایی که بر رخسار علوم و معارف قرآن می درخشد، گستردگی حوزه ی مباحث آن و اشاره به ده ها مطلب در یک سخن است. اساساً این خود، یکی دیگر از وجوه اعجاز است که چنین دانش های گوناگونی را در خود جای داده است. کدام بشری می تواند علاوه بر دست یابی به علوم متفاوت و حوزه های کاملا بیگانه از هم با آن همه دقت نظر و استواری بیان و گستردگی موضوعات چنین دانش ها را به هم آمیزد و مسایل را چنان در کنار یکدیگر قرار دهد که در صدر و ذیل سخنان، میوه های متفاوتی از علوم گوناگون به دست آید، به گونه ای که نه مقصود، ضایع و نه پیوستگی زایل شود و نه خطایی صورت پذیرد و این چنین قرن ها بدرخشد و از هرگونه ابطال پذیری مصون باشد؟ 3 اعجاز قرآن از جهت آورنده ی آن این وجه که از قدیم الایام مورد بحث واقع شده، بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فردی امّی بوده، و چگونه می توانسته است در میان جزیرة العرب که اصولًا با دانش و فرهنگ بیگانه بودند، چنین کتابی از پیش خود بیاورد. شایان ذکر است که بحث اعجاز، اگرچه معمولا در مباحث علوم قرآنی مطرح می شود، در واقع بحثی کلامی است. از این رو در برخی کتب کلامی هم ذکر شده است. منابع مطالعه بیشتر: مهدی هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377. موفق باشید
- [سایر] آیا امام مهدی علیه السلام معجزه ای دارد؟
- [سایر] پرسش: آیا ایران کشور امام زمان است و لشکر امام زمان (ع) از ایران حرکت می کند ؟
- [سایر] آیا حضرت مهدی (ع) هم رجعت میکنند؟
- [سایر] شباهتهای امام مهدی (عج) با امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] امام مهدی (عج) چگونه به یاد امام حسین (ع) هستند؟
- [سایر] پرسش : چرا حضرت مهدی(ع) ظهور نمیکند؟
- [سایر] فلسفه ظهور امام زمان(ع)را بیان کنید؟
- [سایر] آیا امام زمان(ع) از وقت ظهور خود آگاهاند؟
- [سایر] کیفیت تسلط امام زمان (عج) بر تمام جهان چگونه خواهد بود عادی یا معجزه؟
- [سایر] آیا پیروزی حضرت مهدی علیه السلام بر مخالفان و گسترش حکومتش همراه با اعجاز است ؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] قسم خوردن باید به یکی از اسمهای خداوند تبارک و تعالی باشد و قسم خوردن به کلمة (اللَّه) بهتر است، و اگر قسم به یکی از مقدسات دین نظیر قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام باشد فایدهای ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .