باید توجّه داشت که خداوند برای هر امّتی متناسب با شرایط همان امّت، پیامبرانی فرستاده است، ولی هیچ پیامبری در اجرای برنامه هایش، به طور کامل، موفّق نبود و نتوانست حکومت عدل فراگیر را که یکی از اهداف اصلی آنان بوده تشکیل دهد؛ زیرا که مردم عصرشان، استعداد پذیرش حکومت عدل فراگیر را نداشته اند. هنگامی که پیامبران الهی مبعوث می شدند و مردم را به پرستش خدای یگانه و اطاعت از دستورهای او و بیزاری از بت ها دعوت می کردند، عموماً، با انکار و مخالفت مردم مواجه می شدند. خداوند می فرماید: (ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْراکُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها کَذَّبُوهُ...)؛[1] سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم. هر زمان، رسولی برای (هدایت) قومی می آمد، او را تکذیب می کردند.... فرمانروایان و ثروت مندان جامعه که سرمست عیش و به مال و مکنت یا علم و دانش خود مغرور بودند، سرسختانه، کمر مبارزه با پیامبران را می بستند و بسیاری از دیگر قشرهای جامعه را به دنبال خود می کشاندند و از پیروی راه حق باز می داشتند. خداوند از آنان نقل می کند که روز قیامت می گویند: (وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ)؛[2] و می گویند: پروردگارا! ما، از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم پس ما را گمراه ساختند. در این میان، تنها، گروهی اندک که غالباً از محرومان جامعه بودند، به انبیای الهی ایمان می آوردند و کم تر اتفاق می افتاد که جامعه ای بر پایه عقاید صحیح و موازین عدل و قسط و مطیع فرمان خدا و پیامبران، تشکیل گردد. البته، بخش هایی از تعالیم انبیا، تدریجاً، در فرهنگ جوامع، نفوذ می کرد و مورد اقتباس قرار می گرفت.[3] هدف اوّل بعثت انبیا، ایجاد شرایط رشد و تکامل انسان و کمک به رشد عقلانی و تربیّت روحی و معنوی افراد مستعد بوده است. همه ی انبیای الهی، درصدد تشکیل جامعه ی ایده آل براساس خداپرستی و گسترش عدل در سراسر زمین بوده اند و هر کدام در حدّ توان، قدمی در این راه برداشته اند و بعضی توانستند در محدوده ی جغرافیایی و زمانی خاص، حکومت الهی را برقرار سازند، ولی برای هیچ کدام از ایشان، شرایط تشکیل حکومت عدل جهانی فراهم نشد. فراهم نشدن چنین شرایطی، به معنای نارسایی تعالیم الهی نیست؛ زیرا هدف الهی، فراهم شدن زمینه و شرایط برای حرکت اختیاری انسان و انتخاب اختیاری حق یا باطل از سوی انسان است، نه الزام و اجبار مردم به پذیرفتن دین حق و پیروی از رهبران الهی، آن هم به شیوه ی جبر که هر گونه اختیار را از انسان می گیرد. به همین دلیل، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) و امامان بعد از آن حضرت که وظیفه ی تاباندن شعاع عدالت بر همه ی جهان و دعوت مردم به اسلام را داشتند، به خاطر فراهم نبودن شرایط و اوضاع روحی و فکری مردم، نتوانستند حکومت عدل فراگیر را در تمام گیتی ایجاد کنند. براساس روایات و احادیث اسلامی، شرایط پذیرش حکومت عدل جهانی و تحوّل فکری مردم که بستگی به تکامل عقول، صنایع، اخلاق، معنویت، شکوفایی علم و دانش دارد، فقط در عصر ظهور امام عصر (علیه السلام) فراهم می شود. در این قسمت، برای تبیین بیش تر بحث، برخی از روایات را که به بازگویی اوضاع و احوال مردم و جوامع انسانی در عصر ظهور امام مهدی(علیه السلام) می پردازند، ذکر می کنیم: الف) امام باقر(علیه السلام) می فرماید: إذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به؛[4] هنگام ظهور امام زمان (علیه السلام) خداوند دست رحمت خود را بر سر تمام بندگانش قرار می دهد و از این طریق، عقل های مردم متمرکز می شود و تکامل پیدا می کند. یعنی، (امام زمان چون دستورهای اسلامی را به طور کامل اجرا می کند، باعث رشد فکری مردم می شود و هدف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که به کمال رساندن اخلاق مردم بود تحقّق می یابد).[5] مرحوم کلینی در کتاب کافی همین حدیث را نقل کرده، ولی در آنجا به جای کلمه ی (اخلاقهم) کلمه ی (احلامهم) آورده، یعنی عقل های آنها کامل می شود. بدیهی است هر دو معنا می تواند مورد نظر باشد و هیچ تعارضی با همدیگر ندارند.[6] ب) تحقّق انقلاب جهانی، وسائل و ابزارهایی لازم دارد که بدون تکامل صنایع، امکان پذیر نیست. احادیث، نوید می دهد که در عصر ظهور امام(علیه السلام)صنایع به حدّی تکامل پیدا می کند که جهان، حکم یک شهر را پیدا می کند و افرادی که در خاور زندگی می کنند، کسانی را که در باختر زندگی می کنند، می بینند و سخنان آنان را می شنوند. امام صادق(علیه السلام) در این مورد می فرماید: إنَّ المؤمِن فی زمن القائم و هو بالمشرق لیری أخاه بالمغرب و کذا الذی فی المغرب یری أخاه الذی بالمشرق؛[7] در زمان قائم (علیه السلام) فرد با ایمان که در مشرق زندگی می کند، برادر خود را که در مغرب زندگی می کند، می بیند. در حدیث دیگر، مطلب به طور روشن تر بیان شده است: إنّ قائمنا اذا قام مدّ الله لشیعتنا فی أسماعهم و ابصارهم حتّی لایکونَ بینهم و بین القائم بریدٌ، یکلّمهم فیسمعون و ینظرون إلیه و هو فی مکانه؛[8] آن گاه که قائم ما قیام می کند، خداوند، به دیدگان و گوش های پیروان ما، قدرت می بخشد تا آن جا که میان آنان و رهبرشان، فاصله ای باقی نمی ماند. او، با آنان سخن می گوید و سخنان او را می شنوند و به او می نگرند، در حالی که او در جای خود قرار دارد. شاید وجود رسانه های ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون، تلفن، اینترنت، ماهواره، ... که باعث شده اند تا عصر حاضر را عصر رسانه ها و ارتباطات جمعی بنامند، در فهم این حدیث و دیگر احادیث مربوط به این موضوع، ما را یاری کند و ما بتوانیم همین ها را یکی از شرایط ظهور امام مهدی(علیه السلام) به شمار آوریم. ج) انسان ها، در صورت تجربه کردن حکومت های مختلف و روش های گوناگون اجتماعی به نکات ضعف و قوت هر حکومت و نظام سیاسی و اجتماعی پی می برند. برای همین، خداوند، این فرصت را به آنان می دهد تا با انتخاب و اختیار خود، نظام های سیاسی و اجتماعی مختلف را بیازمایند تا با شناخت کامل از ضعف و نارسایی آن نظام ها، حجت الهی بر آنان تمام شود و آمادگی لازم را برای پذیرش نظام سیاسی و اجتماعی الهی که امام زمان (علیه السلام) آن را برپا خواهد کرد، داشته باشند. امام باقر(علیه السلام) در روایتی می فرماید: دولتنا آخر الدُّول ولن یبقی أهل بیت لهم دولة إلاّ ملکوا قبلنا لئلاّ یقولوا إذا رأوا سیرتنا: (إذا ملکنا سرنا مثل سیرةَ هولاء.): و هو قول الله عزّوجل: (و العاقبة للمتقین)؛[9] حکومت ما، آخرین حکومت است و هیچ خاندانی که قدرت حکومت دارند، نمی ماند، مگر این که قبل از ما به حکومت می رسند. این، از آن رو است که بعداً، هنگامی که روش و سیره ی ما را دیدند، نگویند: (اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، مانند آنان رفتار می کردیم.)! و این، قول خداوند است که می فرماید: (و العاقبه للمتقین).[10] در پایان، ذکر این نکته لازم است که خداوند، با آن که قادر مطلق است، حکیم نیز هست، به همین دلیل کارها را با اسبابش انجام می دهد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: أبی الله أن یجریَ الأشیاء إلاّ بالاسباب فَجَعل لکل سبب شرحاً و جعل لکلّ شرح علماً و جعل لکل علمِ باباً ناطقاً عرفه من عرفه و جهله من جهله. ذلک رسول الله(صلی الله علیه وآله)و نحن؛[11] خداوند از این که کارها را بدون اسباب انجام دهد، ابا دارد؛ به همین خاطر برای هر سببی شرحی قرار داده و برای هر شرحی علمی قرار داده و برای هر علمی باب ناطقی قرار داده که هر کس بخواهد می شناسد و هر کس خود را به نادانی بزند، نمی شناسد و آن باب ناطق رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ما هستیم. نتیجه این که چون برپا شدن حکومت عدل و فراگیر گشتن حکومت الهی، مستلزم آمادگی انسان است، خداوند، فراهم شدن این بستر را به صورت طبیعی انجام می دهد و اگر یک باره بخواهد چنین شرایطی را آماده کند، مستلزم جبر و الزام انسان خواهد شد و مجبور کردن انسان، با عدل الهی سازگار نیست. و این آمادگی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم قبلی، تحقّق نیافت و طبق روایات، این شرایط تحول، فقط در عصر ظهور امام عصر (علیه السلام) فراهم می شود و همه ی مردم، انقلاب بزرگ مهدی(علیه السلام) را می پذیرند و از حکومت عدلش بهره می گیرند. پی نوشتها: [1]. مومنون: 44. [2]. احزاب: 67. [3]. محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 379. [4]. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 328 و 336. [5]. نجم الدین طبسی، چشم اندازی از حکومت مهدی، ص 207. [6]. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 25. [7]. بحارالأنوار، ج 52، ص 391. [8]. همان، ص 336. [9]. همان، ص 332. [10]. اعراف : 127؛ قصص: 83. [11]. بحارالأنوار، ج 2، ص 90. منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
چرا خداوند اجرای عدالت موعود در زمان حضرت مهدی(علیه السلام) را بر عهده ی پیامبران یا امامان قبلی نگذاشت؟
باید توجّه داشت که خداوند برای هر امّتی متناسب با شرایط همان امّت، پیامبرانی فرستاده است، ولی هیچ پیامبری در اجرای برنامه هایش، به طور کامل، موفّق نبود و نتوانست حکومت عدل فراگیر را که یکی از اهداف اصلی آنان بوده تشکیل دهد؛ زیرا که مردم عصرشان، استعداد پذیرش حکومت عدل فراگیر را نداشته اند.
هنگامی که پیامبران الهی مبعوث می شدند و مردم را به پرستش خدای یگانه و اطاعت از دستورهای او و بیزاری از بت ها دعوت می کردند، عموماً، با انکار و مخالفت مردم مواجه می شدند. خداوند می فرماید:
(ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْراکُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها کَذَّبُوهُ...)؛[1] سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم. هر زمان، رسولی برای (هدایت) قومی می آمد، او را تکذیب می کردند....
فرمانروایان و ثروت مندان جامعه که سرمست عیش و به مال و مکنت یا علم و دانش خود مغرور بودند، سرسختانه، کمر مبارزه با پیامبران را می بستند و بسیاری از دیگر قشرهای جامعه را به دنبال خود می کشاندند و از پیروی راه حق باز می داشتند. خداوند از آنان نقل می کند که روز قیامت می گویند:
(وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ)؛[2] و می گویند: پروردگارا! ما، از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم پس ما را گمراه ساختند.
در این میان، تنها، گروهی اندک که غالباً از محرومان جامعه بودند، به انبیای الهی ایمان می آوردند و کم تر اتفاق می افتاد که جامعه ای بر پایه عقاید صحیح و موازین عدل و قسط و مطیع فرمان خدا و پیامبران، تشکیل گردد. البته، بخش هایی از تعالیم انبیا، تدریجاً، در فرهنگ جوامع، نفوذ می کرد و مورد اقتباس قرار می گرفت.[3]
هدف اوّل بعثت انبیا، ایجاد شرایط رشد و تکامل انسان و کمک به رشد عقلانی و تربیّت روحی و معنوی افراد مستعد بوده است. همه ی انبیای الهی، درصدد تشکیل جامعه ی ایده آل براساس خداپرستی و گسترش عدل در سراسر زمین بوده اند و هر کدام در حدّ توان، قدمی در این راه برداشته اند و بعضی توانستند در محدوده ی جغرافیایی و زمانی خاص، حکومت الهی را برقرار سازند، ولی برای هیچ کدام از ایشان، شرایط تشکیل حکومت عدل جهانی فراهم نشد.
فراهم نشدن چنین شرایطی، به معنای نارسایی تعالیم الهی نیست؛ زیرا هدف الهی، فراهم شدن زمینه و شرایط برای حرکت اختیاری انسان و انتخاب اختیاری حق یا باطل از سوی انسان است، نه الزام و اجبار مردم به پذیرفتن دین حق و پیروی از رهبران الهی، آن هم به شیوه ی جبر که هر گونه اختیار را از انسان می گیرد.
به همین دلیل، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) و امامان بعد از آن حضرت که وظیفه ی تاباندن شعاع عدالت بر همه ی جهان و دعوت مردم به اسلام را داشتند، به خاطر فراهم نبودن شرایط و اوضاع روحی و فکری مردم، نتوانستند حکومت عدل فراگیر را در تمام گیتی ایجاد کنند.
براساس روایات و احادیث اسلامی، شرایط پذیرش حکومت عدل جهانی و تحوّل فکری مردم که بستگی به تکامل عقول، صنایع، اخلاق، معنویت، شکوفایی علم و دانش دارد، فقط در عصر ظهور امام عصر (علیه السلام) فراهم می شود.
در این قسمت، برای تبیین بیش تر بحث، برخی از روایات را که به بازگویی اوضاع و احوال مردم و جوامع انسانی در عصر ظهور امام مهدی(علیه السلام) می پردازند، ذکر می کنیم:
الف) امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
إذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به؛[4] هنگام ظهور امام زمان (علیه السلام) خداوند دست رحمت خود را بر سر تمام بندگانش قرار می دهد و از این طریق، عقل های مردم متمرکز می شود و تکامل پیدا می کند.
یعنی، (امام زمان چون دستورهای اسلامی را به طور کامل اجرا می کند، باعث رشد فکری مردم می شود و هدف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که به کمال رساندن اخلاق مردم بود تحقّق می یابد).[5]
مرحوم کلینی در کتاب کافی همین حدیث را نقل کرده، ولی در آنجا به جای کلمه ی (اخلاقهم) کلمه ی (احلامهم) آورده، یعنی عقل های آنها کامل می شود. بدیهی است هر دو معنا می تواند مورد نظر باشد و هیچ تعارضی با همدیگر ندارند.[6]
ب) تحقّق انقلاب جهانی، وسائل و ابزارهایی لازم دارد که بدون تکامل صنایع، امکان پذیر نیست. احادیث، نوید می دهد که در عصر ظهور امام(علیه السلام)صنایع به حدّی تکامل پیدا می کند که جهان، حکم یک شهر را پیدا می کند و افرادی که در خاور زندگی می کنند، کسانی را که در باختر زندگی می کنند، می بینند و سخنان آنان را می شنوند.
امام صادق(علیه السلام) در این مورد می فرماید:
إنَّ المؤمِن فی زمن القائم و هو بالمشرق لیری أخاه بالمغرب و کذا الذی فی المغرب یری أخاه الذی بالمشرق؛[7] در زمان قائم (علیه السلام) فرد با ایمان که در مشرق زندگی می کند، برادر خود را که در مغرب زندگی می کند، می بیند.
در حدیث دیگر، مطلب به طور روشن تر بیان شده است:
إنّ قائمنا اذا قام مدّ الله لشیعتنا فی أسماعهم و ابصارهم حتّی لایکونَ بینهم و بین القائم بریدٌ، یکلّمهم فیسمعون و ینظرون إلیه و هو فی مکانه؛[8] آن گاه که قائم ما قیام می کند، خداوند، به دیدگان و گوش های پیروان ما، قدرت می بخشد تا آن جا که میان آنان و رهبرشان، فاصله ای باقی نمی ماند. او، با آنان سخن می گوید و سخنان او را می شنوند و به او می نگرند، در حالی که او در جای خود قرار دارد.
شاید وجود رسانه های ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون، تلفن، اینترنت، ماهواره، ... که باعث شده اند تا عصر حاضر را عصر رسانه ها و ارتباطات جمعی بنامند، در فهم این حدیث و دیگر احادیث مربوط به این موضوع، ما را یاری کند و ما بتوانیم همین ها را یکی از شرایط ظهور امام مهدی(علیه السلام) به شمار آوریم.
ج) انسان ها، در صورت تجربه کردن حکومت های مختلف و روش های گوناگون اجتماعی به نکات ضعف و قوت هر حکومت و نظام سیاسی و اجتماعی پی می برند. برای همین، خداوند، این فرصت را به آنان می دهد تا با انتخاب و اختیار خود، نظام های سیاسی و اجتماعی مختلف را بیازمایند تا با شناخت کامل از ضعف و نارسایی آن نظام ها، حجت الهی بر آنان تمام شود و آمادگی لازم را برای پذیرش نظام سیاسی و اجتماعی الهی که امام زمان (علیه السلام) آن را برپا خواهد کرد، داشته باشند.
امام باقر(علیه السلام) در روایتی می فرماید:
دولتنا آخر الدُّول ولن یبقی أهل بیت لهم دولة إلاّ ملکوا قبلنا لئلاّ یقولوا إذا رأوا سیرتنا: (إذا ملکنا سرنا مثل سیرةَ هولاء.): و هو قول الله عزّوجل: (و العاقبة للمتقین)؛[9] حکومت ما، آخرین حکومت است و هیچ خاندانی که قدرت حکومت دارند، نمی ماند، مگر این که قبل از ما به حکومت می رسند. این، از آن رو است که بعداً، هنگامی که روش و سیره ی ما را دیدند، نگویند: (اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، مانند آنان رفتار می کردیم.)! و این، قول خداوند است که می فرماید: (و العاقبه للمتقین).[10]
در پایان، ذکر این نکته لازم است که خداوند، با آن که قادر مطلق است، حکیم نیز هست، به همین دلیل کارها را با اسبابش انجام می دهد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
أبی الله أن یجریَ الأشیاء إلاّ بالاسباب فَجَعل لکل سبب شرحاً و جعل لکلّ شرح علماً و جعل لکل علمِ باباً ناطقاً عرفه من عرفه و جهله من جهله. ذلک رسول الله(صلی الله علیه وآله)و نحن؛[11] خداوند از این که کارها را بدون اسباب انجام دهد، ابا دارد؛ به همین خاطر برای هر سببی شرحی قرار داده و برای هر شرحی علمی قرار داده و برای هر علمی باب ناطقی قرار داده که هر کس بخواهد می شناسد و هر کس خود را به نادانی بزند، نمی شناسد و آن باب ناطق رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ما هستیم.
نتیجه این که چون برپا شدن حکومت عدل و فراگیر گشتن حکومت الهی، مستلزم آمادگی انسان است، خداوند، فراهم شدن این بستر را به صورت طبیعی انجام می دهد و اگر یک باره بخواهد چنین شرایطی را آماده کند، مستلزم جبر و الزام انسان خواهد شد و مجبور کردن انسان، با عدل الهی سازگار نیست. و این آمادگی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم قبلی، تحقّق نیافت و طبق روایات، این شرایط تحول، فقط در عصر ظهور امام عصر (علیه السلام) فراهم می شود و همه ی مردم، انقلاب بزرگ مهدی(علیه السلام) را می پذیرند و از حکومت عدلش بهره می گیرند.
پی نوشتها:
[1]. مومنون: 44.
[2]. احزاب: 67.
[3]. محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 379.
[4]. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 328 و 336.
[5]. نجم الدین طبسی، چشم اندازی از حکومت مهدی، ص 207.
[6]. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 25.
[7]. بحارالأنوار، ج 52، ص 391.
[8]. همان، ص 336.
[9]. همان، ص 332.
[10]. اعراف : 127؛ قصص: 83.
[11]. بحارالأنوار، ج 2، ص 90.
منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] در زمان رجعت حضرت مهدی (عج) چه تعداد از پیامبران و امامان (علیهم السلام) ظهور خواهند کرد؟
- [سایر] در زمان رجعت حضرت مهدی (عج) چه تعداد از پیامبران و امامان (علیهم السلام) ظهور خواهند کرد؟
- [سایر] چرا سلسله امامان در امام دوازدهم علیه السلام ختم میشود؟
- [سایر] عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق میشود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟
- [سایر] عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق میشود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟
- [سایر] آیا هنگام ظهور امام زمان(عج) پیامبران دیگر و امامان هم به دنیا بازگشته و زندگی میکنند نیکوکاران چطور؟
- [سایر] برای غیبت امام مهدی علیه السلام چه زمینه سازی از جانب امامان انجام گرفت ؟
- [سایر] آیا امام مهدی(علیه السلام) برای گسترش عدالت و افراشتن پرچم اسلام، از امدادهای غیبی استفاده می کند؟
- [سایر] امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه دارد؟
- [سایر] آیا بعد از شهادت امام زمان، امامان قبل از ایشان رجعت مینمایند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد، مس نماید. و مسّ اسم مبارک پیغمبر و امامان و حضرت زهرا(علیهم السلام)هم اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار به گفتن یا نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا یا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا یکی از امامان معصوم علیهمالسلام عمداً نسبتی را بدهد که دروغ است؛ اگر چه فوراً بگوید: دروغ گفتم یا توبه کند، روزه او باطل است، بلکه اگر به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان ایشان علیهمالسلام هم به دروغ نسبتی بدهد بنا بر احتیاط روزه او باطل میشود.