چرا نباید ما همانند گذشتگان از وجود امامی که راهنمای بشریت باشد، برخوردار باشیم؟
شرح پرسش: آیا امام زمان وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است، پس چرا نباید ما همانند گذشتگان از وجود امامی که راهنمای بشریت باشد، برخوردار باشیم؟ پاسخ: یکی از اصول اساسی مکتب تشیع این است که جهان هستی هرگز بی امام نخواهد بود.(1) حال با این وجود چگونه غیبت امام مهدی(ع) توجیه می گردد؟ در این باره می گوییم: نخست می بایست توجه کرد به این نکته که از چه جهت وجود امام ضرورت دارد. وجوه ضرورت وجود امام: 1 واسطه فیض و هدایت تکوینی الهی: وجود امام ضرورت دارد، چون واسطه فیض و هدایت تکوینی الهی است. اگر امام نباشد، فیض هستی قطع می گردد و جهان کائنات فرو می ‌پاشد. محمد بن فضیل گوید: از امام هشتم(ع) پرسیدم: آیا روزی می رسد که مردم بدون امام باشند؟ حضرت فرمود: نه. گفتم: از امام صادق(ع) روایت شده است که اگر روزی زمین از وجود امام خالی باشد، زمین و بندگان مورد خشم خداوند قرار می گیرند، حضرت فرمود: نه، در این هنگام اصلاً زمین و بشری باقی نمی ماند، همه از بین می روند.(2) بنابراین بدون وجود امام، واسطه فیض و هدایت تکوینی الهی باقی نمی ماند و در این صورت همه چیز نابود خواهد شد. حال در دوره غیبت امام مهدی(ع) اگرچه حضرت از دیده ها پنهان است، لیکن وجود پرفیض او برقرار است و ما از این فیض بهره مندیم. امام صادق(ع) فرمود: (همان طور که مردم از خورشید در پشت ابر بهره می برند، و وجود ابر نمی تواند مانع از فیض رسانی خورشید گردد، مردم در دوره غیب امام مهدی(عج) از وجود او بهره می برند و غیبت نمی تواند مانع از فیض رسانی و واسطه فیض و هدایت الهی گردد).(3) 2 زعامت و رهبری سیاسی اجتماعی: وجود امام ضرورت دارد، از این جهت که می بایست رهبری سیاسی جامعه را در دست داشته باشد. امروز در دوره غیبت کبری از این وجه ضرورت امام محروم هستیم. نه تنها ما محروم هستیم، بلکه آنانی که در دوره حضور امامان(ع) بودند. نیز از این نعمت محروم بودند، چون بهره‌مندی از این نعمت به اوضاع اجتماعی بستگی دارد. تنها امام علی(ع) آن هم به مدت پنج سال و امام حسن(ع) به مدت شش ماه توانستند رهبری سیاسی را بر عهده بگیرند. بنابراین از این جهت فرقی بین زمان غیبت و حضور امام نیست. غیبت امام مهدی(عج) اگر مانع می شود تا مردم از رهبری سیاسی حضرت محروم گردند، اوّلاً این جریان مختص زمان غیبت نیست و ثانیاً به اوضاع اجتماعی بستگی دارد. اگر جامعه از این جهت پذیرا باشد، یکی از شرایط ظهور امام محقق شده است. 3 تفسیر معصومانه از دین: وجود امام ضرورت دارد، به این جهت که مفسِّر و مبین دین است؛ تفسیری که در آن خطایی وجود ندارد. او باید احکام دین را برای مردم بیان کند، چون تبیین و تفسیر او معصومانه است و مردم با توجه به آن بدون دغدغه رهنمودهای او را پذیرا می شوند. بعد از پیامبر(ص) مسلمانان به مدت 250 سال از این نعمت بهره‌مند بودند؛ یعنی تا هنگام شهادت امام حسن عسکری(ع) یازده امام در صدد تبیین و تفسیر معصومانه از دین برآمدند و طرح اساسی از اسلام ناب محمدی (و مذهب تشیع) را پیایه ریزی کردند و احادیثی که در قالب چهارصد کتاب (اصول اربع مأه) توسط شاگردان آنان نوشته شده بودند، جمع آوری شد. افزون بر این کتاب‌ها، امامان(ع) توانستند شاگردانی مبرز و توانا برای دفاع از کیان عقیدتی و فقهی شیعه تربیت کنند. می توان گفت که در این دوره 250 ساله تقریباً مسئولیت تبیین و تفسیر دین یا بیان هدایت تشریعی به پایان راه خود رسید. آن چه گفتنی بود، گفته شد و اصول احکام بیان شد و آنان به شاگردان خود یاد دادند که در فروع و فرعیات احکام چگونه از اصول بهره گیرند و در حوادث واقعه (مسائل جدید) به اجتهاد و استنباط احکام بپردازند. حال اگر احیاناً جایی نیاز به تبیین و تفسیر دین باقی باشد، مسئولیت این امور بر عهده شاگردان امامان؛ یعنی عالمان با تقوا نهاده شده است. همان گونه که از امام مهدی(عج) روایت شده است: (و أمّا الحوادث الواقعه فارْجعوا فیها إلی رُواه حدیثنا فإنّهم حجتی علیکم و أنا حجه الله علیکم؛(4) در حوادث واقعه به روات احادیث و عالمان دین رجوع کنید، چون آنان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان می باشم). اکنون در دوره غیبت امام مهدی(عج) می توان گفت که: مسئولیت و وظیفه امام در بُعد تفسیر دین و هدایت تشریعی به اتمام رسیده است و اگر با توجه به مقتضات زمان نیازی به تفسیر دین باشد، عالمان با تقوا با بهره گیری از اصول و کلیاتی که امامان(ع) بیان داشته اند و در قالب اصول اربع مأه موجود است، این مسئولیت را عهده دار می گردند. البته اگر چه در این جهت، بعضی از خلأها وجود دارد یا احساس می شود، می‌ تواند با ارتباط امام زمان با افراد شایسته و خاص برای عامه مردم ناشناخته است، این خلأ تا حدی جبران شود. عنایات و توجهات حضرت را نیز نباید نادیده گرفت. اما در مورد حکمت و فلسفه غیبت امام زمان(عج) می گوییم: غیبت حضرت ولی عصر(عج) یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم به کنه آن آگاه شویم و حکمت آن پس از ظهور روشن گردد. امام صادق(ع) فرمود: (صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است، اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجت‌های پیشین وجود داشته و پس از ظهور روشن خواهد شد، چنان چه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن دو خواستند از هم جدا شوند،(5) غیبت سرّی از اسرار الهی است).(6) پس غیبت امام زمان(عج) از امور الهی است و ممکن است رمز اصلی آن تا پیش از ظهور آن وجود مقدس و نورانی برای بشریت روشن نگردد. در عین حال می توان فلسفه غیبت را در حد فکر بشری فهمید و آن این که: این آخرین حجت معصوم الهی برای تحقق بخشیدن به آرمانی بزرگ (گسترش عدل کلی و به اهتزاز در آوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی و عقیدتی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادی رود. طبیعی است، چنان چه آن حضرت بیش از فراهم شدن مقدمات، در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی (شهادت) چونان دیگر حجت‌های الهی یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان فرو خواهد بست. به این حکمت در روایات اشاره شده است. امام باقر(ع) فرمود: (برای حضرت قائم (غیبتی است قبل از ظهور، برای جلوگیری از کشته شدن).(7) در برخی از روایات، مسئله امتحان خلق مطرح شده است، بدین معنی که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهی قرار می گیرند و مراتب و استواری آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده می شود.(8) پی‌نوشت‌ها: 1. کافی، ج 1، ص 178. 2. همان، ج 1، ص 179. 3. منتخب الاثر، ص 337. 4. احتجاج، ص 28. 5. در مورد جریان حضرت موسی و خضر رجوع شود به قرآن، سوره کهف، آیات 66 83. 6. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 158. 7. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 203. 8. غیبت نعمانی، ص 141.
عنوان سوال:

چرا نباید ما همانند گذشتگان از وجود امامی که راهنمای بشریت باشد، برخوردار باشیم؟


پاسخ:

شرح پرسش:
آیا امام زمان وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است، پس چرا نباید ما همانند گذشتگان از وجود امامی که راهنمای بشریت باشد، برخوردار باشیم؟

پاسخ:
یکی از اصول اساسی مکتب تشیع این است که جهان هستی هرگز بی امام نخواهد بود.(1) حال با این وجود چگونه غیبت امام مهدی(ع) توجیه می گردد؟ در این باره می گوییم: نخست می بایست توجه کرد به این نکته که از چه جهت وجود امام ضرورت دارد.
وجوه ضرورت وجود امام:
1 واسطه فیض و هدایت تکوینی الهی:
وجود امام ضرورت دارد، چون واسطه فیض و هدایت تکوینی الهی است. اگر امام نباشد، فیض هستی قطع می گردد و جهان کائنات فرو می ‌پاشد. محمد بن فضیل گوید: از امام هشتم(ع) پرسیدم: آیا روزی می رسد که مردم بدون امام باشند؟
حضرت فرمود: نه. گفتم: از امام صادق(ع) روایت شده است که اگر روزی زمین از وجود امام خالی باشد، زمین و بندگان مورد خشم خداوند قرار می گیرند، حضرت فرمود: نه، در این هنگام اصلاً زمین و بشری باقی نمی ماند، همه از بین می روند.(2)
بنابراین بدون وجود امام، واسطه فیض و هدایت تکوینی الهی باقی نمی ماند و در این صورت همه چیز نابود خواهد شد.
حال در دوره غیبت امام مهدی(ع) اگرچه حضرت از دیده ها پنهان است، لیکن وجود پرفیض او برقرار است و ما از این فیض بهره مندیم.
امام صادق(ع) فرمود: (همان طور که مردم از خورشید در پشت ابر بهره می برند، و وجود ابر نمی تواند مانع از فیض رسانی خورشید گردد، مردم در دوره غیب امام مهدی(عج) از وجود او بهره می برند و غیبت نمی تواند مانع از فیض رسانی و واسطه فیض و هدایت الهی گردد).(3)

2 زعامت و رهبری سیاسی اجتماعی:
وجود امام ضرورت دارد، از این جهت که می بایست رهبری سیاسی جامعه را در دست داشته باشد.
امروز در دوره غیبت کبری از این وجه ضرورت امام محروم هستیم. نه تنها ما محروم هستیم، بلکه آنانی که در دوره حضور امامان(ع) بودند. نیز از این نعمت محروم بودند، چون بهره‌مندی از این نعمت به اوضاع اجتماعی بستگی دارد. تنها امام علی(ع) آن هم به مدت پنج سال و امام حسن(ع) به مدت شش ماه توانستند رهبری سیاسی را بر عهده بگیرند.
بنابراین از این جهت فرقی بین زمان غیبت و حضور امام نیست. غیبت امام مهدی(عج) اگر مانع می شود تا مردم از رهبری سیاسی حضرت محروم گردند، اوّلاً این جریان مختص زمان غیبت نیست و ثانیاً به اوضاع اجتماعی بستگی دارد. اگر جامعه از این جهت پذیرا باشد، یکی از شرایط ظهور امام محقق شده است.

3 تفسیر معصومانه از دین:
وجود امام ضرورت دارد، به این جهت که مفسِّر و مبین دین است؛ تفسیری که در آن خطایی وجود ندارد. او باید احکام دین را برای مردم بیان کند، چون تبیین و تفسیر او معصومانه است و مردم با توجه به آن بدون دغدغه رهنمودهای او را پذیرا می شوند.
بعد از پیامبر(ص) مسلمانان به مدت 250 سال از این نعمت بهره‌مند بودند؛ یعنی تا هنگام شهادت امام حسن عسکری(ع) یازده امام در صدد تبیین و تفسیر معصومانه از دین برآمدند و طرح اساسی از اسلام ناب محمدی (و مذهب تشیع) را پیایه ریزی کردند و احادیثی که در قالب چهارصد کتاب (اصول اربع مأه) توسط شاگردان آنان نوشته شده بودند، جمع آوری شد. افزون بر این کتاب‌ها، امامان(ع) توانستند شاگردانی مبرز و توانا برای دفاع از کیان عقیدتی و فقهی شیعه تربیت کنند.
می توان گفت که در این دوره 250 ساله تقریباً مسئولیت تبیین و تفسیر دین یا بیان هدایت تشریعی به پایان راه خود رسید. آن چه گفتنی بود، گفته شد و اصول احکام بیان شد و آنان به شاگردان خود یاد دادند که در فروع و فرعیات احکام چگونه از اصول بهره گیرند و در حوادث واقعه (مسائل جدید) به اجتهاد و استنباط احکام بپردازند. حال اگر احیاناً جایی نیاز به تبیین و تفسیر دین باقی باشد، مسئولیت این امور بر عهده شاگردان امامان؛ یعنی عالمان با تقوا نهاده شده است. همان گونه که از امام مهدی(عج) روایت شده است: (و أمّا الحوادث الواقعه فارْجعوا فیها إلی رُواه حدیثنا فإنّهم حجتی علیکم و أنا حجه الله علیکم؛(4) در حوادث واقعه به روات احادیث و عالمان دین رجوع کنید، چون آنان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان می باشم).

اکنون در دوره غیبت امام مهدی(عج) می توان گفت که:
مسئولیت و وظیفه امام در بُعد تفسیر دین و هدایت تشریعی به اتمام رسیده است و اگر با توجه به مقتضات زمان نیازی به تفسیر دین باشد، عالمان با تقوا با بهره گیری از اصول و کلیاتی که امامان(ع) بیان داشته اند و در قالب اصول اربع مأه موجود است، این مسئولیت را عهده دار می گردند.
البته اگر چه در این جهت، بعضی از خلأها وجود دارد یا احساس می شود، می‌ تواند با ارتباط امام زمان با افراد شایسته و خاص برای عامه مردم ناشناخته است، این خلأ تا حدی جبران شود.
عنایات و توجهات حضرت را نیز نباید نادیده گرفت.

اما در مورد حکمت و فلسفه غیبت امام زمان(عج) می گوییم:
غیبت حضرت ولی عصر(عج) یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم به کنه آن آگاه شویم و حکمت آن پس از ظهور روشن گردد. امام صادق(ع) فرمود: (صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است، اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجت‌های پیشین وجود داشته و پس از ظهور روشن خواهد شد، چنان چه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن دو خواستند از هم جدا شوند،(5) غیبت سرّی از اسرار الهی است).(6)
پس غیبت امام زمان(عج) از امور الهی است و ممکن است رمز اصلی آن تا پیش از ظهور آن وجود مقدس و نورانی برای بشریت روشن نگردد.
در عین حال می توان فلسفه غیبت را در حد فکر بشری فهمید و آن این که: این آخرین حجت معصوم الهی برای تحقق بخشیدن به آرمانی بزرگ (گسترش عدل کلی و به اهتزاز در آوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی و عقیدتی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادی رود. طبیعی است، چنان چه آن حضرت بیش از فراهم شدن مقدمات، در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی (شهادت) چونان دیگر حجت‌های الهی یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان فرو خواهد بست. به این حکمت در روایات اشاره شده است.
امام باقر(ع) فرمود: (برای حضرت قائم (غیبتی است قبل از ظهور، برای جلوگیری از کشته شدن).(7)
در برخی از روایات، مسئله امتحان خلق مطرح شده است، بدین معنی که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهی قرار می گیرند و مراتب و استواری آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده می شود.(8)

پی‌نوشت‌ها:
1. کافی، ج 1، ص 178.
2. همان، ج 1، ص 179.
3. منتخب الاثر، ص 337.
4. احتجاج، ص 28.
5. در مورد جریان حضرت موسی و خضر رجوع شود به قرآن، سوره کهف، آیات 66 83.
6. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 158.
7. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 203.
8. غیبت نعمانی، ص 141.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین