سفیر سوم ، شیخ جلیل ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است . او در ابتدای امر وکیل ابی جعفر محمد بن عثمان عمری بود که بر املاک او نظارت داشت ، تا آن که وصیت با نص به او منتهی شد و هیچ کس در این امر شک نداشت . (1) برخی از شیعیان مالی را برای ابوجعفر عمری به مقدار چهار صد دینار فرستادند تا به امام زمان علیه السلام برساند ابو جعفر دستور داد تا آن را به حسین بن روح بدهند. او هنگامی که تردید و شک آن شخص را به جهت ثابت نشدن سفارتش دید بار دیگر تاکید کرد که این مبلغ را به حسین بن روح برساند زیرا این دستور امام زمان علیه السلام است . بعد از آنکه وضع مزاجی ابو جعفر عمری بحرانی شد جماعتی از بزرگان شیعه از آن جمله ابو علی بن همام ، ابو عبدالله بن محمد کاتب ، ابو عبدالله باقطانی ، ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی ، ابو عبدالله بن وجناء و دیگر بزرگان بر او وارد شدند و عرض کردند: که اگر بر شما اتفاقی افتاد چه کسی جانشین شما خواهد بود؟ ابو جعفر عمری فرمود: این ابوالقاسم حسین بن روح قائم مقام من و سفیر بین شما و صاحب امر علیه السلام است . او وکیل و ثقه و امین است پس در امورتان به او مراجعه نموده و در امور مهم بر او اعتماد نمایید ، زیرا من به این مطلب امر شده ام تا بر شما ابلاغ نمایم . (2) ابوجعفر بن احمد متیل می گوید: هنگام وفات محمد بن عثمان عمری من بالای سر او نشسته بودم و از او سؤ ال می کردم و حسین بن روح نیز بر پایین پای او قرار داشت . محمد بن عثمان روی به من نموده و فرمود: من امر شدم تا بر ابی القاسم بن روح وصیت کنم . من با شنیدن این خبر از جای خود بلند شده ، حسین بن علی روح را به جای خود بر بالای سر محمد بن عثمان قرار دادم . (3) جهت این تاکیدات از ناحیه محمد بن عثمان بر وصایت حسین بن روح این بود که او چندان جایگاه ویژه ای در بین شیعیان به جهت ارتباط با امامان علیه السلام نداشته است ، اگر چه اگر از نزدیکان خاص محمد بن عثمان بوده است . و سر سفارت دادن به او به جهت اخلاص و فداکاری او بوده است . وی بعد از وفات ابو جعفر عمری به مدت 21 سال سفارت را بر عهده داشت . اولین نامه ای را که از حضرت دریافت کرد مشتمل بر درود فراوان از جانب آن حضرت بر او بود. (4) از آن زمان به وظیفه خود مشغول شد. و روش او التزام به تقیه شدید و مضاعف بود ، به حیثی که اظهار اعتقاد به مذهب اهل سنت می نمود تا از این طریق بتواند به وظایف خود عمل کند. او در ایام سفارتش شدیدا با انحرافات و ادعاهای انحرافی سفارت مبارزه می نمود تا آنکه در سال 326 هجری رحلت نمود. پی نوشتها: 1- الغیبة ، طوسی ، ص 372. 2- الغیبة ، طوسی ، ص 371. 3- الغیبة ، طوسی ، ص 370. 4- الغیبة ، طوسی ، ص 372. منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
سفیر سوم ، شیخ جلیل ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است . او در ابتدای امر وکیل ابی جعفر محمد بن عثمان عمری بود که بر املاک او نظارت داشت ، تا آن که وصیت با نص به او منتهی شد و هیچ کس در این امر شک نداشت . (1)
برخی از شیعیان مالی را برای ابوجعفر عمری به مقدار چهار صد دینار فرستادند تا به امام زمان علیه السلام برساند ابو جعفر دستور داد تا آن را به حسین بن روح بدهند. او هنگامی که تردید و شک آن شخص را به جهت ثابت نشدن سفارتش دید بار دیگر تاکید کرد که این مبلغ را به حسین بن روح برساند زیرا این دستور امام زمان علیه السلام است .
بعد از آنکه وضع مزاجی ابو جعفر عمری بحرانی شد جماعتی از بزرگان شیعه از آن جمله ابو علی بن همام ، ابو عبدالله بن محمد کاتب ، ابو عبدالله باقطانی ، ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی ، ابو عبدالله بن وجناء و دیگر بزرگان بر او وارد شدند و عرض کردند: که اگر بر شما اتفاقی افتاد چه کسی جانشین شما خواهد بود؟ ابو جعفر عمری فرمود: این ابوالقاسم حسین بن روح قائم مقام من و سفیر بین شما و صاحب امر علیه السلام است . او وکیل و ثقه و امین است پس در امورتان به او مراجعه نموده و در امور مهم بر او اعتماد نمایید ، زیرا من به این مطلب امر شده ام تا بر شما ابلاغ نمایم . (2)
ابوجعفر بن احمد متیل می گوید: هنگام وفات محمد بن عثمان عمری من بالای سر او نشسته بودم و از او سؤ ال می کردم و حسین بن روح نیز بر پایین پای او قرار داشت . محمد بن عثمان روی به من نموده و فرمود: من امر شدم تا بر ابی القاسم بن روح وصیت کنم . من با شنیدن این خبر از جای خود بلند شده ، حسین بن علی روح را به جای خود بر بالای سر محمد بن عثمان قرار دادم . (3)
جهت این تاکیدات از ناحیه محمد بن عثمان بر وصایت حسین بن روح این بود که او چندان جایگاه ویژه ای در بین شیعیان به جهت ارتباط با امامان علیه السلام نداشته است ، اگر چه اگر از نزدیکان خاص محمد بن عثمان بوده است . و سر سفارت دادن به او به جهت اخلاص و فداکاری او بوده است . وی بعد از وفات ابو جعفر عمری به مدت 21 سال سفارت را بر عهده داشت . اولین نامه ای را که از حضرت دریافت کرد مشتمل بر درود فراوان از جانب آن حضرت بر او بود. (4)
از آن زمان به وظیفه خود مشغول شد. و روش او التزام به تقیه شدید و مضاعف بود ، به حیثی که اظهار اعتقاد به مذهب اهل سنت می نمود تا از این طریق بتواند به وظایف خود عمل کند. او در ایام سفارتش شدیدا با انحرافات و ادعاهای انحرافی سفارت مبارزه می نمود تا آنکه در سال 326 هجری رحلت نمود.
پی نوشتها:
1- الغیبة ، طوسی ، ص 372.
2- الغیبة ، طوسی ، ص 371.
3- الغیبة ، طوسی ، ص 370.
4- الغیبة ، طوسی ، ص 372.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
- [سایر] سفیر سوم امام زمان علیه السلام چه کسی بوده و چه موقعیتی داشته است ؟
- [سایر] سفیر چهارم امام زمان علیه السلام چه کسی بوده و چه موقعیتی داشته است ؟
- [سایر] سفیر دوم امام زمان علیه السلام چه کسی بوده و چه موقعیتی داشته است ؟
- [سایر] نخستین سفیر امام مهدی (عج) پس از ظهور آن حضرت کیست؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] امام مهدی علیه السلام فرزند کیست؟
- [سایر] شباهتهای امام مهدی (عج) با امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] امام مهدی (عج) چگونه به یاد امام حسین (ع) هستند؟
- [سایر] ارتباط غرب با ظهور امام مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] آیا از ظهور امام مهدی(علیه السلام) باید ترسید؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.