شرح پرسش: اگر وظیفه امام حفظ شریعت از تحریف و نقصان است، در غیبت کبری امام زمان علیه السلام چگونه دین را از تحریف حفظ می کند مگر فقها اشتباه نمی کنند؟ پاسخ: در کتاب های کلامی، حافظ شریعت بودن امام، به دو گونه تقریر شده است: بیان اول: مراد حفظ شریعت و احکام وارده در قرآن و سنّت است تا برای انسان های بعد از عصر شریعت تا روز قیامت باقی بماند. ظاهر از اصطلاح حفظ، همین معنا می باشد. بیان دوم: مراد از حفظ شریعت، تبیین و تفسیر است. پیش فرض این تقریر و تبیین این است که، تمامی احکام شریعت، برای مسلمانان بیان نشده است. بلکه مقدار لازم در زمان حیات نبی، توسط خود حضرت به تدریج بیان شده، امّا باقی مانده ی آن احکام پس از عصر نبی اکرم صلّی الله علیه و آله توسط امام برای مردم تبیین خواهد شد.[1] با این مقدمه به پاسخ از سؤال می پردازیم: سؤال از دو بخش تشکیل شده است که در بخش اول چگونگی صیانت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مورد پرسش واقع شده و در بخش دوم حفظ دین با وجود اختلاف انظار فقیهان، چگونه صورت می گیرد؟ وظایفی که بر عهده ی نبی اکرم صلّی الله علیه و آله قرار داشته، باید توسط امام پی گیری شود که بخشی از آن وظایف از این قرار می باشد: 1. تفسیر کتاب الله و تشریع مقاصد و اهداف و کشف اسرار و رموز آن. 2. بیان احکام. 3. پاسخ به سؤالات و شبهات. 4. حفظ دین از تحریف و ... در میان وظایف محوّله به امام، صیانت دین از دستبرد و تحریف هم قرار دارد، نقطه ی محوری بحث این است که این صیانت در زمان غیبت آخرین حجت الهی چگونه صورت می گیرد؟ (بخش اول سؤال) پاسخ اجمالی به هر دو بخش سؤال این است که این وظیفه ی مهم، به دو صورت انجام می گیرد: 1. ولایت باطنی از پس پرده ی غیبت (ولایت تکوینی) 2. اعمال ولایت و صیانت از دین توسط نائبان که این نوّاب دو دسته می باشند. الف نواب خاصه؛ ب نواب عام. توضیح مطلب: ولایت حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت، همانند نفع رسانی خورشیدی است که در پشت ابر قرار دارد. این حقیقت هم در روایات متعددی بیان شده است. جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از بهره مندی شیعیان از قائم در زمان غیبت سؤال کرد که حضرت فرمودند: آری سوگند به خداوندی که مرا به پیامبری برانگیخت، مردمان از او بهره مند می شوند و از نور ولایتش کسب نور می کنند، آن چنان که مردم از خورشید استفاده می کنند، اگر چه در پشت ابرها نهان باشد.[2] گرچه ما از جزئیات إعمال ولایت اطلاع نداریم امّا به طور یقین، این ولایت صورت می گیرد و آخرین حجّت الهی وظایف شان که از جمله ی آن صیانت از دین است را به انجام می رسانند. حضور ظاهری و فیزیکی در انجام این امر ضروری نیست، چنان که حضرت علی علیه السّلام در کلامی به کمیل می فرمایند: ... اللهم بَلی؛ لا تخلو الارضُ من قائم لله بِحُجَّةٍ، امّا ظاهراً مشهوراً، و امّا خائفاً مغموراً، لئلا تَبْطِلُ حُحَجَ الله و بینّاتُهُ ...؛ آری خداوند؛ زمین هیچ گاه از حجّت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن قیام کند یا آشکار و شناخته شده و یا ترسان و پنهان تا حجّت خدا باطل نشود.[3] نتیجه ی سخن تا اینجا این که، سنّت الهی بر بقاء دین استوار شده و این سنّت توسط آخرین حجّتش در زمان غیبت، با ولایت باطنی ای که داراست انجام می شود. بخش دیگر حفظ و حراست از دین، با تعیین نواب خاص انجام شده است. در زمانه ی غیبت صغری که از سال 260 الی 329 ه حدود 70 سال ادامه یافت، حضرت به واسطه ی نائبانش با مردم ارتباط برقرار می کرد و تمام مسائل و مشکلات اعم از دینی و غیر دینی به حضرت عرضه می شد و پاسخ آن به مردم ابلاغ می شد. امّا بعد از این غیبت که به غیبت کبری منتهی شد، این ارتباط و اتصال توسط نائبان عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که همان علماء و فقهای عدول هستند صورت می گیرد. چنانچه خود آن وجود مبارک در نامه ای چنین فرمودند: ... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجّتی علیکم و انا حجة الله علیهم ...؛ امّا در حوادث و پیشامد ها به راویان احادیث ما مراجعه کنید، همانا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر ایشان می باشم.[4] شیخ طبرسی حدیثی را به اسناد از امام هادی علیه السّلام در رابطه با نقش فقهاء و علماء چنین بیان می کند که حضرت فرمودند: پس از غیبت قائم ما، گروهی از علماء مردم را به اعتقاد به امامت او (قائم) فرا می خوانند و با استفاده از حجّت های ربّانی، از دین دفاع می کنند تا مؤمنان ضعیف النفس را با وساوس شیطانی و پیروان ابلیس را از فریبکاری های نواصب (ضد علویان) مصون دارند. اگر این علماء نباشند همه از دین خدا منحرف خواهند شد. همچنان که ناخدا، سکان کشتی را در دست دارد، علماء قلوب شیعیان را با صلابت در اختیار گرفته و از انحراف آنان جلوگیری می کنند. آن علماء در پیشگاه خداوند متعال مرتبه ای ممتاز دارند.[5] البته این نائبان عام، دارای شرایطی هستند که در کلام خود مولا صاحب الامر آن شرایط چنین بیان شده است: ... فامّا من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام أن یقلدوه و ذلک لا یکون الا بعض فقهاء الشیعة لاکّلهم ...[6]؛ در این سخن نورانی، حضرت شرایطی را برای فقهای مورد اعتماد خویش بیان فرمودند: 1. خویشتن دار (نفس خود را حفظ کند) 2. حافظ دین. 3. مخالف هوای نفس. 4. مطیع اوامر الهی. نائبانی که دارای چنین شرایطی باشند در سنگر پاسبانی از شریعت و دین الهی، هیچ گاه کوتاهی نخواهند کرد. خلاصه ی سخن آن که در زمان غیبت حراست از دین یا توسط خود حضرت از طریق ولایت باطنی و حضور معنوی صورت می گیرد و یا توسط نائبان او این مسئولیت مهم و خطیر به انجام می رسد. بنابراین اگر چه در طول زمان از آغاز رسالت حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله و پس از او تا روز قیامت، بدعت ها، تحریف ها، برچسب ها و خیانت ها به دین و علیه آن صورت می گیرد، امّا وعده ی الهی که بر بقاء حق و دین حق استوار گردیده است توسط انبیاء و در زمان ائمه معصومین علیهم السّلام توسط آن انوار مقدس و در زمان غیبت هم توسط خود حضرت و نائبان شایسته ی او دین حق تبلیغ و ابلاغ و تفسیر می شود و تا جایی که مشیت الهی بر آن قرار بگیرد که آخرین حجّت او از حجاب غیبت بدر آید و زنگار و بدعت ها را از دین بزداید، و اسلام راستین را در سرتاسر جهان بگستراند. پس مهم حفظ و بقاء اصل دین و شریعت است که در جای خود تا به حال محفوظ مانده، اگر چه گرد و غبار بدعت و تحریف هم بر آن نشسته است. چه بسا در ذهن سؤال کننده ی محترم این شبهه باقی مانده باشد که با وجود اختلافی که فقهاء در آراء و انظارشان دارند، چگونه مسئولیت صیانت و حراست دین از تحریف انجام می پذیرد؟ پاسخ این است که اولاً فقهاء در کلیات مسائل دینی و اصل دین و شریعت، با هم اختلافی ندارند، به عنوان نمونه در واجب بودن نماز، روزه و ... و حرام بودن دروغ، دزدی و ... هیچ اختلاف نظری بین فقهاء وجود ندارد و دیگر آن که استنباط احکام دین از آیات و روایات از چهار منبع کتاب، سنّت، عقل و اجماع بهره گرفته می شود که بر اساس موازین و اصولی که در کتب اصول فقه تدوین شده، این استنباط صورت می گیرد و اسنتباط احکام در خارج از این منابع و موازین و معیارهای اصولی مردود و غیر حجّت است و نکته ی قابل توجّه هم این که در تعریف اجماع نزد شیعه، آن اجماعی حجّت است که معصوم در آن حضور داشته باشد. بنابراین فقهاء با آن چارچوبه ای که برای صحت روایات و استنباط احکام تعیین کردند، روایات صحیح را از مجعول بازشناسی می کنند و با طرد روایات مجعول حکم الهی را استنباط می کنند که این شیوه هم نوعی حراست و حفاظت از دین و شریعت از تحریف و نقصان می باشد که فقط در شیعه این مهم با این دقت انجام می شود که اصطلاحاً اجتهاد نامیده می شود. پس اختلافات جزئی فقهاء لطمه ای به اصل دین وارد نخواهد کرد و از طرفی هم شرایطی که امام برای نائبان عام خود بیان فرمودند، ویژگی های یک نگهبان شایسته برای دین مشخص شده و اینها هستند که با تلاش خود بنیان دین را در طول زمان غیبت به یاری خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف محفوظ می دارند. برای مطالعه ی بیشتر در راستای این سؤال کتب زیر معرفی می شود: 1. امامت و رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری. 2. امامت، آیت الله دستغیب. 3. امامت، ج 1، سید محمد حسین حسینی تهرانی. این نکته را هم به سؤال کننده ی محترم متذکّر شوم که در کتب مزبور اصل این سؤال مطرح نشده بلکه مباحثی در حول امامت و جایگاه و شأن امام و ... بیان شده که در حل اصل مطلب کمک می کند.
شرح پرسش:
اگر وظیفه امام حفظ شریعت از تحریف و نقصان است، در غیبت کبری امام زمان علیه السلام چگونه دین را از تحریف حفظ می کند مگر فقها اشتباه نمی کنند؟
پاسخ:
در کتاب های کلامی، حافظ شریعت بودن امام، به دو گونه تقریر شده است:
بیان اول: مراد حفظ شریعت و احکام وارده در قرآن و سنّت است تا برای انسان های بعد از عصر شریعت تا روز قیامت باقی بماند. ظاهر از اصطلاح حفظ، همین معنا می باشد.
بیان دوم: مراد از حفظ شریعت، تبیین و تفسیر است. پیش فرض این تقریر و تبیین این است که، تمامی احکام شریعت، برای مسلمانان بیان نشده است. بلکه مقدار لازم در زمان حیات نبی، توسط خود حضرت به تدریج بیان شده، امّا باقی مانده ی آن احکام پس از عصر نبی اکرم صلّی الله علیه و آله توسط امام برای مردم تبیین خواهد شد.[1]
با این مقدمه به پاسخ از سؤال می پردازیم: سؤال از دو بخش تشکیل شده است که در بخش اول چگونگی صیانت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مورد پرسش واقع شده و در بخش دوم حفظ دین با وجود اختلاف انظار فقیهان، چگونه صورت می گیرد؟
وظایفی که بر عهده ی نبی اکرم صلّی الله علیه و آله قرار داشته، باید توسط امام پی گیری شود که بخشی از آن وظایف از این قرار می باشد:
1. تفسیر کتاب الله و تشریع مقاصد و اهداف و کشف اسرار و رموز آن.
2. بیان احکام.
3. پاسخ به سؤالات و شبهات.
4. حفظ دین از تحریف و ...
در میان وظایف محوّله به امام، صیانت دین از دستبرد و تحریف هم قرار دارد، نقطه ی محوری بحث این است که این صیانت در زمان غیبت آخرین حجت الهی چگونه صورت می گیرد؟ (بخش اول سؤال) پاسخ اجمالی به هر دو بخش سؤال این است که این وظیفه ی مهم، به دو صورت انجام می گیرد:
1. ولایت باطنی از پس پرده ی غیبت (ولایت تکوینی)
2. اعمال ولایت و صیانت از دین توسط نائبان که این نوّاب دو دسته می باشند. الف نواب خاصه؛ ب نواب عام.
توضیح مطلب:
ولایت حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت، همانند نفع رسانی خورشیدی است که در پشت ابر قرار دارد. این حقیقت هم در روایات متعددی بیان شده است. جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از بهره مندی شیعیان از قائم در زمان غیبت سؤال کرد که حضرت فرمودند:
آری سوگند به خداوندی که مرا به پیامبری برانگیخت، مردمان از او بهره مند می شوند و از نور ولایتش کسب نور می کنند، آن چنان که مردم از خورشید استفاده می کنند، اگر چه در پشت ابرها نهان باشد.[2]
گرچه ما از جزئیات إعمال ولایت اطلاع نداریم امّا به طور یقین، این ولایت صورت می گیرد و آخرین حجّت الهی وظایف شان که از جمله ی آن صیانت از دین است را به انجام می رسانند. حضور ظاهری و فیزیکی در انجام این امر ضروری نیست، چنان که حضرت علی علیه السّلام در کلامی به کمیل می فرمایند:
... اللهم بَلی؛ لا تخلو الارضُ من قائم لله بِحُجَّةٍ، امّا ظاهراً مشهوراً، و امّا خائفاً مغموراً، لئلا تَبْطِلُ حُحَجَ الله و بینّاتُهُ ...؛ آری خداوند؛ زمین هیچ گاه از حجّت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن قیام کند یا آشکار و شناخته شده و یا ترسان و پنهان تا حجّت خدا باطل نشود.[3]
نتیجه ی سخن تا اینجا این که، سنّت الهی بر بقاء دین استوار شده و این سنّت توسط آخرین حجّتش در زمان غیبت، با ولایت باطنی ای که داراست انجام می شود. بخش دیگر حفظ و حراست از دین، با تعیین نواب خاص انجام شده است. در زمانه ی غیبت صغری که از سال 260 الی 329 ه حدود 70 سال ادامه یافت، حضرت به واسطه ی نائبانش با مردم ارتباط برقرار می کرد و تمام مسائل و مشکلات اعم از دینی و غیر دینی به حضرت عرضه می شد و پاسخ آن به مردم ابلاغ می شد. امّا بعد از این غیبت که به غیبت کبری منتهی شد، این ارتباط و اتصال توسط نائبان عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که همان علماء و فقهای عدول هستند صورت می گیرد. چنانچه خود آن وجود مبارک در نامه ای چنین فرمودند:
... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجّتی علیکم و انا حجة الله علیهم ...؛ امّا در حوادث و پیشامد ها به راویان احادیث ما مراجعه کنید، همانا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر ایشان می باشم.[4]
شیخ طبرسی حدیثی را به اسناد از امام هادی علیه السّلام در رابطه با نقش فقهاء و علماء چنین بیان می کند که حضرت فرمودند:
پس از غیبت قائم ما، گروهی از علماء مردم را به اعتقاد به امامت او (قائم) فرا می خوانند و با استفاده از حجّت های ربّانی، از دین دفاع می کنند تا مؤمنان ضعیف النفس را با وساوس شیطانی و پیروان ابلیس را از فریبکاری های نواصب (ضد علویان) مصون دارند. اگر این علماء نباشند همه از دین خدا منحرف خواهند شد. همچنان که ناخدا، سکان کشتی را در دست دارد، علماء قلوب شیعیان را با صلابت در اختیار گرفته و از انحراف آنان جلوگیری می کنند. آن علماء در پیشگاه خداوند متعال مرتبه ای ممتاز دارند.[5]
البته این نائبان عام، دارای شرایطی هستند که در کلام خود مولا صاحب الامر آن شرایط چنین بیان شده است:
... فامّا من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام أن یقلدوه و ذلک لا یکون الا بعض فقهاء الشیعة لاکّلهم ...[6]؛ در این سخن نورانی، حضرت شرایطی را برای فقهای مورد اعتماد خویش بیان فرمودند:
1. خویشتن دار (نفس خود را حفظ کند)
2. حافظ دین.
3. مخالف هوای نفس.
4. مطیع اوامر الهی.
نائبانی که دارای چنین شرایطی باشند در سنگر پاسبانی از شریعت و دین الهی، هیچ گاه کوتاهی نخواهند کرد.
خلاصه ی سخن آن که در زمان غیبت حراست از دین یا توسط خود حضرت از طریق ولایت باطنی و حضور معنوی صورت می گیرد و یا توسط نائبان او این مسئولیت مهم و خطیر به انجام می رسد. بنابراین اگر چه در طول زمان از آغاز رسالت حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله و پس از او تا روز قیامت، بدعت ها، تحریف ها، برچسب ها و خیانت ها به دین و علیه آن صورت می گیرد، امّا وعده ی الهی که بر بقاء حق و دین حق استوار گردیده است توسط انبیاء و در زمان ائمه معصومین علیهم السّلام توسط آن انوار مقدس و در زمان غیبت هم توسط خود حضرت و نائبان شایسته ی او دین حق تبلیغ و ابلاغ و تفسیر می شود و تا جایی که مشیت الهی بر آن قرار بگیرد که آخرین حجّت او از حجاب غیبت بدر آید و زنگار و بدعت ها را از دین بزداید، و اسلام راستین را در سرتاسر جهان بگستراند. پس مهم حفظ و بقاء اصل دین و شریعت است که در جای خود تا به حال محفوظ مانده، اگر چه گرد و غبار بدعت و تحریف هم بر آن نشسته است.
چه بسا در ذهن سؤال کننده ی محترم این شبهه باقی مانده باشد که با وجود اختلافی که فقهاء در آراء و انظارشان دارند، چگونه مسئولیت صیانت و حراست دین از تحریف انجام می پذیرد؟
پاسخ این است که اولاً فقهاء در کلیات مسائل دینی و اصل دین و شریعت، با هم اختلافی ندارند، به عنوان نمونه در واجب بودن نماز، روزه و ... و حرام بودن دروغ، دزدی و ... هیچ اختلاف نظری بین فقهاء وجود ندارد و دیگر آن که استنباط احکام دین از آیات و روایات از چهار منبع کتاب، سنّت، عقل و اجماع بهره گرفته می شود که بر اساس موازین و اصولی که در کتب اصول فقه تدوین شده، این استنباط صورت می گیرد و اسنتباط احکام در خارج از این منابع و موازین و معیارهای اصولی مردود و غیر حجّت است و نکته ی قابل توجّه هم این که در تعریف اجماع نزد شیعه، آن اجماعی حجّت است که معصوم در آن حضور داشته باشد.
بنابراین فقهاء با آن چارچوبه ای که برای صحت روایات و استنباط احکام تعیین کردند، روایات صحیح را از مجعول بازشناسی می کنند و با طرد روایات مجعول حکم الهی را استنباط می کنند که این شیوه هم نوعی حراست و حفاظت از دین و شریعت از تحریف و نقصان می باشد که فقط در شیعه این مهم با این دقت انجام می شود که اصطلاحاً اجتهاد نامیده می شود. پس اختلافات جزئی فقهاء لطمه ای به اصل دین وارد نخواهد کرد و از طرفی هم شرایطی که امام برای نائبان عام خود بیان فرمودند، ویژگی های یک نگهبان شایسته برای دین مشخص شده و اینها هستند که با تلاش خود بنیان دین را در طول زمان غیبت به یاری خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف محفوظ می دارند.
برای مطالعه ی بیشتر در راستای این سؤال کتب زیر معرفی می شود:
1. امامت و رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری.
2. امامت، آیت الله دستغیب.
3. امامت، ج 1، سید محمد حسین حسینی تهرانی.
این نکته را هم به سؤال کننده ی محترم متذکّر شوم که در کتب مزبور اصل این سؤال مطرح نشده بلکه مباحثی در حول امامت و جایگاه و شأن امام و ... بیان شده که در حل اصل مطلب کمک می کند.
- [سایر] امام مهدی علیه السلام در غیبت کبری چه مسؤولیتهایی را بر عهده دارند؟
- [سایر] آیا دیدار حضرت مهدی علیه السلام بعد از آغاز غیبت کبری امکان دارد؟
- [سایر] مکان سکونت حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت کبری کجاست؟
- [سایر] آیا در دوران غیبت کبری کسی به دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) می رسد ؟
- [سایر] چرا امام مهدی علیه السلام در زمان غیبت کبری نایب خاص ندارد؟
- [سایر] چرا امام مهدی علیه السلام در زمان غیبت کبری نایب خاص ندارد؟
- [سایر] مطابق توقیع امام زمان علیه السلام به علی بن محمد سمری آیا در عصر غیبت کبرا ملاقات حضرت ممنوع است ؟
- [سایر] درباره غیبت صغرای امام زمان(علیه السلام) و ضرورت آن قبل از غیبت کبری توضیح دهید.
- [سایر] یا خداوند نمی توانست حضرت مهدی علیه السلام را بدون غیبت حفظ نماید؟
- [سایر] آیا در زمان غیبت کبری، ارتباط با امام زمان (عج) ممکن است؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.