این پرسش ممکن است از تصور ناصحیح نسبت به مساله غیبت و زندگی حضرت مهدی (عج) در شرایط خاص باشد. و گمان شود که حضرت در عصر غیبت، دارای یک زندگی صرفاً خصوصی بوده و هیچ ارتباطی با دیگران ندارد و لذا وجود او در پشت پرده غیبت نقشی در زندگی مؤمنین و مسلمانان نخواهد داشت! در حالی که، غیبت حضرت مهدی علیه السلام به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می نماید. چنانکه خود حضرت در یکی از توقیعاتش به شیخ مفید (ره) می نویسد: "ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم, پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه هایی که به شما روی می آورد، شما را نجات بخشیم..."[1] بنابراین مفهوم غائب بودن حضرت علیه السلام چنانکه از روایات استفاده می شود به معنای وجود نامرئی و بریده از جامعه انسانی نیست بلکه به معنای وجود عینی و حضور فیزیکی است که مانند دیگران دارای زندگی طبیعی می باشد. با این تفاوت که طبق دستور الهی بنا به مصالحی تا زمان رسیدن فرمان ظهور، از انظار عمومی مخفی است و به طور ناشناس زندگی می کند. این به معنای آن نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان باشند بلکه حضرت در شرایط غیبت نیز همانند شرایط حضور از حوادث جامعه آگاه است و نسبت به کلیة امور جاری اشراف کامل دارد از شادی و پیروزی مسلمانان شاد می شود و از مشکلات و گرفتاری آنان غمگین می گردد و تا جایی که با فلسفه غیبت منافات نداشته باشد از بیچارگان فریاد رسی می کند. بیماران را شفا می بخشد و در مجالس حاضر می شود و... . به همین جهت وقتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد آثار و فوائد امام مهدی در عصر غیبت سوال گردید، در پاسخ فرمود: "والذی بعثنی بالنبوه انهم ینتفعون به و یستضیئون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب."[2] قسم به آن خدای که من را به پیامبری مبعوث فرمود، مردم در آن زمان همانند آفتاب در پس پرده ابر از وجود مهدی علیه السلام بهره می برند و از نور ولایت او نورانی می گردند. خود حضرت نیز می فرماید: مردم از وجود من همانند آفتاب پس ابر سود می جویند و من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم همانگونه که ستارگان امان اهل آسمانند."[3] این تشبیه اولاً گویای نیاز شدید و وابستگی دائمی انسان و جهان به وجود مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام در زمان غیبت است زیرا تمام فیوضات الهی از طریق آن حضرت به دیگران افاضه می گردد: "الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء"[4] یعنی به وسیلة وجود آن حضرت دنیا پابرجاست و به برکت آن حضرت دیگر مخلوقات رزق می خورند و با بودن او آسمان و زمین استوار می باشد. ثانیاً: اشراف و حمایت غائبانه آن حضرت مایه آرامش و تقویت روحی شیعیان و مسلمانان است. چنانکه در کلام خود حضرت علیه السلام نیز اشاره گردید. بنابراین خود این باور و ایمان به چنین امام حی و حاضری که ملجاء و پناهگاه مظلومین و حافظ دین و شریعت است موجب دلگرمی و قوت قلب طرفداران آن حضرت و مانع از یأس و ناامیدی آنان می باشد. این اعتقاد باعث مقاومت شیعیان در برابر ظلم و جور و تقویت روحیه عدالت خواهی و دشمن ستیزی آنان می گردد. این اعتقاد موجب می شود که جامعه شیعی و پیروان آن حضرت، خود را همواره متکی به یک پایگاه قوی و نیرومندی بدانند که سرانجام و آینده جهان بشریت را رقم خواهند زد و شاداب و پرنشاط خود را برای هر گونه ایثار و فداکاری آماده می نمایند و برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی بر تلاش بی وقفه و پایدار خود بیافزایند. از این نظر وجود امام غائب علیه السلام قطع نظر از فوائد بیشماری دیگری که دارد، مهمترین عامل استحکام روحی و دلگرمی شیعیان و منتظران حضرت به شمار می آید و انگیزه مبارزه برای استقرار عدل و قسط و رسیدن به عصر شکوهمند ظهور را در جان آنان بارور می سازد. دقیقاً همین روحیه و اعتقاد زنده، تفکر پویای شیعی را از دیگران متمایز نموده است و باعث بقاء رشد و بالندگی روز افزون جامعه شیعی گردیده است. برای مطالعه بیشتر: 1. امامت و مهدویت، تالیف آیت الله صافی گلپایگانی، ج 3، ص 151 154، رساله نوید امن و امان، چاپ سوم، 1420 1378، انتشارات حضرت معصومه سلام الله علیها ، قم. 2. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)، نوشته علی رضا رجالی تهران، ص 90 93، چاپ پنجم، 1379، انتشارات نبوغ. امام صادق علیه السلام : "اعرف امامک فانک ادا عرفته لم یضرک تقدم هذا الامر و تاخر" "یعنی آنچه مهم است این است که شما امام زمانت را بشناسی و معرفت صحیح به او پیدا کنی با داشتن چنین معرفتی تقدم و یا تاخیر امر ظهور به شما آسیب نخواهد رساند." "الغیبه نعمانی، ص 351، باب 25، حدیث 1" پی نوشتها: [1]. الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج 2، ص 497، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد. [2]. ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 170، موسسه الاعلمی، بیروت، لبنان. [3]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 485، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم. [4]. مفاتیح الجنان، چاپ فیض، ص 140، دعای عدلیه. منبع: اندیشه قم
این پرسش ممکن است از تصور ناصحیح نسبت به مساله غیبت و زندگی حضرت مهدی (عج) در شرایط خاص باشد. و گمان شود که حضرت در عصر غیبت، دارای یک زندگی صرفاً خصوصی بوده و هیچ ارتباطی با دیگران ندارد و لذا وجود او در پشت پرده غیبت نقشی در زندگی مؤمنین و مسلمانان نخواهد داشت!
در حالی که، غیبت حضرت مهدی علیه السلام به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می نماید. چنانکه خود حضرت در یکی از توقیعاتش به شیخ مفید (ره) می نویسد: "ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم, پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه هایی که به شما روی می آورد، شما را نجات بخشیم..."[1]
بنابراین مفهوم غائب بودن حضرت علیه السلام چنانکه از روایات استفاده می شود به معنای وجود نامرئی و بریده از جامعه انسانی نیست بلکه به معنای وجود عینی و حضور فیزیکی است که مانند دیگران دارای زندگی طبیعی می باشد. با این تفاوت که طبق دستور الهی بنا به مصالحی تا زمان رسیدن فرمان ظهور، از انظار عمومی مخفی است و به طور ناشناس زندگی می کند. این به معنای آن نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان باشند بلکه حضرت در شرایط غیبت نیز همانند شرایط حضور از حوادث جامعه آگاه است و نسبت به کلیة امور جاری اشراف کامل دارد از شادی و پیروزی مسلمانان شاد می شود و از مشکلات و گرفتاری آنان غمگین می گردد و تا جایی که با فلسفه غیبت منافات نداشته باشد از بیچارگان فریاد رسی می کند. بیماران را شفا می بخشد و در مجالس حاضر می شود و... .
به همین جهت وقتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد آثار و فوائد امام مهدی در عصر غیبت سوال گردید، در پاسخ فرمود: "والذی بعثنی بالنبوه انهم ینتفعون به و یستضیئون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب."[2] قسم به آن خدای که من را به پیامبری مبعوث فرمود، مردم در آن زمان همانند آفتاب در پس پرده ابر از وجود مهدی علیه السلام بهره می برند و از نور ولایت او نورانی می گردند.
خود حضرت نیز می فرماید: مردم از وجود من همانند آفتاب پس ابر سود می جویند و من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم همانگونه که ستارگان امان اهل آسمانند."[3]
این تشبیه اولاً گویای نیاز شدید و وابستگی دائمی انسان و جهان به وجود مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام در زمان غیبت است زیرا تمام فیوضات الهی از طریق آن حضرت به دیگران افاضه می گردد: "الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء"[4] یعنی به وسیلة وجود آن حضرت دنیا پابرجاست و به برکت آن حضرت دیگر مخلوقات رزق می خورند و با بودن او آسمان و زمین استوار می باشد.
ثانیاً: اشراف و حمایت غائبانه آن حضرت مایه آرامش و تقویت روحی شیعیان و مسلمانان است. چنانکه در کلام خود حضرت علیه السلام نیز اشاره گردید.
بنابراین خود این باور و ایمان به چنین امام حی و حاضری که ملجاء و پناهگاه مظلومین و حافظ دین و شریعت است موجب دلگرمی و قوت قلب طرفداران آن حضرت و مانع از یأس و ناامیدی آنان می باشد. این اعتقاد باعث مقاومت شیعیان در برابر ظلم و جور و تقویت روحیه عدالت خواهی و دشمن ستیزی آنان می گردد.
این اعتقاد موجب می شود که جامعه شیعی و پیروان آن حضرت، خود را همواره متکی به یک پایگاه قوی و نیرومندی بدانند که سرانجام و آینده جهان بشریت را رقم خواهند زد و شاداب و پرنشاط خود را برای هر گونه ایثار و فداکاری آماده می نمایند و برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی بر تلاش بی وقفه و پایدار خود بیافزایند.
از این نظر وجود امام غائب علیه السلام قطع نظر از فوائد بیشماری دیگری که دارد، مهمترین عامل استحکام روحی و دلگرمی شیعیان و منتظران حضرت به شمار می آید و انگیزه مبارزه برای استقرار عدل و قسط و رسیدن به عصر شکوهمند ظهور را در جان آنان بارور می سازد. دقیقاً همین روحیه و اعتقاد زنده، تفکر پویای شیعی را از دیگران متمایز نموده است و باعث بقاء رشد و بالندگی روز افزون جامعه شیعی گردیده است.
برای مطالعه بیشتر:
1. امامت و مهدویت، تالیف آیت الله صافی گلپایگانی، ج 3، ص 151 154، رساله نوید امن و امان، چاپ سوم، 1420 1378، انتشارات حضرت معصومه سلام الله علیها ، قم.
2. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)، نوشته علی رضا رجالی تهران، ص 90 93، چاپ پنجم، 1379، انتشارات نبوغ.
امام صادق علیه السلام :
"اعرف امامک فانک ادا عرفته لم یضرک تقدم هذا الامر و تاخر"
"یعنی آنچه مهم است این است که شما امام زمانت را بشناسی و معرفت صحیح به او پیدا کنی با داشتن چنین معرفتی تقدم و یا تاخیر امر ظهور به شما آسیب نخواهد رساند."
"الغیبه نعمانی، ص 351، باب 25، حدیث 1"
پی نوشتها:
[1]. الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج 2، ص 497، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد.
[2]. ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 170، موسسه الاعلمی، بیروت، لبنان.
[3]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 485، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم.
[4]. مفاتیح الجنان، چاپ فیض، ص 140، دعای عدلیه.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] امامی که غایب است چه اثری دارد ؟
- [سایر] امامی که غایب است چه اثری دارد ؟
- [سایر] امامی که غایب باشد چه فایده ای دارد؟
- [سایر] امامی که غایب است و مردم به آن دسترسی ندارند فایده اش چیه؟
- [سایر] چگونه میتوان از امامی که فعلاً از نظرها غایب است استفاده کرد؟
- [سایر] امامی که غایب است و مردم به آن دسترسی ندارند، چگونه حجت خدا بر مردم است؟!
- [سایر] امامی که غایب است و مردم به آن دسترسی ندارند فایده اش چیه؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا برای وکلای حضرتعالی، جایز است در هنگام تخمیس اموال مردم، مقداری از خمس را به صاحب مال ببخشد، زیرا در بسیاری موارد موجب دلگرمی مؤمنین و ادامه پرداخت خمس میگردد؟
- [سایر] فلسفه غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟ چرا خداوند هدایت جامعه را بر عهده امامی غایب گذاشته است؟
- [سایر] چرا امامی که باید بین مردم حضور داشته باشد و آنان را هدایت کند، غایب شده است؟
- [آیت الله خوئی] ابتدای عدّة وفات درصورتی که شوهر زن غائب یا در حکم غائب باشد از موقعی است که زن از مرگ شوهر مطلع شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ابتدای عده وفات در صورتیکه شوهر زن غائب یا در حکم غائب باشد از موقعی است که زن از مرگ شوهر مطلع شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] ابتدای عده وفات در صورتی که شوهر زن غائب یا در حکم غائب باشد؛ از موقعی است که زن از مرگ شوهر مطلع شود.
- [آیت الله خوئی] وکیل میتواند از وکالت کناره بگیرد اگرچه موکل غایب باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که میت را غسل میدهد باید مسلمان دوازده امامی و عاقل و بالغ یا ممیّز بوده و غسل را درست انجام دهد ولی اگر میت مسلمان غیر دوازده امامی را هم مذهب خودش بر طبق مذهبش غسل بدهد، تکلیف از مسلمان دوازده امامی ساقط است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که زکات میگیرد، باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر به گمان این که کسی شیعه دوازده امامی است به او زکات بدهد و بعد معلوم شود شیعه نبوده، حکم آن مانند حکمی است که در مسأله 2056 گذشت و در صورتی که مصلحت دینی اقتضا کند، از بابت سهم فی سبیل اللّه میتواند به غیر شیعه دوازده امامی هم زکات بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه دوازده امامی بداند و به او زکات بدهد و بعد معلوم شود نبوده باید دوباره زکات بدهد
- [آیت الله اردبیلی] وکیل میتواند از وکالت کناره گیری کند و اگر موکّل غایب هم باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] وکیل می تواند از وکالت کناره گیری کند و اگر مُوکِّل غائب هم باشد اشکال ندارد .
- [آیت الله مظاهری] وکیل میتواند از وکالت کنارهگیری کند حتّی اگر موکّل غایب باشد.