شرح پرسش: هنگام ظهور امام زمان،جنگ و خونریزی و فساد فراوان روی میدهد، و از طرفی گفته میشود که باید زمینه را برای ظهور ایشان فراهم کرد با اعمال نیک، و من شنیدهام که باید فساد کنید تا امام زمان (عج) بیاید، حال نمیدانم کدام یک درست است؟ پاسخ: از جمله نشانههای غیر حتمی ظهور، گسترش فساد و تباهی است و نباید این فساد و تباهیها را جزو زمینهها و عوامل ظهور دانست. ما در مقابل این سؤال پاسخهایی ارایه میدهیم و قضاوت را به عهده خود شما میگذاریم. الف. برای شکل گرفتن و تحقق هر پدیده، چه طبیعی و چه اجتماعی، عوامل وشرایط چندی لازم است و معمولاً این پدیدهها با یک سری نشانهها و علایم همراه است. از این رو، عوامل و نشانههای پدیده را باید شناخت و تفاوت میان آن دو را باید دانست تا در هنگام بیان عوامل و نشانهها، دچار سردرگمی و اشتباه نشویم. عوامل و شرایط ایجاد هر پدیده، یک سری چیزهاست که با پدیده، ارتباط استلزامی و انفکاک ناپذیر دارند و باید آنها تحقق پیدا کنند تا پدیده محقق شود. اینها در شکل گرفتن پدیده نقش دارند و بدون اینها، پدیده تحقق نخواهد یافت. امّا نشانههای یک پدیده، علامتهایی است که از وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن، مردم را آگاه میکند و فایده آن، علم پیدا کردن به وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن است؛ نه این که نقشی در ایجاد پدیده داشته باشند. یعنی با آشکار نشدن نشانه و اتفاق نیفتادن آن نیز پدیده میتواند شکل بگیرد. بنابراین، نسبت میان شرایط یک پدیده مشروط با پدیده، نسبت استلزامی و انفکاک ناپذیر است، در حالی که نسبت میان نشانه با پدیده نشاندار، نسبت غیر استلزامی و انفکاک پذیر است. پدیده ظهور و تشکیل حکومت جهانی حضرت حجت علیه السّلام نیز از این قاعده مستثنی نیست. و شرایط و عوامل و نشانههایی دارد. شرایط و عواملی مانند وجود قانون جامع و کامل (قرآن وسنت پیامبر صلّی الله علیه و آله )، مجری قانون (حضرت مهدی علیه السّلام )، آماده بودن عدهای از اهل ایمان برای یاری آن حضرت و جانبازی در راه اهداف او، و.... و نشانههایی مانند خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن زمین در منطقه بیداء، خروج یمانی، قتل نفس زکیه، و زیاد شدن فساد و تباهی در این عصر و.... البته نشانهها نیز دو گونهاند: 1. نشانههای حتمی و قطعی؛ 2. نشانههای غیر حتمی. علایم غیر حتمی با ظهور، ارتباط استلزامی ندارند. زیرا ممکن است برخی از آنها اصلا واقع نشود ولی ظهور تحقق یابد. و احتمال دارد برخی از نشانهها حادث شود ولی ظهور توأم و همزمان با آنها شکل نگیرد و بدین بیان که: این نشانهها، بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند، مانند این که گفته شود: نامه رسان هنگامی میآید که هوا صاف باشد. منظور این است که نامه رسان در زمان نامساعد بودن هوا نخواهد آمد، نه این که هر وقت هوا صاف بود او میآید. در باب علایم ظهور نیز مراد این است که حضرت مهدی علیه السّلام در غیر این اوضاع ظهور نخواهد فرمود، نه این که هر وقت این اوضاع پدیدار شد، حضرتش باید ظهور کند. از مباحث یاد شده بر میآید که فساد و... شرط ظهور نبوده بلکه نشانههای ظهور هستند. نتیجه: فساد و... شرط ظهور مصلح کل نیستند تا با دامن زدن به آن، تحقق ظهور را شتاب بخشیم. فساد و اصلاح، دو نقطه مقابل و ضد یکدیگرند و ایجاد فساد، تناسبی با تحقق اصلاح و ظهور مصلح کل ندارد. به صراحت قرآن، یکی از اهداف آمدن انبیا و فرستادن کتابهای آسمانی، رساندن مردم به این سطح از رشد و فرهنگ و تعالی است که خود با اختیار، قسط و عدل را بر پادارند. (حدید / 25). بنابراین، مهمترین وظیفه ما در دوران غیبت، رسیدن خود و رساندن دیگران بدین فرهنگ است تا با آمادگی کامل، به پا دارنده عدل و دادگستر گیتی را پذیرا شویم. شناخت صحیح دین و امام زمان و اهداف او و هماهنگی با آن اهداف از وظایف این دوران پرخطر است. ب: از سوی دیگر آن چه که در روایات درباره تکلیف شیعیان در عصر غیبت و اقدامات برای نزدیکی ظهور آمده است بیانگر پرهیزگاری و تهذیب نفس در این عصر است. در روایت است که: هر کس دوست دارد از اصحاب حضرت باشد، باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالی که منتظر است.[1] با توجه به چنین روایاتی روشن است که از جمله چیزهایی که موجب فراهم آمدن زمینههای ظهور است پرهیزکاری و تقوا است نه فساد و تباهی. ج. حضرت علی علیه السّلام در نهج البلاغه میفرماید: توجه کنید که هر مأمومی را امامی است که به او اقتدا میکند، و از نور علمش برخوردار است (بخش نامهها) اقتدا کردن به امام به معنای الگو قراردادن حضرت بیان شده است بنابراین همان گونه که در این زمان امام عصر (عج) عمل به واجبات و ترک محرمات و سایر تکالیف واجب و مستحب را در سرلوحه زندگی خود قرار دادهاند وظیفه شیعیان نیز این چنین است نه فساد و تباهی. د. از امام صادق علیه السّلام نقل است که فرمود: (کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شیئاً؛ ای شیعیان زینت ما باشید).[2] این روایت بیانگر آن است که شیعیان در تمام زمانها بایستی برای اهل بیت زینت باشد و زینت شدن برای اهل بیت جز با پرهیزکاری و تقوای الهی و پرهیز از فساد و تباهی سازگاری ندارد. با توجه به نکات فوق روشن میشود که فساد و تباهی از نشانههای ظهور است، امّا وظیفه ما پرهیز از آن است، و انجام دادن فسادها و منکرات، مخالفت با قرآن و سنت است. و آن چه را که موجب فراهم شدن زمینههای ظهور شده و ظهور را نزدیک میکند آن است که ما وظایف خود را به نحو احسن انجام دهیم، وظایفی هم چون اندوهگین بودن برای آن حضرت، دعا برای تعجیل فرج آن حضرت، توسل به حضرت و غیره. شما میتوانید برای اطلاع بیشتر به کتابهای مکیال المکارم و خلاصه آن به نام تکالیف مردم در عصر غیبت و النجم الثاقب، مرحوم نوری، وظیفه الامام فی زین غیبه الامام رجوع نمایید. منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مکیال المکارم. 2. النجم الثاقب. پینوشتها: [1]. غیبت نعمانی، ص 106. [2]. الکافی، ج 2، ص 77، ح 9. منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
هنگام ظهور امام زمان،جنگ و خونریزی و فساد فراوان روی میدهد، و از طرفی گفته میشود که باید زمینه را برای ظهور ایشان فراهم کرد با اعمال نیک، و من شنیدهام که باید فساد کنید تا امام زمان (عج) بیاید، حال نمیدانم کدام یک درست است؟
پاسخ:
از جمله نشانههای غیر حتمی ظهور، گسترش فساد و تباهی است و نباید این فساد و تباهیها را جزو زمینهها و عوامل ظهور دانست. ما در مقابل این سؤال پاسخهایی ارایه میدهیم و قضاوت را به عهده خود شما میگذاریم.
الف. برای شکل گرفتن و تحقق هر پدیده، چه طبیعی و چه اجتماعی، عوامل وشرایط چندی لازم است و معمولاً این پدیدهها با یک سری نشانهها و علایم همراه است. از این رو، عوامل و نشانههای پدیده را باید شناخت و تفاوت میان آن دو را باید دانست تا در هنگام بیان عوامل و نشانهها، دچار سردرگمی و اشتباه نشویم.
عوامل و شرایط ایجاد هر پدیده، یک سری چیزهاست که با پدیده، ارتباط استلزامی و انفکاک ناپذیر دارند و باید آنها تحقق پیدا کنند تا پدیده محقق شود. اینها در شکل گرفتن پدیده نقش دارند و بدون اینها، پدیده تحقق نخواهد یافت.
امّا نشانههای یک پدیده، علامتهایی است که از وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن، مردم را آگاه میکند و فایده آن، علم پیدا کردن به وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن است؛ نه این که نقشی در ایجاد پدیده داشته باشند. یعنی با آشکار نشدن نشانه و اتفاق نیفتادن آن نیز پدیده میتواند شکل بگیرد.
بنابراین، نسبت میان شرایط یک پدیده مشروط با پدیده، نسبت استلزامی و انفکاک ناپذیر است، در حالی که نسبت میان نشانه با پدیده نشاندار، نسبت غیر استلزامی و انفکاک پذیر است.
پدیده ظهور و تشکیل حکومت جهانی حضرت حجت علیه السّلام نیز از این قاعده مستثنی نیست. و شرایط و عوامل و نشانههایی دارد. شرایط و عواملی مانند وجود قانون جامع و کامل (قرآن وسنت پیامبر صلّی الله علیه و آله )، مجری قانون (حضرت مهدی علیه السّلام )، آماده بودن عدهای از اهل ایمان برای یاری آن حضرت و جانبازی در راه اهداف او، و.... و نشانههایی مانند خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن زمین در منطقه بیداء، خروج یمانی، قتل نفس زکیه، و زیاد شدن فساد و تباهی در این عصر و....
البته نشانهها نیز دو گونهاند: 1. نشانههای حتمی و قطعی؛ 2. نشانههای غیر حتمی.
علایم غیر حتمی با ظهور، ارتباط استلزامی ندارند. زیرا ممکن است برخی از آنها اصلا واقع نشود ولی ظهور تحقق یابد. و احتمال دارد برخی از نشانهها حادث شود ولی ظهور توأم و همزمان با آنها شکل نگیرد و بدین بیان که: این نشانهها، بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند، مانند این که گفته شود: نامه رسان هنگامی میآید که هوا صاف باشد. منظور این است که نامه رسان در زمان نامساعد بودن هوا نخواهد آمد، نه این که هر وقت هوا صاف بود او میآید. در باب علایم ظهور نیز مراد این است که حضرت مهدی علیه السّلام در غیر این اوضاع ظهور نخواهد فرمود، نه این که هر وقت این اوضاع پدیدار شد، حضرتش باید ظهور کند.
از مباحث یاد شده بر میآید که فساد و... شرط ظهور نبوده بلکه نشانههای ظهور هستند.
نتیجه: فساد و... شرط ظهور مصلح کل نیستند تا با دامن زدن به آن، تحقق ظهور را شتاب بخشیم. فساد و اصلاح، دو نقطه مقابل و ضد یکدیگرند و ایجاد فساد، تناسبی با تحقق اصلاح و ظهور مصلح کل ندارد. به صراحت قرآن، یکی از اهداف آمدن انبیا و فرستادن کتابهای آسمانی، رساندن مردم به این سطح از رشد و فرهنگ و تعالی است که خود با اختیار، قسط و عدل را بر پادارند. (حدید / 25).
بنابراین، مهمترین وظیفه ما در دوران غیبت، رسیدن خود و رساندن دیگران بدین فرهنگ است تا با آمادگی کامل، به پا دارنده عدل و دادگستر گیتی را پذیرا شویم. شناخت صحیح دین و امام زمان و اهداف او و هماهنگی با آن اهداف از وظایف این دوران پرخطر است.
ب: از سوی دیگر آن چه که در روایات درباره تکلیف شیعیان در عصر غیبت و اقدامات برای نزدیکی ظهور آمده است بیانگر پرهیزگاری و تهذیب نفس در این عصر است.
در روایت است که: هر کس دوست دارد از اصحاب حضرت باشد، باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالی که منتظر است.[1]
با توجه به چنین روایاتی روشن است که از جمله چیزهایی که موجب فراهم آمدن زمینههای ظهور است پرهیزکاری و تقوا است نه فساد و تباهی.
ج. حضرت علی علیه السّلام در نهج البلاغه میفرماید:
توجه کنید که هر مأمومی را امامی است که به او اقتدا میکند، و از نور علمش برخوردار است (بخش نامهها) اقتدا کردن به امام به معنای الگو قراردادن حضرت بیان شده است بنابراین همان گونه که در این زمان امام عصر (عج) عمل به واجبات و ترک محرمات و سایر تکالیف واجب و مستحب را در سرلوحه زندگی خود قرار دادهاند وظیفه شیعیان نیز این چنین است نه فساد و تباهی.
د. از امام صادق علیه السّلام نقل است که فرمود:
(کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شیئاً؛ ای شیعیان زینت ما باشید).[2]
این روایت بیانگر آن است که شیعیان در تمام زمانها بایستی برای اهل بیت زینت باشد و زینت شدن برای اهل بیت جز با پرهیزکاری و تقوای الهی و پرهیز از فساد و تباهی سازگاری ندارد.
با توجه به نکات فوق روشن میشود که فساد و تباهی از نشانههای ظهور است، امّا وظیفه ما پرهیز از آن است، و انجام دادن فسادها و منکرات، مخالفت با قرآن و سنت است.
و آن چه را که موجب فراهم شدن زمینههای ظهور شده و ظهور را نزدیک میکند آن است که ما وظایف خود را به نحو احسن انجام دهیم، وظایفی هم چون اندوهگین بودن برای آن حضرت، دعا برای تعجیل فرج آن حضرت، توسل به حضرت و غیره.
شما میتوانید برای اطلاع بیشتر به کتابهای مکیال المکارم و خلاصه آن به نام تکالیف مردم در عصر غیبت و النجم الثاقب، مرحوم نوری، وظیفه الامام فی زین غیبه الامام رجوع نمایید.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مکیال المکارم.
2. النجم الثاقب.
پینوشتها:
[1]. غیبت نعمانی، ص 106.
[2]. الکافی، ج 2، ص 77، ح 9.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] اگر شرط ظهور امام زمان (عج) گسترش فساد در روی زمین است، چرا با فسادمبارزه کنیم؟
- [سایر] بین فراگیری ظلم و فساد قبل ظهور امام زمان و زمینهسازی برای ظهور، تناقض وجود دارد.
- [سایر] برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) باید جامعه را اصلاح کنیم یا فساد را گسترش دهیم؟
- [سایر] آیا گسترش فساد و تباهی از جمله زمینهها و عوامل ظهور امام زمان (عج) است؟
- [سایر] چرا با این همه ظلم و فساد امام زمان (عج) ظهور نمی کنند؟
- [سایر] آیا درست است که امام زمان (عج) بعد از ظهور با علما می جنگند؟
- [سایر] آیا درست است که امام مهدی(عج) بعد از ظهور مساجد دو طبقه را خراب میکند؟
- [سایر] سلام خسته نباشید این که میگویند امام زمان(عج)از جمکران ظهور می کند درست است؟
- [سایر] آیا درست است که با ظهور امام زمان(عج)، دین جدیدی آورده میشود؟!
- [سایر] آیا درست است که با ظهور امام زمان(عج)، دین جدیدی آورده میشود؟!
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.