شرح شبهه: اگر شرط ظهور حضرت مهدی (عج) گسترش فساد در روی زمین است، چرا با فسادمبارزه کنیم؟ بلکه باید در گسترش فساد کوشش نماییم تا هر چه زودتر شرایط این نهضت آسمانی فراهم آید. پاسخ شبهه: اولا : باید توجه نمود که شرط ظهور امام ، هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانی نیست ؛ بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکری و کمالات روحی به حدی برسندکه بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبری او گردند ، در این صورت امام (علیه السلام) بدون هیچ قید و شرطی ظهور نموده و از پس پرده غیب بیرون می آید . در کتابهای عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسی شده است که مانع اساسی برای غیبت امام ، اخلاق و روحیات و عدم آمادگی جامعه انسانی ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد ، دوران غیبت او سپری خواهد شد . دانشمند بزرگ و فیلسوف عالیقدر اسلام مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید العقائد در این باره سه جمله کوتاه و پر مغز دارد که با توضیح مختصری در اینجا نقل می کنیم : 1 - وجوده لطف : وجود امام معصوم - خواه آشکار و خواه پنهان - برای جامعه انسانی نعمت معنوی و وسیله نزدیکی به اطاعت فرمان پروردگار است ؛ زیرا رابطه هدایت الهی میان خدا و مردم ، به وسیله امام برقرار می گردد و بسیاری از نعمتهای معنوی و مادی به خاطر امام به مردم می رسد ، حتی هدایت معنوی امام نسبت به افرادشایسته همیشگی است - اگرچه او را نبینند و نشناسند . 2 - و تصرفه لطف آخر : هرگاه امام از پس پرده غیبت بیرون آید و به راهنمایی ظاهری بپردازد و زمام امور را به دست بگیرد خود نعمت دیگری است ؛ در این موقع نه تنها یک گروه از وجود او بهره مند می گردند ؛ بلکه همه جامعه انسانی از وجوداو که مظهر عدل و داد و مجری دستورهای آسمانی و احکام الهی است ، بهره مندخواهند بود . 3 - و عدمه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خودداری می کند و در پس پرده غیبت به سر می برد و به بزرگترین آمال و آرزوی بشر تحقق نمی بخشد ، برای موانعی است که خود مردم بر سر راه او به وجود آورده اند و علت اساسی سلب این نعمت ، خودمردم هستند و اگر خود مردم برای حکومت واحد جهانی - آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامی - آمادگی پیدا کنند ، بطور مسلم آشکارخواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهی از ابراز لطف نبوده ، این خودمردمند که ظهور حکومت حقه الهی را به تاخیر انداخته اند . بنابر این ، توسعه فساد و گسترش آلودگی ، شرط منحصر ظهور امام نیست که به جزآن ، به فکر راه دیگری نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم ، بلکه راه نزدیکتری دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگی در مردم است . و به عبارت دیگر ، شرط رهبری دو چیز است : 1 - وجود رهبر 2 - آمادگی مردم برای پذیرش رهبرمسلما اگر شرط دوم از ناحیه مردم تحقق یابد ، خداوند شرط اول را بلافاصله ایجادخواهد نمود . ثانیا : گسترش فساد و آلودگی جامعه بشری هدف اصلی نیست ، بلکه زمینه را برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و اصلاح جامعه انسانی فراهم می سازد ؛ زیرا هنگامی که ظلم وجور زمین را فرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید ومشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنهابه اتکای نیروی خود و قوانینی که وضع کرده نمی تواند مشکلات را ریشه کن سازد وعدالت اجتماعی را در سراسر کره زمین مستقر نماید ؛ در این هنگام ، آمادگی فکری کامل برای پذیرش برنامه یک رهبر الهی پیدا می کند که بیماریهای این بیمار خسته را با نسخه های آسمانی خود درمان نماید و می فهمد که نقش دیگر و انقلاب برتری لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد . اصولا هیچ نهضت اصلاحی بدون یک زمینه فکری قبلی انجام نمی پذیرد و اصل عرضه وتقاضا که یک اصل اقتصادی است ، در عین حال ، یک اصل اجتماعی نیز می باشد و تادرخواستی در مردم نباشد ، عرضه هر نوع کالای معنوی و مادی بی ارزش و بی ثمر خواهدبود . ولی آیا زمینه فکری و آمادگی روحی برای یک نهضت اصلاحی و جهانی ، که منجر به برقراری حکومت واحد جهانی ، آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهای اخلاقی و رعایت حقوق و مقررات اسلام گردد کافی است ، یا این زمینه فکری پشتوانه دیگری لازم داردکه این دگرگونی فکری را به صورت انقلابی خارجی درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از این زمینه فکری حداکثر بهره برداری را بنماید . نه تنها تجارب بی شمار و آزمایشهای متوالی این مطلب را تصدیق می کند ، بلکه روایات و احادیث زیادی که درباره نهضت این مصلح جهانی وارد شده است ، آشکارامی رساند که انقلاب آخرین حجت الهی پس از پدید آمدن یک زمینه فکری ، نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قدرت ، از زمینه های موجود بهره برداری کند وهر مانعی را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامی به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدی (علیه السلام) توام با قدرت و نیرو خواهد بود ، تصریح شده است . در این موقع ما باید برای تامین منظور دوم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمانهای الهی نبرد و فداکاری نمایند ، در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آنجا که امکانات اجازه می دهد ، برای یک چنین نهضت وسیع جهانی ، افرادی را تربیت کنیم که بتوانند آرمانهای جهانی آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و یک چنین هدف مقدسی در صورتی انجام می گیرد که مصلحان اجتماع دست روی دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامی در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند . ثالثا : از همه اینها گذشته ، ما باید موقعیت خود را در زمینه انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) مشخص کنیم ؛ بدیهی است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم ، از کسانی خواهیم بود که انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) برای درهم کوبیدن آنها صورت می گیرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بکوشیم ، از کسانی خواهیم بود که در ارتش انقلابی حضرت مهدی (علیه السلام) همکاری می کنند ؛ بنابر این ، به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد ،ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را به پیش بیندازیم ، وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ایم ، مگر نه این است که حضرت مهدی (علیه السلام) برای کوتاه کردن دست فاسدان وبرچیدن بساط ظلم و فساد قیام می کند ، ما چگونه می توانیم با گسترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم ؟بنابر این ، سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد - چه از لحاظ کلی و چه از نظر شخصی - برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) صحیح نیست . بیشتر به نظر می رسد که این اشکال و مغلطه کاری را کسانی درست کرده اند که می خواهند از زیر بار مسوولیتها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادی شوند . eporsesh.com
شرح شبهه:
اگر شرط ظهور حضرت مهدی (عج) گسترش فساد در روی زمین است، چرا با فسادمبارزه کنیم؟ بلکه باید در گسترش فساد کوشش نماییم تا هر چه زودتر شرایط این نهضت آسمانی فراهم آید.
پاسخ شبهه:
اولا : باید توجه نمود که شرط ظهور امام ، هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانی نیست ؛ بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکری و کمالات روحی به حدی برسندکه بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبری او گردند ، در این صورت امام (علیه السلام) بدون هیچ قید و شرطی ظهور نموده و از پس پرده غیب بیرون می آید . در کتابهای عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسی شده است که مانع اساسی برای غیبت امام ، اخلاق و روحیات و عدم آمادگی جامعه انسانی ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد ، دوران غیبت او سپری خواهد شد .
دانشمند بزرگ و فیلسوف عالیقدر اسلام مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید العقائد در این باره سه جمله کوتاه و پر مغز دارد که با توضیح مختصری در اینجا نقل می کنیم :
1 - وجوده لطف : وجود امام معصوم - خواه آشکار و خواه پنهان - برای جامعه انسانی نعمت معنوی و وسیله نزدیکی به اطاعت فرمان پروردگار است ؛ زیرا رابطه هدایت الهی میان خدا و مردم ، به وسیله امام برقرار می گردد و بسیاری از نعمتهای معنوی و مادی به خاطر امام به مردم می رسد ، حتی هدایت معنوی امام نسبت به افرادشایسته همیشگی است - اگرچه او را نبینند و نشناسند .
2 - و تصرفه لطف آخر : هرگاه امام از پس پرده غیبت بیرون آید و به راهنمایی ظاهری بپردازد و زمام امور را به دست بگیرد خود نعمت دیگری است ؛ در این موقع نه تنها یک گروه از وجود او بهره مند می گردند ؛ بلکه همه جامعه انسانی از وجوداو که مظهر عدل و داد و مجری دستورهای آسمانی و احکام الهی است ، بهره مندخواهند بود .
3 - و عدمه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خودداری می کند و در پس پرده غیبت به سر می برد و به بزرگترین آمال و آرزوی بشر تحقق نمی بخشد ، برای موانعی است که خود مردم بر سر راه او به وجود آورده اند و علت اساسی سلب این نعمت ، خودمردم هستند و اگر خود مردم برای حکومت واحد جهانی - آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامی - آمادگی پیدا کنند ، بطور مسلم آشکارخواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهی از ابراز لطف نبوده ، این خودمردمند که ظهور حکومت حقه الهی را به تاخیر انداخته اند . بنابر این ، توسعه فساد و گسترش آلودگی ، شرط منحصر ظهور امام نیست که به جزآن ، به فکر راه دیگری نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم ، بلکه راه نزدیکتری دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگی در مردم است .
و به عبارت دیگر ، شرط رهبری دو چیز است :
1 - وجود رهبر
2 - آمادگی مردم
برای پذیرش رهبرمسلما اگر شرط دوم از ناحیه مردم تحقق یابد ، خداوند شرط اول را بلافاصله ایجادخواهد نمود .
ثانیا : گسترش فساد و آلودگی جامعه بشری هدف اصلی نیست ، بلکه زمینه را برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و اصلاح جامعه انسانی فراهم می سازد ؛ زیرا هنگامی که ظلم وجور زمین را فرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید ومشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنهابه اتکای نیروی خود و قوانینی که وضع کرده نمی تواند مشکلات را ریشه کن سازد وعدالت اجتماعی را در سراسر کره زمین مستقر نماید ؛ در این هنگام ، آمادگی فکری کامل برای پذیرش برنامه یک رهبر الهی پیدا می کند که بیماریهای این بیمار خسته را با نسخه های آسمانی خود درمان نماید و می فهمد که نقش دیگر و انقلاب برتری لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد . اصولا هیچ نهضت اصلاحی بدون یک زمینه فکری قبلی انجام نمی پذیرد و اصل عرضه وتقاضا که یک اصل اقتصادی است ، در عین حال ، یک اصل اجتماعی نیز می باشد و تادرخواستی در مردم نباشد ، عرضه هر نوع کالای معنوی و مادی بی ارزش و بی ثمر خواهدبود . ولی آیا زمینه فکری و آمادگی روحی برای یک نهضت اصلاحی و جهانی ، که منجر به برقراری حکومت واحد جهانی ، آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهای اخلاقی و رعایت حقوق و مقررات اسلام گردد کافی است ، یا این زمینه فکری پشتوانه دیگری لازم داردکه این دگرگونی فکری را به صورت انقلابی خارجی درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از این زمینه فکری حداکثر بهره برداری را بنماید . نه تنها تجارب بی شمار و آزمایشهای متوالی این مطلب را تصدیق می کند ، بلکه روایات و احادیث زیادی که درباره نهضت این مصلح جهانی وارد شده است ، آشکارامی رساند که انقلاب آخرین حجت الهی پس از پدید آمدن یک زمینه فکری ، نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قدرت ، از زمینه های موجود بهره برداری کند وهر مانعی را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامی به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدی (علیه السلام) توام با قدرت و نیرو خواهد بود ، تصریح شده است . در این موقع ما باید برای تامین منظور دوم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمانهای الهی نبرد و فداکاری نمایند ، در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آنجا که امکانات اجازه می دهد ، برای یک چنین نهضت وسیع جهانی ، افرادی را تربیت کنیم که بتوانند آرمانهای جهانی آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و یک چنین هدف مقدسی در صورتی انجام می گیرد که مصلحان اجتماع دست روی دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامی در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند .
ثالثا : از همه اینها گذشته ، ما باید موقعیت خود را در زمینه انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) مشخص کنیم ؛ بدیهی است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم ، از کسانی خواهیم بود که انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) برای درهم کوبیدن آنها صورت می گیرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بکوشیم ، از کسانی خواهیم بود که در ارتش انقلابی حضرت مهدی (علیه السلام) همکاری می کنند ؛ بنابر این ، به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد ،ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را به پیش بیندازیم ، وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ایم ، مگر نه این است که حضرت مهدی (علیه السلام) برای کوتاه کردن دست فاسدان وبرچیدن بساط ظلم و فساد قیام می کند ، ما چگونه می توانیم با گسترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم ؟بنابر این ، سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد - چه از لحاظ کلی و چه از نظر شخصی - برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) صحیح نیست . بیشتر به نظر می رسد که این اشکال و مغلطه کاری را کسانی درست کرده اند که می خواهند از زیر بار مسوولیتها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادی شوند .
eporsesh.com
- [سایر] برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) باید جامعه را اصلاح کنیم یا فساد را گسترش دهیم؟
- [سایر] آیا این درست است که باید با گسترش فساد، برای ظهور امام زمان (عج) زمینهسازی کنیم؟
- [سایر] آیا گسترش فساد و تباهی از جمله زمینهها و عوامل ظهور امام زمان (عج) است؟
- [سایر] چرا با این همه ظلم و فساد امام زمان (عج) ظهور نمی کنند؟
- [سایر] اگر شرط ظهور امام زمان پر شدن ظلم و فساد است، وظیفه منتظران چیست؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] بین فراگیری ظلم و فساد قبل ظهور امام زمان و زمینهسازی برای ظهور، تناقض وجود دارد.
- [سایر] عوامل ظهور امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) کی میباشد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] فروختن میوه یک سال قبل از ظهور ان بدون ضمیمه جایز نیست و فروختن میوه دو سال یا بیشتر از ان و همچنین فروختن میوه یک سال با ضمیمه جایز است و بعد از ظهور ان پیش از ان که دانه ببندد و گلش بریزد احتیاط مستحب ان است که چیزی از حاصل زمین مانند سبزیها یا مال دیگری با ان بفروشند و یا میوه بیشتر از یک سال را به او بفروشند
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.