نشانه های ظهور چیست و تاکنون کدامیک به وقوع پیوسته است؟
الف.در منابع روایی، بسیاری از رخداد‌های طبیعی و غیر طبیعی و دگر‌گونی‌های سیاسی و اجتماعی به عنوان علائم ظهور، ذکر شده است. بدیهی است که روایات مربوط به این مسئله، مانند سایر مسایل دیگر، از جهت درستی و اعتبار، یکسان نیستند. در میان این روایات، برخی از جهت سند غیر قابل اعتمادند و برخی هم از جهت مضمون و مطالبی که در آن مطرح شده، جای بحث و تامل دارند. بنابراین، نمی‌توان به صرف دیدن یک روایت و بدون بررسی کارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد کرد. در میان نشانه‌ها، برخی به عنوان "علایم حتمی ظهور" ذکر شده است. علائم معروف حتمی، پنج مورد است: 1. خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(علیه السلام)مردی از نسل ابوسفیان، در منطقه شام، خروج می‌کند و با تصرف بخش‌هایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین می‌کند. (بحار الانوار، ج52، ص182). 2. خسف در بیداء؛ خسف، یعنی فرورفتن، و بیداء نام سرزمینی بین مدینه و مکه است. سفیانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خروج می‌کند، هنگامی که از ظهور ایشان با خبر می‌گردد سپاهی عظیم به مدینه و مکه می‌فرستد و چون به سرزمین بیداء می‌رسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو می‌برد و هلاک می‌شوند. (کنز العمال، ج14، ص272؛ ینابیع المودة، قندوزی، ص427). 3. خروج یمانی؛ سرداری از یمن قیام می‌کند و مردم را به حق و عدل دعوت می‌کند. خروج یمانی، اجمالاٌ از نشانه‌های ظهور است، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی، روشن نیست. 4. قتل نفس زکیه؛ نفس زکیه، یعنی انسان پاک و بی گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدی، جوانی بی گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل می‌رسد. 5. صیحه آسمانی؛ منظور از آن، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی، از آسمان به گوش می‌رسد و همه مردم آن را می‌شنوند. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حضرت مهدی است. امام باقر(علیه السلام)می‌فرماید:"ندا کننده‌‌ای از آسمان، نام قائم ما را ندا می‌کند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را می‌شنود.(الغیبة، نعمانی، ص252). البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435). ب. عده‌ای بر این باورند که بسیاری از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علایم حتمی نزدیک ظهور، باقی مانده است. به نظر می‌آید سخن قطعی و کاملی در این مورد نمی‌توان گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی شیعه، معمولاً، از نشانه‌های خاص و محدود نام برده‌اند، و بسیاری از این نشانه‌هایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده، مطرح می‌شود یا اصولا در این منابع ذکر نشده و یا بسیار کم رنگ بیان شده است. این امر، نشانه آن است که اخباری که این گونه نشانه‌ها را بیان کرده‌اند، چندان مورد اعتنای علمای گذشته نبوده است. هم چنین اسناد برخی از روایات، اشکال دارد و نقل آن‌ها در کتب روایی جامع، مانند بحار به دو علت می‌تواند باشد: 1. حفظ اصل نقل‌ها برای تامل و تدبر دیگران در مورد آنها. 2. روشن شود که همه گروه‌ها، چه موافق و چه مخالف اهل بیت، در اصل ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسی در ذیل روایتی می‌گوید: "این روایت را که متن آن تغییر یافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترین خلق خدا، یعنی عمر بن سعد منتهی می‌شود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90). در مواردی که سخن از یک علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گویا مراد ظهور امام زمان(علیه السلام)نیست، بلکه یک گشایش و راحتی برای مؤمنان است. از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است:"منتظر صدایی باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما می‌رسد. در آن، گشایش بزرگ برای شما خواهد بود.(الغیبة، نعمانی، ب14، ح66). در برخی روایات، سخن امام، به گونه‌ای است که خبر از یک اتفاق و واقعه می‌دهد نه این که بخواهد آن واقعه را یکی از علایم ظهور معرفی کند، مانند وقوع گرمای شدید(الغیبة، نعمانی، ب14، ح44). برخی نشانه‌ها و بیان‌ها، به گونه‌ای است که می‌تواند معنای دیگری غیر از معنای ظاهری داشته باشد. مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه از ظهور حضرت از مکه باشد. از امام علی(علیه السلام)نقل شده است: "و هو الشمس الطالعة من مغربها"(بحار، ج52، ص194، ح26). به علاوه معلوم نیست این حادثه خارجی، واقعا همان نشانه‌ای باشد که در روایت ذکر شده است، بلکه شاید پدیده‌ای مشابه آن باشد. (البته باید توجه داشت که شباهت این حادثه با یک علامت، این احتمال را ایجاد می‌کند که شاید این واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگی را در خود منتظر ایجاد می‌کند). سخن آخر این که این مقدار که انسان به صورت کلی در مورد آنها بداند، کافی است و پی‌گیری وقوع یا عدم برخی از آنها فایده و نتیجه‌ای در بر ندارد. ج. آن چه از روایات استفاده می‌شود، این است که زمان ظهور امام عصر(علیه السلام)ظلم و ستم، فراگیر شده است. در روایات متعدد وارد شده است که مهدی(علیه السلام)زمین را پر از عدل و داد می‌کند همان گونه که پر از جور و ظلم شده است. البته این، به معنای آن نیست که شرط ظهور یا یکی از نشانه‌های آن، فراگیر شدن ستم و ظلم باشد، بلکه برای ظهور، شرایط و علایمی ذکر شده که در جای خود بیان شده است. محتوای روایاتی که درباره ظهور است، این را می‌رساند که وقتی زمینه‌های ظهور فراهم شد و مردم آمادگی کامل برای پذیرش حجت خدا و دولت عدل او را داشتند، حضرت ظهور می‌کند. البته ظرف زمانی این قیام الهی، وقتی است که ظلم هم فراگیر شده و استعمار و استثمار، مردم را به ستوه آورده است. www.imammahdi-s.com
عنوان سوال:

نشانه های ظهور چیست و تاکنون کدامیک به وقوع پیوسته است؟


پاسخ:

الف.در منابع روایی، بسیاری از رخداد‌های طبیعی و غیر طبیعی و دگر‌گونی‌های سیاسی و اجتماعی به عنوان علائم ظهور، ذکر شده است. بدیهی است که روایات مربوط به این مسئله، مانند سایر مسایل دیگر، از جهت درستی و اعتبار، یکسان نیستند. در میان این روایات، برخی از جهت سند غیر قابل اعتمادند و برخی هم از جهت مضمون و مطالبی که در آن مطرح شده، جای بحث و تامل دارند. بنابراین، نمی‌توان به صرف دیدن یک روایت و بدون بررسی کارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد کرد. در میان نشانه‌ها، برخی به عنوان "علایم حتمی ظهور" ذکر شده است.
علائم معروف حتمی، پنج مورد است:
1. خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(علیه السلام)مردی از نسل ابوسفیان، در منطقه شام، خروج می‌کند و با تصرف بخش‌هایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین می‌کند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بیداء؛ خسف، یعنی فرورفتن، و بیداء نام سرزمینی بین مدینه و مکه است. سفیانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خروج می‌کند، هنگامی که از ظهور ایشان با خبر می‌گردد سپاهی عظیم به مدینه و مکه می‌فرستد و چون به سرزمین بیداء می‌رسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو می‌برد و هلاک می‌شوند. (کنز العمال، ج14، ص272؛ ینابیع المودة، قندوزی، ص427).
3. خروج یمانی؛ سرداری از یمن قیام می‌کند و مردم را به حق و عدل دعوت می‌کند. خروج یمانی، اجمالاٌ از نشانه‌های ظهور است، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی، روشن نیست.
4. قتل نفس زکیه؛ نفس زکیه، یعنی انسان پاک و بی گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدی، جوانی بی گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل می‌رسد.
5. صیحه آسمانی؛ منظور از آن، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی، از آسمان به گوش می‌رسد و همه مردم آن را می‌شنوند. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حضرت مهدی است. امام باقر(علیه السلام)می‌فرماید:"ندا کننده‌‌ای از آسمان، نام قائم ما را ندا می‌کند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را می‌شنود.(الغیبة، نعمانی، ص252).
البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435).
ب. عده‌ای بر این باورند که بسیاری از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علایم حتمی نزدیک ظهور، باقی مانده است. به نظر می‌آید سخن قطعی و کاملی در این مورد نمی‌توان گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی شیعه، معمولاً، از نشانه‌های خاص و محدود نام برده‌اند، و بسیاری از این نشانه‌هایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده، مطرح می‌شود یا اصولا در این منابع ذکر نشده و یا بسیار کم رنگ بیان شده است. این امر، نشانه آن است که اخباری که این گونه نشانه‌ها را بیان کرده‌اند، چندان مورد اعتنای علمای گذشته نبوده است.
هم چنین اسناد برخی از روایات، اشکال دارد و نقل آن‌ها در کتب روایی جامع، مانند بحار به دو علت می‌تواند باشد:
1. حفظ اصل نقل‌ها برای تامل و تدبر دیگران در مورد آنها.
2. روشن شود که همه گروه‌ها، چه موافق و چه مخالف اهل بیت، در اصل ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسی در ذیل روایتی می‌گوید: "این روایت را که متن آن تغییر یافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترین خلق خدا، یعنی عمر بن سعد منتهی می‌شود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردی که سخن از یک علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گویا مراد ظهور امام زمان(علیه السلام)نیست، بلکه یک گشایش و راحتی برای مؤمنان است. از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است:"منتظر صدایی باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما می‌رسد. در آن، گشایش بزرگ برای شما خواهد بود.(الغیبة، نعمانی، ب14، ح66).
در برخی روایات، سخن امام، به گونه‌ای است که خبر از یک اتفاق و واقعه می‌دهد نه این که بخواهد آن واقعه را یکی از علایم ظهور معرفی کند، مانند وقوع گرمای شدید(الغیبة، نعمانی، ب14، ح44).
برخی نشانه‌ها و بیان‌ها، به گونه‌ای است که می‌تواند معنای دیگری غیر از معنای ظاهری داشته باشد. مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه از ظهور حضرت از مکه باشد. از امام علی(علیه السلام)نقل شده است: "و هو الشمس الطالعة من مغربها"(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نیست این حادثه خارجی، واقعا همان نشانه‌ای باشد که در روایت ذکر شده است، بلکه شاید پدیده‌ای مشابه آن باشد. (البته باید توجه داشت که شباهت این حادثه با یک علامت، این احتمال را ایجاد می‌کند که شاید این واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگی را در خود منتظر ایجاد می‌کند).
سخن آخر این که این مقدار که انسان به صورت کلی در مورد آنها بداند، کافی است و پی‌گیری وقوع یا عدم برخی از آنها فایده و نتیجه‌ای در بر ندارد.
ج. آن چه از روایات استفاده می‌شود، این است که زمان ظهور امام عصر(علیه السلام)ظلم و ستم، فراگیر شده است. در روایات متعدد وارد شده است که مهدی(علیه السلام)زمین را پر از عدل و داد می‌کند همان گونه که پر از جور و ظلم شده است.
البته این، به معنای آن نیست که شرط ظهور یا یکی از نشانه‌های آن، فراگیر شدن ستم و ظلم باشد، بلکه برای ظهور، شرایط و علایمی ذکر شده که در جای خود بیان شده است. محتوای روایاتی که درباره ظهور است، این را می‌رساند که وقتی زمینه‌های ظهور فراهم شد و مردم آمادگی کامل برای پذیرش حجت خدا و دولت عدل او را داشتند، حضرت ظهور می‌کند. البته ظرف زمانی این قیام الهی، وقتی است که ظلم هم فراگیر شده و استعمار و استثمار، مردم را به ستوه آورده است.
www.imammahdi-s.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین