اینکه بعضی از علایم ظهور به وقوع پیوسته، آیا نمی‌تواند نشانه‌ای از نزدیک بودن قیام حضرت مهدی(عج) باشد؟
اینکه بعضی از علایم ظهور به وقوع پیوسته، آیا نمی‌تواند نشانه‌ای از نزدیک بودن قیام حضرت مهدی(عج) باشد؟ برخی بر این باورند که بسیاری از علایم ظهور اتفاق افتاده و تنها علایم حتمی ظهور باقی مانده است؛ پاسخ این است که واقعاً نمی‌توان سخنی قطعی و کامل در این مورد گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی شیعه، معمولاً از نشانه‌های خاص و محدود نام برده‌اند و بعضی از این نشانه‌هایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده مطرح می‌شود، در این منابع وجود ندارد و یا بسیار کم رنگ مطرح شده است پس ارائه نظر قطعی در مورد این نشانه‌ها، نیاز به پژوهش‌های علمی و گسترده در همه این منابع دارد. از طرفی، سخن از واقع شدن بعضی از نشانه‌ها و تطبیق آنها با حوادث خارجی، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردی که سخن از یک علامت و ظهور فرج بعد از آن مطرح شده، منظور گشایش و راحتی برای مؤمنان است (نه ظهور حضرت مهدی(عج)). از امام باقر(ع) نقل شده است: (منتظر صدایی باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما می‌رسد که آن، گشایشی بزرگ برای شما خواهد بود) الغیبة نعمانی، ب 14، ح 66.. در بعضی از روایات، سخن امام به گونه‌ای است که خبر از یک اتفاق و واقعه می‌دهد، نه اینکه بخواهد آن واقعه را یکی از علایم ظهور معرفی کند؛ مانند وقوع گرمای شدید در زمین‌ همان، ح 44.. بعضی از نشانه‌ها نیز طوری است که می‌تواند معنای دیگری - غیر از معنای ظاهری - داشته باشد؛ مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه به ظهور از مکه باشد. چنان که امام علی(ع) فرمود: (و هو الشمس الطالعة من مغربها)؛ بحارالانوار، ح 52، ح 26. با این حال بعضی از علایم و نشانه‌های ظهور محقق شده است‌ ر.ک: محمد صدر، تاریخ غیبت کبری.. و این می‌تواند نویدی از نزدیک شدن ظهور باشد. البته باید دانست قیام امام وابسته به تحقق علایم نیست، بلکه وقوع آنها خبر از نزدیک ظهور می‌دهد. پس به استثنای برخی از علایم (نشانه‌های حتمی)، هیچ یک دلالت ندارند که میزان نزدیکی آن حوادث با ظهور چه قدر است؟ برای مثال ممکن است پدیده‌ای قرن‌ها قبل از قیام رخ دهد و پدیده‌ای در بیست یا سی سال قبل از ظهور رخ نماید. بنابراین انتظار ظهور با دیدن این حوادث نباید به نحو عجولانه باشد، یعنی فکر کنیم با پیدایش فلان حادثه حتماً تا چند روز یا هفته دیگر قیام شروع خواهد شد، بلکه این مسائل، بیداری را در ما به وجود می‌آورد که یک گام به آن وعده بزرگ الهی نزدیک شده‌ایم و باید خود را بیش از پیش در مسیر این نهضت جهانی، آماده کنیم. ظهور حضرت مهدی(عج)، منوط به اذن الهی است و اذن الهی زمانی است که شرایط و زمینه‌های ظهور فراهم باشد. در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است: یکم. عده‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان به این باور رسیده‌اند که دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم همان دوره آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا برای آخرالزمان نشانه‌هایی گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسیر دین براساس هوا و هوس و...) که این نشانه‌ها در دوره زمانی ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونی آخرالزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق می‌شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامی ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، آمادگی و اقبال مردم برای پذیرش ایشان بیشتر شده و امید به ظهور زیادتر گشته است. دوم. برخی از علما معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله‌ای بود و غیبت صغری برای ایجاد آمادگی مردم برای ورود به غیبت کبری لازم بود، ظهور نیز ممکن است دو مرحله‌ای باشد و با ظهور صغری که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته است، مردم با حقیقت قیام امام زمان آشنایی بیشتری پیدا کرده‌اند و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت آماده می‌شوند. سوم. حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایی و به عبارت دیگر توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیه‌های منطقه‌ای و فاصله گرفتن از جزءگرایی، ملت‌ها را به این نتیجه رسانده که برای آینده‌ای بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده‌ای کوچک دانست. این رویداد، آمادگی مردم برای برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است. البته استکبار جهانی تئوری دهکده جهانی را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبی شدن جهان پی‌گیری می‌کند اما چه بسا اراده الهی به دست دشمنان خدا نیز انجام گیرد. چهارم. اجحاف و تجاوز بیش از حد و روز افزون دولت‌های استکباری به کشورهای فقیر به شکل‌های گوناگون از یک سو و لجام گسیختگی فرهنگی و فکری و علمی؛ مانند بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مدنیت از سوی دیگر، باعث هرج و مرج در زندگی بشر شده است. این گونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات می‌کند که آینده روشن فقط در سایه حاکمیت فردی آسمانی است که احتمالاً ظهورش نزدیک است. پنجم. گاهی‌خبرهایی مبتنی بر نزدیکی ظهور به برخی از شخصیت‌های نسبت داده می‌شود که نیاز به تامل و بررسی دارد. باید دانست که امر مشخص نمودن زمان ظهور را فقط در اختیار خداوند است و هیچ کس نمی‌تواند برای آن زمانی معیّن کند، ولی‌متأسفانه‌گاهی‌شایعاتی مطرح‌می‌شود که به هیچ‌عنوان اساس درستی ندارد. (مهدویت2، رحیم کارگر، کد: 4/500028)
عنوان سوال:

اینکه بعضی از علایم ظهور به وقوع پیوسته، آیا نمی‌تواند نشانه‌ای از نزدیک بودن قیام حضرت مهدی(عج) باشد؟


پاسخ:

اینکه بعضی از علایم ظهور به وقوع پیوسته، آیا نمی‌تواند نشانه‌ای از نزدیک بودن قیام حضرت مهدی(عج) باشد؟

برخی بر این باورند که بسیاری از علایم ظهور اتفاق افتاده و تنها علایم حتمی ظهور باقی مانده است؛ پاسخ این است که واقعاً نمی‌توان سخنی قطعی و کامل در این مورد گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی شیعه، معمولاً از نشانه‌های خاص و محدود نام برده‌اند و بعضی از این نشانه‌هایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده مطرح می‌شود، در این منابع وجود ندارد و یا بسیار کم رنگ مطرح شده است پس ارائه نظر قطعی در مورد این نشانه‌ها، نیاز به پژوهش‌های علمی و گسترده در همه این منابع دارد.
از طرفی، سخن از واقع شدن بعضی از نشانه‌ها و تطبیق آنها با حوادث خارجی، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردی که سخن از یک علامت و ظهور فرج بعد از آن مطرح شده، منظور گشایش و راحتی برای مؤمنان است (نه ظهور حضرت مهدی(عج)).
از امام باقر(ع) نقل شده است: (منتظر صدایی باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما می‌رسد که آن، گشایشی بزرگ برای شما خواهد بود) الغیبة نعمانی، ب 14، ح 66..
در بعضی از روایات، سخن امام به گونه‌ای است که خبر از یک اتفاق و واقعه می‌دهد، نه اینکه بخواهد آن واقعه را یکی از علایم ظهور معرفی کند؛ مانند وقوع گرمای شدید در زمین‌ همان، ح 44..
بعضی از نشانه‌ها نیز طوری است که می‌تواند معنای دیگری - غیر از معنای ظاهری - داشته باشد؛ مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه به ظهور از مکه باشد. چنان که امام علی(ع) فرمود: (و هو الشمس الطالعة من مغربها)؛ بحارالانوار، ح 52، ح 26.
با این حال بعضی از علایم و نشانه‌های ظهور محقق شده است‌ ر.ک: محمد صدر، تاریخ غیبت کبری.. و این می‌تواند نویدی از نزدیک شدن ظهور باشد. البته باید دانست قیام امام وابسته به تحقق علایم نیست، بلکه وقوع آنها خبر از نزدیک ظهور می‌دهد. پس به استثنای برخی از علایم (نشانه‌های حتمی)، هیچ یک دلالت ندارند که میزان نزدیکی آن حوادث با ظهور چه قدر است؟ برای مثال ممکن است پدیده‌ای قرن‌ها قبل از قیام رخ دهد و پدیده‌ای در بیست یا سی سال قبل از ظهور رخ نماید.
بنابراین انتظار ظهور با دیدن این حوادث نباید به نحو عجولانه باشد، یعنی فکر کنیم با پیدایش فلان حادثه حتماً تا چند روز یا هفته دیگر قیام شروع خواهد شد، بلکه این مسائل، بیداری را در ما به وجود می‌آورد که یک گام به آن وعده بزرگ الهی نزدیک شده‌ایم و باید خود را بیش از پیش در مسیر این نهضت جهانی، آماده کنیم. ظهور حضرت مهدی(عج)، منوط به اذن الهی است و اذن الهی زمانی است که شرایط و زمینه‌های ظهور فراهم باشد.
در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. عده‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان به این باور رسیده‌اند که دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم همان دوره آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا برای آخرالزمان نشانه‌هایی گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسیر دین براساس هوا و هوس و...) که این نشانه‌ها در دوره زمانی ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونی آخرالزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق می‌شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامی ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، آمادگی و اقبال مردم برای پذیرش ایشان بیشتر شده و امید به ظهور زیادتر گشته است.
دوم. برخی از علما معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله‌ای بود و غیبت صغری برای ایجاد آمادگی مردم برای ورود به غیبت کبری لازم بود، ظهور نیز ممکن است دو مرحله‌ای باشد و با ظهور صغری که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته است، مردم با حقیقت قیام امام زمان آشنایی بیشتری پیدا کرده‌اند و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت آماده می‌شوند.
سوم. حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایی و به عبارت دیگر توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیه‌های منطقه‌ای و فاصله گرفتن از جزءگرایی، ملت‌ها را به این نتیجه رسانده که برای آینده‌ای بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده‌ای کوچک دانست. این رویداد، آمادگی مردم برای برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است. البته استکبار جهانی تئوری دهکده جهانی را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبی شدن جهان پی‌گیری می‌کند اما چه بسا اراده الهی به دست دشمنان خدا نیز انجام گیرد.
چهارم. اجحاف و تجاوز بیش از حد و روز افزون دولت‌های استکباری به کشورهای فقیر به شکل‌های گوناگون از یک سو و لجام گسیختگی فرهنگی و فکری و علمی؛ مانند بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مدنیت از سوی دیگر، باعث هرج و مرج در زندگی بشر شده است.
این گونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات می‌کند که آینده روشن فقط در سایه حاکمیت فردی آسمانی است که احتمالاً ظهورش نزدیک است.
پنجم. گاهی‌خبرهایی مبتنی بر نزدیکی ظهور به برخی از شخصیت‌های نسبت داده می‌شود که نیاز به تامل و بررسی دارد. باید دانست که امر مشخص نمودن زمان ظهور را فقط در اختیار خداوند است و هیچ کس نمی‌تواند برای آن زمانی معیّن کند، ولی‌متأسفانه‌گاهی‌شایعاتی مطرح‌می‌شود که به هیچ‌عنوان اساس درستی ندارد. (مهدویت2، رحیم کارگر، کد: 4/500028)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین