منابع کهن در این که اسرای اهلبیت چند روز در کوفه اقامت داشتهاند، گزارش شفافی را نقل نکردهاند، البته از مجموع گزارش شیخ مفید چنین برداشت میشود که عمرسعد روز دوازدهم همراه با اسرا وارد کوفه شد و همان روز مجلس ابنزیاد تشکیل شد و خطبهخوانی حضرت زینب و امام سجاد انجام شد. فردای آنروز [یعنی صبح روز سیزدهم] ابنزیاد دستور داد سر امام حسین را در تمام کوچهها و قبائل کوفه گرداندند و سپس به قصر آوردند. ابنزیاد سر مبارک امام را به همراه سرهای اصحاب به زَحرِبنقَیْس داد تا به شام ببرد و ابوبُرْدَةبنعَوْف اَزْدی و طارِق بنابیظَبْیان و گروهی از اهل کوفه را با او همراه کرد سپس دستور داد تا زنها و بچهها را آماده کنند و غل بر گردن امام سجاد انداختند و آنها را به همراه مُحَفِّزبنثعْلَبَه عائِذی و شمربنذیالجوشن به سوی شام فرستاد و اینها حرکت کردند تا به سرها ملحق شدند.[1] همچنین سبطبنجوزی گزارش کرده است که ابنزیاد، روز دوم (ورود اسرا به کوفه) آنها را همراه سرها به شام فرستاد.[2] سیّدبنطاووس نگاشته است که یزید در پاسخ نامة ابنزیاد که او را از کشتن امام حسین و اسارت خاندانش، آگاه کرده بود، نوشت که سر حسین و یارانش را همراه با خاندانش به شام بفرستد. ابنزیاد، مُحَفِّزبنثَعْلَبه را خواسته و سرها و اسرا را به او تحویل داد و او آنها را به شام برد.[3] هر چند در برخی منابع کهن تاریخی گزارشهای دیگری به این مضمون نقل شده که ابتدا سرها و پس از گذشت ایامی، اسرا به شام فرستاده شدند اما در مجموع میتوان گفت دیدگاه مورد اشاره (فرستادن سرها و اسرا با هم یا با فاصله اندک زمانی)، منطقیتر و معقولتر به نظر میرسد (زیرا آنها انگیزه داشتند که به نشانه پیروزی، سر بریدة امام و اسرا را هرچه زودتر نزد یزید بفرستند). ابنزیاد نیز که در کوفه با خطبههای آتشین و دلیرانة اهلبیت امام در جلو دیگران رسوا و مفتضح شده بود و از برخورد شجاعانه آنها خشمگین شده بود، تصمیم گرفت هرچه سریعتر آنها را با وضعی اسفبار از کوفه به سوی شام روانه کند. لذا امام سجّاد و اهلبیت امام حسین را در حالی به شام فرستاد که شمربنذیالجوشن و مُحَفِّزبنثَعْلَبه را بر سر ایشان مسلّط کرد و غُلِ گران و زنجیر بر گردن امام زینالعابدین نهاد،[4] به گونهای که دستهای مبارکش بر گردن بسته بود.[5] امام سجّاد در مورد رفتار دشمن نسبت به ایشان چنین میفرماید: (مرا بر شتری لاغر و عریان و لنگ، سوار کردند (که ناهموار راه میرفت) در حالی که سرِ حسین [ ع ] بر نیزه و زنان خاندان ما پشت سر من، سوار بر شترانی لاغر و استخوانی میآمدند و بچههای کوچک و بزرگ پشت سرِ ما و نیزهها گرداگرد ما بود. اگر اشکی از چشم یکی از ما جاری میشد، با نیزه به سرش میزدند، تا آن که وارد شام شدیم آنگاه امام سجاد اضافه کرد: حتی اذا دخلنا الدمشق صاح صائح: یا اهلالشام هولاء سبایا اهلالبیت الملعون)[6] بنا به نقل ابناعثم و خوارزمی، مأموران عُبَیْداللهبنزیاد، حرم رسولخدا ص را از کوفه تا شام بر محملهای بی پرده و پوشش، شهر به شهر و منزل به منزل بردند، آن گونه که اسیران [ کافر] ترک و دیلم را میبردند.[7] سیّدبنطاووس نیز به گشوده بودن صورت اهلبیت در طول مسیر کوفه تا شام، اشاره کرده است.[8] از شواهد دالّ بر این وضع، سخن حضرت زینب س خطاب به یزید است، آن جا که میگوید: (ای فرزند آزاد شدگان، آیا از عدالت است که زنان و کنیزانت را در سرایت در پشت پرده جای دهی، اما دختران رسولخدا ص را به صورت اسیر ببری که پوشش آنان مورد تعرّض قرار گیرد و صورتهایشان نمایان باشد و دشمنان، آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و مردم آنان را ببینند ...). [9] گزارشهای فوق، نمونهها و گوشههایی از بازتاب رفتار غیرانسانی مأموران یزید با اسرای اهلبیت بود که منابع کهن و متأخر به اختصار و اجمال گزارش کردهاند. به یقین، اگر سلطة حکومت بنیامیه در نیمة دوّم قرن نخست و دهههای اولیة قرن دوم هجری مانع از آن نبود که مورّخان و مقتلنویسان سدة اوّل و دوّم هجری بدون سانسور، جنایات و فجایع بنیامیه را گزارش دهند، ابعاد بسیاری از ستمگری آنان در این باره همانند عرصههای دیگر، نمایان میشد، امّا اکنون که چنین نشد، بررسی و تأمل در همین تعابیر به کار رفته در گزارشها، عمق فاجعه و ستمگری مأموران یزید در حق اهلبیت امام حسین ع را تا حدودی، نمایان میسازد. پی نوشتها: [1] . شیخ مفید، الإرشاد، (تحقیق: موسسة آل البیت(ع)، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، چ اول، 1413ق) ج2، ص 114 118. [2] . تذکرةالخواص، (تهران، مکتبة النینوی الحدیثة، بیتا) ص260. [3] . سیدبنطاووس، الملهوف، (محقق: فارس تبریزیان، دار الاُسوة للطباعة و النشر، چ اول، 1414 ق)ص 208. [4] . بَلاذُری، جمل من انساب الاشراف، (محققین: سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، چ اول، 1417 ق) ج3، ص 416؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا) ج5، ص460. [5] . ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، (محقق: علی عاشور الجنوبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ اول،1421 ق) ج60، ص102. [6] . سیدبنطاووس، الاقبال بالاعمالالحسنة فیما یعمل مرة فی السنة، (محقق: جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ اول، 1415-1416 ق) ج3، ص 89. [7] . ابناعثم، کتاب الفتوح، (محقق: علی شیری، بیروت، دار الأضواء، چ اول، 1411 ق) ج5، ص 127؛ خوارزمی، مقتلالحسین، (محقق: محمد سماوی، نجف، مطبعة الزهراء، 1367 ق) ج 2، ص 56 55. [8] . الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ، (قم، مطبعة الخیام، چ اول، 1399 ق) ص166. [9] . طبرسی، الاحتجاج، (محقق: ابراهیم بهادری و محمد هادی به، انتشارات اسوة، چ دوم، 1416 ق) ج2، ص125؛ خوارزمی، مقتلالحسین، ج2، ص64؛ سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص 215 216. منبع:سایت انوار طاها
منابع کهن در این که اسرای اهلبیت چند روز در کوفه اقامت داشتهاند، گزارش شفافی را نقل نکردهاند، البته از مجموع گزارش شیخ مفید چنین برداشت میشود که عمرسعد روز دوازدهم همراه با اسرا وارد کوفه شد و همان روز مجلس ابنزیاد تشکیل شد و خطبهخوانی حضرت زینب و امام سجاد انجام شد. فردای آنروز [یعنی صبح روز سیزدهم] ابنزیاد دستور داد سر امام حسین را در تمام کوچهها و قبائل کوفه گرداندند و سپس به قصر آوردند. ابنزیاد سر مبارک امام را به همراه سرهای اصحاب به زَحرِبنقَیْس داد تا به شام ببرد و ابوبُرْدَةبنعَوْف اَزْدی و طارِق بنابیظَبْیان و گروهی از اهل کوفه را با او همراه کرد سپس دستور داد تا زنها و بچهها را آماده کنند و غل بر گردن امام سجاد انداختند و آنها را به همراه مُحَفِّزبنثعْلَبَه عائِذی و شمربنذیالجوشن به سوی شام فرستاد و اینها حرکت کردند تا به سرها ملحق شدند.[1] همچنین سبطبنجوزی گزارش کرده است که ابنزیاد، روز دوم (ورود اسرا به کوفه) آنها را همراه سرها به شام فرستاد.[2]
سیّدبنطاووس نگاشته است که یزید در پاسخ نامة ابنزیاد که او را از کشتن امام حسین و اسارت خاندانش، آگاه کرده بود، نوشت که سر حسین و یارانش را همراه با خاندانش به شام بفرستد. ابنزیاد، مُحَفِّزبنثَعْلَبه را خواسته و سرها و اسرا را به او تحویل داد و او آنها را به شام برد.[3]
هر چند در برخی منابع کهن تاریخی گزارشهای دیگری به این مضمون نقل شده که ابتدا سرها و پس از گذشت ایامی، اسرا به شام فرستاده شدند اما در مجموع میتوان گفت دیدگاه مورد اشاره (فرستادن سرها و اسرا با هم یا با فاصله اندک زمانی)، منطقیتر و معقولتر به نظر میرسد (زیرا آنها انگیزه داشتند که به نشانه پیروزی، سر بریدة امام و اسرا را هرچه زودتر نزد یزید بفرستند).
ابنزیاد نیز که در کوفه با خطبههای آتشین و دلیرانة اهلبیت امام در جلو دیگران رسوا و مفتضح شده بود و از برخورد شجاعانه آنها خشمگین شده بود، تصمیم گرفت هرچه سریعتر آنها را با وضعی اسفبار از کوفه به سوی شام روانه کند. لذا امام سجّاد و اهلبیت امام حسین را در حالی به شام فرستاد که شمربنذیالجوشن و مُحَفِّزبنثَعْلَبه را بر سر ایشان مسلّط کرد و غُلِ گران و زنجیر بر گردن امام زینالعابدین نهاد،[4] به گونهای که دستهای مبارکش بر گردن بسته بود.[5]
امام سجّاد در مورد رفتار دشمن نسبت به ایشان چنین میفرماید: (مرا بر شتری لاغر و عریان و لنگ، سوار کردند (که ناهموار راه میرفت) در حالی که سرِ حسین [ ع ] بر نیزه و زنان خاندان ما پشت سر من، سوار بر شترانی لاغر و استخوانی میآمدند و بچههای کوچک و بزرگ پشت سرِ ما و نیزهها گرداگرد ما بود. اگر اشکی از چشم یکی از ما جاری میشد، با نیزه به سرش میزدند، تا آن که وارد شام شدیم آنگاه امام سجاد اضافه کرد: حتی اذا دخلنا الدمشق صاح صائح: یا اهلالشام هولاء سبایا اهلالبیت الملعون)[6]
بنا به نقل ابناعثم و خوارزمی، مأموران عُبَیْداللهبنزیاد، حرم رسولخدا ص را از کوفه تا شام بر محملهای بی پرده و پوشش، شهر به شهر و منزل به منزل بردند، آن گونه که اسیران [ کافر] ترک و دیلم را میبردند.[7]
سیّدبنطاووس نیز به گشوده بودن صورت اهلبیت در طول مسیر کوفه تا شام، اشاره کرده است.[8]
از شواهد دالّ بر این وضع، سخن حضرت زینب س خطاب به یزید است، آن جا که میگوید:
(ای فرزند آزاد شدگان، آیا از عدالت است که زنان و کنیزانت را در سرایت در پشت پرده جای دهی، اما دختران رسولخدا ص را به صورت اسیر ببری که پوشش آنان مورد تعرّض قرار گیرد و صورتهایشان نمایان باشد و دشمنان، آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و مردم آنان را ببینند ...). [9]
گزارشهای فوق، نمونهها و گوشههایی از بازتاب رفتار غیرانسانی مأموران یزید با اسرای اهلبیت بود که منابع کهن و متأخر به اختصار و اجمال گزارش کردهاند. به یقین، اگر سلطة حکومت بنیامیه در نیمة دوّم قرن نخست و دهههای اولیة قرن دوم هجری مانع از آن نبود که مورّخان و مقتلنویسان سدة اوّل و دوّم هجری بدون سانسور، جنایات و فجایع بنیامیه را گزارش دهند، ابعاد بسیاری از ستمگری آنان در این باره همانند عرصههای دیگر، نمایان میشد، امّا اکنون که چنین نشد، بررسی و تأمل در همین تعابیر به کار رفته در گزارشها، عمق فاجعه و ستمگری مأموران یزید در حق اهلبیت امام حسین ع را تا حدودی، نمایان میسازد.
پی نوشتها:
[1] . شیخ مفید، الإرشاد، (تحقیق: موسسة آل البیت(ع)، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، چ اول، 1413ق) ج2، ص 114 118.
[2] . تذکرةالخواص، (تهران، مکتبة النینوی الحدیثة، بیتا) ص260.
[3] . سیدبنطاووس، الملهوف، (محقق: فارس تبریزیان، دار الاُسوة للطباعة و النشر، چ اول، 1414 ق)ص 208.
[4] . بَلاذُری، جمل من انساب الاشراف، (محققین: سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، چ اول، 1417 ق) ج3، ص 416؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا) ج5، ص460.
[5] . ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، (محقق: علی عاشور الجنوبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ اول،1421 ق) ج60، ص102.
[6] . سیدبنطاووس، الاقبال بالاعمالالحسنة فیما یعمل مرة فی السنة، (محقق: جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ اول، 1415-1416 ق) ج3، ص 89.
[7] . ابناعثم، کتاب الفتوح، (محقق: علی شیری، بیروت، دار الأضواء، چ اول، 1411 ق) ج5، ص 127؛ خوارزمی، مقتلالحسین، (محقق: محمد سماوی، نجف، مطبعة الزهراء، 1367 ق) ج 2، ص 56 55.
[8] . الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ، (قم، مطبعة الخیام، چ اول، 1399 ق) ص166.
[9] . طبرسی، الاحتجاج، (محقق: ابراهیم بهادری و محمد هادی به، انتشارات اسوة، چ دوم، 1416 ق) ج2، ص125؛ خوارزمی، مقتلالحسین، ج2، ص64؛ سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص 215 216.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] آیا زمان رفت وبرگشت اسرا ء از کربلا به شام وبرگشت در همان سال انجام گرفته است؟
- [سایر] آیا زمان رفت وبرگشت اسرا ء از کربلا به شام وبرگشت در همان سال انجام گرفته است؟
- [سایر] وقایعی که بعد از واقعه عاشورا برای اسرا از کربلا تا مدینه اتفاق افتاد همراه با ذکر تاریخ توضیح فرمائید؟
- [سایر] وقتی اسرا را بردند شام آنها را کجا نگهداری میکردند؟ این خرابه شام چجور جایی بوده؟
- [سایر] اسرا را از چه راهی به شام بردند؟ نام این مکانها جایی آمده است؟
- [سایر] آیا پس از ظهر عاشورا تا کاخ اموی یزید، اسرا را کتک میزدند؟ اینکه مداحان زبانحال در مورد حضرت زینب و حضرت رقیه(س) و سایر بانوان هاشمی میخوانند راست است؟ اینکه هر موقع بچهها را کتک میزدند حضرت زینب واسطه میشدند... اینکه میگویند شمر و حرمله و زجر و... از این قبیل در قافله اسرا بودند و کودکان را سیلی و لگد و تازیانه میزدنند. اینکه میگویند هر جا نام پدرشان را میبردند کتک میخوردند و دختران شام آنها را مسخره میکردند که ما بابا داریم تو نداری... این قضایا آیا واقعیت دارد و دلیل کتک زدنشان چه بوده است؟ آیا اسرای کربلا را غذا نمیدادند؟
- [سایر] نحوه بردن اسرا به شام و دربار یزید چگونه بوده است؟ آیا گزارشی هست که این حالت را توصیف کرده باشد؟
- [سایر] نقش سقیفه در حادثه عاشورا چیست؟
- [سایر] آیا زینب کبری(س)، فرزندانی هم داشت؟ آیا حضرت زینب(س) در روز عاشورا فقط یک فرزند داشتهاند؟ و اینکه فرزند ایشان در کربلا شهید شده است یا خیر؟ زیرا میگویند در روز عاشورا سه فرزند عبدالله بن جعفر طیّار به نامهای عون اکبر و عون اصغر و محمد حضور داشتند که محمد و عون اکبر فرزندان حضرت زینب(س) بودند. در حالی که منابع وسیعی میگویند؛ مادر یکی از عونها جمانه دختر مسیب بوده و مادر یکی حضرت زینب و مادر محمد دختر حفصه بوده است. نقل بعدی این است که عون اکبر در واقعه طف کشته شده است و عون اصغر در واقعه حَرّه. و بعضی از منابع دیگر میگویند؛ عون اکبر که در کربلا شهید شده است پسر جمانه میباشد.
- [سایر] لطفاً اسامی کتب معتبر و صحیح در مورد واقعة کربلا از مکه تا پایان روز عاشورا را بنویسید.
- [آیت الله علوی گرگانی] روزه روز عاشورا وروزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان مکروه است.
- [آیت الله اردبیلی] روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان، مکروه است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان، مکروه است.
- [آیت الله مظاهری] روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان، مکروه است.
- [آیت الله سبحانی] روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان، مکروه است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان مکروه است.
- [آیت الله بروجردی] روزهی روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان، مکروه است.
- [امام خمینی] روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان،مکروه است.
- [آیت الله نوری همدانی] روزة روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان مکروه است . روزه های مستحب:
- [آیت الله سیستانی] روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان مکروه است . روزههای مستحب