تردیدی نیست که حضور گسترده مردم با انگیزه های دینی از یک سو وحضور مراجع دینی، علماء و چهره های مذهبی در سطوح رهبری از سوی دیگر، از مشخصه های بارز این انقلاب می باشد یعنی در واقع حضور مردم در این نهضت، به واسطه حضور علماء، مراجع مذهبی و دعوت آنان از مردم بوده است، به طوری که بدون ترغیب رهبران مذهبی شرکت مردم و حمایت آنان از حرکت های انقلابی غیر ممکن بود[1]. هویت دینی انقلاب اسلامی بر همگان محرز و مسلّم است و تجلّی این هویت را می توان در رهبری، آرمان ها، اهداف، شعارها و نقطه های اوج انقلاب مشاهده نمود در خصوص رهبری انقلاب می توان گفت که چهره امام خمینی (ره) پیش از آن که به عنوان رهبر یک نهضت شناخته شده و در نظر آورده شود به منزله یک مرجع تقلید مورد توجه عموم مردم بوده و مردم نیز ایشان را به عنوان یک مرجع دینی می نگریستند گرچه امام (ره) فراتر از مسئولیت یک مرجع دینی به اصلاح امر مسلمین و عزت بخشیدن به اسلام و امت اسلامی می اندیشیدند، ولی این وادی را بی واسطه مرجعیت نپیمودند. امام (ره) از یک سو مرجع تقلید بوده و از سوی دیگر، مصلحی مبارز و آزادی خواه و در یک کلام (مرجع مصلح) بودند و راز موفقیت امام (ره) نیز در همین نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در میان مردم بر پایه و برمبنای تقلید بود و زبان رهبری ایشان نیز با (زبان تکلیف دینی) که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند در واقع ظهور و بروز پیدا کرد[2]. بنابراین با تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند و بدین وسیله موانع موجود بر سرراه مبارزه را مرتفع ساختند، از سوی دیگر امام (ره) معتقد بودند که امر به معروف و نهی از منکر در مسائلی که حیثیت اسلام و مسلمین در گرو آنهاست با مطلق ضرر، و لو ضرر نفسی یا حرج، رفع نمی شود و وجود حکومت طاغوت در جامعه اسلامی بزرگترین منکر و همکاری با طاغوت از انکر منکرات است و سکوت در صورتی که موجب تقویت طاغوت باشد حرام است و اعتراض و اظهار نفرت از ظالم واجب است ولو اینکه این اعتراض در رفع ظلم مؤثر نباشد[3]. بدین ترتیب امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر دینی،همراه با این جهت گیری هایی که داشتند، موجب اشاعه تفکر انقلابی و مبارزه در میان پیروان خود شدند ، همه این موارد با برخورداری ایشان از پایگاه مرجعیت شیعه امکان پذیر گردید و استمرار این تفکر در مبارزات عملی و نظری امام خمینی منجر به نفی سلطنت و خلاف شرع دانستن آن از سوی ایشان شد، امام خمینی (ره) با استفاده از پایگاه مرجعیت شیعه توانستند رژیم سلطنتی پهلوی را غیر مشروع دانسته و (حکومت اسلامی) را به عنوان طرحی جایگزین ارائه نمایند. امام خمینی (ره) به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش به خوبی توانست به جهت گیری ها و رویکردهای انقلابی اش مشروعیت دینی بدهد و هم چنین مشروعیت رهبری انقلابی امام خمینی (ره) نه فقط به دلیل داشتن صفات شخصی ایشان بلکه مهم تر به سبب قرار گرفتن ایشان در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپردند و اطاعت از وی را بر خود فرض و واجب دانستند و فراگیر شدن رهبری امام خمینی (ره) هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن گردید چرا که وقتی امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگیر شدند مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود. این پیشتازی و طلایه داری امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبری دینی بود که دیگر مراجعِ بنامی هم چون آیات عظام آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و دیگران به مناسبت های گوناگون و حساس انقلاب، اعلامیه صادر کردند و از نهضت امام حمایت کردند نکته مهم این است که پشتیبانی مراجع عظام تقلید از نهضت امام خمینی (ره) از جمله در آغاز نهضت چه در اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی و چه اعتراض به دستگیری امام (ره) توسط رژیم پهلوی و تلاش برای آزادی ایشان و نیز اعتراض به تبعید ایشان به ترکیه را نمی توان از خاطر برد ،هم چنین حضور مؤثر آنان در هدایت مردم در قیام نوزده دی ( که در واقع اعتراض به توهین به امام در مطبوعات توسط عوامل رژیم پهلوی بود) را نمی توان نادیده انگاشت ،مراجع عظام و آیات دیگر در شهرستان ها با نبود حضور امام در ایران، نقش مؤثری در هدایت مردم داشته و مکرراً با صدور اعلامیه حمایت و پشتیبانی خود را از حرکت امام و انقلاب اعلام داشتند یعنی با وجود این که امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبر دینی محوریت را در انقلاب و رهبری آن داشتند امّا با توجه به حضور نداشتن ایشان در ایران، مردم انقلابی با مؤیدات مراجع عظام و آیات دیگر در نقاط مختلف کشور توانستند مراحل انقلاب را به موجبات تکلیف دینی پیش ببرند و در همین راستا مراجع عظام و آیات و علمای دیگر نقش مؤثری در هدایت انقلابی و دینی مردم داشته و در بحبوحه انقلاب هم مراجع عظام با تأییدات شرعی از مبارزات و با صدور اعلامیه های متعدد بر علیه رژیم پهلوی نقش مؤثری را در حرکت عظیم انقلابی مردم و پیروزی انقلاب ایفاء کردند لکن این حمایت ها و پشتیبانی ها همه تحت شعاع رهبری انقلابی امام خمینی (ره) قرار داشت و در واقع رهبری امام (ره) در کانون توجهات و اقبال مردم قرار گرفته بود و رهبری سرآمد ایشان و شعاع هدایت و رهبری او چنان پرتو افکنی می کرد که حتی مخالفان غیر مذهبی شاه هم نمی توانستند رهبری آن را انکار نمایند ولی آنچه در این جا اهمیت دارد این است که امام خمینی (ره) با تمام ویژگی ها و عنایت های خاصی که از ناحیه خداوند بهره مند بودند، ایشان از جایگاه و پایگاه مرجعیت و رهبری دینی انقلاب اسلامی را هدایت و رهبری کردند. تا اینکه خداوند مردم را در این انقلاب به پیروزی رساند و همین پایگاه مرجعیت و مراجع دینی بعد از پیروزی انقلاب هم در جهت استقرار نظام جمهوری اسلامی و تثبیت آن و در مقابله با توطئه ها و دشمنی ها و دشمنی هایی که بر علیه انقلاب انجام گرفت، نقش حمایت و پشتیبانی از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را استمرار دادند. رهبری بعد از پیروزی انقلاب: در واقع در یک نگاه اجمالی به روند حرکت جامعه و حکومت و نظام جمهوری اسلامی،در این جا می توان در قالب چند عنوان درباره نقش رهبری بعد از پیروزی انقلاب، نکاتی را یادآور شد و آن را مورد ارزیابی و مورد توجه قرار داد. 1. نقش رهبری انقلاب در حفظ جهت گیری های اصولی انقلاب و نظام رهبری انقلاب نقش مؤثر و کلیدی و همینطور موفقی را در حفظ جهت گیری هایی چون حفظ استقلال و استقرار و تثبیت حاکمیت دین و مردم و حفظ جهت گیری عدالت و تثبیت آزادی های مشروع و رشد علمی و فرهنگی و اخلاقی و تربیتی جامعه و رسیدگی به وضعیت محرومان و مستضعفان و پیشرفت اقتصادی و بهبود وضع معیشتی مردم داشته است البته این موفقیت ها را با توجه به وجود امکانات و موانع و عدم آمادگی ها باید مورد لحاظ قرار داد که بدین لحاظ، در مجموع رهبری انقلاب را می توان در خصوص حفظ جهت گیری های اصولی انقلاب و تحقق آرمان های آن موفق دانست و اگر رهبری های داهیانه رهبری انقلاب نبود مسلماً وضعیت متفاوت و همراه با انحرافات را در انقلاب شاهد بودیم. 2. نقش رهبری در مقابله با معضلات و دفع بحران ها در دوران بعد از پیروزی انقلاب یعنی اولین سال های استقرار نظام جمهوری اسلامی، انقلاب و نظام نوپای جمهوری اسلامی با دسیسه ها و توطئه های گوناگونی مواجه گردید. در مقاطع حساس و سرنوشت ساز انقلاب یعنی در دوران کوتاه دولت موقت و در دوران ریاست جمهوری بنی صدر وجنگ تحمیلی توطئه ها بخوبی مهار وکنترل گردید و توفیق رهبری را به وضوح در حل بحران ها و معضلات نظام که نمونه های متعددی در این چند دهه انقلاب به وقوع پیوست را بعینه می توان شاهد بود. به وجود آمدن جنگ و تجاوزات بیگانگان به کشور و نظام نوپای جمهوری اسلامی و نقش رهبری انقلاب در بسیج مردم بر علیه تجاوزات و مدیریت دفاع از کشور و دفع متجاوز از نمونه هایی است که می تواند موفقیت رهبری انقلاب را برای ما گوشزد نماید و این موفقیت بخاطر حسن نظارت عالی رهبری انقلاب بر قوای سه گانه و دیگر نهادها بوده و تردیدی در آن راه ندارد. 3. حفظ و دفاع از حقوق مردم آن چه در طول این سال های گذشته استنباط می شود، نشانگر التزام و تعهد عملی رهبری انقلاب و پافشاری ایشان برای تأمین حقوق همه جانبه مردم است دیدگاه های صریح امام و مکرر امام خمینی (ره) و رهبری فعلی انقلاب در باب نقش اساسی مردم در حکومت و جایگاه رای و اراده آنان در نظام جمهوری اسلامی و توجه به منافع و مصالح توده مردم در جریان امور کشور و نیز برخی اقدامات مهم و تأثیرگذار رهبری در دوران امام و رهبری کنونی، حاکی از این واقعیت است. 4. نظارت فعال بر حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی، رهبری علاوه بر جایگاه حکومتی که دارد همینطور از جایگاه و قدرتی معنوی و اجتماعی هم برخوردار است که آن در رأس نظام، این نقش مهم را ایفاء می کند و موجب جلب اعتماد جامعه نسبت به اقدامات و جهت گیری های حاکمیت می گردد. در حقیقت نظارت کلان و مؤثر برحاکمیت و مراقبت برای عدم سوء استفاده از قدرت، یکی از کارکردهای مهم رهبری می باشد و در طول این چند ساله، همین نظارت فعال از سویی موجب سلامت نظام و حفظ جهت گیری های اصلی آن و از سوی دیگر موجب اعتماد مردم به قوای سه گانه و حمایت از آنان بوده است. علاوه بر این رهبری انقلاب در هماهنگ سازی بخش های مختلف حاکمیت نقش عمده ای داشته است و همین هماهنگ سازی ها و نظارت ها زمینه مساعدی را برای برنامه ریزی های کلان و اجرای اقدامات و تصمیمات بزرگ در کشور فراهم ساخته و روند پیشرفت و رشد و توسعه را تسریع و تسهیل نمود. 5. فرهنگ سازی و مرزبانی اخلاق و دین کارکرد معنوی، فرهنگی و تربیتی رهبری انقلاب در این چند ساله بعد از پیروزی انقلاب قطعاً از مهم ترین جنبه های تأثیرگذار رهبری شمرده می شود. تکیه بر ارزش های انسانی و اخلاقی، تکریم و حرمت محرومان و نیازمندان، رشد معنویت و باورهای دینی و معنوی، تعمیق روحیه عزت طلبی و آزادگی در فرهنگ امروز جامعه نسبت به گذشته کاملا متحول شده است دراین باره تأثیر عمیق و گسترده ای که رهبری امام (ره) و رهبر فعلی انقلاب هم در کلام و هم در رفتار بر جامعه داشته و دارند واقعیت و حقیقتی غیر قابل انکار است پیام ها و سخنرانی ها و سلوک امام و رهبری فعلی انقلاب تأثیر عمیقی را در باورها و نگاه های معنوی و اخلاقی در جامعه داشته و دارد و رهبری انقلاب همواره خط مشی ها و سر مشق های معنوی و اخلاقی را برای جامعه ترسیم کرده است و عمق و اتقان و استحکام لازم را در نگاه های معنوی و باورهای دینی ایجاد کرده است. در مجموع با ذکر و یادآوری این چند عنوان، در خصوص نقش رهبری انقلاب تنها اجمالی از هدایت ها و رهبری های مؤثر مرجعیت و رهبری دینی در انقلاب و بعد از آن را در این جا مورد اشاره قرار دادیم لکن تفصیل مطالب درباره نقش مرجعیت و رهبری دینی را باید از یکایک صفحات تاریخ انقلاب اسلامی جستجو نمود و آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد که در این نوشتار و در این فرصت مجالی برای آن نیست. پاورقی ها: [1]. ر.ک: حمید عنایت، انقلاب در ایران، ترجمه مینا منتظر لطف، فرهنگ و توسعه، شماره 4، سال 1979، ص8. [2]. ر.ک: جلیلی، سید هدایت، نهاد مرجعیت در دوران نهضت و نظام، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه های (آن)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ج2، ص253 [3]. ر.ک: امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله، قم، انتشارات اسماعیلیان، ج1، ص472 482.
تردیدی نیست که حضور گسترده مردم با انگیزه های دینی از یک سو وحضور مراجع دینی، علماء و چهره های مذهبی در سطوح رهبری از سوی دیگر، از مشخصه های بارز این انقلاب می باشد یعنی در واقع حضور مردم در این نهضت، به واسطه حضور علماء، مراجع مذهبی و دعوت آنان از مردم بوده است، به طوری که بدون ترغیب رهبران مذهبی شرکت مردم و حمایت آنان از حرکت های انقلابی غیر ممکن بود[1].
هویت دینی انقلاب اسلامی بر همگان محرز و مسلّم است و تجلّی این هویت را می توان در رهبری، آرمان ها، اهداف، شعارها و نقطه های اوج انقلاب مشاهده نمود در خصوص رهبری انقلاب می توان گفت که چهره امام خمینی (ره) پیش از آن که به عنوان رهبر یک نهضت شناخته شده و در نظر آورده شود به منزله یک مرجع تقلید مورد توجه عموم مردم بوده و مردم نیز ایشان را به عنوان یک مرجع دینی می نگریستند گرچه امام (ره) فراتر از مسئولیت یک مرجع دینی به اصلاح امر مسلمین و عزت بخشیدن به اسلام و امت اسلامی می اندیشیدند، ولی این وادی را بی واسطه مرجعیت نپیمودند.
امام (ره) از یک سو مرجع تقلید بوده و از سوی دیگر، مصلحی مبارز و آزادی خواه و در یک کلام (مرجع مصلح) بودند و راز موفقیت امام (ره) نیز در همین نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در میان مردم بر پایه و برمبنای تقلید بود و زبان رهبری ایشان نیز با (زبان تکلیف دینی) که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند در واقع ظهور و بروز پیدا کرد[2]. بنابراین با تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند و بدین وسیله موانع موجود بر سرراه مبارزه را مرتفع ساختند، از سوی دیگر امام (ره) معتقد بودند که امر به معروف و نهی از منکر در مسائلی که حیثیت اسلام و مسلمین در گرو آنهاست با مطلق ضرر، و لو ضرر نفسی یا حرج، رفع نمی شود و وجود حکومت طاغوت در جامعه اسلامی بزرگترین منکر و همکاری با طاغوت از انکر منکرات است و سکوت در صورتی که موجب تقویت طاغوت باشد حرام است و اعتراض و اظهار نفرت از ظالم واجب است ولو اینکه این اعتراض در رفع ظلم مؤثر نباشد[3].
بدین ترتیب امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر دینی،همراه با این جهت گیری هایی که داشتند، موجب اشاعه تفکر انقلابی و مبارزه در میان پیروان خود شدند ، همه این موارد با برخورداری ایشان از پایگاه مرجعیت شیعه امکان پذیر گردید و استمرار این تفکر در مبارزات عملی و نظری امام خمینی منجر به نفی سلطنت و خلاف شرع دانستن آن از سوی ایشان شد، امام خمینی (ره) با استفاده از پایگاه مرجعیت شیعه توانستند رژیم سلطنتی پهلوی را غیر مشروع دانسته و (حکومت اسلامی) را به عنوان طرحی جایگزین ارائه نمایند.
امام خمینی (ره) به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش به خوبی توانست به جهت گیری ها و رویکردهای انقلابی اش مشروعیت دینی بدهد و هم چنین مشروعیت رهبری انقلابی امام خمینی (ره) نه فقط به دلیل داشتن صفات شخصی ایشان بلکه مهم تر به سبب قرار گرفتن ایشان در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپردند و اطاعت از وی را بر خود فرض و واجب دانستند و فراگیر شدن رهبری امام خمینی (ره) هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن گردید چرا که وقتی امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگیر شدند مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود.
این پیشتازی و طلایه داری امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبری دینی بود که دیگر مراجعِ بنامی هم چون آیات عظام آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و دیگران به مناسبت های گوناگون و حساس انقلاب، اعلامیه صادر کردند و از نهضت امام حمایت کردند نکته مهم این است که پشتیبانی مراجع عظام تقلید از نهضت امام خمینی (ره) از جمله در آغاز نهضت چه در اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی و چه اعتراض به دستگیری امام (ره) توسط رژیم پهلوی و تلاش برای آزادی ایشان و نیز اعتراض به تبعید ایشان به ترکیه را نمی توان از خاطر برد ،هم چنین حضور مؤثر آنان در هدایت مردم در قیام نوزده دی ( که در واقع اعتراض به توهین به امام در مطبوعات توسط عوامل رژیم پهلوی بود) را نمی توان نادیده انگاشت ،مراجع عظام و آیات دیگر در شهرستان ها با نبود حضور امام در ایران، نقش مؤثری در هدایت مردم داشته و مکرراً با صدور اعلامیه حمایت و پشتیبانی خود را از حرکت امام و انقلاب اعلام داشتند یعنی با وجود این که امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبر دینی محوریت را در انقلاب و رهبری آن داشتند امّا با توجه به حضور نداشتن ایشان در ایران، مردم انقلابی با مؤیدات مراجع عظام و آیات دیگر در نقاط مختلف کشور توانستند مراحل انقلاب را به موجبات تکلیف دینی پیش ببرند و در همین راستا مراجع عظام و آیات و علمای دیگر نقش مؤثری در هدایت انقلابی و دینی مردم داشته و در بحبوحه انقلاب هم مراجع عظام با تأییدات شرعی از مبارزات و با صدور اعلامیه های متعدد بر علیه رژیم پهلوی نقش مؤثری را در حرکت عظیم انقلابی مردم و پیروزی انقلاب ایفاء کردند لکن این حمایت ها و پشتیبانی ها همه تحت شعاع رهبری انقلابی امام خمینی (ره) قرار داشت و در واقع رهبری امام (ره) در کانون توجهات و اقبال مردم قرار گرفته بود و رهبری سرآمد ایشان و شعاع هدایت و رهبری او چنان پرتو افکنی می کرد که حتی مخالفان غیر مذهبی شاه هم نمی توانستند رهبری آن را انکار نمایند ولی آنچه در این جا اهمیت دارد این است که امام خمینی (ره) با تمام ویژگی ها و عنایت های خاصی که از ناحیه خداوند بهره مند بودند، ایشان از جایگاه و پایگاه مرجعیت و رهبری دینی انقلاب اسلامی را هدایت و رهبری کردند.
تا اینکه خداوند مردم را در این انقلاب به پیروزی رساند و همین پایگاه مرجعیت و مراجع دینی بعد از پیروزی انقلاب هم در جهت استقرار نظام جمهوری اسلامی و تثبیت آن و در مقابله با توطئه ها و دشمنی ها و دشمنی هایی که بر علیه انقلاب انجام گرفت، نقش حمایت و پشتیبانی از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را استمرار دادند.
رهبری بعد از پیروزی انقلاب:
در واقع در یک نگاه اجمالی به روند حرکت جامعه و حکومت و نظام جمهوری اسلامی،در این جا می توان در قالب چند عنوان درباره نقش رهبری بعد از پیروزی انقلاب، نکاتی را یادآور شد و آن را مورد ارزیابی و مورد توجه قرار داد.
1. نقش رهبری انقلاب در حفظ جهت گیری های اصولی انقلاب و نظام
رهبری انقلاب نقش مؤثر و کلیدی و همینطور موفقی را در حفظ جهت گیری هایی چون حفظ استقلال و استقرار و تثبیت حاکمیت دین و مردم و حفظ جهت گیری عدالت و تثبیت آزادی های مشروع و رشد علمی و فرهنگی و اخلاقی و تربیتی جامعه و رسیدگی به وضعیت محرومان و مستضعفان و پیشرفت اقتصادی و بهبود وضع معیشتی مردم داشته است البته این موفقیت ها را با توجه به وجود امکانات و موانع و عدم آمادگی ها باید مورد لحاظ قرار داد که بدین لحاظ، در مجموع رهبری انقلاب را می توان در خصوص حفظ جهت گیری های اصولی انقلاب و تحقق آرمان های آن موفق دانست و اگر رهبری های داهیانه رهبری انقلاب نبود مسلماً وضعیت متفاوت و همراه با انحرافات را در انقلاب شاهد بودیم.
2. نقش رهبری در مقابله با معضلات و دفع بحران ها
در دوران بعد از پیروزی انقلاب یعنی اولین سال های استقرار نظام جمهوری اسلامی، انقلاب و نظام نوپای جمهوری اسلامی با دسیسه ها و توطئه های گوناگونی مواجه گردید. در مقاطع حساس و سرنوشت ساز انقلاب یعنی در دوران کوتاه دولت موقت و در دوران ریاست جمهوری بنی صدر وجنگ تحمیلی توطئه ها بخوبی مهار وکنترل گردید و توفیق رهبری را به وضوح در حل بحران ها و معضلات نظام که نمونه های متعددی در این چند دهه انقلاب به وقوع پیوست را بعینه می توان شاهد بود.
به وجود آمدن جنگ و تجاوزات بیگانگان به کشور و نظام نوپای جمهوری اسلامی و نقش رهبری انقلاب در بسیج مردم بر علیه تجاوزات و مدیریت دفاع از کشور و دفع متجاوز از نمونه هایی است که می تواند موفقیت رهبری انقلاب را برای ما گوشزد نماید و این موفقیت بخاطر حسن نظارت عالی رهبری انقلاب بر قوای سه گانه و دیگر نهادها بوده و تردیدی در آن راه ندارد.
3. حفظ و دفاع از حقوق مردم
آن چه در طول این سال های گذشته استنباط می شود، نشانگر التزام و تعهد عملی رهبری انقلاب و پافشاری ایشان برای تأمین حقوق همه جانبه مردم است دیدگاه های صریح امام و مکرر امام خمینی (ره) و رهبری فعلی انقلاب در باب نقش اساسی مردم در حکومت و جایگاه رای و اراده آنان در نظام جمهوری اسلامی و توجه به منافع و مصالح توده مردم در جریان امور کشور و نیز برخی اقدامات مهم و تأثیرگذار رهبری در دوران امام و رهبری کنونی، حاکی از این واقعیت است.
4. نظارت فعال بر حاکمیت
در نظام جمهوری اسلامی، رهبری علاوه بر جایگاه حکومتی که دارد همینطور از جایگاه و قدرتی معنوی و اجتماعی هم برخوردار است که آن در رأس نظام، این نقش مهم را ایفاء می کند و موجب جلب اعتماد جامعه نسبت به اقدامات و جهت گیری های حاکمیت می گردد.
در حقیقت نظارت کلان و مؤثر برحاکمیت و مراقبت برای عدم سوء استفاده از قدرت، یکی از کارکردهای مهم رهبری می باشد و در طول این چند ساله، همین نظارت فعال از سویی موجب سلامت نظام و حفظ جهت گیری های اصلی آن و از سوی دیگر موجب اعتماد مردم به قوای سه گانه و حمایت از آنان بوده است.
علاوه بر این رهبری انقلاب در هماهنگ سازی بخش های مختلف حاکمیت نقش عمده ای داشته است و همین هماهنگ سازی ها و نظارت ها زمینه مساعدی را برای برنامه ریزی های کلان و اجرای اقدامات و تصمیمات بزرگ در کشور فراهم ساخته و روند پیشرفت و رشد و توسعه را تسریع و تسهیل نمود.
5. فرهنگ سازی و مرزبانی اخلاق و دین
کارکرد معنوی، فرهنگی و تربیتی رهبری انقلاب در این چند ساله بعد از پیروزی انقلاب قطعاً از مهم ترین جنبه های تأثیرگذار رهبری شمرده می شود.
تکیه بر ارزش های انسانی و اخلاقی، تکریم و حرمت محرومان و نیازمندان، رشد معنویت و باورهای دینی و معنوی، تعمیق روحیه عزت طلبی و آزادگی در فرهنگ امروز جامعه نسبت به گذشته کاملا متحول شده است دراین باره تأثیر عمیق و گسترده ای که رهبری امام (ره) و رهبر فعلی انقلاب هم در کلام و هم در رفتار بر جامعه داشته و دارند واقعیت و حقیقتی غیر قابل انکار است پیام ها و سخنرانی ها و سلوک امام و رهبری فعلی انقلاب تأثیر عمیقی را در باورها و نگاه های معنوی و اخلاقی در جامعه داشته و دارد و رهبری انقلاب همواره خط مشی ها و سر مشق های معنوی و اخلاقی را برای جامعه ترسیم کرده است و عمق و اتقان و استحکام لازم را در نگاه های معنوی و باورهای دینی ایجاد کرده است.
در مجموع با ذکر و یادآوری این چند عنوان، در خصوص نقش رهبری انقلاب تنها اجمالی از هدایت ها و رهبری های مؤثر مرجعیت و رهبری دینی در انقلاب و بعد از آن را در این جا مورد اشاره قرار دادیم لکن تفصیل مطالب درباره نقش مرجعیت و رهبری دینی را باید از یکایک صفحات تاریخ انقلاب اسلامی جستجو نمود و آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد که در این نوشتار و در این فرصت مجالی برای آن نیست.
پاورقی ها:
[1]. ر.ک: حمید عنایت، انقلاب در ایران، ترجمه مینا منتظر لطف، فرهنگ و توسعه، شماره 4، سال 1979، ص8.
[2]. ر.ک: جلیلی، سید هدایت، نهاد مرجعیت در دوران نهضت و نظام، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه های (آن)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ج2، ص253
[3]. ر.ک: امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله، قم، انتشارات اسماعیلیان، ج1، ص472 482.
- [سایر] تاکنون رهبری و مرجعیت دینی در انقلاب اسلامی و تداوم آن چه نقشی داشته اند؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] به نظر شما جنبش دانشجویی در ایجاد و تداوم انقلاب اسلامی چه نقشی ایفا کرده است؟
- [سایر] با توجه به وصیت نامه حضرت امام(ره) دلایل ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی ایران چیست؟
- [سایر] آیا بحث ولایت فقیه بعد از انقلاب به وجود آمده و تداوم انقلاب اسلامی بدون آن ممکن نبوده است؟
- [سایر] روحانیت در شکل گیری انقلاب اسلامی چه نقشی داشته است؟
- [سایر] روحانیت در شکل گیری انقلاب اسلامی چه نقشی داشته است؟
- [سایر] اسلام در تکوین و پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی دارد؟
- [سایر] انقلاب اسلامی در گشودن راه برای احیای تمدن اسلامی چه نقشی داشته و در آینده چه نقشی میتواند داشته باشد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .در صورت احتمال زوال برخی از شرایط صحت تقلید, یا احتمال عوض شدن فتوای مرجع, میتوان به فتوای سابق او عمل کرد و جستجو لازم نیست؛ چنانچه بعداً ثابت شود که فتوای مرجع تقلید یا شرایط او عوض شده بود, باید نسبت به گذشته, مطابق فتوای جدید یا فتوای مرجع جدید عمل کرد.
- [آیت الله بهجت] شخصی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده، ولی در بعضی از فتاوی ( از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هرمسأله دیگر ) به مرجع دوم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوم، در صورت بقاء، نمی تواند در این مسائل به مرجع اول برگردد ولی می تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مرجع تقلید باید مجتهد، زنده،بالغ، عاقل، مرد، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد و در فهمیدن احکام خدا از منابع دینی، هیچ مجتهدی از او داناتر ( یعنی ماهرتر) نباشد و بنا بر احتیاط لازم، مبتلا به حب دنیا نباشد. جواز تقلید زنان از زن مجتهدی که هیچ مجتهدی از او اعلم نباشد، بعید نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مرجع تقلید در مسألهای فتوا دهد و پیش از آن یا پس از آن احتیاط کند، مثلاً بفرماید )نماز جمعه در روز جمعه کافی است و احتیاطاً چهار رکعت ظهر را هم بخواند( که آن را احتیاط مستحب گویند مقلّد او نمیتواند به فتوای مرجع دیگر عمل کند, مگر آنکه فتوای مرجع دیگر به احتیاطْ نزدیکتر باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در مسأله به فتوای مرجع تقلیدی عمل کرد و بعد از وفات وی در همان مسأله به فتوای مجتهد مطلق زنده رفتار نمود، دوباره نمیتواند آن را برابر فتوای مرجع متوفّا انجام دهد, مگر آنکه مجتهد مطلقِ زنده, در آنمسأله, فقط احتیاط کرده و مقلّد مدتی برابر آن عمل کرده باشد; در این حال, مقلّد میتواند دوباره به فتوای مرجع متوفّا رفتار کند.
- [آیت الله مظاهری] در زمانی که در اعلمیّتِ مجتهدین اختلاف باشد یا مجتهدِ اعلم وجود نداشته باشد، مکلّف میتواند از هر مجتهدِ جامع الشرایطی تقلید کند. همچنین در چنین شرایطی از دو مرجع و یا بیشتر میشود تقلید کرد و رجوع از مرجعی به مرجع دیگر نیز جایز است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] وقتی فتوای مرجع تقلید تغییر کرد عمل کردن مقلّد به فتوای قبلی جایز نیست ولی اگر فتوای قبلی مطابق احتیاط باشد عمل به آن بنابر احتیاط مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی بخواهد وجوهات شرعیّه¬ی خود را به مجتهدی که از او تقلید نمی کند بدهد در صورتی جایز است که مرجع تقلیدش اجازه دهد.
- [آیت الله سیستانی] صحت جُعاله، اجاره، حواله و دیگر معاملات مشروعی که در بانکهای دولتی در کشورهای اسلامی رایج است، نیازمند به اجازه حاکم شرع است، و بدون اجازه او این معاملات صحیح نیست، و همچنین است معاملات مشروعی که در بانکهای مشترک بین دولت و مردم در کشورهای اسلامی رایج است که نسبت به سهم دولت، صحّت معاملات متوقف بر اجازه حاکم شرع (مرجع) است.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه برای مقلّد مطلبی پیش آید که فتوای مرجع تقلید خود را در آن باره نمیداند, اگر ممکن است, صبر کند تا فتوای مرجع او معلوم شود و اگر صبر ممکن نیست, مانند آنکه در اثنای نماز مسألهای پدید آمد که حکم آن را نمیداند, در صورت امکان احتیاط، برابر آن عمل نماید و در صورت عدم امکانِ احتیاط، اگر انجام دادن عملْ محذوری ندارد, آن را به پایان برساند, پس ازآگاهی به فتوای مرجع، اگر فتوا مخالف عمل بود, باید آن را دوباره انجام دهد.