شروع انقلاب ما هم شباهت به شروع انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله داشته و هم به آغاز امامت علی علیه السّلام شبیه بوده اما در ادامه ،نه به دوران پیغمبر صلی الله علیه و آله و نه به دوران حضرت علی علیه السّلام شباهت دارد، نکاتی در این مقایسه با امعان نظر به دست میآید که برای عبرت مفید میباشد. دوران جاهلیت نقطه اوج دوری مردم آن زمان از واقعیت و فاصله گرفتن از دین و فرورفتن در گمراهی و بدعتها بود و ظلم و ستم سران و بزرگان قبائل عرب نسبت به زیردستان و اقشار ضعیف جامعه بیداد می کرد. ثروت پرستی و مال اندوزی توانگران موجب فقروفلاکت بسیاری ازمردم شده بود. فساد و تباهی، فقر و بیچارگی مردم به اعلا درجه خود رسیده بود که همه اینها زمینه وقوع یک دگرگونی و انقلابی را ایجاب میکرد.خدای حکیم منت نهاده و در همین زمان پیغمبر خود را برای هدایت و اجرای عدالت و رساندن مردم به سعادت دنیا و آخرت مبعوث میکند، اولین گروهی که به او ایمان آورده کسانی هستند که طالب حقیقت، تشنة عدالت بوده و دارای ضمیری پاک و خداپرست میباشند، از قبیل علی علیه السّلام ، حضرت خدیجه، ابوطالب علیه السّلام و گروه دوم مردم فقیر و ستمدیده که از ظلم ستمگران مکه به ستوه آمدهاند و ندای عدالت خواهی، آزادی، برابری و برادری را لبیک گفته و به پیغمبر روی میآورند؛ اما دشمنان پیامبر و اسلام برای خاموش کردن این ندا شروع به مقابله کردند،وقتی تطمیع و تهدید و توطئه کاری از پیش نبرد، پیغمبر و یارانش را به شعب ابیطالب تبعید کرده و با نهایت شقاوت و قساوت تصمیم به قتل فرستاده خدا میگیرند، غافل از این که (و مکروا و مکرالله و الله خیرُ الماکرین)[1] دوره قبل از انقلاب نیز که نقطه اوج سیاهی و پلیدی شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله ظلم و ستم بود، جنایت و دوری از خدا را به جائی رساندند که تلاش میکردند، با نام قانون و آزادی انسان ها را خام کرده و ریشه اسلام و خداپرستی، عدالت خواهی را خشکانده و اگر بتوانند هیچ نامی از اسلام باقی نماند،یا اگر بماند هیچ اثری نداشته باشد، آن چنان ظلم و ستمی بر این مردم وارد آوردند که صدای خرد شدن استخوان های قشر ضعیف جامعه گوش فلک و گوش شنوای هر انسان آزادمردی را آزار میداد .این همه ظلم و ستم نتیجه خواسته های نفسانی شاه و درباریان و دوستان بیگانه و شهوتپرستشان و خوشگذرانی های آن طاغوتیان حقیقتستیز بود که برای رسیدن به امیال خود و از بین بردن موانع آنها که یکی از این موانع دین بود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند .لذا برای نابودی دین وغیرت ،ترویج: فساد، عیاشی، اعتیاد، اختلاف و تفرقه، رواج مسائل خرافی، تجمل پرستی و... را در جامعه به سرحد خود رسانده بودند؛تا جائی این جامعه را دچار پستی و بیاعتباری کردند که حق کاپیتولاسیون و حق توحش برای بیگانگان در نظر گرفتند. یک نوع جاهلیت مدرن بارنگ ولعاب پیشرفت و علم و اطلاعات را بطور منظم و با برنامهای برجامعه مسلط کرده بودند. در چنین زمانی افکار الهام گرفته از دین، قرآن و خواستار عدالت و آزادی که در سرلوحه آنها فکر بیدار روحانی مجاهد و فقیه آگاه به زمان و نائب امام زمان (عج) حضرت امام خمینی (ره)بود ،ندای حقانیت و عدالت پیغمبر صلی الله علیه و آله را دوباره سرداده و دینی را که در سطح جامعه به خاموشی گرائیده و ظالمان برای به فراموشی سپردن آن برای همیشه ،همت گمارده بودند در رگ های مسلمانان به جریان انداخت، ستمگران و طاغوتیان حقیقت ستیز برای خاموش کردن این ندا به تکاپو افتاده، به هر حربهای متمسک شدند از تبعید و تهدید تا زندان و شکنجه و اعدام، اما این مردم ستمدیده و زجرکشیده همانند دوران پیغمبر صلی الله علیه و آله ، نه تنها با این اعمال، دست از یاری امام برنداشتند، بلکه روز بروز ایمان آنها بیشتر شد. تبعید امام مانند هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله از مکه، نقطه عطفی در روند انقلاب بود.همانطورکه بعدازهجرت، طرفداران پیغمبر هر روز بر تعدادشان افزوده میشد،ومشرکان تحمل نکرده و عرصه را بر آنها تنگ تر کرده و دست به غارت اموال آنها و تصاحب خانههای مسلمانان و بیرون کردن آنها و شهادت عده ای کردند. بعد ازتبعیدامام نیز همین روند جاری بوده و در نهایت بین انقلابیون و عُمّال رژیم منحوس پهلوی درگیریهای خیابانی، تظاهرات و کشتار مردم توسط طرفداران دربار صفحه تازهای از انقلاب را ورق زد. حکومت تا بن دندان مسلح طاغوت مانند طاغوتیان زمان پیغمبر بخاطر داشتن مال وآلات و اسباب جنگی هیچگاه فکر شکست را به خود راه نمیدادند و به قدرتشان مغروربودند و همچنین شیطان بزرگ زمان، یعنی آمریکا برنامهریز و حامی طاغوتیان این زمان بود،با این همه؛ همان گونه که مشرکان مکه شکست خوردند، شاه و درباریان هم شکست خورده به خاک ذلت و خواری افتاده و فرار را برقرار ترجیح دادند. درهردو انقلاب عده زیادی کشته شده و در خون خود غلطیدند، و این باعث شد تا آتش کینه نسبت به ظالمین در دل مردم شعلهورتر شده و کاخ ستم را بسوزاند و پیروزی را رقم بزند. انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و امام به پیروزی رسید، پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد مکه و امام واردکشور شد (انّا فتحنا لک فتحاً مبیناً)؛[2]و وعد الهی (ان تنصرُ الله ینصرکُم و یثبّت اقدامکُم)[3] محقق شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، منافقین وگروهای غیراسلامی، همانند طلقاء[4]بعد ازفتح مکه، بخاطرحفظ موقعیت خود وکسب قدرت ،تظاهربه همراهی باخط امام وحرکت انقلابی مردم می کردند و از فرصت به دست آمده به نفع خود سوء استفاده میکردند و دست به توطئه، فتنهگری و آشوب میزدند و با دشمنان خارجی اسلام و انقلاب همدستی کرده و برای از بین بردن اسلام و انقلاب تلاش میکردند که به لطف خدا و درایت الهی وپیامبرگونه امام (ره) تمام این توطئهها شکست خورده و اسلام و انقلاب اسلامی مستحکم و استوارتر شد.همانگونه که در صدر اسلام تمام دشمنان همدست شده جنگ احزاب راه انداختند تا ریشه اسلام را بخشکانند، در دوران ماهم تمام دشمنان انقلاب ،دشمن بعثی را برانگیخته و حمایت کردند تا با جنگ تحمیلی کار انقلاب را خاتمه دهند، اما نتیجه این جنگ ها جز پیروزی، اتحاد و پیشرفت برای اسلام و مسلمانان نبود و انقلاب در تمام جهان شناختهتر شد و همان گونه که انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله اسلام را به اقصی نقاط جهان منتشر کرد ، انقلاب ایران نیز اسلام و آزادی حقیقی را به جهان شناساند و منشأ بیداری و عدالتخواهی مردم ستمدیده جهان گردید. آنچه که انقلاب ما را در مراحل بعد از تثبیت، از انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله جدا میکند، این است که آن مردم با رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله دریک امتحان بزرگ، مردود شده و شکست خوردند و در امر جانشینی پیغمبر صلی الله علیه و آله بخاطر کینه جاهلیت که هنوز در دل آنها مانده بود، علی علیه السّلام را کنار گذاشتند و از حرف پیغمبر عدول کرده و و بنای تفرقه و اختلاف را پایهگذاری کردند، امّا مردم ما بعد از رحلت امام نه تنها از ولایت امر عدول نکردند، بلکه همه به ولایت فقیه و هدایت ها و رهبری آن روی آورده و فریب تبلیغات بیگانگان مبنی برشکست انقلاب با رحلت امام، را نخوردند و از این مرحله پیروز بیرون آمدند . امروز هم گرچه از دوران امام و انقلاب چند دهه می گذرد، ولی مردم همچنان محکم و استوار بر مبانی انقلاب و تبعیت از ولایت فقیه اصرار داشته و دارند و از امتحانات الهی سربلند بیرون آمده و شعار ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند را سر داده و به آن عمل میکنند هم درمرحله انتخاب جانشینی امام (ره) مردم کشور ما از امتحان سربلند و پیروز بیرون آمدند و هم در مرحله پیروی از جانشین امام. پاورقی ها: [1] . آل عمران/54. [2] . فتح/1. [3] . محمد/47. [4] . طلقاء بعد از فتح از مکه همان معاویه و ابوسفیان و همانند آن بودند که پیامبر (ص) از مجازاتشان چشم پوشی کرد و آن ها را رها و آزاد نمود.
شروع انقلاب ما هم شباهت به شروع انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله داشته و هم به آغاز امامت علی علیه السّلام شبیه بوده اما در ادامه ،نه به دوران پیغمبر صلی الله علیه و آله و نه به دوران حضرت علی علیه السّلام شباهت دارد، نکاتی در این مقایسه با امعان نظر به دست میآید که برای عبرت مفید میباشد.
دوران جاهلیت نقطه اوج دوری مردم آن زمان از واقعیت و فاصله گرفتن از دین و فرورفتن در گمراهی و بدعتها بود و ظلم و ستم سران و بزرگان قبائل عرب نسبت به زیردستان و اقشار ضعیف جامعه بیداد می کرد. ثروت پرستی و مال اندوزی توانگران موجب فقروفلاکت بسیاری ازمردم شده بود. فساد و تباهی، فقر و بیچارگی مردم به اعلا درجه خود رسیده بود که همه اینها زمینه وقوع یک دگرگونی و انقلابی را ایجاب میکرد.خدای حکیم منت نهاده و در همین زمان پیغمبر خود را برای هدایت و اجرای عدالت و رساندن مردم به سعادت دنیا و آخرت مبعوث میکند، اولین گروهی که به او ایمان آورده کسانی هستند که طالب حقیقت، تشنة عدالت بوده و دارای ضمیری پاک و خداپرست میباشند، از قبیل علی علیه السّلام ، حضرت خدیجه، ابوطالب علیه السّلام و گروه دوم مردم فقیر و ستمدیده که از ظلم ستمگران مکه به ستوه آمدهاند و ندای عدالت خواهی، آزادی، برابری و برادری را لبیک گفته و به پیغمبر روی میآورند؛ اما دشمنان پیامبر و اسلام برای خاموش کردن این ندا شروع به مقابله کردند،وقتی تطمیع و تهدید و توطئه کاری از پیش نبرد، پیغمبر و یارانش را به شعب ابیطالب تبعید کرده و با نهایت شقاوت و قساوت تصمیم به قتل فرستاده خدا میگیرند، غافل از این که (و مکروا و مکرالله و الله خیرُ الماکرین)[1]
دوره قبل از انقلاب نیز که نقطه اوج سیاهی و پلیدی شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله ظلم و ستم بود، جنایت و دوری از خدا را به جائی رساندند که تلاش میکردند، با نام قانون و آزادی انسان ها را خام کرده و ریشه اسلام و خداپرستی، عدالت خواهی را خشکانده و اگر بتوانند هیچ نامی از اسلام باقی نماند،یا اگر بماند هیچ اثری نداشته باشد، آن چنان ظلم و ستمی بر این مردم وارد آوردند که صدای خرد شدن استخوان های قشر ضعیف جامعه گوش فلک و گوش شنوای هر انسان آزادمردی را آزار میداد .این همه ظلم و ستم نتیجه خواسته های نفسانی شاه و درباریان و دوستان بیگانه و شهوتپرستشان و خوشگذرانی های آن طاغوتیان حقیقتستیز بود که برای رسیدن به امیال خود و از بین بردن موانع آنها که یکی از این موانع دین بود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند .لذا برای نابودی دین وغیرت ،ترویج: فساد، عیاشی، اعتیاد، اختلاف و تفرقه، رواج مسائل خرافی، تجمل پرستی و... را در جامعه به سرحد خود رسانده بودند؛تا جائی این جامعه را دچار پستی و بیاعتباری کردند که حق کاپیتولاسیون و حق توحش برای بیگانگان در نظر گرفتند. یک نوع جاهلیت مدرن بارنگ ولعاب پیشرفت و علم و اطلاعات را بطور منظم و با برنامهای برجامعه مسلط کرده بودند. در چنین زمانی افکار الهام گرفته از دین، قرآن و خواستار عدالت و آزادی که در سرلوحه آنها فکر بیدار روحانی مجاهد و فقیه آگاه به زمان و نائب امام زمان (عج) حضرت امام خمینی (ره)بود ،ندای حقانیت و عدالت پیغمبر صلی الله علیه و آله را دوباره سرداده و دینی را که در سطح جامعه به خاموشی گرائیده و ظالمان برای به فراموشی سپردن آن برای همیشه ،همت گمارده بودند در رگ های مسلمانان به جریان انداخت، ستمگران و طاغوتیان حقیقت ستیز برای خاموش کردن این ندا به تکاپو افتاده، به هر حربهای متمسک شدند از تبعید و تهدید تا زندان و شکنجه و اعدام، اما این مردم ستمدیده و زجرکشیده همانند دوران پیغمبر صلی الله علیه و آله ، نه تنها با این اعمال، دست از یاری امام برنداشتند، بلکه روز بروز ایمان آنها بیشتر شد. تبعید امام مانند هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله از مکه، نقطه عطفی در روند انقلاب بود.همانطورکه بعدازهجرت، طرفداران پیغمبر هر روز بر تعدادشان افزوده میشد،ومشرکان تحمل نکرده و عرصه را بر آنها تنگ تر کرده و دست به غارت اموال آنها و تصاحب خانههای مسلمانان و بیرون کردن آنها و شهادت عده ای کردند.
بعد ازتبعیدامام نیز همین روند جاری بوده و در نهایت بین انقلابیون و عُمّال رژیم منحوس پهلوی درگیریهای خیابانی، تظاهرات و کشتار مردم توسط طرفداران دربار صفحه تازهای از انقلاب را ورق زد. حکومت تا بن دندان مسلح طاغوت مانند طاغوتیان زمان پیغمبر بخاطر داشتن مال وآلات و اسباب جنگی هیچگاه فکر شکست را به خود راه نمیدادند و به قدرتشان مغروربودند و همچنین شیطان بزرگ زمان، یعنی آمریکا برنامهریز و حامی طاغوتیان این زمان بود،با این همه؛ همان گونه که مشرکان مکه شکست خوردند، شاه و درباریان هم شکست خورده به خاک ذلت و خواری افتاده و فرار را برقرار ترجیح دادند. درهردو انقلاب عده زیادی کشته شده و در خون خود غلطیدند، و این باعث شد تا آتش کینه نسبت به ظالمین در دل مردم شعلهورتر شده و کاخ ستم را بسوزاند و پیروزی را رقم بزند. انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و امام به پیروزی رسید، پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد مکه و امام واردکشور شد (انّا فتحنا لک فتحاً مبیناً)؛[2]و وعد الهی (ان تنصرُ الله ینصرکُم و یثبّت اقدامکُم)[3] محقق شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، منافقین وگروهای غیراسلامی، همانند طلقاء[4]بعد ازفتح مکه، بخاطرحفظ موقعیت خود وکسب قدرت ،تظاهربه همراهی باخط امام وحرکت انقلابی مردم می کردند و از فرصت به دست آمده به نفع خود سوء استفاده میکردند و دست به توطئه، فتنهگری و آشوب میزدند و با دشمنان خارجی اسلام و انقلاب همدستی کرده و برای از بین بردن اسلام و انقلاب تلاش میکردند که به لطف خدا و درایت الهی وپیامبرگونه امام (ره) تمام این توطئهها شکست خورده و اسلام و انقلاب اسلامی مستحکم و استوارتر شد.همانگونه که در صدر اسلام تمام دشمنان همدست شده جنگ احزاب راه انداختند تا ریشه اسلام را بخشکانند، در دوران ماهم تمام دشمنان انقلاب ،دشمن بعثی را برانگیخته و حمایت کردند تا با جنگ تحمیلی کار انقلاب را خاتمه دهند، اما نتیجه این جنگ ها جز پیروزی، اتحاد و پیشرفت برای اسلام و مسلمانان نبود و انقلاب در تمام جهان شناختهتر شد و همان گونه که انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله اسلام را به اقصی نقاط جهان منتشر کرد ، انقلاب ایران نیز اسلام و آزادی حقیقی را به جهان شناساند و منشأ بیداری و عدالتخواهی مردم ستمدیده جهان گردید.
آنچه که انقلاب ما را در مراحل بعد از تثبیت، از انقلاب پیغمبر صلی الله علیه و آله جدا میکند، این است که آن مردم با رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله دریک امتحان بزرگ، مردود شده و شکست خوردند و در امر جانشینی پیغمبر صلی الله علیه و آله بخاطر کینه جاهلیت که هنوز در دل آنها مانده بود، علی علیه السّلام را کنار گذاشتند و از حرف پیغمبر عدول کرده و و بنای تفرقه و اختلاف را پایهگذاری کردند، امّا مردم ما بعد از رحلت امام نه تنها از ولایت امر عدول نکردند، بلکه همه به ولایت فقیه و هدایت ها و رهبری آن روی آورده و فریب تبلیغات بیگانگان مبنی برشکست انقلاب با رحلت امام، را نخوردند و از این مرحله پیروز بیرون آمدند .
امروز هم گرچه از دوران امام و انقلاب چند دهه می گذرد، ولی مردم همچنان محکم و استوار بر مبانی انقلاب و تبعیت از ولایت فقیه اصرار داشته و دارند و از امتحانات الهی سربلند بیرون آمده و شعار ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند را سر داده و به آن عمل میکنند هم درمرحله انتخاب جانشینی امام (ره) مردم کشور ما از امتحان سربلند و پیروز بیرون آمدند و هم در مرحله پیروی از جانشین امام.
پاورقی ها:
[1] . آل عمران/54.
[2] . فتح/1.
[3] . محمد/47.
[4] . طلقاء بعد از فتح از مکه همان معاویه و ابوسفیان و همانند آن بودند که پیامبر (ص) از مجازاتشان چشم پوشی کرد و آن ها را رها و آزاد نمود.
- [سایر] دوران انقلاب ما و بعد از آن چه شباهت هایی با دوران پیامبر اکرم(ص) دارد؟
- [سایر] دوران انقلاب ما و بعد از آن چه شباهت هایی با دوران پیامبر اکرم(ص) و عصر امامت حضرت علی -علیه السلام- داشته است؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] دیدگاه قرآن در سوره ضحی پیرامون دوران کودکی حضرت محمّد (ص) چیست؟
- [سایر] آیا دوران حیات پیامبر اکرم(ص) نیز جبرئیل یا فرشتگان دیگری به حضور حضرت فاطمه(س) می آمدند؟
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] برای اولین بار چه کسی حضرت محمد (ص) را یا رسول الله خطاب کرد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)