اقتصاد ایران در دوره رضا شاه: دوره سلطنت رضا شاه یکی از تیرهترین دورانهای استبداد و سرکوب در تاریخ ایران است. اگر رضا خان به یکی از دولت مردانی که سالها به وی خدمت کرده بود خشم میگرفت. او میفهمید که زمان مرگش فرا رسیده است و لذا همة امور کشور باید طوری برنامه ریزی میشد که به سود رضا شاه باشد و برنامههای اقتصادی ایران در این دوره نیز اغلب به نفع دربار و حامیان دربار بود. اقتصاد ایران بر پایه کشاورزی و دامداری و برخی صنایع از جمله نفت را شامل میشد که در این دوره به خاطر برنامههای نا کارآمد درباری از رشد و توسعه برخوردار نبودند بلکه در رکود و در حد بسیار پائین بود. در دوره رضا شاه در زمینه کشاورزی موقعیت زمین داران بزرگ تقویت شد و سطح زندگی روستایی سقوط کرد. سلطة طبقات بالا بر دادگاهها و سازمانهای دولتی باعث لغو مالکیت کشاورزان بر زمین هایی شد که روی آن کار میکردند. در این دوره حدود 95 تا 98 درصد کشاورزان بدون زمین بودند. در حالی که درآمد ریالی طبقات محروم بین سالهای 1307 1320 ش تقریباً ثابت بود و بودجه دولت بیشتر از 11 برابر گردید.[1] رضا شاه نه تنها موقعیت زمینداران بزرگ را تقویت کرد، بلکه با اختصاص تعدادی از کارخانههای دولتی به خود و ضبط زمین های باارزش از جمله مقادیر وسیعی از زمین های سواحل خزر، حدود 44 هزار سند مالکیت به نام خود صادر کرد و طی چند سال آن نظامی فقیر به یک ثرتمند بزرگ تبدیل شد.[2] از جمله منابع درآمدی ایران دامداری بود که رضا خان با اسکان اجباری ایلات و عشایر این صنعت را رو به نابودی برد و عشایر اسکان یافته که منبع درآمدی خود را از دست داده بودند به یکی از فقیرترین اقشار جامعه تبدیل شدند.[3] در دوره رضا شاه، شبکه حمل و نقل گسترش یافت و این امر از یک سو برای فروش محصولات خارجیها بود که گسترش راهها را تشویق میکردند و از سوی دیگر این راهها به ویژه راه آهن بیشتر وسیلهای برای حصول امنیت در زمینه اعمال کنترل سیاسی، اقتصادی و نظامی دولت بود امّا هزینة احداث شبکة راه آهن کشور و راههای زمینی بیشتر از جیب فقرا پرداخت شد.[4] در این رابطه جان فوران معتقد است: توجه رضا شاه به ایجاد صنایع کارخانهای کمتر از ایجاد راهها بود طوری که در طول سالهای سلطنت وی میزان کل سرمایه گذاری دولت در صنایع با میزان سرمایه گذاری در راه آهن برابر بود.[5] رضا شاه و بسیاری از زیر دستانش از بنگاههای اقتصادی تحت سرپرستی دولت سودهای کلان بردند. به علاوه شکی وجود ندارد که هزینة ایجاد بنگاههای اقتصادی بطور عمده از جیب مردم فقیر و بیشتر به نفع یک بورژوازی مرفه پرداخت شد.[6] منبع درآمدی دیگر ایران در این دوره عبارت بود از نفت که اغلب دولتهای بیگانه از جمله انگلیس آن را به غارت میبرد و استبداد رضا خان به حدی بود که حتی در برابر قراردادهای که با خارجیان میبست و ثروت ملی را به دست بیگانگان میسپرد کسی را جرأت اعتراض و دفاع از ثروت ملی نبود وقتی که قراردادی به امضاء میرسید (قرارداد 1933 م بین ایران و انگلیس) و مجلس هم آنرا تصویب میکند رضا خان دستور میدهد که پس از آن به هیچ وجه از نفت و قرارداد بحث نشود نه در مطبوعات و نه در مجلس در حالی که رضا خان با سوزاندن و از بین بردن پرونده نفت و تمدید قرارداد به مدت طولانی منابع ملی را به غارتگران سپرد.[7] بنابراین در دوره رضا خان اقتصاد ایران در زمینه کشاورزی بر اساس ارباب و رعیتی بود و در زمینه تجارت نیز رضا خان طرحی ریخته بود که تجارت در اختیار دولت قرار گرفت. و احداث راههای شوسه و راه آهن در دوره رضا خان هر چند که با هدف تسهیل در حمل و نقل کالا صورت گرفت ولی بیشتر از اینکه به درد اقتصاد ایران چاره کند به ارتش رضا خان و قوای خارجی کمک میکرد تا از غرب به جنوب به آسانی رفت و آمد کنند. در زمینه نفت نیز دست غارتگران آنقدر باز بود که هیچ قدرت و نهادی حق دخالت نداشت و مبادلات نفتی در انحصار شرکتهای خارجی و افراد خاص سلطنتی بود. این روند در اقتصاد ایران بعد از عزل رضا شاه و آمدن محمد رضا همچنان ادامه داشت در این دوره در زمینه کشاورزی باید گفت از کل سرزمین ایران حدود 55 درصد خشک و بیحاصل و غیر قابل استفاده بود 30 درصد جنگل و مرتع بود و تنها 12 درصد قابل زراعت بود از این مقدار هم 6 درصد به دلیل تدوام روشهای زراعت سنتی به زیر کشت نمیرفت و به این ترتیب 6 درصد به طور دائمی کشت میشد.[8] به لحاظ سنتی مالکان زمین ها را جامعه درباریان، مالکان قدیمی، رؤسای قبایل (عشایر) و تجاری که زمین های را خریداری کرده بودند تشکیل میدادند. بدین ترتیب اقتصاد ایران در دورة پهلوی به خاطر تکیه بر نفت تک محصولی شده بود و کشاورزی از رونق افتاده بود و ایران در محصولات اساسی کشاورزی و صنعتی کاملاً وابسته به خارج بود. لذا با ورود اندکی تأسیسات صنعتی به کشور و توسعه یافتن شهر نشینی در این دوره منجر به رکود و توقف پیشرفت کشاورزی بود و نیروی جوان روستاها که در روستا از اربابان و صاحبان زمین ها دلخوشی نداشتند جذب صنایع نوپای شهری شده و نیروی کار در روستاها بشدت کاهش یافت و این امر نیز به رکود کشاورزی میانجامید. چنانچه نفت از مسایل جنجال برانگیز دهة 20 بود و با افشای آمار درآمد شرکت نفت مبنی بر اینکه شرکت کمتر از 15 درصد سود خالص خود را به ایران پرداخته است و تنها میزان مالیات پرداختی به دولت انگلیس چند برابر مبلغ پرداخت شده به ایران است[9] میباشد. وقتی ماهیت استعماری انگلیس و شرکت نفت مشخص شد مطالبات و اعتراضات عمومی مردم با رهبری های آیت الله کاشانی و تلاش برخی ازنمایندگان موجب گردید تا در نهایت ملی شدن صنعت نفت که سرمایه ایران و ایرانیان بود در مجلس به تصویب رسید. ولی با سنگ اندازی عدهای وطن فروش که در رأس آنها شاه و دربار حضور داشت و هم چنین اختلاف بین نیروهای مذهبی و دیگر سیاسیون و دخالت آمریکا و انگلیس ، این نهضت به شکست انجامید و بعد از آن علی رغم کمکهای خارجی و درآمد نفت در سالهای پایانی 1330 ش وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت نهاد. که علت اصلی آن سوء مدیریت و فساد حاکم بر سیستم سیاسی و روی آوردن به پروژههای نمایشی تبلیغاتی بود که ایران را از رشد اقتصادی باز میداشت.[10] از آنجائیکه مهمترین صنعت ایران در این دوره نفت بود، و هر چند در نظر اول چنین به نظر میرسید که این ماده خام اولیه میتواند زمینه ساز و موتور توسعه صنعتی کشور باشد. ولی حق الحاق ایران به سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در سال 1349 و افزایش شدید قیمت آن در اوایل دهه 1350 که عواید نفتی دولت را به شدت افزایش داد نشان داد که تأثیر نفت در روند توسعه صنعتی خود معلول عوامل دیگری است.[11] که دولت پهلوی یارای آن را نداشت یا نخواست از این استفاده کند. از مهمترین ویژگیهای اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران در سالهای 1948 1950 م وجود تجاوز خواهی سرسختانه امپریالیسم امریکا در این کشور بود چرا که امریکا با سیاستی که در ایران در پیش گرفته بود و با امضای قراردادهای به اصطلاح توسعه اقتصادی و ... در ایران مستشاران خود را به ایران گسیل میداشت و آنها میبایست روی تولیدات صنایع و معادن ساختمان راهها، ارتباطات، راههای آهن، کشاورزی، برق ... امور مالی و خرید لوازم و تأسیات های مهم اقتصادی ایران نظارت کامل میداشتند و در عوض واردات کالای امریکا به ایران سرسام آور بود و تقریباً واردات امریکا به ایران 20 برابر واردات ایران به امریکا بود.[12] بنابراین در این دوره نیز با وجود اینکه اصلاحاتی در زمینه کشاورزی با عنوان اصلاحات ارضی صورت گرفت ولی همه اینها با هدف به انجام رساندن مانوری سیاسی برای جلب نظر روستائیان و کاستن از قدرت و نفوذ مالکان بود و در زمینه صنعت و نفت نیز هر چند صنعت نفت ملی شد ولی استعماری جدید جایگزین استعمار پیر شد و با وجود افزایش درآمد نفتی در دهههای 30 تا 50 ولی همه این درآمدها صرف برنامههای ضد دینی و ملی درباریان میشد و کمتر در تأسیسات زیر بنائی و اجتماعی میشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. پنجاه سال نفت ایران، مصطفی فاتح. پاورقی ها: [1] . جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی چرایی و چگونگی، قم، گروه نشر معارف، چاپ 23، 1381، ص 54. [2] . جامی، گذشته چراغ راه است تاریخ ایران در فاصله دو کودتا، تهران، ققنوس، چاپ چهارم، 1362. ص 111. [3] . سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، انتشارات اسلامی، چاپ سوم، (بی تا)، ص 237. [4] . حسین مکی، کتاب سیاه سالهای نهضت ملی، ج 5، تهران، علمی، 1377، صص 157 155. [5] . جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، 1377، ص 308. [6] . نیکی، کدی، ریشههای انقلاب اسلامی، ترجمه عبد الرحیم گواهی، تهران، قلم، 1369، صص 161 157. [7] . مدنی، پیشین، ص 239. [8] . فرد هالبدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری، ترجمه فضل الله نیک آئین، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1358، ص 114. [9] . انقلاب اسلامی، پیشین، ص 61. [10] . کاتوزیان، همایون، مصدق و نبرد قدرت در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، 1372، ص 257. [11] . هالیدی، پیشین، صص 156 147. [12] . جمعی از مستشرقین، تاریخ ایران از زمان باستان تا به امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، پویش، چاپ اول، 1359، ص 512.
اقتصاد ایران در دوره رضا شاه:
دوره سلطنت رضا شاه یکی از تیرهترین دورانهای استبداد و سرکوب در تاریخ ایران است. اگر رضا خان به یکی از دولت مردانی که سالها به وی خدمت کرده بود خشم میگرفت. او میفهمید که زمان مرگش فرا رسیده است و لذا همة امور کشور باید طوری برنامه ریزی میشد که به سود رضا شاه باشد و برنامههای اقتصادی ایران در این دوره نیز اغلب به نفع دربار و حامیان دربار بود.
اقتصاد ایران بر پایه کشاورزی و دامداری و برخی صنایع از جمله نفت را شامل میشد که در این دوره به خاطر برنامههای نا کارآمد درباری از رشد و توسعه برخوردار نبودند بلکه در رکود و در حد بسیار پائین بود.
در دوره رضا شاه در زمینه کشاورزی موقعیت زمین داران بزرگ تقویت شد و سطح زندگی روستایی سقوط کرد. سلطة طبقات بالا بر دادگاهها و سازمانهای دولتی باعث لغو مالکیت کشاورزان بر زمین هایی شد که روی آن کار میکردند. در این دوره حدود 95 تا 98 درصد کشاورزان بدون زمین بودند. در حالی که درآمد ریالی طبقات محروم بین سالهای 1307 1320 ش تقریباً ثابت بود و بودجه دولت بیشتر از 11 برابر گردید.[1]
رضا شاه نه تنها موقعیت زمینداران بزرگ را تقویت کرد، بلکه با اختصاص تعدادی از کارخانههای دولتی به خود و ضبط زمین های باارزش از جمله مقادیر وسیعی از زمین های سواحل خزر، حدود 44 هزار سند مالکیت به نام خود صادر کرد و طی چند سال آن نظامی فقیر به یک ثرتمند بزرگ تبدیل شد.[2]
از جمله منابع درآمدی ایران دامداری بود که رضا خان با اسکان اجباری ایلات و عشایر این صنعت را رو به نابودی برد و عشایر اسکان یافته که منبع درآمدی خود را از دست داده بودند به یکی از فقیرترین اقشار جامعه تبدیل شدند.[3]
در دوره رضا شاه، شبکه حمل و نقل گسترش یافت و این امر از یک سو برای فروش محصولات خارجیها بود که گسترش راهها را تشویق میکردند و از سوی دیگر این راهها به ویژه راه آهن بیشتر وسیلهای برای حصول امنیت در زمینه اعمال کنترل سیاسی، اقتصادی و نظامی دولت بود امّا هزینة احداث شبکة راه آهن کشور و راههای زمینی بیشتر از جیب فقرا پرداخت شد.[4] در این رابطه جان فوران معتقد است: توجه رضا شاه به ایجاد صنایع کارخانهای کمتر از ایجاد راهها بود طوری که در طول سالهای سلطنت وی میزان کل سرمایه گذاری دولت در صنایع با میزان سرمایه گذاری در راه آهن برابر بود.[5]
رضا شاه و بسیاری از زیر دستانش از بنگاههای اقتصادی تحت سرپرستی دولت سودهای کلان بردند. به علاوه شکی وجود ندارد که هزینة ایجاد بنگاههای اقتصادی بطور عمده از جیب مردم فقیر و بیشتر به نفع یک بورژوازی مرفه پرداخت شد.[6]
منبع درآمدی دیگر ایران در این دوره عبارت بود از نفت که اغلب دولتهای بیگانه از جمله انگلیس آن را به غارت میبرد و استبداد رضا خان به حدی بود که حتی در برابر قراردادهای که با خارجیان میبست و ثروت ملی را به دست بیگانگان میسپرد کسی را جرأت اعتراض و دفاع از ثروت ملی نبود وقتی که قراردادی به امضاء میرسید (قرارداد 1933 م بین ایران و انگلیس) و مجلس هم آنرا تصویب میکند رضا خان دستور میدهد که پس از آن به هیچ وجه از نفت و قرارداد بحث نشود نه در مطبوعات و نه در مجلس در حالی که رضا خان با سوزاندن و از بین بردن پرونده نفت و تمدید قرارداد به مدت طولانی منابع ملی را به غارتگران سپرد.[7] بنابراین در دوره رضا خان اقتصاد ایران در زمینه کشاورزی بر اساس ارباب و رعیتی بود و در زمینه تجارت نیز رضا خان طرحی ریخته بود که تجارت در اختیار دولت قرار گرفت. و احداث راههای شوسه و راه آهن در دوره رضا خان هر چند که با هدف تسهیل در حمل و نقل کالا صورت گرفت ولی بیشتر از اینکه به درد اقتصاد ایران چاره کند به ارتش رضا خان و قوای خارجی کمک میکرد تا از غرب به جنوب به آسانی رفت و آمد کنند. در زمینه نفت نیز دست غارتگران آنقدر باز بود که هیچ قدرت و نهادی حق دخالت نداشت و مبادلات نفتی در انحصار شرکتهای خارجی و افراد خاص سلطنتی بود. این روند در اقتصاد ایران بعد از عزل رضا شاه و آمدن محمد رضا همچنان ادامه داشت در این دوره در زمینه کشاورزی باید گفت از کل سرزمین ایران حدود 55 درصد خشک و بیحاصل و غیر قابل استفاده بود 30 درصد جنگل و مرتع بود و تنها 12 درصد قابل زراعت بود از این مقدار هم 6 درصد به دلیل تدوام روشهای زراعت سنتی به زیر کشت نمیرفت و به این ترتیب 6 درصد به طور دائمی کشت میشد.[8] به لحاظ سنتی مالکان زمین ها را جامعه درباریان، مالکان قدیمی، رؤسای قبایل (عشایر) و تجاری که زمین های را خریداری کرده بودند تشکیل میدادند. بدین ترتیب اقتصاد ایران در دورة پهلوی به خاطر تکیه بر نفت تک محصولی شده بود و کشاورزی از رونق افتاده بود و ایران در محصولات اساسی کشاورزی و صنعتی کاملاً وابسته به خارج بود. لذا با ورود اندکی تأسیسات صنعتی به کشور و توسعه یافتن شهر نشینی در این دوره منجر به رکود و توقف پیشرفت کشاورزی بود و نیروی جوان روستاها که در روستا از اربابان و صاحبان زمین ها دلخوشی نداشتند جذب صنایع نوپای شهری شده و نیروی کار در روستاها بشدت کاهش یافت و این امر نیز به رکود کشاورزی میانجامید.
چنانچه نفت از مسایل جنجال برانگیز دهة 20 بود و با افشای آمار درآمد شرکت نفت مبنی بر اینکه شرکت کمتر از 15 درصد سود خالص خود را به ایران پرداخته است و تنها میزان مالیات پرداختی به دولت انگلیس چند برابر مبلغ پرداخت شده به ایران است[9] میباشد.
وقتی ماهیت استعماری انگلیس و شرکت نفت مشخص شد مطالبات و اعتراضات عمومی مردم با رهبری های آیت الله کاشانی و تلاش برخی ازنمایندگان موجب گردید تا در نهایت ملی شدن صنعت نفت که سرمایه ایران و ایرانیان بود در مجلس به تصویب رسید. ولی با سنگ اندازی عدهای وطن فروش که در رأس آنها شاه و دربار حضور داشت و هم چنین اختلاف بین نیروهای مذهبی و دیگر سیاسیون و دخالت آمریکا و انگلیس ، این نهضت به شکست انجامید و بعد از آن علی رغم کمکهای خارجی و درآمد نفت در سالهای پایانی 1330 ش وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت نهاد. که علت اصلی آن سوء مدیریت و فساد حاکم بر سیستم سیاسی و روی آوردن به پروژههای نمایشی تبلیغاتی بود که ایران را از رشد اقتصادی باز میداشت.[10]
از آنجائیکه مهمترین صنعت ایران در این دوره نفت بود، و هر چند در نظر اول چنین به نظر میرسید که این ماده خام اولیه میتواند زمینه ساز و موتور توسعه صنعتی کشور باشد. ولی حق الحاق ایران به سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در سال 1349 و افزایش شدید قیمت آن در اوایل دهه 1350 که عواید نفتی دولت را به شدت افزایش داد نشان داد که تأثیر نفت در روند توسعه صنعتی خود معلول عوامل دیگری است.[11] که دولت پهلوی یارای آن را نداشت یا نخواست از این استفاده کند.
از مهمترین ویژگیهای اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران در سالهای 1948 1950 م وجود تجاوز خواهی سرسختانه امپریالیسم امریکا در این کشور بود چرا که امریکا با سیاستی که در ایران در پیش گرفته بود و با امضای قراردادهای به اصطلاح توسعه اقتصادی و ... در ایران مستشاران خود را به ایران گسیل میداشت و آنها میبایست روی تولیدات صنایع و معادن ساختمان راهها، ارتباطات، راههای آهن، کشاورزی، برق ... امور مالی و خرید لوازم و تأسیات های مهم اقتصادی ایران نظارت کامل میداشتند و در عوض واردات کالای امریکا به ایران سرسام آور بود و تقریباً واردات امریکا به ایران 20 برابر واردات ایران به امریکا بود.[12]
بنابراین در این دوره نیز با وجود اینکه اصلاحاتی در زمینه کشاورزی با عنوان اصلاحات ارضی صورت گرفت ولی همه اینها با هدف به انجام رساندن مانوری سیاسی برای جلب نظر روستائیان و کاستن از قدرت و نفوذ مالکان بود و در زمینه صنعت و نفت نیز هر چند صنعت نفت ملی شد ولی استعماری جدید جایگزین استعمار پیر شد و با وجود افزایش درآمد نفتی در دهههای 30 تا 50 ولی همه این درآمدها صرف برنامههای ضد دینی و ملی درباریان میشد و کمتر در تأسیسات زیر بنائی و اجتماعی میشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پنجاه سال نفت ایران، مصطفی فاتح.
پاورقی ها:
[1] . جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی چرایی و چگونگی، قم، گروه نشر معارف، چاپ 23، 1381، ص 54.
[2] . جامی، گذشته چراغ راه است تاریخ ایران در فاصله دو کودتا، تهران، ققنوس، چاپ چهارم، 1362. ص 111.
[3] . سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، انتشارات اسلامی، چاپ سوم، (بی تا)، ص 237.
[4] . حسین مکی، کتاب سیاه سالهای نهضت ملی، ج 5، تهران، علمی، 1377، صص 157 155.
[5] . جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، 1377، ص 308.
[6] . نیکی، کدی، ریشههای انقلاب اسلامی، ترجمه عبد الرحیم گواهی، تهران، قلم، 1369، صص 161 157.
[7] . مدنی، پیشین، ص 239.
[8] . فرد هالبدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری، ترجمه فضل الله نیک آئین، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1358، ص 114.
[9] . انقلاب اسلامی، پیشین، ص 61.
[10] . کاتوزیان، همایون، مصدق و نبرد قدرت در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، 1372، ص 257.
[11] . هالیدی، پیشین، صص 156 147.
[12] . جمعی از مستشرقین، تاریخ ایران از زمان باستان تا به امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، پویش، چاپ اول، 1359، ص 512.
- [سایر] اوضاع اقتصادی ایران در دوره پهلوی چگونه بود؟
- [سایر] روابط اقتصادی ایران و آمریکا در دوره پهلوی چگونه بود؟
- [سایر] ساختار سیاسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه در آستانه وقوع انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] ساختار سیاسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه در آستانه وقوع انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] اوضاع اقتصادی واتیکان چگونه است؟
- [سایر] با عرض سلام..خواهشمندم از اشکالات رژیم شاهنشاهی ایران در دوران محمدرضا شاه پهلوی بگویید ...مردم با کدام اقدامات او مخالف بودند که انقلاب اسلامی ایران را ایجاد کردند؟؟؟اصلا ایت الله خمینی (ره) با کدام اقدامات وی مخالف بودند؟ایا مردم با سیاست او مشکل داشتند؟ ایا اوضاع اقتصادی زمان سخت بوده؟ یا مسیله عقیدتی بوده؟ اگر اعتقادی بوده این مسئله دقیقا چی بوده؟
- [سایر] سیاستهای اقتصادی دولت مهندس موسوی در طول جنگ چگونه بود و چقدر بر اوضاع اقتصادی جامعه تأثیر گذاشت؟
- [سایر] اوضاع سیاسی عراق در آغاز جنگ، در سال 1359 چگونه بود و انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری در اوضاع سیاسی این کشور داشت؟
- [سایر] در دوره امامت امام صادق علیه السّلام اوضاع سیاسی جهان اسلام چگونه بود ؟
- [سایر] عوامل تعدیل کننده اوضاع اقتصادی، مالی و توزیع ثروت، در نظام اسلامی چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، قطع اینگونه روابط واجب است و اینگونه تجارت حرام میباشد.
- [امام خمینی] اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، واجب است قطع این گونه روابط و حرام است این نحو تجارت.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، واجب است قطع این گونه روابط و حرام است این نحو تجارت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله مظاهری] میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله خوئی] میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله سیستانی] میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد .
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که نمی تواند نشسته نماز بخواند ، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر این را هم نتواند باید به پشت بخوابد به طوری که کف پای او رو به قبله باشد .
- [آیت الله علوی گرگانی] میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلو بدن او رو به قبله باشد.