در پاسخ به سئوال مورد نظر توضیح دو نکته که جنبه تاریخی و اجتماعی دارند لازم و دارای اهمیت است: الف: ظهور اسلام که با بعثت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آغاز گردید، در زمانی و در جامعه ای به وجود آمد که جهل و نادانی و حاکمیت سنت های جاهلانه بشریت را و خصوصاً جوامع عرب آن زمان را در سراشیب سقوط قرار داده بود و ارزش های انسانی در آستانه نابودی و اضمحلال قطعی واقع شده بود به گونه ای که نه تنها انسان ها و به ویژه زنان به عنوان برده و کالای تجارتی در بازار ها خرید و فروش می گردیدند بلکه به شهادت کتاب آسمانی ما قرآن، زنان و دختران را مایه ننگ و عار دانسته و آشکارا عده ای از آنان را مظلومانه زنده به گور می کردند: (و چون یکی از آنها را به فرزند دختر مژده آید (از شدت غم و حسرت) رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ و خشمگین می شود)[1] و (هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند، که (آن بی گناهان) به چه جرم و گناه کشته شدند؟)[2] طلوع خورشید تابناک اسلام با تعالیم آسمانی و حیات بخش آن در چنین جامه ای، اگر چه شرایط حاکم بر آن سامان را تا حدی زیادی تغییر داده و دگرگون ساخت و بر سنت های جاهلانه و تبعیض آمیز نسبت به زنان خط بطلان کشیده و مقام انسانی زن و کرامت معنوی و اجتماعی او را به همگان گوشزد نمود: ( هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیاتِ [حقیقی‌] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد. )[3] و (ای مردم ما همه شما را از مرد و زنی آفریدیم ... هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شما است...)[4] یعنی معیار ایمان و عمل صالح، تقوا و پرهیزکاری است و هرگز مرد بودن امتیاز و زن بودن نقص محسوب نمی شود و هر دو دارای یک حقیقت انسانی بوده و از این نظر تفاوتی ندارند. ولی با این حال دگرگون نمودن کامل آداب و سنت های رایج و حاکم بر جامعه کهن آن روز کاری نبود که در طی چند سال بلکه چندین دهه به سر انجام رسد به گونه ای که یکباره قشر فراموش شده زنان در جامعه بتوانند حضور چشم گیر پیدا نموده و در مسائل اجتماعی بطور گسترده شرکت نمایند و علاوه بر آن این نکته را هم نباید فراموش نمائیم که با توجه به عدم امکانات و محدودیت فعالیت های اجتماعی زمینه چندانی برای حضور گسترده زنان وجود نداشت. اما در عین حال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در موارد زیادی خصوصاً در امر آموزش احکام اسلامی برای بانوان مسلمان در شهر مدینه به عنوان یک آموزگار آگاه و دلسوز مطرح بود به گونه ای که خیلی از زنان مسلمان مرتب برای یادگیری مسائل اسلامی به آن حضرت مراجعه می کردند و بر اساس برخی از نقل ها (حضرت زهرا در جنگ احد همراه عده ای از زنان مسلمان در تهیه آب برای رزمنده گان مسلمان شرکت کرده اند)[5] و نیز در فتح مکه و جنگ احزاب حضور داشتند. و بعد از رحلت پدر بزرگوارش نبی مکرم اسلام، عمل کرد آن حضرت در دفاع از حریم ولایت و امامت، آن گونه که به شهادت آن مظلوم انجامید به اندازه ای عیان است که نیاز به بیان دیگر ندارد و در خصوص بانوی گرانقدر حضرت زینب سلام الله علیها که خود مظهر و آینه محاسن اخلاقی و دیانت و کیاست حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد نیز حضورش در قیام عاشورا به رهبری سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام و نقش آفرینی بی نظیر آن بانوی وارسته در طول دوران اسارتش با سایر اهل بیت چیزی نیست که نیازی به توضیح داشته باشد. فقط یک نکته را که نباید از یاد ببریم که اهل بیت عصمت و طهارت و افرادی که در این کانون مشرف رشدکرده و تربیت یافته اند هیچ گاه کاری را بر اساس اجبار و اکراه انجام نداده و نمی دهند بلکه آنچه انجام داده است بر اساس وظیفه اسلامی و انسانی بوده که در راستای انجام رسالت الهی خودشان به انجام آن موظف بوده اند و لذا نباید این گونه فکر نمائیم که عملکرد های حضرت زهرا و حضرت زینب در دفاع از ولایت و حریم امامت بر اساس اجبار بوده است، هرگز کسی آن دو بانوی جلیل القدر را مجبور به حضور در دفاع از ولایت نکرده بلکه آن دو بانوی بزرگوار بر اساس تکلیف و وظیفه اسلامی خودشان اقدام نموده اند و لذا فاطمه و زینب دو نامی است که تا ابد بر بلندای تاریخ انسانیت خواهد درخشید و بانوان حقیقت جو و آزاده جهان به آرزوی زهرا شدن و زینب گونه زیستن زندگی شان را آغاز و به پایان می برند. ب: یکی از نقش های مهم و ارزشمند بانوان در عرصه اجتماعی که متأسفانه آن گونه که باید به آن توجه نشده است، نقش تربیتی زنان در جامعه است، که گذشته از آموزه های دینی، واقعیات تاریخی ثابت کرده است که رشد و تکامل و پیشرفت جوامع انسانی در ابعاد مختلف آن مرهون وجود و حضور انسان های بزرگ و افراد وارسته و آگاه در هر عصر و زمانی بوده است که هر کدام در دامن یکی از زنان با کرامت رشد و نمو و تربیت یافته اند و در نتیجه باعث تحولات سازنده و بزرگی در جامعه خود گردیده اند و لذا این سخن حکیمانه رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره الشریف را نباید از یاد ببریم که فرمود: (مرد از دامن زن به معراج می رود) و در تتمه این سخن بلند باید گفت که جامعه انسانی هم توسط انسان هائی که از دامن زنان پاک و آگاه عروج می کنند، به اعتلا و سعادت خواهند رسید و قاطعانه می توان ادعا کرد که یکی از نقش های ارزشمند و با اهمیت زنان در عرصه اجتماعی که اثر مستقیم در پیشرفت و سعادت انسان ها در هر جامعه دارد همین بُعد تربیتی بانوان می باشد که از حضور در خیلی از عرصه های اجتماعی که فعلاً رایج و مورد توجه است مهم تر و اثر گذارتر می باشد، و فاطمه زهرا سلام الله علیها با آگاهی کامل از این مهم، با تربیت نمودن فرزندانی چون امام حسن و امام حسین و زینب کبرا و ام کلثوم، علیهم السلام به گونه ای حضورش را در جامعه بشری و خصوصاً مسلمانان نمایان ساخت که تا ابد از حافظه تاریخ محو نخواهد گردید و شهامت و استقامت حضرت زینب و ام کلثوم در قیام کربلا نمونه ای از حضور فاطمه زهرا سلام الله علیها در عرصه های اجتماعی می باشد. ولی افسوس که ارزش ها دگرگون گردیده و به ویژه در زمان ما خیلی از زنان مسلمان به تبعیت از بیگانگان، فکر می کنند حضور زنان در اجتماع و فعالیت های اجتماعی بانوان یعنی کار کردن در ادارات و ساعت ها از خانه و کاشانه دور شدن و بچه ها را به مهد کودک ها سپردن است. این گونه حضور توسط بانوان در عرصه های اجتماعی با حضور زنان که بر اساس تکلیف شرعی و وظیفه اسلامی و دینی و در راستای حفظ کرامت انسانی زن صورت می گیرد، تفاوت دارد و لذا بر اساس تعالیم دینی حضور بانوان در خیلی از عرصه ها نه تنها مانعی ندارد بلکه لازم و ضروری است از قبیل آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و نیز مراکزی که مراجعین زن دارند و یا در مواردی که برای تأمین معاش بعضی از بانوان نیاز به کار دارند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج27 2. مأساه الزهراء سلام الله علیها السید جعفر مرتضی عاملی، ج1 3. ما نزل من القرآن فی شأن فاطمه سلام الله علیها السید محمد علی الحلو 4. خاندان عصمت علیهم السلام سید تقی واردی 5. بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی . پاورقی ها: [1]. نحل، آیه 58. [2]. تکویر،آیه 8-9. [3]. نحل، آیه 97. [4]. حجرات، آیه 13. [5]. چشم اندازی به حکومت مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف ، ص 78، نجم الدین طبسی.
حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام با آن مقام علمی و سیاسی که داشته اند، چرا در غیر موارد نادر در عرصه های اجتماعی حاضر نمی شده اند؟
در پاسخ به سئوال مورد نظر توضیح دو نکته که جنبه تاریخی و اجتماعی دارند لازم و دارای اهمیت است: الف: ظهور اسلام که با بعثت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آغاز گردید، در زمانی و در جامعه ای به وجود آمد که جهل و نادانی و حاکمیت سنت های جاهلانه بشریت را و خصوصاً جوامع عرب آن زمان را در سراشیب سقوط قرار داده بود و ارزش های انسانی در آستانه نابودی و اضمحلال قطعی واقع شده بود به گونه ای که نه تنها انسان ها و به ویژه زنان به عنوان برده و کالای تجارتی در بازار ها خرید و فروش می گردیدند بلکه به شهادت کتاب آسمانی ما قرآن، زنان و دختران را مایه ننگ و عار دانسته و آشکارا عده ای از آنان را مظلومانه زنده به گور می کردند: (و چون یکی از آنها را به فرزند دختر مژده آید (از شدت غم و حسرت) رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ و خشمگین می شود)[1] و (هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند، که (آن بی گناهان) به چه جرم و گناه کشته شدند؟)[2] طلوع خورشید تابناک اسلام با تعالیم آسمانی و حیات بخش آن در چنین جامه ای، اگر چه شرایط حاکم بر آن سامان را تا حدی زیادی تغییر داده و دگرگون ساخت و بر سنت های جاهلانه و تبعیض آمیز نسبت به زنان خط بطلان کشیده و مقام انسانی زن و کرامت معنوی و اجتماعی او را به همگان گوشزد نمود: ( هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیاتِ [حقیقی] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد. )[3] و (ای مردم ما همه شما را از مرد و زنی آفریدیم ... هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شما است...)[4] یعنی معیار ایمان و عمل صالح، تقوا و پرهیزکاری است و هرگز مرد بودن امتیاز و زن بودن نقص محسوب نمی شود و هر دو دارای یک حقیقت انسانی بوده و از این نظر تفاوتی ندارند. ولی با این حال دگرگون نمودن کامل آداب و سنت های رایج و حاکم بر جامعه کهن آن روز کاری نبود که در طی چند سال بلکه چندین دهه به سر انجام رسد به گونه ای که یکباره قشر فراموش شده زنان در جامعه بتوانند حضور چشم گیر پیدا نموده و در مسائل اجتماعی بطور گسترده شرکت نمایند و علاوه بر آن این نکته را هم نباید فراموش نمائیم که با توجه به عدم امکانات و محدودیت فعالیت های اجتماعی زمینه چندانی برای حضور گسترده زنان وجود نداشت. اما در عین حال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در موارد زیادی خصوصاً در امر آموزش احکام اسلامی برای بانوان مسلمان در شهر مدینه به عنوان یک آموزگار آگاه و دلسوز مطرح بود به گونه ای که خیلی از زنان مسلمان مرتب برای یادگیری مسائل اسلامی به آن حضرت مراجعه می کردند و بر اساس برخی از نقل ها (حضرت زهرا در جنگ احد همراه عده ای از زنان مسلمان در تهیه آب برای رزمنده گان مسلمان شرکت کرده اند)[5] و نیز در فتح مکه و جنگ احزاب حضور داشتند. و بعد از رحلت پدر بزرگوارش نبی مکرم اسلام، عمل کرد آن حضرت در دفاع از حریم ولایت و امامت، آن گونه که به شهادت آن مظلوم انجامید به اندازه ای عیان است که نیاز به بیان دیگر ندارد و در خصوص بانوی گرانقدر حضرت زینب سلام الله علیها که خود مظهر و آینه محاسن اخلاقی و دیانت و کیاست حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد نیز حضورش در قیام عاشورا به رهبری سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام و نقش آفرینی بی نظیر آن بانوی وارسته در طول دوران اسارتش با سایر اهل بیت چیزی نیست که نیازی به توضیح داشته باشد. فقط یک نکته را که نباید از یاد ببریم که اهل بیت عصمت و طهارت و افرادی که در این کانون مشرف رشدکرده و تربیت یافته اند هیچ گاه کاری را بر اساس اجبار و اکراه انجام نداده و نمی دهند بلکه آنچه انجام داده است بر اساس وظیفه اسلامی و انسانی بوده که در راستای انجام رسالت الهی خودشان به انجام آن موظف بوده اند و لذا نباید این گونه فکر نمائیم که عملکرد های حضرت زهرا و حضرت زینب در دفاع از ولایت و حریم امامت بر اساس اجبار بوده است، هرگز کسی آن دو بانوی جلیل القدر را مجبور به حضور در دفاع از ولایت نکرده بلکه آن دو بانوی بزرگوار بر اساس تکلیف و وظیفه اسلامی خودشان اقدام نموده اند و لذا فاطمه و زینب دو نامی است که تا ابد بر بلندای تاریخ انسانیت خواهد درخشید و بانوان حقیقت جو و آزاده جهان به آرزوی زهرا شدن و زینب گونه زیستن زندگی شان را آغاز و به پایان می برند.
ب: یکی از نقش های مهم و ارزشمند بانوان در عرصه اجتماعی که متأسفانه آن گونه که باید به آن توجه نشده است، نقش تربیتی زنان در جامعه است، که گذشته از آموزه های دینی، واقعیات تاریخی ثابت کرده است که رشد و تکامل و پیشرفت جوامع انسانی در ابعاد مختلف آن مرهون وجود و حضور انسان های بزرگ و افراد وارسته و آگاه در هر عصر و زمانی بوده است که هر کدام در دامن یکی از زنان با کرامت رشد و نمو و تربیت یافته اند و در نتیجه باعث تحولات سازنده و بزرگی در جامعه خود گردیده اند و لذا این سخن حکیمانه رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره الشریف را نباید از یاد ببریم که فرمود: (مرد از دامن زن به معراج می رود) و در تتمه این سخن بلند باید گفت که جامعه انسانی هم توسط انسان هائی که از دامن زنان پاک و آگاه عروج می کنند، به اعتلا و سعادت خواهند رسید و قاطعانه می توان ادعا کرد که یکی از نقش های ارزشمند و با اهمیت زنان در عرصه اجتماعی که اثر مستقیم در پیشرفت و سعادت انسان ها در هر جامعه دارد همین بُعد تربیتی بانوان می باشد که از حضور در خیلی از عرصه های اجتماعی که فعلاً رایج و مورد توجه است مهم تر و اثر گذارتر می باشد، و فاطمه زهرا سلام الله علیها با آگاهی کامل از این مهم، با تربیت نمودن فرزندانی چون امام حسن و امام حسین و زینب کبرا و ام کلثوم، علیهم السلام به گونه ای حضورش را در جامعه بشری و خصوصاً مسلمانان نمایان ساخت که تا ابد از حافظه تاریخ محو نخواهد گردید و شهامت و استقامت حضرت زینب و ام کلثوم در قیام کربلا نمونه ای از حضور فاطمه زهرا سلام الله علیها در عرصه های اجتماعی می باشد. ولی افسوس که ارزش ها دگرگون گردیده و به ویژه در زمان ما خیلی از زنان مسلمان به تبعیت از بیگانگان، فکر می کنند حضور زنان در اجتماع و فعالیت های اجتماعی بانوان یعنی کار کردن در ادارات و ساعت ها از خانه و کاشانه دور شدن و بچه ها را به مهد کودک ها سپردن است. این گونه حضور توسط بانوان در عرصه های اجتماعی با حضور زنان که بر اساس تکلیف شرعی و وظیفه اسلامی و دینی و در راستای حفظ کرامت انسانی زن صورت می گیرد، تفاوت دارد و لذا بر اساس تعالیم دینی حضور بانوان در خیلی از عرصه ها نه تنها مانعی ندارد بلکه لازم و ضروری است از قبیل آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و نیز مراکزی که مراجعین زن دارند و یا در مواردی که برای تأمین معاش بعضی از بانوان نیاز به کار دارند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج27
2. مأساه الزهراء سلام الله علیها السید جعفر مرتضی عاملی، ج1
3. ما نزل من القرآن فی شأن فاطمه سلام الله علیها السید محمد علی الحلو
4. خاندان عصمت علیهم السلام سید تقی واردی
5. بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی .
پاورقی ها:
[1]. نحل، آیه 58.
[2]. تکویر،آیه 8-9.
[3]. نحل، آیه 97.
[4]. حجرات، آیه 13.
[5]. چشم اندازی به حکومت مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف ، ص 78، نجم الدین طبسی.
- [سایر] حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام با آن مقام علمی و سیاسی که داشته اند، چرا در غیر موارد نادر در عرصه های اجتماعی حاضر نمی شده اند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
- [سایر] دوست دارم حضرت فاطمه زهرا و زینب (سلام الله علیهما ) الگوی عملی برای من باشند مرا در این باره راهنمایی کنید, راه کار آن چیست ؟
- [سایر] منابعی در مورد نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در مسایل اجتماعی و سیاسی بیان کنید؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] درباره مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) توضیح دهید.
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.