1 زندگی ائمه برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم می‌توان همچنان به آنها تأسی نمود. و برای رسیدن به آن می‌توان کتب مشتمل بر معارف دین که بسیار فراواناست مورد مطالعه قرار داد. نماز شب حضرت زهرا(س)، ساده‌زیستی حضرت، برخورد وی با نامحرم، پیروی او از دین، بها دادن به ارزشهای انسانی و معنوی در برابر معیارهای دنیوی و مادّی و از خودگذشتگی و خود را فراموش کردن و هزار نتکه که تنها یک دستورالعمل نیست وبنیان رفتار فاطمی است برای همیشه می‌تواند سرمشق زندگی باشد. شاید سخنان ائمه در مورد کیفیت و شکل زندگی [نه سخنان معرفتی و تحلیلی آنها] برای هر آدمی که با آن‌ها مواجه می‌شود و خود را به ائمه عرضه می‌کند قابل فهم و مشکل‌گشاست کافی است به کتب نوشته درمورد زندگانی ائمه مراجعه و یا از کلمات گوهربار آنها فیض ببرید تا زندگی شما رنگ دینی و الهی بگیرد. بهرحال در این مورد می‌توانید به کتاب‌های سیری در سیره ائمه تعلیم و تربیت و انسان کامل و سیری در سیره نبوی، نوشته شهید مطهری، مراجعه و از آنها بهره‌مند شوید همینطور مطالعه کتب معتبر زندگانی ائمه هدی(ع) بخصوص کتابهای جناب آقای شهیدی و آقای آیتی و آقای سیدمهدی شمس‌الدین و یا کتب روائی که سخنان ائمه را جمع‌آوری نموده مانند کتاب فرهنگ سخنان حضرت زهرا(س) و یا نهج‌البلاغه، نهج‌الفصاحه، اصول کافی و تحف‌العقولاستفاده کنید. شما با ترجمه این کتب می‌توانید خود از آن بهره برده و برنامه زندگانی خود را تنظیم کنید. پرواضح است که هر چه بیشتر به حق عمل کنید راه آگاهی جدیدتر به روی شما گشوده خواهد شد و به معرفت علمی و عملی شما افزوده می‌گردد. 2 دانشجوی محترم آنچه برای ما به عنوان مخلوقین حضرت حق اهمیّت دارد و باید به آن اهتمام جدّی داشته و همیشه در پی آن باشیم رسیدن به مقام و مرتبه معنوی و برخورداری از کرامات نفسانی و در یک کلمه بنده خدا بودن است و بس باید تنها در فکر کسب خشنودیو رضایت خداوند گام برداریم و هیچ چیزی را به رضایت او نفروشیم. و این کار سهل و در عین حال ممتنع است و سهل است چون هر شخصی به میزان آگاهی خود مکلف است و برای بندگی کردن از آگاهی مورد نیاز برخوردار می‌باشد اما ممتنع است چون موانع در سیر آن فراوان وآفات راه پیمودن زیاد می‌باشد بناراین سعی و همت ما باید متوجه بندگی کردن باشد و بس. 3 دانشجوی گرامی دل پاک داشتن هرگز به معنای تسلیم خواسته دیگران شدن نیست چرا که منظور از مثبت‌نگری در واقع توجه به حالات روانی و ذهنیّت ایده‌آل است که در برخورد با دیگران مربوط به رفتار شما آشکار می‌شود. یعنی باید از عمق دل خود همه افراد را سالم،بی‌عیب بپندارید و بدبینی بی‌مورد، سوءظن، انتقام‌جوئی، گناهکار شمردن دیگر، کینه‌توزی و... را کنار بگذارید و برای همه خیرخواهی کنید و از انجام آنچه شما برای آنها خیر تشخیص می‌دهید کوتاهی نکنید نه آنچه که آنها مطالبه می‌کنند برآورید. باید خود تصمیم بگیرید نه آنها وتصمیم شما باید خیرخواهانه و واقع‌بینانه باشد نه خصمانه و یا حسدورزی و خلاف واقع. بنابراین باید بین این دو کاملاً تفاوت قائل شوید که یکی مربوط به حوزه فکر و اندیشه و واکنش‌های ذهنی و قلبی است و آن دیگری مربوط به عمل و رفتار خارجی می‌باشد. شما بگوئید کهمردم عملکردی صحیح دارند و مطابق وظیفه‌شان عمل می‌کنند ولی این مستلزم آن نیست که شما با آن‌ها همراهی کنید چرا که هر شخصی وظیفه‌ای دارد چرا اگر شما با آنها در تکلیف همانند و همسان بودید باید تمام آن عمل را انجام دهید هر چند آنها به وظیفه خود عمل نکنندبهرحال حسن ظن داشتن غیر از گوش به خواهش آن‌ها سپردن است. یعنی عمل است و دیگری اندیشه. 4 آنچه از شما انتظار می‌رود رعایت احکام ارتباط با نامحرم است که باید بدون کوچکترین تسامح و سهل‌انگاری بکارگرفته شود و به هیچ بهانه و علتی نباید آن را ترک گفت و کنار گذارد. و در یک کلام به آنچه خداوند گفته عمل کنید نه به آنچه مردم می‌پسندند و می‌خواهندبا اعتقاد به ارزش بودن فرامین الهی خود را بدون کم و کاستی به رعایت آنها مستلزم سازید عمل و رفتار خود را مطابق آنچه شرع مقدس گفته هماهنگ سازید و به اظهار نظرات شخصی و توجیهاتی سخیف مانند اینکه قلب خود پاک نگهدارید، دلت پاک باشد با این رفتارهای تعصبیکار نداشته باشید و... توجه نداشته باشید. پس در حیطه اعمال و رفتار سخت به اصول و احکام دین پایبند باشید و در ذهنیت و افکار بدون دلیل بدبین و کینه‌ورزی نداشته باشید و حسادت، بخل و... را رها کنید، به امید موفقیت روزافزون شما. www.eporsesh.com
دوست دارم حضرت فاطمه زهرا و زینب (سلام الله علیهما ) الگوی عملی برای من باشند مرا در این باره راهنمایی کنید, راه کار آن چیست ؟
1 زندگی ائمه برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم میتوان همچنان به آنها تأسی نمود. و برای رسیدن به آن میتوان کتب مشتمل بر معارف دین که بسیار فراواناست مورد مطالعه قرار داد. نماز شب حضرت زهرا(س)، سادهزیستی حضرت، برخورد وی با نامحرم، پیروی او از دین، بها دادن به ارزشهای انسانی و معنوی در برابر معیارهای دنیوی و مادّی و از خودگذشتگی و خود را فراموش کردن و هزار نتکه که تنها یک دستورالعمل نیست وبنیان رفتار فاطمی است برای همیشه میتواند سرمشق زندگی باشد. شاید سخنان ائمه در مورد کیفیت و شکل زندگی [نه سخنان معرفتی و تحلیلی آنها] برای هر آدمی که با آنها مواجه میشود و خود را به ائمه عرضه میکند قابل فهم و مشکلگشاست کافی است به کتب نوشته درمورد زندگانی ائمه مراجعه و یا از کلمات گوهربار آنها فیض ببرید تا زندگی شما رنگ دینی و الهی بگیرد. بهرحال در این مورد میتوانید به کتابهای سیری در سیره ائمه تعلیم و تربیت و انسان کامل و سیری در سیره نبوی، نوشته شهید مطهری، مراجعه و از آنها بهرهمند شوید همینطور مطالعه کتب معتبر زندگانی ائمه هدی(ع) بخصوص کتابهای جناب آقای شهیدی و آقای آیتی و آقای سیدمهدی شمسالدین و یا کتب روائی که سخنان ائمه را جمعآوری نموده مانند کتاب فرهنگ سخنان حضرت زهرا(س) و یا نهجالبلاغه، نهجالفصاحه، اصول کافی و تحفالعقولاستفاده کنید. شما با ترجمه این کتب میتوانید خود از آن بهره برده و برنامه زندگانی خود را تنظیم کنید. پرواضح است که هر چه بیشتر به حق عمل کنید راه آگاهی جدیدتر به روی شما گشوده خواهد شد و به معرفت علمی و عملی شما افزوده میگردد.
2 دانشجوی محترم آنچه برای ما به عنوان مخلوقین حضرت حق اهمیّت دارد و باید به آن اهتمام جدّی داشته و همیشه در پی آن باشیم رسیدن به مقام و مرتبه معنوی و برخورداری از کرامات نفسانی و در یک کلمه بنده خدا بودن است و بس باید تنها در فکر کسب خشنودیو رضایت خداوند گام برداریم و هیچ چیزی را به رضایت او نفروشیم. و این کار سهل و در عین حال ممتنع است و سهل است چون هر شخصی به میزان آگاهی خود مکلف است و برای بندگی کردن از آگاهی مورد نیاز برخوردار میباشد اما ممتنع است چون موانع در سیر آن فراوان وآفات راه پیمودن زیاد میباشد بناراین سعی و همت ما باید متوجه بندگی کردن باشد و بس.
3 دانشجوی گرامی دل پاک داشتن هرگز به معنای تسلیم خواسته دیگران شدن نیست چرا که منظور از مثبتنگری در واقع توجه به حالات روانی و ذهنیّت ایدهآل است که در برخورد با دیگران مربوط به رفتار شما آشکار میشود. یعنی باید از عمق دل خود همه افراد را سالم،بیعیب بپندارید و بدبینی بیمورد، سوءظن، انتقامجوئی، گناهکار شمردن دیگر، کینهتوزی و... را کنار بگذارید و برای همه خیرخواهی کنید و از انجام آنچه شما برای آنها خیر تشخیص میدهید کوتاهی نکنید نه آنچه که آنها مطالبه میکنند برآورید. باید خود تصمیم بگیرید نه آنها وتصمیم شما باید خیرخواهانه و واقعبینانه باشد نه خصمانه و یا حسدورزی و خلاف واقع. بنابراین باید بین این دو کاملاً تفاوت قائل شوید که یکی مربوط به حوزه فکر و اندیشه و واکنشهای ذهنی و قلبی است و آن دیگری مربوط به عمل و رفتار خارجی میباشد. شما بگوئید کهمردم عملکردی صحیح دارند و مطابق وظیفهشان عمل میکنند ولی این مستلزم آن نیست که شما با آنها همراهی کنید چرا که هر شخصی وظیفهای دارد چرا اگر شما با آنها در تکلیف همانند و همسان بودید باید تمام آن عمل را انجام دهید هر چند آنها به وظیفه خود عمل نکنندبهرحال حسن ظن داشتن غیر از گوش به خواهش آنها سپردن است. یعنی عمل است و دیگری اندیشه.
4 آنچه از شما انتظار میرود رعایت احکام ارتباط با نامحرم است که باید بدون کوچکترین تسامح و سهلانگاری بکارگرفته شود و به هیچ بهانه و علتی نباید آن را ترک گفت و کنار گذارد. و در یک کلام به آنچه خداوند گفته عمل کنید نه به آنچه مردم میپسندند و میخواهندبا اعتقاد به ارزش بودن فرامین الهی خود را بدون کم و کاستی به رعایت آنها مستلزم سازید عمل و رفتار خود را مطابق آنچه شرع مقدس گفته هماهنگ سازید و به اظهار نظرات شخصی و توجیهاتی سخیف مانند اینکه قلب خود پاک نگهدارید، دلت پاک باشد با این رفتارهای تعصبیکار نداشته باشید و... توجه نداشته باشید. پس در حیطه اعمال و رفتار سخت به اصول و احکام دین پایبند باشید و در ذهنیت و افکار بدون دلیل بدبین و کینهورزی نداشته باشید و حسادت، بخل و... را رها کنید، به امید موفقیت روزافزون شما.
www.eporsesh.com
- [سایر] دوست دارم حضرت فاطمه زهرا و زینب (سلام الله علیها) الگوی عملی برای من باشند مرا در این باره راهنمایی کنید, راه کار آن چیست ؟
- [سایر] دوست دارم حضرت فاطمه زهرا و زینب (سلام الله علیها) الگوی عملی برای من باشند مرا در این باره راهنمایی کنید. راه کار آن چیست؟
- [سایر] آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا باید الگوی ما حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و یا حضرت علی(علیه السلام) باشد؟
- [سایر] شنیدهام حضرت زهرا یا حضرت زینب -سلام الله علیهما- در سخنرانیشان برای اینکه صدای اصلیشان پیش نامحرمان شناخته نشود ریگ در دهانشان میگذاشتند. این درست است یانه؟ اگر درست است سند را ذکر بفرمایید.
- [سایر] چگونه حضرت فاطمه علیها السلام، الگوی امام زمان علیه السلام است؟
- [سایر] حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام با آن مقام علمی و سیاسی که داشته اند، چرا در غیر موارد نادر در عرصه های اجتماعی حاضر نمی شده اند؟
- [سایر] حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام با آن مقام علمی و سیاسی که داشته اند، چرا در غیر موارد نادر در عرصه های اجتماعی حاضر نمی شده اند؟
- [سایر] اینکه حضرت زهرا (س) الگوی حضرت مهدی (عج) است یعنی چه؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).