حضرت علی(ع) از حضرت فاطمه زهرا(س) دارای پنج فرزند بودهاند؛ امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، زینب کبری، ام کلثوم(س) و محسن(ع) که به جور دشمنان سقط شد.[1]طبق نقل برخی از منابع ام کلثوم را زینب صغری نیز گفتهاند که کنیهاش ام کلثوم بوده است؛[2] البته علی(ع) از زنان دیگر، دختران دیگری نیز داشته است، از جمله: زینب صغری، ام کلثوم صغری که این تشابه اسمی ممکن است اشتباهاتی را ایجاد کرده باشد.[3] از میان مورخان قدیمی تنها عبیدلی مدفن زینب کبری را در مصر دانسته و نقل کرده که والی مدینه به یزید نامه نوشت و درخواست کرد که زینب کبری از مدینه اخراج شود و یزید دستور داد، زینب با تعدادی از بنیهاشم، چند روز مانده به آخر ماه رجب، روانهی مصر گردیدند. در سال 61 داخل مصر شد و در آنجا یازده ماه و پانزده روز زندگی کرد و صبح یکشنبه 15 رجب سال 62 از دنیا رفت.[4] مرحوم حسینی سابقی، اذعان میدارد که در هیچ کتابی جز (اخبار الزینبیّات) عبیدلی مطلبی از زینب دختر علی(ع) ندیده است و نیز با رد مسأله تبعید زینب به مصر میگوید: دربارهی مقابر صحابه در مصر و زینبهای مدفون در آنجا و کسانی که وارد مصر شدهاند، کتابهایی نوشتهاند، ولی به زینب کبری دختر علی(ع) اشاره نکردهاند، این مورخان عبارتند از: 1. عبدالرحمن بن حکم مصری (متوفی 257)، صاحب منهج السالک فی اخبار مصر و ام القری و الممالک؛ 2. ابو عمر محمد بن یوسف کندی (متوفی 354)، مؤلف ولاة مصر؛ 3. ابو محمد حسن بن ابراهیم بن ذولاق لیثی (متوفی 387) 4. عز الملک محمد بن عبدالله حرانی مسیحی (متوفی 420)، 5. قاضی سلامه قضاعی (متوفی 453)، صاحب انس الزائرین 6. ابو طاهر سیفی (متوفی 576)؛ 7. عبد القادر مقریزی (متوفی 845 )، صاحب الخطط والاعتبار؛ 8. شمس الدین انصاری مصری (متوفی 814)، مؤلف الکواکب السیارة فی ترتیب الزیارة؛ 9. شمس الدین سخاوی ( متوفی902)، صاحب رسالهی زینبیّات؛ 10. ابراهیم بن علی فخرومی مصری (متوفی 819)، مؤلف الفضائل الباهرة فی محاسن مصر والقاهرة؛ 11. سخاوی حنفی مصری (متوفی 814)، صاحب تحفة الاحباب؛ 12. عبدالرحمن سیوطی نویسندهی المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة و نیز درّ السحابة فیمن دخل مصر من الصحابة؛ 13. ابن تغری بردی (متوفی 704)، مؤلف النجوم الزاهرة؛ 14. ابن دقماق (متوفی 792)، صاحب کتاب الانتصار.[5] از میان مورخان شیعه سید محسن امین قائل است که، مدفون در دمشق زینب صغری، ام کلثوم دختر فاطمه زهرا(س)، میباشد و زینب کبری در مدینه مدفون است. پی نوشتها: [1]. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ج 3، ص 304. [2]. بحارالانوار، ج 42، ص 74. [3]. همان، ص 90. [4]. اخبار الزینبیّات، یحیی بن حسن عبیدلی، متوفی 277، ص 118 - 122، مخطوط: ابراهیم عبد الرحیم افشار زنجانی. [5]. تاریخ و اماکن سیاحتی و زیارتی سوریه، اصغر قائدان، ص 5 64. منبع: نهضت عاشورا (تحریفها و شبههها)، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه (1381)
آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
حضرت علی(ع) از حضرت فاطمه زهرا(س) دارای پنج فرزند بودهاند؛ امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، زینب کبری، ام کلثوم(س) و محسن(ع) که به جور دشمنان سقط شد.[1]طبق نقل برخی از منابع ام کلثوم را زینب صغری نیز گفتهاند که کنیهاش ام کلثوم بوده است؛[2] البته علی(ع) از زنان دیگر، دختران دیگری نیز داشته است، از جمله: زینب صغری، ام کلثوم صغری که این تشابه اسمی ممکن است اشتباهاتی را ایجاد کرده باشد.[3]
از میان مورخان قدیمی تنها عبیدلی مدفن زینب کبری را در مصر دانسته و نقل کرده که والی مدینه به یزید نامه نوشت و درخواست کرد که زینب کبری از مدینه اخراج شود و یزید دستور داد، زینب با تعدادی از بنیهاشم، چند روز مانده به آخر ماه رجب، روانهی مصر گردیدند. در سال 61 داخل مصر شد و در آنجا یازده ماه و پانزده روز زندگی کرد و صبح یکشنبه 15 رجب سال 62 از دنیا رفت.[4] مرحوم حسینی سابقی، اذعان میدارد که در هیچ کتابی جز (اخبار الزینبیّات) عبیدلی مطلبی از زینب دختر علی(ع) ندیده است و نیز با رد مسأله تبعید زینب به مصر میگوید: دربارهی مقابر صحابه در مصر و زینبهای مدفون در آنجا و کسانی که وارد مصر شدهاند، کتابهایی نوشتهاند، ولی به زینب کبری دختر علی(ع) اشاره نکردهاند، این مورخان عبارتند از: 1. عبدالرحمن بن حکم مصری (متوفی 257)، صاحب منهج السالک فی اخبار مصر و ام القری و الممالک؛ 2. ابو عمر محمد بن یوسف کندی (متوفی 354)، مؤلف ولاة مصر؛ 3. ابو محمد حسن بن ابراهیم بن ذولاق لیثی (متوفی 387) 4. عز الملک محمد بن عبدالله حرانی مسیحی (متوفی 420)، 5. قاضی سلامه قضاعی (متوفی 453)، صاحب انس الزائرین 6. ابو طاهر سیفی (متوفی 576)؛ 7. عبد القادر مقریزی (متوفی 845 )، صاحب الخطط والاعتبار؛ 8. شمس الدین انصاری مصری (متوفی 814)، مؤلف الکواکب السیارة فی ترتیب الزیارة؛ 9. شمس الدین سخاوی ( متوفی902)، صاحب رسالهی زینبیّات؛ 10. ابراهیم بن علی فخرومی مصری (متوفی 819)، مؤلف الفضائل الباهرة فی محاسن مصر والقاهرة؛ 11. سخاوی حنفی مصری (متوفی 814)، صاحب تحفة الاحباب؛ 12. عبدالرحمن سیوطی نویسندهی المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة و نیز درّ السحابة فیمن دخل مصر من الصحابة؛ 13. ابن تغری بردی (متوفی 704)، مؤلف النجوم الزاهرة؛ 14. ابن دقماق (متوفی 792)، صاحب کتاب الانتصار.[5]
از میان مورخان شیعه سید محسن امین قائل است که، مدفون در دمشق زینب صغری، ام کلثوم دختر فاطمه زهرا(س)، میباشد و زینب کبری در مدینه مدفون است.
پی نوشتها:
[1]. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ج 3، ص 304.
[2]. بحارالانوار، ج 42، ص 74.
[3]. همان، ص 90.
[4]. اخبار الزینبیّات، یحیی بن حسن عبیدلی، متوفی 277، ص 118 - 122، مخطوط: ابراهیم عبد الرحیم افشار زنجانی.
[5]. تاریخ و اماکن سیاحتی و زیارتی سوریه، اصغر قائدان، ص 5 64.
منبع: نهضت عاشورا (تحریفها و شبههها)، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه (1381)
- [سایر] دوست دارم حضرت فاطمه زهرا و زینب (سلام الله علیهما ) الگوی عملی برای من باشند مرا در این باره راهنمایی کنید, راه کار آن چیست ؟
- [سایر] ام کلثومی که در کربلا حاضر بود، کدام ام کلثوم است و آیا ام کلثوم دختر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در واقعهی عاشورا بوده است یا خیر؟
- [سایر] چرا از ام کلثوم فرزند حضرت زهرا (س) در روضه عاشورا یاد نمی شود؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] سلام .آیا این درسته فرزندان حضرت علی و حضرت فاطمه چهار نفر بودن به نام های: امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و حضرت محسن( که در شکم مادر سقط شدن) و حضرت ام کلثوم دختر حضرت علی از دیگر زنان ایشان بوده و یا اینکه لقب حضرت زینب است ؟تاریخ تولد حضرت ام کلثوم چه زمانی است و چرا در تقویم ایران نامی از تولد ایشان ثبت نشده؟
- [سایر] شنیدهام حضرت زهرا یا حضرت زینب -سلام الله علیهما- در سخنرانیشان برای اینکه صدای اصلیشان پیش نامحرمان شناخته نشود ریگ در دهانشان میگذاشتند. این درست است یانه؟ اگر درست است سند را ذکر بفرمایید.
- [سایر] تعداد فرزندان حضرت زهرا(س) چند نفر بوده است؟ ام کلثوم که بوده؟ و سرانجام ایشان چه شده است؟
- [سایر] حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام با آن مقام علمی و سیاسی که داشته اند، چرا در غیر موارد نادر در عرصه های اجتماعی حاضر نمی شده اند؟
- [سایر] حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام با آن مقام علمی و سیاسی که داشته اند، چرا در غیر موارد نادر در عرصه های اجتماعی حاضر نمی شده اند؟
- [سایر] آیا تا به حال کسانی حدس زده اند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در کجا مدفون است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).