ماجرای تعلیم تسبیحات معروف توسط پیامبر اکرم _ صلّی الله علیه و آله _ به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) برای غلبه بر مشکلات این گونه بود که روزی حضرت علی _ علیه السلام _ همسرش را از شدت کار و تلاش خسته و رنجور مشاهده کرد و به او پیشنهاد کرد که به سوی پیامبر اکرم ص برود و درخواست خدمتکار کند، حضرت فاطمه از طرح چنین موضوعی نزد پدر شرم داشت از این رو حضرت علی ع نزد پیامبر رفت و عرض کرد: (فاطمه آن قدر با آسیاب آرد ساخته که دستانش زبر و سخت گردیده و سینه اش بیمار گشته و آن قدر خانه را جارو نموده که پیراهنش به رنگ خاک در آمده است). حضرت علی با این سخنان از شدت سختی کار خانه و نیز پرورش و تربیت فرزندان به آن حضرت خبر داد، پیامبر اکرم ص در پاسخ حضرت علی ع سفارش کرد که برای غلبه بر مشکلات تسبیحات را به هنگام خواب بخوانند، که این از خدمتکار ارزشمندتر است.[1] دربارة روایت یاد شده، و موضوع انتخاب خدمتکار برای خانه حضرت فاطمه (س) لازم است به چند نکته اشاره نماییم : 1. پیامبر اکرم ص در روایت یاد شده، حضرت علی و حضرت فاطمه ع را از گرفتن خدمتکار نهی نکرد، بلکه به عنوان ارشاد و نصیحت برای غلبه بر مشکلات، پیشنهاد خواندن تسبیحات را به آن ها داد، بدین معنا که خواندن تسبیحات تحمل کارهای منزل را آسان می کند و از مشقت آن ها می کاهد. ولی سبب انجام آن کارها به خودی خود نمی شود. افزون بر این، پیامبر اکرم اگر حضرت فاطمه را از استخدام خدمتکار نهی می فرمود، خود نیز نباید غلام و خدمتکار انتخاب می کرد، ولی آن حضرت دارای غلام بود، پس معلوم می شود که برای انجام کارها و امور زندگی در صورت نیاز می توان کمک کار و خدمتکار استخدام کرد، البته این به این معنا نیست که خود صاحبخانه بنشیند و تنها دستور دهد و تمام کارهای خود را به گردن خدمتکار بیندازد چنان که پیامبر اکرم بسیاری از امور زندگی خویش را خود انجام می داد و حضرت فاطمه س نیز امور زندگی و کارهای زندگی خویش را با کنیز خویش، فضه تقسیم کرده بود و خود نیز در امور منزل و کارهای خانه کمک می کرد. استخدام خدمتکار و کنیز تنها به خاطر فراوانی کارها و مسئولیت پرورش فرزندان بود و انجام همة این کارها نیز به تنهایی برای آن حضرت گرچه قابل تحمل بود، ولی مشقت بار و خسته کننده بود. 2. استخدام خدمتکار و پرداخت حقوق به او یک موضوع اجتماعی و شیوة متداول است؛ زیرا لازمة زندگی اجتماعی افراد با یکدیگر، کمک نمودن افراد به همدیگر می باشد و این اشکال شرعی نداشته و با امور اخلاقی منافاتی ندارد، و در شأن شخصیت عالم، مدافع ولایت، تربیت کنندة پیشوایان معصوم و کسی که مرجع پرسش های بسیاری از بانوان آن زمان بود، یعنی حضرت فاطمه (س) بود. بنابراین، سفارش پیامبر در گفتن تسبیحات، برای غلبه بر مشکلات و تاثیر در قوای ایشان بوده و در مقام نهی از گرفتن خدمتکار نبوده است و از طرفی تراکم و فراوانی کارهای خانه حضرت زهرا (س) و تربیت فرزندان و شان ایشان، این امر را ایجاب می کرد که ایشان از کسی به عنوان خدمتکار، در امور زندگی خویش کمک بگیرد.[2] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ابراهیم امینی، بانوی نمونة اسلام، قم. 2. سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س). پاورقی ها: [1] . ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت _ علیهم السلام _، الطبعة الثانیة، 1414 ه .ق، ج 6، ص 446. [2] . ر.ک: علامه سید محمدحسین فضل الله، فاطمه زهرا (س)، ترجمة علی معموری، قم، انتشارات دارالملک، 1381 ش، ص 86- 88.
چرا پیامبر اکرم (ص) پس از این که به حضرت فاطمه (س) تسبیحات مخصوص را برای غلبه بر مشکلات یاد دادند، برای ایشان، کنیز گرفتند؟
ماجرای تعلیم تسبیحات معروف توسط پیامبر اکرم _ صلّی الله علیه و آله _ به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) برای غلبه بر مشکلات این گونه بود که روزی حضرت علی _ علیه السلام _ همسرش را از شدت کار و تلاش خسته و رنجور مشاهده کرد و به او پیشنهاد کرد که به سوی پیامبر اکرم ص برود و درخواست خدمتکار کند، حضرت فاطمه از طرح چنین موضوعی نزد پدر شرم داشت از این رو حضرت علی ع نزد پیامبر رفت و عرض کرد: (فاطمه آن قدر با آسیاب آرد ساخته که دستانش زبر و سخت گردیده و سینه اش بیمار گشته و آن قدر خانه را جارو نموده که پیراهنش به رنگ خاک در آمده است). حضرت علی با این سخنان از شدت سختی کار خانه و نیز پرورش و تربیت فرزندان به آن حضرت خبر داد، پیامبر اکرم ص در پاسخ حضرت علی ع سفارش کرد که برای غلبه بر مشکلات تسبیحات را به هنگام خواب بخوانند، که این از خدمتکار ارزشمندتر است.[1]
دربارة روایت یاد شده، و موضوع انتخاب خدمتکار برای خانه حضرت فاطمه (س) لازم است به چند نکته اشاره نماییم :
1. پیامبر اکرم ص در روایت یاد شده، حضرت علی و حضرت فاطمه ع را از گرفتن خدمتکار نهی نکرد، بلکه به عنوان ارشاد و نصیحت برای غلبه بر مشکلات، پیشنهاد خواندن تسبیحات را به آن ها داد، بدین معنا که خواندن تسبیحات تحمل کارهای منزل را آسان می کند و از مشقت آن ها می کاهد. ولی سبب انجام آن کارها به خودی خود نمی شود.
افزون بر این، پیامبر اکرم اگر حضرت فاطمه را از استخدام خدمتکار نهی می فرمود، خود نیز نباید غلام و خدمتکار انتخاب می کرد، ولی آن حضرت دارای غلام بود، پس معلوم می شود که برای انجام کارها و امور زندگی در صورت نیاز می توان کمک کار و خدمتکار استخدام کرد، البته این به این معنا نیست که خود صاحبخانه بنشیند و تنها دستور دهد و تمام کارهای خود را به گردن خدمتکار بیندازد چنان که پیامبر اکرم بسیاری از امور زندگی خویش را خود انجام می داد و حضرت فاطمه س نیز امور زندگی و کارهای زندگی خویش را با کنیز خویش، فضه تقسیم کرده بود و خود نیز در امور منزل و کارهای خانه کمک می کرد. استخدام خدمتکار و کنیز تنها به خاطر فراوانی کارها و مسئولیت پرورش فرزندان بود و انجام همة این کارها نیز به تنهایی برای آن حضرت گرچه قابل تحمل بود، ولی مشقت بار و خسته کننده بود.
2. استخدام خدمتکار و پرداخت حقوق به او یک موضوع اجتماعی و شیوة متداول است؛ زیرا لازمة زندگی اجتماعی افراد با یکدیگر، کمک نمودن افراد به همدیگر می باشد و این اشکال شرعی نداشته و با امور اخلاقی منافاتی ندارد، و در شأن شخصیت عالم، مدافع ولایت، تربیت کنندة پیشوایان معصوم و کسی که مرجع پرسش های بسیاری از بانوان آن زمان بود، یعنی حضرت فاطمه (س) بود.
بنابراین، سفارش پیامبر در گفتن تسبیحات، برای غلبه بر مشکلات و تاثیر در قوای ایشان بوده و در مقام نهی از گرفتن خدمتکار نبوده است و از طرفی تراکم و فراوانی کارهای خانه حضرت زهرا (س) و تربیت فرزندان و شان ایشان، این امر را ایجاب می کرد که ایشان از کسی به عنوان خدمتکار، در امور زندگی خویش کمک بگیرد.[2]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ابراهیم امینی، بانوی نمونة اسلام، قم.
2. سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س).
پاورقی ها:
[1] . ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت _ علیهم السلام _، الطبعة الثانیة، 1414 ه .ق، ج 6، ص 446.
[2] . ر.ک: علامه سید محمدحسین فضل الله، فاطمه زهرا (س)، ترجمة علی معموری، قم، انتشارات دارالملک، 1381 ش، ص 86- 88.
- [سایر] چرا پیامبر اکرم (ص) پس از این که به حضرت فاطمه (س) تسبیحات مخصوص را برای غلبه بر مشکلات یاد دادند، برای ایشان، کنیز گرفتند؟
- [سایر] چه مصائبی بر حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص) وارد شد؟
- [سایر] قرآن در دیدگاه پیامبر اکرم(ص) و حضرت زهرا(س) چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] حضرت فاطمه س در نظر رسول خدا ص چه مقام و منزلتی داشتند؟
- [سایر] رسول خدا(ص) زمانی که یگانه همسر ایشان حضرت خدیجه(س) بودند چند کنیز داشتند؟
- [سایر] در روایات تاریخی آمده است که حضرت زهرا(س) در منزل زحمات زیادی را متحمل میشد. امام علی(ع) نزد پیامبر اکرم(ص) رفت تا از ایشان کنیزی جهت کمک در کار منزل برای حضرت زهرا در خواست نمایند. اینجا بود که پیامبر تسبیحات حضرت زهرا را تعلیم نمودند. بر همین اساس سؤالی مطرح میشود که حضرت زهرا چگونه میتواند کنیزانی به نام فضه و اسماء داشته باشند. اگر کنیز لازم بود پیامبر برای حضرت زهرا کسانی را معرفی مینمودند؟
- [سایر] آیا دوران حیات پیامبر اکرم(ص) نیز جبرئیل یا فرشتگان دیگری به حضور حضرت فاطمه(س) می آمدند؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] رابطة حضرت فاطمه (س) با پیامبر اکرم (ص) و تأثیر آن بعد از رحلت آن بزرگوار در زندگی زهرا به چه شکلی بوده است؟
- [سایر] رابطة حضرت فاطمه (س) با پیامبر اکرم (ص) و تأثیر آن بعد از رحلت آن بزرگوار در زندگی زهرا به چه شکلی بوده است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن کسی را وکیل کند که مهریّه او را به شوهر او ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمّد) و اسم زن (فاطمه) باشد، وکیل صیغه طلاق را این طور میخواند: (عَنْ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ) یعنی: (از جانب موکّل خودم فاطمه مهریّه او را به موکّل خودم محمد بخشیدم تا او را طلاق خلع دهد) پس از آن بدون فاصله میگوید: (زَوْجَةُ مُوَکِّلِی خَالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زن موکّل خودم را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست) و اگر زن کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه (مَهرَها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باشد بگوید: (بَذَلْتُ مأةَ تُومان).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.