تسبیحات حضرت فاطمه(س) از جمله ذکرهایی است که فضیلت‌های زیادی در روایات برای آن بیان شده است.[1] اما در این‌که چگونه و به چه دلیل پیامبر خدا(ص) این تسبیحات را به فاطمه(س) یاد داده است؛ روایتی وجود دارد که نیاز به بررسی دارد. متن این روایت به شرح زیر است: امام علی(ع) به مردی از بنی سعد فرمود: «آیا نمی‌خواهی از زندگی خودم و فاطمه(س) برایت سخن بگویم؟! فاطمه در خانه من بود، و به تنهایی از چاه آب می‌کشید، چندان که اثر مشک بر سینه‌اش باقی ماند؛ با آسیاب گندم آرد می‌کرد به حدّی که دست‌هایش تاول زد؛ آن‌قدر خانه را تمیز نمود که جامه‌اش خاک آلود شد؛ چندان آتش زیر دیگ روشن کرده بود که لباس‌هایش سیاه گشت، و از این همه کار و تلاش، آسیب فراوانی به او رسیده بود. روزی به او گفتم: چه خوب می‌شد نزد پدرت رفته و از ایشان تقاضای خدمت‌کاری می‌نمودی تا بار مشقّتی را که بر دوشت است، سبک‌تر کند. فاطمه نزد پیامبر رفت و دید آن‌جا جمعی به سخن‌گفتن سرگرم‌اند، به همین دلیل شرمش آمد که خواسته‌اش را بگوید و به منزل بازگشت. رسول خدا(ص) فهمید که دخترش با او کاری داشت، فردای آن روز در حالی‌که ما هر دو زیر یک لحاف بودیم پیامبر(ص) نزد ما آمده و از بیرون خانه سلام داد. ما به خاطر شرایطی که در آن لحظه داشتیم شرم کردیم پاسخ دهیم. آن‌حضرت سلامش را تکرار کرد و ما همچنان خاموش ماندیم.[2] ایشان برای بار سوّم نیز سلام داد و این‌بار ترسیدیم اگر جواب ندهیم آن‌حضرت بازگردد، چون ایشان بعد از سه بار سلام، اگر پاسخی نمی‌شنید برمی‌گشت. با توجّه به این رویکرد پیامبر(ص) این‌بار پاسخ سلام داده و ایشان را به داخل خانه دعوت کردیم. آن‌حضرت بعد از ورود بالای سر ما نشست و آن‌گاه فرمود: ای فاطمه دیروز چه خواسته‌ای داشتی که نزد پدرت آمدی؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهم برخیزد و برود پس سر خود را از لحاف بیرون آورده و گفتم: ای پیامبر خدا! به خدا سوگند، من شما را از خواسته‌اش با خبر می‌کنم! دخترتان آن‌قدر آب از چاه کشیده که اثر مشک بر سینه‌اش مانده، و چندان آسیا گردانده که دست‌هایش تاول زده‏، و آن‌قدر خانه را نظافت کرده که جامه‌هایش غبار گرفته، و چندان زیر دیگ آتش کرده که لباس‌هایش سیاه شده و من به او پیشنهاد دادم که نزدتان آمده و تقاضای خدمت‌کاری کند که تا حدودی بار این رنج را از دوشش بردارد! رسول خدا(ص) فرمود: آیا می‌خواهید چیزی به شما بیاموزم که برایتان از خدمت‌کار بهتر باشد؟! هنگامی که تصمیم به خوابیدن دارید سی و چهار بار "اللَّه أکبر" بگوئید، و سی و سه بار "سبحان اللَّه" و سی و سه بار "الحمد للَّه"! در این هنگام فاطمه(س) سر خود را از لحاف بیرون آورد و گفت: "من از خدا و رسولش راضی شدم! من از خدا و رسولش راضی شدم!».[3] این روایت -با کمی اختلاف- در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است.[4] اکنون به بررسی این روایت خواهیم پرداخت. در ارتباط با این باید به نکات ذیل توجه داشت: 1. با جست‌وجو در منابع حدیثی قابل استناد شیعه، مشخص شد که تنها شیخ صدوق(ره) برای این روایت، سندی در کتاب «علل الشرائع» ذکر کرده است که همه افراد آن ضعیف و مجهول هستند[5] و در دیگر کتاب‌های حدیثی نیز تنها با تعبیر «رُوِیَ» این داستان بیان شده است. بنابر این، روایت مذکور را نمی‌توان از روایات مستند برشمرد. البته روایاتی که اصل تسبیح حضرت فاطمه(س) و ثواب آن‌را نقل کرده‌اند، فراوان و قابل استناد می‌باشند و بر این اساس، حتی اگر این داستان را نپذیریم خدشه‌ای به ارزش و اعتبار تسبیحات حضرت فاطمه(س) وارد نمی‌شود. 2. منابع اهل سنت این روایت را با ذکر سندی آورده‌اند و برخی از اندیشمندان احتمال داده‌اند که منابع شیعی نیز این روایت را از اهل سنت گرفته‌ باشند.[6] 3. در این روایت نقل شده که این تسبیح را قبل از خواب بگویند و روایات دیگری نیز این محتوا را ذکر کرده‌اند.[7] با این حال روایات دیگری نیز این تسبیح را پس از هر نماز سفارش کرده‌اند. امام صادق(ع) فرمود: «کسی که بعد از نماز واجب پیش از آن‌که از جای برخیزد، تسبیح حضرت زهرا را بگوید، خداوند او را خواهد آمرزید»[8] که همین نظر نیز شهرت دارد. البته می‌توان به استحباب این تسبیح در هر دو زمان مذکور معتقد شد که جمع بین این روایات است.[9] 4. ترتیبی که برای تسبیحات در این روایت و معدودی از روایات دیگر[10] ذکر شده با آنچه در روایات دیگر آمده متفاوت است. محمد بن عذافر گوید: با پدرم بر امام صادق(ع) وارد شدیم و پدرم از تسبیحات فاطمه(س) پرسید؟ ایشان فرمودند: «سی و چهار مرتبه الله اکبر، سپس تا شصت و هفت ذکر الحمد الله را ادامه می‌دهی (یعنی سی و سه مرتبه) و سپس تا عدد صد ذکر سبحان الله (که می‌شود سی و سه مرتبه) را می‌خوانی»[11] و روایات دیگری این ترتیب را ذکر کرده‌اند.[12] از آن‌جا که روایت مورد بحث، سندی نداشته و روایات دیگر هم به جهت سندی و هم به جهت محتوایی برتر از این روایت هستند، آنها را مقدّم داشته[13] و ترتیب تسبیحات حضرت فاطمه را بنابر همین روایات مشهور می‌دانیم. 5. برخی از فرازهای روایت درخواست کنیز، تأمل برانگیز بوده و علاوه بر مشکل سندی، از لحاظ محتوایی نیز ما را در پذیرفتن آن دچار مشکل می‌کند. برای نمونه بنابر روایت مذکور، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در زیر لحافی بوده‌اند که حیا اجازه بیرون آمدن به آنها را نمی‌داد و در همین حال پیامبر(ص) بالای سر آنان آمده و با آنها صحبت می‌کند و پس از لحظاتی امام علی(ع) و سپس حضرت زهرا(س) سر خود را از لحاف بیرون می‌آورند که چنین رفتاری هم از پیامبر(ص) و هم از علی و فاطمه(ع) بعید است. 6. در مورد قسمت دوم سوال نیز باید گفت اسماء، همسر جعفر طیار (برادر امام علی ع) بوده که پس از شهادتشان با ابوبکر و سپس با امام علی ع ازدواج کرد. او کنیز دختر پیامبر(ص) نبود اما همواره ارتباط با ایشان داشت. البته فضه کنیز امام علی(س) بود؛ اما ممکن است ماجرای درخواست کنیز(در صورت پذیرش)، قبل از زمانی بود که وضعیت مالی امام علی(ع) اندکی بهبود یافته و فضه را خریداری کرده بود. [1] . ر.ک: «تسبیحات حضرت زهرا (س) و قنوت»، سؤال 10898. [2] . البتّه این سلام، که سلام اذن است مانند سلام تحیّت جوابش واجب نیست؛ چون این سلام به منزله اجازه ورود است و صاحب خانه در دادن جواب یا به عبارت دیگر دادن اجازه ورود مختار است. [3] . شیخ صدوق، محمد بن علی‏، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 320 – 321، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ شیخ صدوق، محمد بن علی‏، علل الشرائع، ج ‏2، ص 366، قم، کتاب فروشی داوری‏، چاپ اول، 1385ش؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 280 – 281، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. [4] . بخاری، محمد بن إسماعیل،‌ صحیح البخاری،‌ محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 7، ص 65، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، محقق، محمد عباس، وصی الله، ج 2، ص 705، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ أزدی سجستانی، سلیمان بن أشعث، سنن أبی داود، محقق، عبد الحمید، محمد محیی الدین، ج 3، ص 150، بیروت، المکتبة العصریة، بی‌تا. [5] . «حَدّثَنا أحمد بن الحسن القَطّان قال حَدّثنا أبو سعید الحسن بن علی بن الحسین السُکَّری قال حَدّثنا الحَکَم بن أسلم قال حَدّثنا ابن عُلَیّة عن الحَریری عن أبی الوَرد بن ثمامة عن علی أنه قال لرجل من بنی سعد»؛ علل الشرائع، ج ‏2، ص 366. [6] . مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 2، ص 365، قم،‌‌ مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق. [7] . سید ابن طاووس، رضی الدین علی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 277، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بی‌تا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 84، ص 174، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [8] . شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 164، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1406ق. [9] . شیخ بهایی، مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات، ص 275، بیروت، نشر دار الأضواء، چاپ اول، 1405ق. [10] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 536، تهران،‌ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [11] . برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدّث، جلال الدین،‏ ج 1، ص 36، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [12] . شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 2، ص 106،‌ تهران،‌ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 6، ص 445، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [13] . مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات، ص 278 – 279.
در روایات تاریخی آمده است که حضرت زهرا(س) در منزل زحمات زیادی را متحمل میشد. امام علی(ع) نزد پیامبر اکرم(ص) رفت تا از ایشان کنیزی جهت کمک در کار منزل برای حضرت زهرا در خواست نمایند. اینجا بود که پیامبر تسبیحات حضرت زهرا را تعلیم نمودند. بر همین اساس سؤالی مطرح میشود که حضرت زهرا چگونه میتواند کنیزانی به نام فضه و اسماء داشته باشند. اگر کنیز لازم بود پیامبر برای حضرت زهرا کسانی را معرفی مینمودند؟
تسبیحات حضرت فاطمه(س) از جمله ذکرهایی است که فضیلتهای زیادی در روایات برای آن بیان شده است.[1] اما در اینکه چگونه و به چه دلیل پیامبر خدا(ص) این تسبیحات را به فاطمه(س) یاد داده است؛ روایتی وجود دارد که نیاز به بررسی دارد.
متن این روایت به شرح زیر است:
امام علی(ع) به مردی از بنی سعد فرمود: «آیا نمیخواهی از زندگی خودم و فاطمه(س) برایت سخن بگویم؟! فاطمه در خانه من بود، و به تنهایی از چاه آب میکشید، چندان که اثر مشک بر سینهاش باقی ماند؛ با آسیاب گندم آرد میکرد به حدّی که دستهایش تاول زد؛ آنقدر خانه را تمیز نمود که جامهاش خاک آلود شد؛ چندان آتش زیر دیگ روشن کرده بود که لباسهایش سیاه گشت، و از این همه کار و تلاش، آسیب فراوانی به او رسیده بود.
روزی به او گفتم: چه خوب میشد نزد پدرت رفته و از ایشان تقاضای خدمتکاری مینمودی تا بار مشقّتی را که بر دوشت است، سبکتر کند.
فاطمه نزد پیامبر رفت و دید آنجا جمعی به سخنگفتن سرگرماند، به همین دلیل شرمش آمد که خواستهاش را بگوید و به منزل بازگشت.
رسول خدا(ص) فهمید که دخترش با او کاری داشت، فردای آن روز در حالیکه ما هر دو زیر یک لحاف بودیم پیامبر(ص) نزد ما آمده و از بیرون خانه سلام داد. ما به خاطر شرایطی که در آن لحظه داشتیم شرم کردیم پاسخ دهیم.
آنحضرت سلامش را تکرار کرد و ما همچنان خاموش ماندیم.[2]
ایشان برای بار سوّم نیز سلام داد و اینبار ترسیدیم اگر جواب ندهیم آنحضرت بازگردد، چون ایشان بعد از سه بار سلام، اگر پاسخی نمیشنید برمیگشت. با توجّه به این رویکرد پیامبر(ص) اینبار پاسخ سلام داده و ایشان را به داخل خانه دعوت کردیم.
آنحضرت بعد از ورود بالای سر ما نشست و آنگاه فرمود:
ای فاطمه دیروز چه خواستهای داشتی که نزد پدرت آمدی؟
فاطمه پاسخ نداد و من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهم برخیزد و برود پس سر خود را از لحاف بیرون آورده و گفتم:
ای پیامبر خدا! به خدا سوگند، من شما را از خواستهاش با خبر میکنم!
دخترتان آنقدر آب از چاه کشیده که اثر مشک بر سینهاش مانده، و چندان آسیا گردانده که دستهایش تاول زده، و آنقدر خانه را نظافت کرده که جامههایش غبار گرفته، و چندان زیر دیگ آتش کرده که لباسهایش سیاه شده و من به او پیشنهاد دادم که نزدتان آمده و تقاضای خدمتکاری کند که تا حدودی بار این رنج را از دوشش بردارد!
رسول خدا(ص) فرمود: آیا میخواهید چیزی به شما بیاموزم که برایتان از خدمتکار بهتر باشد؟!
هنگامی که تصمیم به خوابیدن دارید سی و چهار بار "اللَّه أکبر" بگوئید، و سی و سه بار "سبحان اللَّه" و سی و سه بار "الحمد للَّه"!
در این هنگام فاطمه(س) سر خود را از لحاف بیرون آورد و گفت: "من از خدا و رسولش راضی شدم! من از خدا و رسولش راضی شدم!».[3]
این روایت -با کمی اختلاف- در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است.[4]
اکنون به بررسی این روایت خواهیم پرداخت.
در ارتباط با این باید به نکات ذیل توجه داشت:
1. با جستوجو در منابع حدیثی قابل استناد شیعه، مشخص شد که تنها شیخ صدوق(ره) برای این روایت، سندی در کتاب «علل الشرائع» ذکر کرده است که همه افراد آن ضعیف و مجهول هستند[5] و در دیگر کتابهای حدیثی نیز تنها با تعبیر «رُوِیَ» این داستان بیان شده است. بنابر این، روایت مذکور را نمیتوان از روایات مستند برشمرد.
البته روایاتی که اصل تسبیح حضرت فاطمه(س) و ثواب آنرا نقل کردهاند، فراوان و قابل استناد میباشند و بر این اساس، حتی اگر این داستان را نپذیریم خدشهای به ارزش و اعتبار تسبیحات حضرت فاطمه(س) وارد نمیشود.
2. منابع اهل سنت این روایت را با ذکر سندی آوردهاند و برخی از اندیشمندان احتمال دادهاند که منابع شیعی نیز این روایت را از اهل سنت گرفته باشند.[6]
3. در این روایت نقل شده که این تسبیح را قبل از خواب بگویند و روایات دیگری نیز این محتوا را ذکر کردهاند.[7] با این حال روایات دیگری نیز این تسبیح را پس از هر نماز سفارش کردهاند.
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که بعد از نماز واجب پیش از آنکه از جای برخیزد، تسبیح حضرت زهرا را بگوید، خداوند او را خواهد آمرزید»[8] که همین نظر نیز شهرت دارد.
البته میتوان به استحباب این تسبیح در هر دو زمان مذکور معتقد شد که جمع بین این روایات است.[9]
4. ترتیبی که برای تسبیحات در این روایت و معدودی از روایات دیگر[10] ذکر شده با آنچه در روایات دیگر آمده متفاوت است.
محمد بن عذافر گوید: با پدرم بر امام صادق(ع) وارد شدیم و پدرم از تسبیحات فاطمه(س) پرسید؟ ایشان فرمودند: «سی و چهار مرتبه الله اکبر، سپس تا شصت و هفت ذکر الحمد الله را ادامه میدهی (یعنی سی و سه مرتبه) و سپس تا عدد صد ذکر سبحان الله (که میشود سی و سه مرتبه) را میخوانی»[11] و روایات دیگری این ترتیب را ذکر کردهاند.[12]
از آنجا که روایت مورد بحث، سندی نداشته و روایات دیگر هم به جهت سندی و هم به جهت محتوایی برتر از این روایت هستند، آنها را مقدّم داشته[13] و ترتیب تسبیحات حضرت فاطمه را بنابر همین روایات مشهور میدانیم.
5. برخی از فرازهای روایت درخواست کنیز، تأمل برانگیز بوده و علاوه بر مشکل سندی، از لحاظ محتوایی نیز ما را در پذیرفتن آن دچار مشکل میکند.
برای نمونه بنابر روایت مذکور، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در زیر لحافی بودهاند که حیا اجازه بیرون آمدن به آنها را نمیداد و در همین حال پیامبر(ص) بالای سر آنان آمده و با آنها صحبت میکند و پس از لحظاتی امام علی(ع) و سپس حضرت زهرا(س) سر خود را از لحاف بیرون میآورند که چنین رفتاری هم از پیامبر(ص) و هم از علی و فاطمه(ع) بعید است.
6. در مورد قسمت دوم سوال نیز باید گفت اسماء، همسر جعفر طیار (برادر امام علی ع) بوده که پس از شهادتشان با ابوبکر و سپس با امام علی ع ازدواج کرد.
او کنیز دختر پیامبر(ص) نبود اما همواره ارتباط با ایشان داشت.
البته فضه کنیز امام علی(س) بود؛ اما ممکن است ماجرای درخواست کنیز(در صورت پذیرش)، قبل از زمانی بود که وضعیت مالی امام علی(ع) اندکی بهبود یافته و فضه را خریداری کرده بود. [1] . ر.ک: «تسبیحات حضرت زهرا (س) و قنوت»، سؤال 10898. [2] . البتّه این سلام، که سلام اذن است مانند سلام تحیّت جوابش واجب نیست؛ چون این سلام به منزله اجازه ورود است و صاحب خانه در دادن جواب یا به عبارت دیگر دادن اجازه ورود مختار است. [3] . شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 320 – 321، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 2، ص 366، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 280 – 281، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. [4] . بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 7، ص 65، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، محقق، محمد عباس، وصی الله، ج 2، ص 705، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ أزدی سجستانی، سلیمان بن أشعث، سنن أبی داود، محقق، عبد الحمید، محمد محیی الدین، ج 3، ص 150، بیروت، المکتبة العصریة، بیتا. [5] . «حَدّثَنا أحمد بن الحسن القَطّان قال حَدّثنا أبو سعید الحسن بن علی بن الحسین السُکَّری قال حَدّثنا الحَکَم بن أسلم قال حَدّثنا ابن عُلَیّة عن الحَریری عن أبی الوَرد بن ثمامة عن علی أنه قال لرجل من بنی سعد»؛ علل الشرائع، ج 2، ص 366. [6] . مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 2، ص 365، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق. [7] . سید ابن طاووس، رضی الدین علی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 277، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بیتا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 84، ص 174، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [8] . شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 164، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1406ق. [9] . شیخ بهایی، مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات، ص 275، بیروت، نشر دار الأضواء، چاپ اول، 1405ق. [10] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 536، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [11] . برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدّث، جلال الدین، ج 1، ص 36، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [12] . شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 2، ص 106، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 6، ص 445، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [13] . مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات، ص 278 – 279.
- [سایر] با توجه به وجود کنیزی به نام فضه، برای حضرت فاطمه(س)، چرا پیامبر تسبیحات را به ایشان سفارش نمودند؟
- [سایر] نقل میکنند: (کسی به حضرت علی(ع) کنیزی هدیه داد. روزی حضرت زهرا(س) وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی(ع) سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده است. حضرت زهرا(س) به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم(ص) رفتند که جبرئیل نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد). حال سؤال این است که؛ آیا چنین رفتاری از یک بانوی دارای عصمت تعجبآور نیست؟ مخصوصاً که عصمت از اشتباه نیز دارند.
- [سایر] شواهد موجود بر سنخیت روحی لازم امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) برای اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودن کدامند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم (ص) پس از این که به حضرت فاطمه (س) تسبیحات مخصوص را برای غلبه بر مشکلات یاد دادند، برای ایشان، کنیز گرفتند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم (ص) پس از این که به حضرت فاطمه (س) تسبیحات مخصوص را برای غلبه بر مشکلات یاد دادند، برای ایشان، کنیز گرفتند؟
- [سایر] آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (ص) از خود و امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) دلیل برتری جویی نیست؟
- [سایر] آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (ص) از خود و امام علی ع و حضرت زهرا (س) دلیل برتری جویی نیست؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(ص) حضرت فاطمه(س) را در روز ازدواج به عنوان امانت به امام علی(ع) سپردند و حضرت علی(ع) در روز وفات ایشان نتوانستند امانتداری کنند؟
- [سایر] چرا در بین اهلبیت پیامبر اکرم(ص)، به حضرت زهرا و حضرت رضا(ع) بضعه النبی «پاره تن رسول الله» می گویند؟
- [سایر] آیا درجه و رتبه پیامبر اکرم(ص) پایینتر از امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است؛ زیرا از حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک...» چنین استنباط میشود؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد، و شوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد، وکیل صیغه طلاق را اینطور میخواند: عَنْ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِّلی مُحَمَّد لِیَخْلَعَهَا عَلَیْه پس از آن بدون فاصله میگوید: زَوْجَةُ مُوَکِّلی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر، چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه (مَهْرَها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید: بَذَلْتُ مِأةَ توُمَان
- [آیت الله سیستانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد ، و شوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد ، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمّد و اسم زن فاطمه باشد ، وکیل ، صیغه طلاق را اینطور میخواند : (عَنْ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ) پس از آن میگوید : (زَوْجَةُ مُوَکّلِی خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد ، وکیل باید بجای کلمه (مَهْرَها) آن چیز را بگوید ، مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید (بَذَلَتْ مِأَةَ تُومانٍ) . طلاق مبارات
- [امام خمینی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغه را این طور می خواند: "عن موکلتی فاطمة بذلت مهرها لموکلی محمد لیخلعها علیه" پس از آن بدون فاصله می گوید: "زوجة موکلی خالعتها علی ما بذلت هی طالق" و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر ببخشد که او را طلاق دهد وکیل به جای کلمه " مهرها" آن چیز را بگوید، مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید: "بذلت ماة تومان".
- [آیت الله بروجردی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مَهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمّد و اسم زن فاطمه باشد، وکیل صیغهی طلاق را این طور میخواند:(عَنْ مُوَکِلتی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّدٍ لِیخْلِعَها عَلَیهِ).پس از آن بدون فاصله میگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِقٌ) و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مَهر، چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمة (مهرها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید:(بَذَلْتُ مَأَةَ تُومانْ).طلاق مبارات
- [آیت الله بهجت] اگر زنی، شخصی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان شخص را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل، صیغه طلاق را به این صورت میخواند: (عَنْ مُوَکلَتی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکّلِی مُحَمَّد، لَیَخْلَعَهَا عَلَیه)، پس از آن بلافاصله میگوید: (زَوْجَةُ مُوَکّلِی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید به جای کلمه (مَهرَها) آن چیز را بگوید؛ مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید: (بَذَلْتُ مِأَةَ تُومان).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر زن کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغه طلاق را اینطور می خواند: عَنْ مُوکِّلَتی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّد لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ پس از آن بدون فاصله می گوید: زَوْجَةُ مُوَکِّلی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِقٌ و اگر زن کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید به جای کلمه (مهرها) آن چیز را بگوید، مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید: بَذَلْتُ مَأَةَ تُومانْ. طلاق مبارات
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن کسی را وکیل کند که مهریّه او را به شوهر او ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمّد) و اسم زن (فاطمه) باشد، وکیل صیغه طلاق را این طور میخواند: (عَنْ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ) یعنی: (از جانب موکّل خودم فاطمه مهریّه او را به موکّل خودم محمد بخشیدم تا او را طلاق خلع دهد) پس از آن بدون فاصله میگوید: (زَوْجَةُ مُوَکِّلِی خَالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زن موکّل خودم را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست) و اگر زن کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه (مَهرَها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باشد بگوید: (بَذَلْتُ مأةَ تُومان).
- [آیت الله سبحانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل، صیغه طلاق را این طور می خواند: عَنْ مُوَکِّلَتِی فاطِمَة بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِّلِی مُحَمَّد لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ پس از آن بدون فاصله می گوید: زَوجَةُ مَوَکِّلِی خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید به جای کلمه (مهرها) آن چیز را بگوید مثلاً اگر صدهزار تومان داده، باید بگوید: بَذَلْتُ مِأَةَ الف تُومان. سپس از طرف شوهر قبول کند و بگوید قبلت ذلک بعداً بگوید زوجة موکّلی خلعتها علی ما بذلت هی طالق. طلاق مُبارات
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر اورا به شوهرش ببخشد و شوهر همان کَس را وکیل کند که زن را طلاق دهد ، چنانچه اسم شوهر محمّد و اسم زن فاطمه باشد وکیل ، صیغة طلاق را اینطور می خواند : عَنْ مُوَکِلَتی فاطِمَهَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِلی مُحَمَدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ . پس از آن بدون فاصله می گوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ ، هِیَ طالِقٌ . و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید ب جای کلمه (مهرها) آن چیز را بگوید ، مثلاً اگر صد تومان داده بگوید ، بَذَلْتُ مِأَهَ تُومان . در صورتی که زن معّین باشد بردن نامش در اینجا و در طلاق مبارات لازم نیست و همین قدر که او را در نظر بگیرد ، کافی است . طلاق مُبارات
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد وشوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمّد واسم زن فاطمه باشد وکیل، صیغه طلاق را این طور میخواند: )عَنْ مُوَکِّلَتی فاطِمََْ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِّلی مُحَمَّدً لِیَخْلَعَها عَلَیْه(، پس از آن بدون فاصله میگوید: )زَوْجَُْ مُوَکِّلیخَلَعْتُها یا خالَعْتُها عَلی مابَذَلَتْ هِیَ طالِق( و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه )مهرها( آن چیز را بگوید مثلاً اگر صد تومان داده، باید بگوید: )بذلت مأْ تومان(.