مشکوة یعنی چه؟ چرا در احادیث گاهی به پیامبر اسلام (ص) و گاهی به حضرت زهرا (س) نسبت داده شده است؟
واژه (مشکوة) در سوره نور آیه 35 مطرح شده که می فرماید: (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ...؛ خدا نور آسمان ها و زمین است. مثل نور در چراغدانی است که در آن چراغی باشد...). واژه (مشکوة) به معنای طاقچه و شکاف منفذ و روزنه ای است که در دیوار خانه می سازند، تا چراغ خانه را در آن بگذارند و این غیر از فانوس است.[1] درباره آیه فوق حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: (آن مثلی است که خداوند برای ما زده است، پیامبر و امامان علیهم السلام از دلالتهای آیات الهی هستند).[2] در حدیث دیگری نقل شده که: (مشکوة، فاطمه و مصباح، امام حسن و زجاجه، امام حسین و شجره مبارکه، ابراهیم علیهم السلام است).[3] سؤالی که مطرح است چرا در روایات تفسیرهای مختلفی شده است؟ در پاسخ باید گفت: قرآن کریم همان طور که دارای ظاهر است همچنین دارای باطنی نیز می باشد و روایات اسلامی این حقیقت را تایید کرده اند. درباره این که منظور از باطن قرآن چیست، نظرات مختلفی وجود دارد از جمله: 1. باطن به معنای تأویل است. چنان که فضیل بن یسار می گوید: از امام باقر علیه السلام درباره روایتی پرسیدند که می گوید: هیچ آیه ای در قرآن نیست مگر این که ظهر و بطن دارد. حضرت فرمود: (ظهر آن تنزیل آن و بطن آن تآویل آن می باشد). برخی از آیات قرآن درباره امور گذشته است و برخی درباره چیزهایی می باشد که هنوز پدید نیامده است این حقایق، همچون جریان خورشید در بسترش جریان دارد، چون تأویل برخی از این بطون فرا رسد، درباره مردگان جاری خواهد بود همان گونه درباره زندگانی جریان دارد، خداوند متعال فرموده است: (تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند) ما آنها را می دانیم.[4] 2. باطن به معنای (جری و انطباق) باشد که بر این معنا نیز روایاتی وارد شده است، چنان که حمران بن اعین می گوید: از امام باقر علیه السلام در باره ظهر و بطن قرآن پرسیدم، حضرت فرمود: ظهر قرآن، کسانی هستند که در باره آنان نازل شده است، و بطن قرآن کسانی هستند که به شیوه آنان رفتار کرده اند آن چه در باره آنان بوده در مورد اینان نیز صدق می کند.[5] علامه طباطبایی(ره) می گوید: (این که در روایت درباره قرآن کریم آمده است: (همچون خورشید و ماه، سیر و جریان دارد) می رساند که: سیر و جریان قرآن در تنزیل و تأویل هر دو خواهد بود، سیر و جریانش در ناحیه (تنزیل) همانا انطباقی است که کلام به مصادیق خود پیدا می کند، و به عبارت ساده تر سیر و جریانش در ناحیه تنزیل، همان مطالبی است که در اصطلاح اخبار نامش را (جری) نهاده اند). مرحوم علامه طباطبایی(ره) سپس می گوید: (ظاهر همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیه به دست می آید، و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد، چه یک معنا باشد و چه معانی زیادی، چه معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند به واسطه باشد).[6] در نتیجه روایتی که در باره مشکوة صادر شده از باب مصادیق و یا جری و تطبیق می باشد.یعنی بیان و تطبیق بر یکی از مصادیق است، البته برترین مصداق. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص1930 و ج23، ص133 و ج26، ص11 و... . 2 تفسیر نور، محسن قرائتی، قم، مؤسسه در راه حق، ج2، ص16. 3 علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید. 4 ظاهر قرآن باطن قرآن، سید محسن میرباقری، انتشارات رایزن. پاورقی ها: [1]. راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه مشکوة. [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ذیل آیه بحث روایی. [3]. قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، انتشارات بنیاد، ج7، ص223. [4]. الطوسی، محمد بن جریر، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج1، ص9. [5]. بحارالانوار، همان. [6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج3، ص74.
عنوان سوال:

مشکوة یعنی چه؟ چرا در احادیث گاهی به پیامبر اسلام (ص) و گاهی به حضرت زهرا (س) نسبت داده شده است؟


پاسخ:

واژه (مشکوة) در سوره نور آیه 35 مطرح شده که می فرماید: (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ...؛ خدا نور آسمان ها و زمین است. مثل نور در چراغدانی است که در آن چراغی باشد...).
واژه (مشکوة) به معنای طاقچه و شکاف منفذ و روزنه ای است که در دیوار خانه می سازند، تا چراغ خانه را در آن بگذارند و این غیر از فانوس است.[1]
درباره آیه فوق حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: (آن مثلی است که خداوند برای ما زده است، پیامبر و امامان علیهم السلام از دلالتهای آیات الهی هستند).[2]
در حدیث دیگری نقل شده که: (مشکوة، فاطمه و مصباح، امام حسن و زجاجه، امام حسین و شجره مبارکه، ابراهیم علیهم السلام است).[3]
سؤالی که مطرح است چرا در روایات تفسیرهای مختلفی شده است؟
در پاسخ باید گفت: قرآن کریم همان طور که دارای ظاهر است همچنین دارای باطنی نیز می باشد و روایات اسلامی این حقیقت را تایید کرده اند. درباره این که منظور از باطن قرآن چیست، نظرات مختلفی وجود دارد از جمله:
1. باطن به معنای تأویل است. چنان که فضیل بن یسار می گوید: از امام باقر علیه السلام درباره روایتی پرسیدند که می گوید: هیچ آیه ای در قرآن نیست مگر این که ظهر و بطن دارد. حضرت فرمود: (ظهر آن تنزیل آن و بطن آن تآویل آن می باشد). برخی از آیات قرآن درباره امور گذشته است و برخی درباره چیزهایی می باشد که هنوز پدید نیامده است این حقایق، همچون جریان خورشید در بسترش جریان دارد، چون تأویل برخی از این بطون فرا رسد، درباره مردگان جاری خواهد بود همان گونه درباره زندگانی جریان دارد، خداوند متعال فرموده است: (تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند) ما آنها را می دانیم.[4]
2. باطن به معنای (جری و انطباق) باشد که بر این معنا نیز روایاتی وارد شده است، چنان که حمران بن اعین می گوید: از امام باقر علیه السلام در باره ظهر و بطن قرآن پرسیدم، حضرت فرمود: ظهر قرآن، کسانی هستند که در باره آنان نازل شده است، و بطن قرآن کسانی هستند که به شیوه آنان رفتار کرده اند آن چه در باره آنان بوده در مورد اینان نیز صدق می کند.[5]
علامه طباطبایی(ره) می گوید: (این که در روایت درباره قرآن کریم آمده است: (همچون خورشید و ماه، سیر و جریان دارد) می رساند که: سیر و جریان قرآن در تنزیل و تأویل هر دو خواهد بود، سیر و جریانش در ناحیه (تنزیل) همانا انطباقی است که کلام به مصادیق خود پیدا می کند، و به عبارت ساده تر سیر و جریانش در ناحیه تنزیل، همان مطالبی است که در اصطلاح اخبار نامش را (جری) نهاده اند).
مرحوم علامه طباطبایی(ره) سپس می گوید: (ظاهر همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیه به دست می آید، و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد، چه یک معنا باشد و چه معانی زیادی، چه معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند به واسطه باشد).[6]
در نتیجه روایتی که در باره مشکوة صادر شده از باب مصادیق و یا جری و تطبیق می باشد.یعنی بیان و تطبیق بر یکی از مصادیق است، البته برترین مصداق.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص1930 و ج23، ص133 و ج26، ص11 و... .
2 تفسیر نور، محسن قرائتی، قم، مؤسسه در راه حق، ج2، ص16.
3 علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید.
4 ظاهر قرآن باطن قرآن، سید محسن میرباقری، انتشارات رایزن.
پاورقی ها:
[1]. راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه مشکوة.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ذیل آیه بحث روایی.
[3]. قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، انتشارات بنیاد، ج7، ص223.
[4]. الطوسی، محمد بن جریر، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج1، ص9.
[5]. بحارالانوار، همان.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج3، ص74.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین