پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله معصوم بوده و در کلمات ایشان هیچ گونه خودخواهی و خطا و اشتباه راه ندارد . (و ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی (3) اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی [1]) طبق این آیه شریفه: او از روی هوی سخن نمیگوید هرچه میگوید وحی است، او از خودش چیزی نمیگوید و هر آنچه میگوید همه از ناحیه خداست و این که پیامبر از روی هوی سخن نمیگوید و آنچه میگوید وحی الهی بوده و از جانب خداست. یعنی هر سخنی از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل میشود از جانب خداست. جلال الدین سیوطی میگوید: روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله دستور داد تمام درهای خانههایی که به داخل مسجد پیامبر صلّی الله علیه و آله گشوده میشد جز در خانة امام علی علیه السّلام بسته شود، این امر به مسلمانان گران آمد تا آن جا که (حمزه) عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله از این کار گله کرد، که چگونه در خانة عمویت و عباس عموی دیگرت و ابوبکر و عمر را بستی، امّا درِ خانة پسرعمویت علی علیه السّلام را باز گذاردی؟ و او را بر دیگران ترجیح دادی. هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه و آله متوجّه شد که این امر بر آن ها گران آمده است مردم را به مسجد دعوت فرمود: و خطبة بینظیری در تمجید و توحید خداوند ایراد کرد، سپس افزود: ای مردم من شخصاً درها را نبستم و نگشودم و من شما را از مسجد بیرون نکردم، و علی علیه السّلام را ساکن ننمودم، آن چه بود وحی الهی و فرمان خدا بود. سپس این آیات را تلاوت فرمود:( و النّجم اِذا هَوی ... اِن هو اِلاّ وَحیٌ یُوحی)[2] . یکی از ویژگیهایی که پیامبران نداشتند اخلاق زشت است که موجب تنفّر شود و خودخواهی که یکی از اخلاق زشت است که پیامبران عموماً و رسول خدا خصوصاً از آن اخلاق زشت به دور بودهاند. امّا هدف پیامبر صلّی الله علیه و آله از تعریف کردن در مورد امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مأموریتی بود که از طرف خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله محوّل شده بود که علاوه بر جایگاه و مقام بالای معنوی امام علی علیه السّلام و خدمات ایشان مسئلة مهم و سرنوشتساز جانشینی پیامبر صلّی الله علیه و آله و امامت امّت اسلامی بود و اگر ما میبینیم احادیث زیادی از پیامبر صلّی الله علیه و آله در فضائل و مناقب حضرت علی علیه السّلام در کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده برای معرّفی مقام امامت و لیاقت و شایستگی آن حضرت بوده است ، زیرا جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله نمایندة او در تحکیم و گسترش احکام و حفظ شریعت و از بین برنده هر گونه فتنه و فساد و برپا دارندة حدود الهی است و هر کسی برای چنین مقام عظیمی صلاحیت ندارد. جز آن فردی که در ارزش های والای اسلامی مانند: تقوا، جهاد، علم، هجرت، زهد، سابقة نیک، سیاست و کیاست، عدالت، شجاعت، سعة صدر و بلندنظری، اخلاق نیک و .... از همگان برتری داشته باشد و چنین فردی به گواهی تاریخ و روایات شیعه و سنّی، کسی جز علی بن ابیطالب علیه السّلام نخواهد بود. و علّت اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله از حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام تعریف نموده، و احادیث زیادی در کتب اهل سنّت و شیعه در فضیلت اهل بیت علیهم السّلام از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل شده نیز ریشة قرآنی دارد که خداوند آیة (مودّت) را بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل کرد که در مورد اهل بیت علیهم السّلام میباشد، در سورة شوری میفرماید: (قُل لا اَسْئَلُکُم علیه اَجراً اِلاّ المَوَدّةَ فی القُربی)[3] .ای پیامبر بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمیکنم، جز این که اهل بیت علیهم السّلام مرا دوست داشته باشید. علماء شیعه بالاتفاق معتقدند که منظور از (قربی) در آیه ، اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله است که همان حضرت زهرا و حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهمم السّلام میباشند. مفسّران اهل سنّت در ذیل این آیه شریفه حدیث طولانی از پیامبر صلّی الله علیه و آله پیرامون محبّت و مودّت اهل بیت علیهم السّلام نقل کردهاند از جملة فخر رازی در کتاب تفسیرش میگوید: آل محمّد صلّی الله علیه و آله کسانی هستند که بازگشت امرشان به سوی اوست، کسانی که ارتباط شان محکمتر و کاملتر باشد (آل) محسوب میشوند: و شکّی نیست که فاطمه سلام الله علیها و علی و حسن و حسین علیهم السّلام محکمترین پیوند را با رسول خدا صلّی الله علیه و آله داشتند، و این از مسلّمات و مستفاد از احادیث متواتر است. بنابراین آنچه از پیامبر گرامی اسلام در رابطه با امام علی علیه السّلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و اولاد آن حضرت ذکر میشود نه تنها دلیل بر خودخواهی و برتری جویی نیست بلکه به تصریح آیات قرآن اخلاق پیامبر صلّی الله علیه و آله خیلی عظیم و بزرگ بوده و سخنان او دستور خدا در معرفی خاندانش بوده است و اگر توسط کسی خدای نکرده با علم به عصمت پیامبر صلّی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السّلام یک صفت مذمومی به پیامبر و اهل بیت نسبت داده شود لازم است که حتماً استغفار صورت بگیرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نمونه، ج22، ناصرمکارم شیرازی 2. فروغ ابدیّت، جعفر سبحانی. پاورقی ها: [1] . النجم/4 . [2] . سیوطی ، جلال الدین ، تفسیر درالمنثور، ج6، ص 122، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 482، چاپ 1363، چاپخانة مدرسة امیر المؤمنین علیه السّلام ، قم. [3] . مکارم شیرازی ، ناصر ،آیات ولایت در قرآن، ص 186 و 181، چاپ 1381، انتشارات نسل جوان.
آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (ص) از خود و امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) دلیل برتری جویی نیست؟
پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله معصوم بوده و در کلمات ایشان هیچ گونه خودخواهی و خطا و اشتباه راه ندارد . (و ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی (3) اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی [1])
طبق این آیه شریفه: او از روی هوی سخن نمیگوید هرچه میگوید وحی است، او از خودش چیزی نمیگوید و هر آنچه میگوید همه از ناحیه خداست و این که پیامبر از روی هوی سخن نمیگوید و آنچه میگوید وحی الهی بوده و از جانب خداست. یعنی هر سخنی از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل میشود از جانب خداست.
جلال الدین سیوطی میگوید: روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله دستور داد تمام درهای خانههایی که به داخل مسجد پیامبر صلّی الله علیه و آله گشوده میشد جز در خانة امام علی علیه السّلام بسته شود، این امر به مسلمانان گران آمد تا آن جا که (حمزه) عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله از این کار گله کرد، که چگونه در خانة عمویت و عباس عموی دیگرت و ابوبکر و عمر را بستی، امّا درِ خانة پسرعمویت علی علیه السّلام را باز گذاردی؟ و او را بر دیگران ترجیح دادی. هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه و آله متوجّه شد که این امر بر آن ها گران آمده است مردم را به مسجد دعوت فرمود: و خطبة بینظیری در تمجید و توحید خداوند ایراد کرد، سپس افزود: ای مردم من شخصاً درها را نبستم و نگشودم و من شما را از مسجد بیرون نکردم، و علی علیه السّلام را ساکن ننمودم، آن چه بود وحی الهی و فرمان خدا بود. سپس این آیات را تلاوت فرمود:( و النّجم اِذا هَوی ... اِن هو اِلاّ وَحیٌ یُوحی)[2] .
یکی از ویژگیهایی که پیامبران نداشتند اخلاق زشت است که موجب تنفّر شود و خودخواهی که یکی از اخلاق زشت است که پیامبران عموماً و رسول خدا خصوصاً از آن اخلاق زشت به دور بودهاند.
امّا هدف پیامبر صلّی الله علیه و آله از تعریف کردن در مورد امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مأموریتی بود که از طرف خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله محوّل شده بود که علاوه بر جایگاه و مقام بالای معنوی امام علی علیه السّلام و خدمات ایشان مسئلة مهم و سرنوشتساز جانشینی پیامبر صلّی الله علیه و آله و امامت امّت اسلامی بود و اگر ما میبینیم احادیث زیادی از پیامبر صلّی الله علیه و آله در فضائل و مناقب حضرت علی علیه السّلام در کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده برای معرّفی مقام امامت و لیاقت و شایستگی آن حضرت بوده است ، زیرا جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله نمایندة او در تحکیم و گسترش احکام و حفظ شریعت و از بین برنده هر گونه فتنه و فساد و برپا دارندة حدود الهی است و هر کسی برای چنین مقام عظیمی صلاحیت ندارد. جز آن فردی که در ارزش های والای اسلامی مانند: تقوا، جهاد، علم، هجرت، زهد، سابقة نیک، سیاست و کیاست، عدالت، شجاعت، سعة صدر و بلندنظری، اخلاق نیک و .... از همگان برتری داشته باشد و چنین فردی به گواهی تاریخ و روایات شیعه و سنّی، کسی جز علی بن ابیطالب علیه السّلام نخواهد بود.
و علّت اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله از حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام تعریف نموده، و احادیث زیادی در کتب اهل سنّت و شیعه در فضیلت اهل بیت علیهم السّلام از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل شده نیز ریشة قرآنی دارد که خداوند آیة (مودّت) را بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل کرد که در مورد اهل بیت علیهم السّلام میباشد، در سورة شوری میفرماید: (قُل لا اَسْئَلُکُم علیه اَجراً اِلاّ المَوَدّةَ فی القُربی)[3] .ای پیامبر بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمیکنم، جز این که اهل بیت علیهم السّلام مرا دوست داشته باشید.
علماء شیعه بالاتفاق معتقدند که منظور از (قربی) در آیه ، اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله است که همان حضرت زهرا و حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهمم السّلام میباشند.
مفسّران اهل سنّت در ذیل این آیه شریفه حدیث طولانی از پیامبر صلّی الله علیه و آله پیرامون محبّت و مودّت اهل بیت علیهم السّلام نقل کردهاند از جملة فخر رازی در کتاب تفسیرش میگوید: آل محمّد صلّی الله علیه و آله کسانی هستند که بازگشت امرشان به سوی اوست، کسانی که ارتباط شان محکمتر و کاملتر باشد (آل) محسوب میشوند: و شکّی نیست که فاطمه سلام الله علیها و علی و حسن و حسین علیهم السّلام محکمترین پیوند را با رسول خدا صلّی الله علیه و آله داشتند، و این از مسلّمات و مستفاد از احادیث متواتر است.
بنابراین آنچه از پیامبر گرامی اسلام در رابطه با امام علی علیه السّلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و اولاد آن حضرت ذکر میشود نه تنها دلیل بر خودخواهی و برتری جویی نیست بلکه به تصریح آیات قرآن اخلاق پیامبر صلّی الله علیه و آله خیلی عظیم و بزرگ بوده و سخنان او دستور خدا در معرفی خاندانش بوده است و اگر توسط کسی خدای نکرده با علم به عصمت پیامبر صلّی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السّلام یک صفت مذمومی به پیامبر و اهل بیت نسبت داده شود لازم است که حتماً استغفار صورت بگیرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه، ج22، ناصرمکارم شیرازی
2. فروغ ابدیّت، جعفر سبحانی.
پاورقی ها:
[1] . النجم/4 .
[2] . سیوطی ، جلال الدین ، تفسیر درالمنثور، ج6، ص 122، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 482، چاپ 1363، چاپخانة مدرسة امیر المؤمنین علیه السّلام ، قم.
[3] . مکارم شیرازی ، ناصر ،آیات ولایت در قرآن، ص 186 و 181، چاپ 1381، انتشارات نسل جوان.
- [سایر] آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (ص) از خود و امام علی ع و حضرت زهرا (س) دلیل برتری جویی نیست؟
- [سایر] شواهد موجود بر سنخیت روحی لازم امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) برای اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودن کدامند؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(ص) حضرت فاطمه(س) را در روز ازدواج به عنوان امانت به امام علی(ع) سپردند و حضرت علی(ع) در روز وفات ایشان نتوانستند امانتداری کنند؟
- [سایر] چرا در بین اهلبیت پیامبر اکرم(ص)، به حضرت زهرا و حضرت رضا(ع) بضعه النبی «پاره تن رسول الله» می گویند؟
- [سایر] نقل میکنند: (کسی به حضرت علی(ع) کنیزی هدیه داد. روزی حضرت زهرا(س) وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی(ع) سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده است. حضرت زهرا(س) به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم(ص) رفتند که جبرئیل نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد). حال سؤال این است که؛ آیا چنین رفتاری از یک بانوی دارای عصمت تعجبآور نیست؟ مخصوصاً که عصمت از اشتباه نیز دارند.
- [سایر] چه مصائبی بر حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص) وارد شد؟
- [سایر] قرآن در دیدگاه پیامبر اکرم(ص) و حضرت زهرا(س) چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] حضرت فاطمه س در نظر رسول خدا ص چه مقام و منزلتی داشتند؟
- [سایر] آیا درجه و رتبه پیامبر اکرم(ص) پایینتر از امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است؛ زیرا از حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک...» چنین استنباط میشود؟
- [سایر] آیا درجه و رتبه پیامبر اکرم(ص) پایین تر از امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است؛ زیرا از حدیث (لولاک لما خلقت الافلاک...) چنین استنباط میشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً (فاطمه) است می گوید: (زوْجتی فاطمة خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی که بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است که یک نفر از طرف زن وکیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمد) و اسم زن (فاطمه) است، وکیل زن می گوید: (عنْ موکلتی فاطمة بذلْت مهْرها لموکلک محمد لیخْلعها علیْه) پس از آن وکیل مرد بدون فاصله می گوید: (زوْجة موکلی خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.