وهابیت فرقه ای است که عقاید آن مورد تایید مسلمانان اعم از شیعه و سنی نمی باشد مبدع و پدید آورندة اصلی عقاید وهابیت احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه است که در سال (661 ق) در شهر حران یکی از شهرهای سوریه فعلی متولد گردید.[1] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجری (ابو محمد بربهاری) یکی دیگر از علماء حنبلی زیارت قبور را منع کرده بود که از طرف خلیفه عباسی مورد انکار قرار میگیرد و در همین قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبکری حنبلی معروف (به ابن لطه) متوفای 378 قمری زیارت و شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله را انکار نموده و سفر برای زیارت قبر آن حضرت را سفر معصیت دانست.[2] و لکن ابن تیمیه اعتقاد به حرمت زیارت و حرمت طلب شفاعت از پیامبر اسلام و سایر اولیاء را با ضمیمه یک سلسله عقاید و تفکرات جدید دیگر به طور حساب شده، در کتابهای متعدد به صورت گسترده و بر محور شرک وتوحید (که در حقیقت تمام اعتقادات او از دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله) نشأت گرفته است) تدوین نموده و برای اخلاف خودش به جا گذاشت. و در برابر آراء و نظریات ابداع شده ابن تیمیه، علماء بزرگ اسلامی اعم از شیعه و سنی هم عصر او آرام ننشسته و کتابهای زیادی را در ردّ عقاید او نوشتهاند. ابن بطوطه، عبدالله بن سعد یافعی، تقی الدین سبکی، ابن حجر مکی، قاضی احنافی هر کدام به ترتیب کتابهای بنام تحفة النظار، مرآت الجنان، شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، جوهر المنظم فی زیارة قبر النبی مکرم و المقالة المرضیه در ردّ عقاید ابن تیمیه نوشته و همچنین ابوحیان اندلسی، کمال الدین زملکانی، ابوبکر الحصینی، ابن حجر عسقلانی، شیخ موسوی عبدالعظیم هندی، حافظ ذهبی، هر کدام به سهم خود عقاید و نظرات ابن تیمیه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رساندهاند.[3] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعی و مالکی مخالفتشان را با ابن تیمیه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندین بار او را راهی زندان حکام وقت نموده که در سال 728 قمری در زندان میمیرد.[4] بعد از مرگ ابن تیمیه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبکر معروف به ابن قیم الجوزیه کتابها و آثار استادش را جمعآوری کرده و در ترتیب و تبویت و انتشار آن تلاشهای پیگیر را متحمل شده و خود نیز کتابهای متعددی را برای حفظ و دفاع از عقاید استادش نگاشته است.[5] بعد از ابن قیم کسی به نام حامی عقاید ابن تیمیه معروف نمیباشد و این عقاید همین طور در میان کتابهای آنان باقی میمانند تا اینکه شخصی به نام محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری قمری سر از نجد عربستان درمیآورد. محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان که به قولی در سال (1111 ق) و بنابر قول دیگر در سال (1115 ق) و (1703 یا 1704 م) در شهر عیینه از شهرهای نجد متولد گردید.[6] فرقه وهابیت را مبتنی بر افکار ابن تیمیه با حمایت محمد بن سعود در درعیه عربستان به وجود آورد و شخص محمد بن سعود، امیر درعیه، با محمد بن عبدالوهاب برای دعوت مسلمین به سوی اسلام جدید وهابی و برای قتال و جنگ و کشتن مسلمانان در راه خدا بیعت میکند.[7] و این حکومت با موضعگیری خاصی در برابر همه مسلمین به نحوی که گویا پیامبری تازه و جدید در آنجا برای نجات مسلمین مبعوث گردیده است به اطراف و شهرهای مجاور دعوت نامه فرستاد و کمکم با کشتارهای بیرحمانة مسلمانان و با کمک نیروهای خارجی بالخصوص حکومت انگلیس[8] در این سرزمین گسترش پیدا کرده و در نهایت تمام جزیرة العرب در تحت سیطرة حکومت آل سعود در میآید. که تا امروز این حکومت در نسل آل سعود همچنان ادامه دارد. مبنای اصلی این فرقه همان گونه که اشاره شد بر مسئله توحید در عبادت دور میزند. وهابیها با داخل نمودن امور متعددی در معنای عبادت،دایره توحید در عبادت را آن قدر ضیق کردهاند که امکان عملی بر طبق آنرا باقی نگذاشته است و در مقام عمل حتی خود آنان هم نمیتوانند از موحّدین در عبادت به شمار آیند. آنان هر عملی را که حاکی از احترام و تعظیم غیر خدا باشد موجب شرک و کفر میدانند و لذا به پیروی از این عقیده، شفاعت، توسل، تبرک زیارت قبور انبیاء و اولیاء و احترام به ارواح آنان، فرستادن صلوات با صدای بلند بر پیامبر اسلام خصوصاً در کنار قبر آن حضرت، جشن و شادی در میلادهای پیامبر و ائمه علیهم السّلام سوگواری در روزهای وفات و شهادت آنان و ساختن قبّه بر قبور مبارک آنان و هر چیز دیگری که از احترام، تعظیم و تقدس آنها چه در عمل و چه در قول حکایت بکند به اعتقاد وهابیت حرام و غیرمشروع بوده و اعتقاد به این امور و عمل به آنها را باعث شرک و کفر میدانند. وهابیها دقیقاً بر خلاف آیات قرآنی و روایات نبوی و سیره اصحاب و مسلمین و حکم عقل قدم برداشته و عبادت را بر طبق خواست و میل خودشان طوری تفسیر کردهاند که نه تنها راه و طریق بسوی اسلام را مسدود نمودهاند، بلکه خط بطلان بر دین مبین اسلام کشیده و امکان مسلمان شدن را از هر کسی گرفتهاند. وهابیت با همین مبنا بوسیدن علم امام حسین (ع) و هر چیزی که منسوب به امامان و اهل بیت باشند، را تحریم کرده است. و آن را یا به گمان خود شان مصداق عبادت خدا گرفته که این گمان دلیل بر جهل و نادانی آنها نسبت به عبادت می باشد و یا می دانند که این کار عبادت نیست لاکن دشمنی خود با اهل بیت (ع) در تحت این پوشش قرار داده است. در اینکه عبادت فقط برای خدا است و عبادت غیر خدا با توحید در عبادت منافات دارد هیچ شک و تردیدی نه شرعاً و نه عقلاً وجود ندارد. و لکن هر فعل یا قول انسان حاکی از تعظیم، تکریم غیر خدا و نیز تذلل، خضوع و خشوع در برابر غیر خدا نمیتواند عبادت باشد. چون بالاترین درجه خشوع و خضوع که عبارت از سجده باشد در برابرغیر خدا در قرآن نه تنها جایز شمرده شده است بلکه امر و دستور الهی بر آن وجود دارد.[9] اگر اعتقاد به تقدس غیر خدا و خشوع و تذلل در برابر آن شرک و عبادت میبود، پس تمام کسانی که طواف کعبه را انجام دادهاند و یا اعتقاد به وجوب آن در مراسم حج دارند، به دستور خداوند مشرک شدهاند![10] و نیز استلام و بوسیدن حجرالاسود در مراسم حج تز نظر وهابیت باید حرام و موجب شرک باشد در حالی که در دیممبیناسلام به آن توصیه شده است. پس عمل به این امور نه تنها شرک و کفر را به دنبال ندارد بلکه در موارد خودش امر پسندیده و تأمین کنندة رضایت خداوند میباشد. حتی مجرد تذلل و خشوع در برابر چیزی که اصلاً صلاحیت برای این امر را ندارد و نیز طلب شفاعت و توسل از کسی که هیچ بهرهای از تقدس و تقرب الهی نداشته باشد. نمیتواند موجب شرک در عبادت بشود. چون شرک چیزی نیست که با هر اعتقاد و عملی تحقق پیدا بکند بلکه معیار اساسی در شرک و توحید چه در عبادت و چه در غیر آن، اعتقاد و عدم اعتقاد به الوهیت، ربوبیت و معبودیت غیر خدا میباشد. بنابراین، این اعمال در برابر غیر خدا با اعتقاد به اینکه او خدا، معبود و پروردگار است، تبدیل به عبادت شده و شرک در عبادت را به دنبال خود میآورد. پس عمل خاضعاته و خاشعانه انسان وقتی میتواند عبادت باشد که در برابر چیزی به عنوان اینکه آن چیز خدا و پروردگار است، انجام بگیرد. آیت الله سبحانی در تعریف عبادت میگوید: عبادت دارای دو رکن است یکی اینکه عمل و فعل از خشوع و خضوع و تذلل برخوردار باشد و دوم اینکه این عمل در برابر کسی انجام بگیرد که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت او وجود داشته.[11] از آن چه که بیان شد بوسیدن علم امام حسین (ع) نمی تواند عبادت باشد چنانچه بوسیدن هیچ چیزی دیگری هم عبادت نیست. بنا بر این برای تحریم بوسیدن علم امام حسین(ع) کوچکترین دلیل عقلی و شرعی وجود ندارد و از نظر عقلاء و عرف هم عبادت شمرده نمی شود. بلکه این گونه بوسیدن ها یا به عنوان تبرک و یا به عنوان اظهار محبت و عشق نسبت به اهل بیت (ع) انجام می گیرد. چه این که محبت اهل بیت در قرآن کریم بر همه مسلمانان واجب است. کسانی که با تاریخ زندگانی پیامبر آشنایی داشته باشند می دانند که یاران حضرت پیوسته در تبرک با آب وضوی پیامبر, از یکدیگر پیشی می جستند.[12] بنا بر این تبرک جستن با این گونه امور حرام نمی باشد و نه تنها دلیل بر حرمت آن وجود ندارد بلکه دلیل بر جواز و رضایت خداوند در آن وجود دارد. آیه ای که می فرماید:( بگو به ازای آن(رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی دربارة خویشاوندانم.)[13] که به آیة مودت یا قربی معروف است به عقیده همه مفسرین در شأن اهل بیت پیامبر که عبارت انداز علی و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستی آنان توسط خداوند بر امت اسلامی واجب گردیده است. از ابن عباس نقل شده که از پیامبر صلّی الله علیه و آله پرسیدند اقارب شما کیاهستند که در قرآن مودّت و دوستی آنان بر ما واجب شده است ؟ فرمود: علی و فاطمه و دو پسر اوست.[14] زمحشری در ذیل این آیة شریفه روایات متعددی را از پیامبر اسلام دربارة محبت دوستی اهل البیت برشمرده است که همگی حکایت از وجوب مودّت اهل بیت می کنند.[15] ولذا شافعی امام مکتب شافعیه در این باره می گوید: یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله کفاکم من عظیم الشأن انکم من لم یصلّ علیکم لا صلاة له[16] افزون بر اینها نه تنها بوسیدن علم و زیارات و آثار دیگر امامان و پیامبران حرام نیست که بوسیدن آثار انسانهای معمولی مثل فرزندان و پدران و معشوقان و... با هیچ دلیلی حرام شمرده نشده اند. در پایان از مطالب فوق چنین نتیجه می گیریم که هرگاه به مردم آموزش کافی داده شود که از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزند و در کنار این قبور مطهر به یاد خدا باشند و از گناهان خود توبه کرده و از افکار و برنامه های اولیاء الله الهام بگیرند, به یقین مرقد های مطهر آنان کانونی برای تعلیم و تربیت و توبه و انابه به سوی خدا و تهذیب نفوس خواهد بود. منابع بیشتر برای مطالعه: 1. شیعه پاسخ می گوید, تالیف ناصر مکارم شیرازی. 2. پاسخ های برگزیده, تالیف سید محمد اکبریان. 3. معالم المدرستین, تألیف علامه سید مرتضی عسگری. 4. مسایل کلی امامت, تألیف ابراهیم امینی. پاورقی ها: [1] . الکثیری، سید محمد، السلفیه بین السنة و الامامیة، بیروت، انتشارات غدیر، اول، 1418 ق، ص 211. [2] . فقیهی، علی اصغر، وهابیان، انتشارات اسماعیلیان، دوم، 1364 ش، ص 19 و 20. [3] . همان، ص 34، و الکثیری، سید محمد،السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، 1418 ق، ص 235 239. [4] . فقیهی، علیاصغر، وهابیان، مؤسسه اسماعیلیان، دوم، 1364 ش، ص 46. [5] . الکثیری، سید محمد، السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، 1418 ق، ص 303. [6] . همان، ص 305 و سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسه نشر اسلامی، سوم، 1414 ق، ج 4، ص334. [7] . همان. [8] . فتح آبادی، رضا، نقش استعمار در پیدایش وهابیت، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، اول، 1375، ص56. [9] . بقره/34. [10] . حج/29. [11] . سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، مؤسسه امام صادق علیه السلام 1412 ق، ص 22. [12]. پاسخ های برگزیده, سید محمد اکبریان, ص 95, همان. [13] . شوری، 23. [14] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، 6/ 37، بیروت، دارالفکر، و حاکم نیشابوری، محمد بن محمد مستدرک، 3/ 172، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، و هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد 7/ 103، 9/ 168، بیروت دارالکتب العلمیه، 1408 ق، قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، 16/ 22 و سیوطی جلال الدین، الدر المنثور، 6/ 7، و ابی جعفر الخاص، معانی القرآن، 6/ 31، المملکة العربیة السعودیه، جامعة ام القری، اول، 1409 ق، و ابن الجوزی، زاد المسیر، 7/ 79، بیروت، دارالفکر، اول، 1407 ق. [15] . زمحشری، جار الله محمود بن عمر، کشاف، 4/220، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا، [16] . الصواعق، ص 148، به نقل از المذاهب الاسلامیه، ص 146. منبع: اندیشه قم
وهابیت فرقه ای است که عقاید آن مورد تایید مسلمانان اعم از شیعه و سنی نمی باشد مبدع و پدید آورندة اصلی عقاید وهابیت احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه است که در سال (661 ق) در شهر حران یکی از شهرهای سوریه فعلی متولد گردید.[1] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجری (ابو محمد بربهاری) یکی دیگر از علماء حنبلی زیارت قبور را منع کرده بود که از طرف خلیفه عباسی مورد انکار قرار میگیرد و در همین قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبکری حنبلی معروف (به ابن لطه) متوفای 378 قمری زیارت و شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله را انکار نموده و سفر برای زیارت قبر آن حضرت را سفر معصیت دانست.[2] و لکن ابن تیمیه اعتقاد به حرمت زیارت و حرمت طلب شفاعت از پیامبر اسلام و سایر اولیاء را با ضمیمه یک سلسله عقاید و تفکرات جدید دیگر به طور حساب شده، در کتابهای متعدد به صورت گسترده و بر محور شرک وتوحید (که در حقیقت تمام اعتقادات او از دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله) نشأت گرفته است) تدوین نموده و برای اخلاف خودش به جا گذاشت. و در برابر آراء و نظریات ابداع شده ابن تیمیه، علماء بزرگ اسلامی اعم از شیعه و سنی هم عصر او آرام ننشسته و کتابهای زیادی را در ردّ عقاید او نوشتهاند. ابن بطوطه، عبدالله بن سعد یافعی، تقی الدین سبکی، ابن حجر مکی، قاضی احنافی هر کدام به ترتیب کتابهای بنام تحفة النظار، مرآت الجنان، شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، جوهر المنظم فی زیارة قبر النبی مکرم و المقالة المرضیه در ردّ عقاید ابن تیمیه نوشته و همچنین ابوحیان اندلسی، کمال الدین زملکانی، ابوبکر الحصینی، ابن حجر عسقلانی، شیخ موسوی عبدالعظیم هندی، حافظ ذهبی، هر کدام به سهم خود عقاید و نظرات ابن تیمیه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رساندهاند.[3] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعی و مالکی مخالفتشان را با ابن تیمیه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندین بار او را راهی زندان حکام وقت نموده که در سال 728 قمری در زندان میمیرد.[4]
بعد از مرگ ابن تیمیه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبکر معروف به ابن قیم الجوزیه کتابها و آثار استادش را جمعآوری کرده و در ترتیب و تبویت و انتشار آن تلاشهای پیگیر را متحمل شده و خود نیز کتابهای متعددی را برای حفظ و دفاع از عقاید استادش نگاشته است.[5]
بعد از ابن قیم کسی به نام حامی عقاید ابن تیمیه معروف نمیباشد و این عقاید همین طور در میان کتابهای آنان باقی میمانند تا اینکه شخصی به نام محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری قمری سر از نجد عربستان درمیآورد.
محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان که به قولی در سال (1111 ق) و بنابر قول دیگر در سال (1115 ق) و (1703 یا 1704 م) در شهر عیینه از شهرهای نجد متولد گردید.[6] فرقه وهابیت را مبتنی بر افکار ابن تیمیه با حمایت محمد بن سعود در درعیه عربستان به وجود آورد و شخص محمد بن سعود، امیر درعیه، با محمد بن عبدالوهاب برای دعوت مسلمین به سوی اسلام جدید وهابی و برای قتال و جنگ و کشتن مسلمانان در راه خدا بیعت میکند.[7] و این حکومت با موضعگیری خاصی در برابر همه مسلمین به نحوی که گویا پیامبری تازه و جدید در آنجا برای نجات مسلمین مبعوث گردیده است به اطراف و شهرهای مجاور دعوت نامه فرستاد و کمکم با کشتارهای بیرحمانة مسلمانان و با کمک نیروهای خارجی بالخصوص حکومت انگلیس[8] در این سرزمین گسترش پیدا کرده و در نهایت تمام جزیرة العرب در تحت سیطرة حکومت آل سعود در میآید. که تا امروز این حکومت در نسل آل سعود همچنان ادامه دارد.
مبنای اصلی این فرقه همان گونه که اشاره شد بر مسئله توحید در عبادت دور میزند. وهابیها با داخل نمودن امور متعددی در معنای عبادت،دایره توحید در عبادت را آن قدر ضیق کردهاند که امکان عملی بر طبق آنرا باقی نگذاشته است و در مقام عمل حتی خود آنان هم نمیتوانند از موحّدین در عبادت به شمار آیند. آنان هر عملی را که حاکی از احترام و تعظیم غیر خدا باشد موجب شرک و کفر میدانند و لذا به پیروی از این عقیده، شفاعت، توسل، تبرک زیارت قبور انبیاء و اولیاء و احترام به ارواح آنان، فرستادن صلوات با صدای بلند بر پیامبر اسلام خصوصاً در کنار قبر آن حضرت، جشن و شادی در میلادهای پیامبر و ائمه علیهم السّلام سوگواری در روزهای وفات و شهادت آنان و ساختن قبّه بر قبور مبارک آنان و هر چیز دیگری که از احترام، تعظیم و تقدس آنها چه در عمل و چه در قول حکایت بکند به اعتقاد وهابیت حرام و غیرمشروع بوده و اعتقاد به این امور و عمل به آنها را باعث شرک و کفر میدانند. وهابیها دقیقاً بر خلاف آیات قرآنی و روایات نبوی و سیره اصحاب و مسلمین و حکم عقل قدم برداشته و عبادت را بر طبق خواست و میل خودشان طوری تفسیر کردهاند که نه تنها راه و طریق بسوی اسلام را مسدود نمودهاند، بلکه خط بطلان بر دین مبین اسلام کشیده و امکان مسلمان شدن را از هر کسی گرفتهاند.
وهابیت با همین مبنا بوسیدن علم امام حسین (ع) و هر چیزی که منسوب به امامان و اهل بیت باشند، را تحریم کرده است. و آن را یا به گمان خود شان مصداق عبادت خدا گرفته که این گمان دلیل بر جهل و نادانی آنها نسبت به عبادت می باشد و یا می دانند که این کار عبادت نیست لاکن دشمنی خود با اهل بیت (ع) در تحت این پوشش قرار داده است.
در اینکه عبادت فقط برای خدا است و عبادت غیر خدا با توحید در عبادت منافات دارد هیچ شک و تردیدی نه شرعاً و نه عقلاً وجود ندارد. و لکن هر فعل یا قول انسان حاکی از تعظیم، تکریم غیر خدا و نیز تذلل، خضوع و خشوع در برابر غیر خدا نمیتواند عبادت باشد. چون بالاترین درجه خشوع و خضوع که عبارت از سجده باشد در برابرغیر خدا در قرآن نه تنها جایز شمرده شده است بلکه امر و دستور الهی بر آن وجود دارد.[9] اگر اعتقاد به تقدس غیر خدا و خشوع و تذلل در برابر آن شرک و عبادت میبود، پس تمام کسانی که طواف کعبه را انجام دادهاند و یا اعتقاد به وجوب آن در مراسم حج دارند، به دستور خداوند مشرک شدهاند![10] و نیز استلام و بوسیدن حجرالاسود در مراسم حج تز نظر وهابیت باید حرام و موجب شرک باشد در حالی که در دیممبیناسلام به آن توصیه شده است.
پس عمل به این امور نه تنها شرک و کفر را به دنبال ندارد بلکه در موارد خودش امر پسندیده و تأمین کنندة رضایت خداوند میباشد. حتی مجرد تذلل و خشوع در برابر چیزی که اصلاً صلاحیت برای این امر را ندارد و نیز طلب شفاعت و توسل از کسی که هیچ بهرهای از تقدس و تقرب الهی نداشته باشد. نمیتواند موجب شرک در عبادت بشود. چون شرک چیزی نیست که با هر اعتقاد و عملی تحقق پیدا بکند بلکه معیار اساسی در شرک و توحید چه در عبادت و چه در غیر آن، اعتقاد و عدم اعتقاد به الوهیت، ربوبیت و معبودیت غیر خدا میباشد. بنابراین، این اعمال در برابر غیر خدا با اعتقاد به اینکه او خدا، معبود و پروردگار است، تبدیل به عبادت شده و شرک در عبادت را به دنبال خود میآورد. پس عمل خاضعاته و خاشعانه انسان وقتی میتواند عبادت باشد که در برابر چیزی به عنوان اینکه آن چیز خدا و پروردگار است، انجام بگیرد. آیت الله سبحانی در تعریف عبادت میگوید: عبادت دارای دو رکن است یکی اینکه عمل و فعل از خشوع و خضوع و تذلل برخوردار باشد و دوم اینکه این عمل در برابر کسی انجام بگیرد که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت او وجود داشته.[11]
از آن چه که بیان شد بوسیدن علم امام حسین (ع) نمی تواند عبادت باشد چنانچه بوسیدن هیچ چیزی دیگری هم عبادت نیست. بنا بر این برای تحریم بوسیدن علم امام حسین(ع) کوچکترین دلیل عقلی و شرعی وجود ندارد و از نظر عقلاء و عرف هم عبادت شمرده نمی شود. بلکه این گونه بوسیدن ها یا به عنوان تبرک و یا به عنوان اظهار محبت و عشق نسبت به اهل بیت (ع) انجام می گیرد. چه این که محبت اهل بیت در قرآن کریم بر همه مسلمانان واجب است.
کسانی که با تاریخ زندگانی پیامبر آشنایی داشته باشند می دانند که یاران حضرت پیوسته در تبرک با آب وضوی پیامبر, از یکدیگر پیشی می جستند.[12] بنا بر این تبرک جستن با این گونه امور حرام نمی باشد و نه تنها دلیل بر حرمت آن وجود ندارد بلکه دلیل بر جواز و رضایت خداوند در آن وجود دارد.
آیه ای که می فرماید:( بگو به ازای آن(رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی دربارة خویشاوندانم.)[13] که به آیة مودت یا قربی معروف است به عقیده همه مفسرین در شأن اهل بیت پیامبر که عبارت انداز علی و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستی آنان توسط خداوند بر امت اسلامی واجب گردیده است. از ابن عباس نقل شده که از پیامبر صلّی الله علیه و آله پرسیدند اقارب شما کیاهستند که در قرآن مودّت و دوستی آنان بر ما واجب شده است ؟ فرمود: علی و فاطمه و دو پسر اوست.[14] زمحشری در ذیل این آیة شریفه روایات متعددی را از پیامبر اسلام دربارة محبت دوستی اهل البیت برشمرده است که همگی حکایت از وجوب مودّت اهل بیت می کنند.[15]
ولذا شافعی امام مکتب شافعیه در این باره می گوید:
یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم الشأن انکم من لم یصلّ علیکم لا صلاة له[16]
افزون بر اینها نه تنها بوسیدن علم و زیارات و آثار دیگر امامان و پیامبران حرام نیست که بوسیدن آثار انسانهای معمولی مثل فرزندان و پدران و معشوقان و... با هیچ دلیلی حرام شمرده نشده اند.
در پایان از مطالب فوق چنین نتیجه می گیریم که هرگاه به مردم آموزش کافی داده شود که از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزند و در کنار این قبور مطهر به یاد خدا باشند و از گناهان خود توبه کرده و از افکار و برنامه های اولیاء الله الهام بگیرند, به یقین مرقد های مطهر آنان کانونی برای تعلیم و تربیت و توبه و انابه به سوی خدا و تهذیب نفوس خواهد بود.
منابع بیشتر برای مطالعه:
1. شیعه پاسخ می گوید, تالیف ناصر مکارم شیرازی.
2. پاسخ های برگزیده, تالیف سید محمد اکبریان.
3. معالم المدرستین, تألیف علامه سید مرتضی عسگری.
4. مسایل کلی امامت, تألیف ابراهیم امینی.
پاورقی ها:
[1] . الکثیری، سید محمد، السلفیه بین السنة و الامامیة، بیروت، انتشارات غدیر، اول، 1418 ق، ص 211.
[2] . فقیهی، علی اصغر، وهابیان، انتشارات اسماعیلیان، دوم، 1364 ش، ص 19 و 20.
[3] . همان، ص 34، و الکثیری، سید محمد،السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، 1418 ق، ص 235 239.
[4] . فقیهی، علیاصغر، وهابیان، مؤسسه اسماعیلیان، دوم، 1364 ش، ص 46.
[5] . الکثیری، سید محمد، السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، 1418 ق، ص 303.
[6] . همان، ص 305 و سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسه نشر اسلامی، سوم، 1414 ق، ج 4، ص334.
[7] . همان.
[8] . فتح آبادی، رضا، نقش استعمار در پیدایش وهابیت، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، اول، 1375، ص56.
[9] . بقره/34.
[10] . حج/29.
[11] . سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، مؤسسه امام صادق علیه السلام 1412 ق، ص 22.
[12]. پاسخ های برگزیده, سید محمد اکبریان, ص 95, همان.
[13] . شوری، 23.
[14] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، 6/ 37، بیروت، دارالفکر، و حاکم نیشابوری، محمد بن محمد مستدرک، 3/ 172، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، و هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد 7/ 103، 9/ 168، بیروت دارالکتب العلمیه، 1408 ق، قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، 16/ 22 و سیوطی جلال الدین، الدر المنثور، 6/ 7، و ابی جعفر الخاص، معانی القرآن، 6/ 31، المملکة العربیة السعودیه، جامعة ام القری، اول، 1409 ق، و ابن الجوزی، زاد المسیر، 7/ 79، بیروت، دارالفکر، اول، 1407 ق.
[15] . زمحشری، جار الله محمود بن عمر، کشاف، 4/220، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا،
[16] . الصواعق، ص 148، به نقل از المذاهب الاسلامیه، ص 146.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] وهابیون بوسیدن علم امام حسین (ع) را تحریم کرده اند؛ پاسخ آن چیست؟
- [سایر] آیا امام حسین ( علیه السلام ) دارای علم لدنی بودند ؟
- [سایر] مهمترین شبهات وهابیت در مورد حضرت علی ع و پاسخ آنها چیست؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) به شهادت خود علم داشتند؟
- [سایر] آیا امام حسین(علیه السلام) از فرجام کارش آگاه بود؟ و می دانست تیری بر گلوی علی اصغرش خواهد خورد. اصولاً دایره علم غیب امام تا کجاست؟
- [سایر] از امام حسین علیه السلام نقل شده است که من کشتة گریه هایم، مفهوم این کلام را توضیح دهید؟
- [آیت الله بهجت] آیا خریدن عَلَم که دارای مجسمه حیواناتی مثل کبوتر، طاووس و... است برای عزای امام حسین علیه السّلام اشکال دارد؟
- [سایر] از امام حسین علیه السلام نقل شده است که من کشتة گریه هایم، مفهوم این کلام را توضیح دهید؟
- [سایر] سر کنیه اباعبدالله امام حسین -علیه السّلام- چیست؟ نامهای دیگر امام حسین -علیه السّلام- کدامند؟
- [سایر] سلام نمودن بر امام حسین(علیه السلام) «السلام علیک یا...» در زیارات ایشان به چه معنی است؟ و آیا ایشان پاسخ سلام را می دهند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله اردبیلی] قسم خوردن در معامله اگر راست باشد مکروه است و اگر دروغ باشد، حرام است و طبق بیان امیرمؤمنان علیهالسلام : (قسم خوردن در معامله، سبب نابودی برکت میگردد.)(1)
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .