دربارة دایرة علم غیب امام می توان گفت اما م معصوم علاوه بر علم عا دی که برای نوع بشر قابل تحصیل است از علم لدنی و خدادادی (علم غیب) نیز بهره مند است. اما م به حسب علو رتبه وجودیش به لطف و اذن الهی به سرچشمه علم الهی متصل است و از حقا یق حواد ث عالم هما ن گونه که در متن وا قع هستند آگاه می باشد. امام رضا علیه السلام در ضمن حدیثی مفصل دربا رة اما مت فرمودند:(هنگا می که خداوند متعا ل کسی را به عنوا ن امام برای مردم بر می گزیند به او سعة صدر، عطا می کند چشمه های حکمت را در د لش قرار می دهد و علم را به وی ا لهام می کند تا برای جواب از هیچ سؤالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده و از خطا ها و لغزش ها د ر اما ن خواهد بود ...).[1] در روایتی از امام صا دق علیه السلام آمده است اما می که نداند چه مصیبتی به او می رسد و کار او به کجا می انجا مد حجت خدا بر بندگا نش نخواهد بود.[2] بنابراین ائمه علیهم السلام علاوه بر علم معمولی به اذن پروردگار از علم غیب نیز برخوردارند و از همه چیز آگاهی دارند و گذشته و آینده را می دانند و در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: علم گذ شته و آینده تا روز قیا مت نزد ما ست،[3] با این بیان هرگز نمی توان گفت امام حسین علیه السلام از فرجام کارش آگاه نبود بلکه به یقین امام حسین علیه السلام بیشتر از هر کس از فرجام کارش آگاه بوده و اخبار فراوانی بر آگاهی دا شتن امام حسین علیه السلام از شها دتش در کربلا دلا لت می کند. استاد جعفریان در این باره می نویسد: (از مسائلی که در بعد تاریخی حما سة عقیدتی کربلا سهم به سزایی دارد، مسألة (غیب) است. ... در این زمینه روایات بسیاری وجود دارد که در بیشتر آن ها آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از شهادت اما م حسین علیه السلام خبر داده بودند. علامة امینی بخشی از این نقل ها را در کتاب (سیرتنا و سنتنا) فراهم آورده اند. کتاب های اهل سنت مملو ا ز این اخبا ر و آثا ر است.[4] علاوه بر این روایات که خود جنبة تاریخی دارد[5]، اخباری نقل شده است که به صراحت یا اشا رت، از علم ا مام حسین علیه السلام به وقوع حا د ثه کربلا قبل از اتفاق افتا دن آن، خبر دا ده است. این اخبا ر در کتب تاریخی نقل شده که در ذیل به برخی از آن ها اشا ره می کنیم: در روایتی آمده است که امام علیه السلام در شبی قبل از آن که از مدینه به سوی مکه هجرت کند، بر سر قبر رسول الله صلی الله علیه و آله آمد پس از آن که کنا ر قبر خوابش برد، در خواب پیامبر صلی الله علیه و آله و جمعی از ملائکه را دید پیامبر ا و را د ر آغوش گرفته و بدو فرمود: (ای حسین! می بینیم که به زودی به د ست گروهی از امّت من در کربلا تشنه کشته خواهی شد.... )[6]. د ر خبر دیگری آمده است که اما حسین علیه السلام در مکه فرمودند : (من جدّم را در خواب دیدم، به من دستوری داد که برای اجرای آن می روم. اما م در نا مه ای برای سعید بن عاص، با ا ستنا د به همین خواب ، نوشت:(تو را از نکته ای آگاه کنم که من جد خود را در خواب دیده ام. او به من خبری داده که من به دنبال آن هستم.[7]در روایت دیگری آمده است که چون ا مام به کربلا رسید فرمود پدرم در حین رفتن به صفّین از این جا عبور کرد که من با او بودم. اسم این محل را پرسید و به او گفتند، فرمود: این جا محل فرود آن ها و ریختن خون شا ن است. د ر این با ره ا ز ا و پرسش کردند، گفت: جمعی از اهل بیت در این جا فرود خواهند آمد.[8] بر این اسا س ، اما م حقیقت افعا ل اختیا ری خود را مانند خوردن میوة مسموم، ضربت خوردن د ر محراب و یا شهادت خود و یا را نش را ا ز منظر با لاتری که هما ن منظر علم الهی است می نگرد و سرانجام کارها را می داند . ا ما چون علم غیب اما م هما نند علم الهی تأثیری در حوادث عالم ندارد چون به معنای حضور عین وقایع نزد عا لم است، امام علیه السلام بر ا ساس آن عکس العملی نشان نمی دهد و بر طبق علم بشری خود عمل می کند و به همین جهت این علم برای امام تکلیف آور نیست چون علمی موجب تکلیف است که مکلف بتواند بر اساس آن علم منشاء تغییر و تأثیر باشد.[9] علاوه بر این وقتی ا مام با لطف و اذ ن الهی به مرتبه اعلای کما ل و علو وجودی می رسد و با منبع علم ا لهی تما س پیدا می کند، در اوج مقام فناء در ذات ا لهی است. او در این مقام فقط خدا را می بیند و تنها مشیت ا لهی را می پسندد و چون مشیت ا لهی را برا ساس نظام علت و معلولی و قضا و قدر د ر تحقق حوادث هستی و پدیده های آن، به د نبال علت تا مه شا ن می یابد، خواسته ای بر خلاف آن ندارد و به همین علت تلاش برای تغییر این حوادث از جمله شهادت خود را (با قطع نظر از این که تأثیری ندارد) صورت نمی دهد.[10] خداوند متعال در سوره جن می فرماید: ( عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ ...)[11] (او دانای عا لم غیب است و هیچ کس بر عا لم غیب ا و آگاه نیست مگر آن کس که از رسولان، برگزیده است ...) وقتی این آیا ت را د ر کنا ر آیا تی که علم غیب را مختص خداوند متعا ل می داند، قرار می دهیم، چنین نتیجه می دهد که خداوند متعال، غیب را ذاتاً و استقلالاً می داند و غیر خداوند، غیب را به تعلیم الهی می دانند ... . طبق آیه، رسول اکرم، پسندیدة نزد خداوند ا ست، پس غیب را به تعلیم ا لهی می داند. و ائمه علیهم السلام نیز وا رثا ن پیا مبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - هستند (پس آنان نیز علم غیب یاد می گیرند .). چنا ن چه اما م رضا - علیه ا لسلام د ر تفسیر این آیه فرمودند: (فرسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - عند الله مرتضی و نحن ورثة ذلک ا لرسول الذی إطّلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ماکا ن و ما یکون إلی یوم القیامة)، (پس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم نزد خداوند برگزیده است و ما اهل البیت، وارثان همان رسولی هستیم که خداوند او را ا ز آن چه از غیبش بخواهد، آگاه می گرداند. پس آن چه گذشته و آن چه تا قیا مت اتفا ق خواهد افتا د را می دا نیم). پس پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - ، آ ن را به وسیلة وحی از خداوند دریا فت می کند و ائمه بواسطه وراثت از پیا مبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - .[12] امام باقر - علیه السلام در تفسیر این آیه (إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً)[13] فرمودند: (رصد) یعنی یا دگیری از نبی و قول خداوند (من بین یدیه) یعنی در قلب پیامبر، ا لهام را ا لقاء می کند تا این که نبی بداند رسا لت ها ی پروردگا رش را ابلاغ کرده و علی - علیه السلام احاطه دارد بر آن چه ا ز علم نزد پیا مبر، موجود است. امام باقر - علیه السلام - در توضیح (واحصی کل شیء عدداً)[14] فرمودند: علم گذشته و آینده تا روز قیا مت نزد معصوم می باشد حتی هر انسا نی را با اسم و نسب می شنا سد و این که چه کسی به مرگ طبیعی می میرد و چه کسی کشته می شود و این که چه کسی اهل بهشت و چه کسی اهل آ تش می باشد.[15] پس معصومین علیهم السلام - ، دایرة علم شان از ابتدا تا انتها ی خلقت می باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. راه و راهنما شناسی، تألیف آیت الله مصباح یزدی. 2. بررسی مسائل کلی اما مت تا لیف ابراهیم امینی (قسمت علم امام علیه السلام ) پاورقی ها: [1] . اصول کافی، جلد 1، صفحه 203-198. [2] . اصول کافی، جلد 1، صفحه 258. [3] . خصیبی، ابی عبدالله، الهدایة الکبری، صفحه 238، بیروت،مؤسسة البلاغ، چهارم، 1411 قمری. [4] . جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام ، انتشارات انصاریان، چاپخانه نگین، چاپ پنجم، صفحه 218. به نقل از عبرات المصطفین، محمودی، محمد باقر، جلد 1. [5] . همان، ابن سعد ، صفحه 161-154، به نقل از ترجمة الامام الحسین علیه السلام . [6] . همان. [7] . همان، جلد 5، صفحه 116، تاریخ طبری، جلد 4، صفحه 291 و ترجمة الامام حسین علیه السلام صفحه 202. [8] . همان، به نقل از اخبار الطوال، صفحه 253. [9] . گرفته شده از:علامه طباطبایی،محمدحسین، تفسیر المیزان، جلد 18، صفحه 192، جلد 13، صفحه 72-74،جلد 19، صفحه 92. جلد 12، صفحه 144. [10] . همان. [11] . جن/ 26 و 27. [12] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، بیروت، ألاعلمی، چاپ 2، 1394 ه ، ج20، ص 53 و 59 (با تصرف). [13] . جن/ 27. [14] جن/28 [15] . رجب برسی، حافظ، مشارق انودر القین، انتشارات شریف رضی، 1422 هجری، ص 267، ج 1. منبع: اندیشه قم
آیا امام حسین(علیه السلام) از فرجام کارش آگاه بود؟ و می دانست تیری بر گلوی علی اصغرش خواهد خورد. اصولاً دایره علم غیب امام تا کجاست؟
دربارة دایرة علم غیب امام می توان گفت اما م معصوم علاوه بر علم عا دی که برای نوع بشر قابل تحصیل است از علم لدنی و خدادادی (علم غیب) نیز بهره مند است. اما م به حسب علو رتبه وجودیش به لطف و اذن الهی به سرچشمه علم الهی متصل است و از حقا یق حواد ث عالم هما ن گونه که در متن وا قع هستند آگاه می باشد. امام رضا علیه السلام در ضمن حدیثی مفصل دربا رة اما مت فرمودند:(هنگا می که خداوند متعا ل کسی را به عنوا ن امام برای مردم بر می گزیند به او سعة صدر، عطا می کند چشمه های حکمت را در د لش قرار می دهد و علم را به وی ا لهام می کند تا برای جواب از هیچ سؤالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده و از خطا ها و لغزش ها د ر اما ن خواهد بود ...).[1]
در روایتی از امام صا دق علیه السلام آمده است اما می که نداند چه مصیبتی به او می رسد و کار او به کجا می انجا مد حجت خدا بر بندگا نش نخواهد بود.[2]
بنابراین ائمه علیهم السلام علاوه بر علم معمولی به اذن پروردگار از علم غیب نیز برخوردارند و از همه چیز آگاهی دارند و گذشته و آینده را می دانند و در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: علم گذ شته و آینده تا روز قیا مت نزد ما ست،[3] با این بیان هرگز نمی توان گفت امام حسین علیه السلام از فرجام کارش آگاه نبود بلکه به یقین امام حسین علیه السلام بیشتر از هر کس از فرجام کارش آگاه بوده و اخبار فراوانی بر آگاهی دا شتن امام حسین علیه السلام از شها دتش در کربلا دلا لت می کند. استاد جعفریان در این باره می نویسد: (از مسائلی که در بعد تاریخی حما سة عقیدتی کربلا سهم به سزایی دارد، مسألة (غیب) است. ... در این زمینه روایات بسیاری وجود دارد که در بیشتر آن ها آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از شهادت اما م حسین علیه السلام خبر داده بودند. علامة امینی بخشی از این نقل ها را در کتاب (سیرتنا و سنتنا) فراهم آورده اند. کتاب های اهل سنت مملو ا ز این اخبا ر و آثا ر است.[4]
علاوه بر این روایات که خود جنبة تاریخی دارد[5]، اخباری نقل شده است که به صراحت یا اشا رت، از علم ا مام حسین علیه السلام به وقوع حا د ثه کربلا قبل از اتفاق افتا دن آن، خبر دا ده است. این اخبا ر در کتب تاریخی نقل شده که در ذیل به برخی از آن ها اشا ره می کنیم:
در روایتی آمده است که امام علیه السلام در شبی قبل از آن که از مدینه به سوی مکه هجرت کند، بر سر قبر رسول الله صلی الله علیه و آله آمد پس از آن که کنا ر قبر خوابش برد، در خواب پیامبر صلی الله علیه و آله و جمعی از ملائکه را دید پیامبر ا و را د ر آغوش گرفته و بدو فرمود: (ای حسین! می بینیم که به زودی به د ست گروهی از امّت من در کربلا تشنه کشته خواهی شد.... )[6].
د ر خبر دیگری آمده است که اما حسین علیه السلام در مکه فرمودند : (من جدّم را در خواب دیدم، به من دستوری داد که برای اجرای آن می روم. اما م در نا مه ای برای سعید بن عاص، با ا ستنا د به همین خواب ، نوشت:(تو را از نکته ای آگاه کنم که من جد خود را در خواب دیده ام. او به من خبری داده که من به دنبال آن هستم.[7]در روایت دیگری آمده است که چون ا مام به کربلا رسید فرمود پدرم در حین رفتن به صفّین از این جا عبور کرد که من با او بودم. اسم این محل را پرسید و به او گفتند، فرمود: این جا محل فرود آن ها و ریختن خون شا ن است. د ر این با ره ا ز ا و پرسش کردند، گفت: جمعی از اهل بیت در این جا فرود خواهند آمد.[8]
بر این اسا س ، اما م حقیقت افعا ل اختیا ری خود را مانند خوردن میوة مسموم، ضربت خوردن د ر محراب و یا شهادت خود و یا را نش را ا ز منظر با لاتری که هما ن منظر علم الهی است می نگرد و سرانجام کارها را می داند . ا ما چون علم غیب اما م هما نند علم الهی تأثیری در حوادث عالم ندارد چون به معنای حضور عین وقایع نزد عا لم است، امام علیه السلام بر ا ساس آن عکس العملی نشان نمی دهد و بر طبق علم بشری خود عمل می کند و به همین جهت این علم برای امام تکلیف آور نیست چون علمی موجب تکلیف است که مکلف بتواند بر اساس آن علم منشاء تغییر و تأثیر باشد.[9]
علاوه بر این وقتی ا مام با لطف و اذ ن الهی به مرتبه اعلای کما ل و علو وجودی می رسد و با منبع علم ا لهی تما س پیدا می کند، در اوج مقام فناء در ذات ا لهی است. او در این مقام فقط خدا را می بیند و تنها مشیت ا لهی را می پسندد و چون مشیت ا لهی را برا ساس نظام علت و معلولی و قضا و قدر د ر تحقق حوادث هستی و پدیده های آن، به د نبال علت تا مه شا ن می یابد، خواسته ای بر خلاف آن ندارد و به همین علت تلاش برای تغییر این حوادث از جمله شهادت خود را (با قطع نظر از این که تأثیری ندارد) صورت نمی دهد.[10]
خداوند متعال در سوره جن می فرماید: ( عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ ...)[11] (او دانای عا لم غیب است و هیچ کس بر عا لم غیب ا و آگاه نیست مگر آن کس که از رسولان، برگزیده است ...) وقتی این آیا ت را د ر کنا ر آیا تی که علم غیب را مختص خداوند متعا ل می داند، قرار می دهیم، چنین نتیجه می دهد که خداوند متعال، غیب را ذاتاً و استقلالاً می داند و غیر خداوند، غیب را به تعلیم الهی می دانند ... .
طبق آیه، رسول اکرم، پسندیدة نزد خداوند ا ست، پس غیب را به تعلیم ا لهی می داند. و ائمه علیهم السلام نیز وا رثا ن پیا مبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - هستند (پس آنان نیز علم غیب یاد می گیرند .).
چنا ن چه اما م رضا - علیه ا لسلام د ر تفسیر این آیه فرمودند: (فرسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - عند الله مرتضی و نحن ورثة ذلک ا لرسول الذی إطّلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ماکا ن و ما یکون إلی یوم القیامة)، (پس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم نزد خداوند برگزیده است و ما اهل البیت، وارثان همان رسولی هستیم که خداوند او را ا ز آن چه از غیبش بخواهد، آگاه می گرداند. پس آن چه گذشته و آن چه تا قیا مت اتفا ق خواهد افتا د را می دا نیم). پس پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - ، آ ن را به وسیلة وحی از خداوند دریا فت می کند و ائمه بواسطه وراثت از پیا مبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - .[12]
امام باقر - علیه السلام در تفسیر این آیه (إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً)[13] فرمودند: (رصد) یعنی یا دگیری از نبی و قول خداوند (من بین یدیه) یعنی در قلب پیامبر، ا لهام را ا لقاء می کند تا این که نبی بداند رسا لت ها ی پروردگا رش را ابلاغ کرده و علی - علیه السلام احاطه دارد بر آن چه ا ز علم نزد پیا مبر، موجود است. امام باقر - علیه السلام - در توضیح (واحصی کل شیء عدداً)[14] فرمودند: علم گذشته و آینده تا روز قیا مت نزد معصوم می باشد حتی هر انسا نی را با اسم و نسب می شنا سد و این که چه کسی به مرگ طبیعی می میرد و چه کسی کشته می شود و این که چه کسی اهل بهشت و چه کسی اهل آ تش می باشد.[15]
پس معصومین علیهم السلام - ، دایرة علم شان از ابتدا تا انتها ی خلقت می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. راه و راهنما شناسی، تألیف آیت الله مصباح یزدی.
2. بررسی مسائل کلی اما مت تا لیف ابراهیم امینی (قسمت علم امام علیه السلام )
پاورقی ها:
[1] . اصول کافی، جلد 1، صفحه 203-198.
[2] . اصول کافی، جلد 1، صفحه 258.
[3] . خصیبی، ابی عبدالله، الهدایة الکبری، صفحه 238، بیروت،مؤسسة البلاغ، چهارم، 1411 قمری.
[4] . جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام ، انتشارات انصاریان، چاپخانه نگین، چاپ پنجم، صفحه 218. به نقل از عبرات المصطفین، محمودی، محمد باقر، جلد 1.
[5] . همان، ابن سعد ، صفحه 161-154، به نقل از ترجمة الامام الحسین علیه السلام .
[6] . همان.
[7] . همان، جلد 5، صفحه 116، تاریخ طبری، جلد 4، صفحه 291 و ترجمة الامام حسین علیه السلام صفحه 202.
[8] . همان، به نقل از اخبار الطوال، صفحه 253.
[9] . گرفته شده از:علامه طباطبایی،محمدحسین، تفسیر المیزان، جلد 18، صفحه 192، جلد 13، صفحه 72-74،جلد 19، صفحه 92. جلد 12، صفحه 144.
[10] . همان.
[11] . جن/ 26 و 27.
[12] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، بیروت، ألاعلمی، چاپ 2، 1394 ه ، ج20، ص 53 و 59 (با تصرف).
[13] . جن/ 27.
[14] جن/28
[15] . رجب برسی، حافظ، مشارق انودر القین، انتشارات شریف رضی، 1422 هجری، ص 267، ج 1.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا امام حسین(ع) از فرجام کارش آگاه بود؟ و می دانست تیری بر گلوی علی اصغرش خواهد خورد. اصولاً دایره علم غیب امام تا کجاست؟
- [سایر] آیا امام حسین ( علیه السلام ) دارای علم لدنی بودند ؟
- [سایر] شما شیعیان قائلید که امام حسین (ع) علم غیب به شهادت خود داشته حال سوال این است که چرا با وجود علم غیب به شهادت قیام کرد؟
- [سایر] یکی از ویژگیهای امامان برخوردار بودن از علم غیب است. چرا امام حسین(ع) خود و خانوادهی خود را به خطر انداختند ؟
- [سایر] آیا صحت دارد که حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با امام حسین علیه السلام زیر گلوی امام را بوسیدند؟
- [سایر] آیا امام رضا (علیه السلام) علم غیب میدانستند، نمونه ای از آن را بیان کنید.
- [سایر] عالمان شیعی که علی بن ابی طالب علم غیب داشت و ادعا می کنند که علی گفت (ادعای کذب بر علیه علی): من خدای زمینم که در زمین آشتی بدهم. (مرآت الانوار ص 59).اما در اصولالکافی آنها ادعا می کنند که علی رعد و برق و صاعقه را تولید می کند.
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] چرا یزید امام حسین را کشت؟ مگر از عقوبت کارش مطلع نبود؟
- [سایر] چرا یزید امام حسین را کشت؟ مگر از عقوبت کارش مطلع نبود؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله مظاهری] خوب است قبر را به اندازه قد انسان متوسّط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا میروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کمکم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک، زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان). یعنی (بشنو و بفهم ای فلان فرزند فلان) و به جای فلان اسم میّت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَبْنَ عَلِیٍّ). پس از آن بگویند: (هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبیّینَ وَ خاتَمُ المُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ سَیِّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ اِفْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْقائِمَ الحُجَّةَ الْمَهْدِیَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ و حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعین وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ).(1) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: (اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فی جَوابِهِما اَللَّهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ 6 نَبِیّی وَ الْاِسلامُ دینی وَ الْقُرانُ کِتابی وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی اِمامی وَ الحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا اِمامی وَ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی و مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ اِمامی، وَ مُوسَی الکاظِمُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الرِّضا اِمامی، وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الْهادی اِمامی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَریُّ اِمامی وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعین اَئِمَّتی وَ سادَتی وَ قادَتی وَ شُفَعائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَبْنَ فَلانٍ).(2) و به جای فلان بن فُلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: (اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله وسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ أمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الْاَئمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ اَلْاَئِمَّةُ وَ اَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌصلی الله علیه وآله وسلم حَقٌّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیزانَ حَقٌّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ اتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ).(3) پس بگوید: (اَفَهِمْتَ یا فُلانُ). یعنی(آیا فهمیدی ای فلان؟) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَ هَداکَ اللَّهُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ).(4) پس بگوید: (اَللَّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَ لَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).(5)
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط؛ گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند؛ مگر آنکه قبرستان دورتر؛ از جهتی بهتر باشد؛ مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند؛ یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر؛ زمین بگذارند و سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهائی که دستور داده شده؛ پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت نگردد و پیش از آنکه لحد را پوشانند؛ دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگویند؛ مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا محمد بن علی؛ پس از آن بگویند: هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و ان محمدا صلی اللّه علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض اللّه طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجه المهدی صلوات اللّه علیهم ائمه المؤمنین و حجج اللّه علی الخلق اجمعین و أئمتک أئمه هدی بک ابرار؛ یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: اذا أتاک الملکان المقربان رسولین من عند اللّه تبارک و تعالی و سألاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن أئمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما: اللّه ربی و محمد (ص) نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی؛ هؤلاء صلوات اللّه علیهم أئمتی و سادتی و قادتی و شفعائی؛ به هم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره. ثم اعلم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: ان اللّه تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا (ص) نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمه الاثنی عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد (ص) حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان اللّه یبعث من فی القبور پس بگوید: افهمت یا فلان و به جای فلان اسم میت را بگوید؛ پس از آن بگوید: ثبتک اللّه بالقول الثابت و هداک اللّه الی صراط مستقیم عرف اللّه بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته پس بگوید: اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک. و اگر میت زن است تمام خطابها و ضمیرها و افعال؛ مؤنث ذکر شود.
- [آیت الله خوئی] مستحب است قبر را به انداز قد انسان متوسط، گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد. مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند، و اگر میت مرد است در دفع سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد، و در دفع چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند، و اگر زن است در دفع سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، و پیش از دفن و موقع دفن بخوانند، و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند، و صورت میت را روی خاک بگذارند، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند، و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد، و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند، و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ". و بهجا ی فُلانَ ابْنَ فُلانٍ اسم میت و پدرش را بگویند. مثلًا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ یا مُحَمَّدْ آبْنِ عَلی". پس از آن بگویند: " هَلْ انْتَ عَلی اْلعَهْدِ ألِذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ انْ لا إلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ سَّیِّدُ النَّبِیِیِّنَ وَ خاتَمُ المُّرْسَلِیْنَ وَ أنَ عَلِیّاً امِیْرُ الُمُؤْمِّنْیِنَ وَ سَّیِّدُ اْلوَصِیّیْنَ وَ امامٌ اْفَتَرضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالِمْینَ، وَ انَّ اْلحَسَنَ وَ اْلُحَسْینَ وَ عَلِیَّ بْنَ اْلُحُسْینَ وَ مُحَمَّد بْنِ عَلِّیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوْسَی وَ مُحَمَّد بْنَ عَلِیَّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الُحَسَنَ بْنَ عَلِیَّ وَ الْقائمَ الْحُجَّةِ الْمَهْدِی صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائمّةُ الْمُؤمِنْیِنَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ اجْمَعِیْنَ وَ ائُمَّتُکَ ائمّةُ هُدیً ابْرارُ" یا" فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" و بهجا ی فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. و بعد بگوید:" اذا اتاکَ اْلمَلَکانِ اْلمُقَرَّبانِ رَسُوْلَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَالاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نِبِیِّکَ وَ عَنْ دِیْنِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ ائمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنٌ وَ قُلْ فِی جَوابِهما اللهُ رَبِیّ وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّیْ والاسْلامُ دِیْنیٌ وَ اْلقُرآنُ کِتابِی وَ اْلکَعْبَةُ قِبَلتی وَ امِیْرُ الْمُؤْمِنْینَ عَلِیِّ بْنِ ابّیْ طالِبٍ امامِی وَ الْحَسَنٌ بْنُ عَلِیَ الْمُجْتَبی امامِیْ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا امامِی وَ عَلِیٌ زَیْنُ الْعابِدْینَ امامِی وَ مُحَمَّدُ الْباقِرُ امامِی وَ جَعْفَرُ الْصّادِقُ امِامِی وَ مُوْسیَ الْکاظِمُ امامِی وَ عَلِیُ الْرِضا امامِی وَ مُحَمَّدُ الْجَوادُ امامِی وَ عَلِیُ الْهادِی امامِی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرِی امامِی وَ الْحُجَةُ الْمُنْتَظَرُ امامِی هؤُلآءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائِمَتِیْ وَ سادَتِیْ وَ قادَتِیْ وَ شُفَعائِی بَهَمْ أَتوَلّی وَ مِنْ اعْدائهِمْ اتَبَرَّا فِی الْدُنْیا والاخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" بهجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. بعد بگوید:" ان الله تَبَارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الْرَبَّ، وَ انَّ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ نِعْمَ الْرَسُوْلٌ وَ انَّ عَلِیُ بْنَ ابِی طالِبٍ وَ اولادُهُ الْمَعْصُومِیْنةَ الائمة الاثنی عشر نعم اْلَائِمَّةُ، وَ انَّ ما جآءِ بِهِ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ حَقُّ وَ انَّ الْمُوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیْرٍ فِی الْقَبْرِ حَقُّ وَ الْبَعْثَ حَقُّ وَ الْنُّشُوْرَ حَقُّ وَ الْصِّراطَ حَقُّ وَ الْمِیْزانَ حَقُّ وَ تَطایِرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ الْنّارَ حَقُّ وَ انَّ الْسّاعَةَ آتَیةُ لا رَیْبَ فِیْها وَ انَّ الله یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُوْرِ" پس بگوید:" افَهِمْتَ یا فُلانُ" و بهجا ی فلان اسم میت را بگوید. پس از آن بگوید:" ثَبَتَّکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هداکَ اللهَ الی صِراطٍ مُسْتَقِیْمٍ، عَرَّفَ الله بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أوْلیآئک فِیْ مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمِتَهِ" پس بگوید:" الّلهُمَّ جافِ اْلَارْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوْحِهِ الَیْکَ وَ لَقّهِ مُنْکَ بُرْهاناً الّلهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ".
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر ان که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل ان که مردمان خوب در ان جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به ان جا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به ارامی از تابوت بگیرند و وارد قبر نمایند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از ان که میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از ان که لحد را بپوشانند کسی دست راست را به شانه راست میت بزند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارد و دهان را نزدیک گوش او ببرد و به شدت حرکتش دهد و سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا محمد بن علی پس از ان بگوید هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المومنین و سید الوصیین و امام افترض الله طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القایم الحجه المهدی صلوات الله علیهم ایمه المومنین و حجج الله علی الخلق اجمعین و ایمتک ایمه هدی ابرار یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سیلاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ایمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما الله ربی و محمد صلی الله علیه واله وسلم نبیی و الاسلام دینی و القران کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المومنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی هولاء صلوات الله علیهم ایمتی و سادتی و قادتی و شفعایی بهم اتولی و من اعدایهم اتبرء فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید ان الله تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الایمه الاثنی عشر نعم الایمه و ان ما جاء به محمد صلی الله علیه واله وسلم حق و ان الموت حق و سوال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه اتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور پس بگوید افهمت یافلان و به جای فلان اسم میت را بگوید و پس از ان بگوید ثبتک الله بالقول الثابت و هداک الله الی صراط مستقیم عرف الله بینک و بین اولیایک فی مستقر من رحمته پس بگوید اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک