پس از شهادت امام حسین ( علیه السلام ) به دستور عمرسعد، سر همه ی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر؛ زیرا امام حسین علیه السلام او را دفن کرد ، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند. از اهل شام در سپاه مقابل امام حسین علیه السلام ظاهرا کسی نبود، همه یا غالب افراد سپاه از کوفیان بودند. کوفیان سرها را به طرف کوفه و بعد شام حرکت دادند. به گزارش برخی از منابع، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه، ابن زیاد (طبق فرمان یزید) اسرا را به مخفر بن ثعلبة و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و بر اساس برخی روایات، چهل نفر از مأموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[1] در مسیری که کاروان اسیران حرکت داده شد، واکنش مردم شهرها دوگونه بود: 1. استقبال کرده و از سپاه یزید پذیرایی و به آنها بزم و جشن شادی برگزار کردند. 2. مردم برخی از شهرها استقبال نکرده و از کار آنان اظهار تنفر کردند و گاهی با آنان درگیر شدند و مانع ورود آنها (سپاه یزید به شهر خود) شدند. از اهل بیت کسی نبود که در مقابل آنان مقاومت کند، در مسیر از این سرهای نورانی کراماتی برای برخی ظاهر شد، از طرف بعضی درخواست شد سر مبارک را به او بدهند که با امتناع مأمورین مواجه شدند. همسر خولی از جمله افرادی بود که مشاهده کرد نوری از سر مبارک به طرف آسمان ساطع است او همسرش را سرزنش کرد...[2] و راهبی مسیحی نیز کرامتی دیده و مسلمان و پیرو اهل بیت علیهم السلام شد. گزارش شده در شهر لبا در مسیر بین کوفه و شام مردم اعتراض کردند و اظهار نفرت کردند. در موصل وقتی مطلع شدند حاکم موصل به استقبال رفت، مردم گفتند چه خبر شده؟ گفتند سر شورشیان را می آورند. مردی گفت: شورشی نیست بلکه سر حسین علیه السلام است، چهار هزار نفر از اوس و خزرج آماده جنگ شدند. سپاه یزید مطلع شده و از ورود به شهر امتناع کردند. در شهر رحبه برخی اعتراض و عزاداری کردند، اهل قنسرین ، یزیدیان را به شهر راه نداده و سپاه دشمن را سنگباران کردند، اهل شیزر، و کفرتاب به آنها آب نداده، و به شهر راهشان ندادند. در شهر سیبور با آنها درگیر شدند و جنگ کردند، اهل حماه نیز دوستار اهل بیت علیهم السلام بوده و دروازه بر روی آنان بسته و به کارشان اعتراض کردند. علاوه بر این در شهر حران ، مردی یهودی در میان مردم به تماشای اسرا آمده بود، مشاهده کرد لب های سر مقدس حرکت می کند نزدیک شد این صدا را شنید: (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلبون ینقلبون). با تعجب از قضیه سوال کرد، و پس از آگاهی از حقانیت اسرا و شهدا، به وضع دردناک آنان غمگین شده و عمامه اش را بین اهل بیت تقسیم کرد تا به عنوان جامه استفاده کنند . جامه خزی گران قیمت به امام سجاد علیه السلام هدیه کرد، مامورین او را منع کردند، او شمشیر کشید و با آنان جنگید و پنج نفر از آنان را کشت و خود پس از مسلمان شدن در درگیری شهید شد و اکنون قبر او به نام قبر یحیی شهید، زیارتگاه است. در عسقلان نیز چنین درگیری گزارش شده است.[3] شاید درگیری و اعتراض های دیگری نیز بوده که در منابع دیگر دقیق تر بیان شده و احتمالا بسیاری از این وقایع نیز در تاریخ ثبت نشده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 مقتل ابی مخنف. 2 منتهی الآمال، شیخ عباس قمی. 3 در کربلا چه گذشت؟ 4 نفس المهموم، ترجمه علامه شعرانی (کتاب خوب و مفید). پاورقی ها: [1]. ابو مخنف، وقعة الطف، مترجم جواد سلیمانی، تحقیق استاد یوسفی غروی، قم، نشر مؤسسه امام خمینی(ره)، ص192199. [2]. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص740. [3]. همان، ص771780. منبع: اندیشه قم
آیا شامیان با خیال راحت و بدون درگیری با گروهی، توانستند سرهای مقدس 40 شهید کربلا را به شام برسانند؟
پس از شهادت امام حسین ( علیه السلام ) به دستور عمرسعد، سر همه ی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر؛ زیرا امام حسین علیه السلام او را دفن کرد ، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند.
از اهل شام در سپاه مقابل امام حسین علیه السلام ظاهرا کسی نبود، همه یا غالب افراد سپاه از کوفیان بودند. کوفیان سرها را به طرف کوفه و بعد شام حرکت دادند.
به گزارش برخی از منابع، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه، ابن زیاد (طبق فرمان یزید) اسرا را به مخفر بن ثعلبة و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و بر اساس برخی روایات، چهل نفر از مأموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[1]
در مسیری که کاروان اسیران حرکت داده شد، واکنش مردم شهرها دوگونه بود:
1. استقبال کرده و از سپاه یزید پذیرایی و به آنها بزم و جشن شادی برگزار کردند.
2. مردم برخی از شهرها استقبال نکرده و از کار آنان اظهار تنفر کردند و گاهی با آنان درگیر شدند و مانع ورود آنها (سپاه یزید به شهر خود) شدند.
از اهل بیت کسی نبود که در مقابل آنان مقاومت کند، در مسیر از این سرهای نورانی کراماتی برای برخی ظاهر شد، از طرف بعضی درخواست شد سر مبارک را به او بدهند که با امتناع مأمورین مواجه شدند. همسر خولی از جمله افرادی بود که مشاهده کرد نوری از سر مبارک به طرف آسمان ساطع است او همسرش را سرزنش کرد...[2] و راهبی مسیحی نیز کرامتی دیده و مسلمان و پیرو اهل بیت علیهم السلام شد.
گزارش شده در شهر لبا در مسیر بین کوفه و شام مردم اعتراض کردند و اظهار نفرت کردند. در موصل وقتی مطلع شدند حاکم موصل به استقبال رفت، مردم گفتند چه خبر شده؟ گفتند سر شورشیان را می آورند. مردی گفت: شورشی نیست بلکه سر حسین علیه السلام است، چهار هزار نفر از اوس و خزرج آماده جنگ شدند. سپاه یزید مطلع شده و از ورود به شهر امتناع کردند. در شهر رحبه برخی اعتراض و عزاداری کردند، اهل قنسرین ، یزیدیان را به شهر راه نداده و سپاه دشمن را سنگباران کردند، اهل شیزر، و کفرتاب به آنها آب نداده، و به شهر راهشان ندادند. در شهر سیبور با آنها درگیر شدند و جنگ کردند، اهل حماه نیز دوستار اهل بیت علیهم السلام بوده و دروازه بر روی آنان بسته و به کارشان اعتراض کردند.
علاوه بر این در شهر حران ، مردی یهودی در میان مردم به تماشای اسرا آمده بود، مشاهده کرد لب های سر مقدس حرکت می کند نزدیک شد این صدا را شنید: (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلبون ینقلبون). با تعجب از قضیه سوال کرد، و پس از آگاهی از حقانیت اسرا و شهدا، به وضع دردناک آنان غمگین شده و عمامه اش را بین اهل بیت تقسیم کرد تا به عنوان جامه استفاده کنند . جامه خزی گران قیمت به امام سجاد علیه السلام هدیه کرد، مامورین او را منع کردند، او شمشیر کشید و با آنان جنگید و پنج نفر از آنان را کشت و خود پس از مسلمان شدن در درگیری شهید شد و اکنون قبر او به نام قبر یحیی شهید، زیارتگاه است. در عسقلان نیز چنین درگیری گزارش شده است.[3] شاید درگیری و اعتراض های دیگری نیز بوده که در منابع دیگر دقیق تر بیان شده و احتمالا بسیاری از این وقایع نیز در تاریخ ثبت نشده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 مقتل ابی مخنف.
2 منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
3 در کربلا چه گذشت؟
4 نفس المهموم، ترجمه علامه شعرانی (کتاب خوب و مفید).
پاورقی ها:
[1]. ابو مخنف، وقعة الطف، مترجم جواد سلیمانی، تحقیق استاد یوسفی غروی، قم، نشر مؤسسه امام خمینی(ره)، ص192199.
[2]. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص740.
[3]. همان، ص771780.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] پس از جدا کردن سرهای بنی هاشم و آوردن آنها به شام، سرانجام سرهای شهیدان کربلا، از جمله سر مبارک امام حسین(علیه السلام) چه شد؟
- [سایر] آیا سر مقدس حضرت عباس بن علی(ع) از کربلا به سمت کوفه و سپس شام همراه اسیران بود؟
- [سایر] اولین شهید کربلا در روز عاشورا چه کسی بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر پرسنل نیروی های مسلّح در درگیری با اشرار یا قاچاقچیان کشته شوند حکم فقهی شهید را دارند؟
- [سایر] پس از واقعه عاشورا اسرا و سرها چگونه به شام فرستاده شدند؟ کیفیت آن در منابع آمده است؟
- [سایر] آیا زمان رفت وبرگشت اسرا ء از کربلا به شام وبرگشت در همان سال انجام گرفته است؟
- [سایر] سلام در تاریخ آمده است مدت امامت امام سجاد ع 35 سال میباشد که امام در سن 57 سالگی به شهادت رسیده اند در قضایای کربلا هم 22 سال داشتند که مدت سن امام از امامت تا شهادت در حالیکه روایات در کتاب لهوف میگوید 40 سال ایشان بر پدر گریه کرده اند علت این اختلاف چیست؟
- [سایر] تعداد یاران امام حسین(علیه السلام) در کربلا چند نفر بوده است؟ تعداد شهدا چند نفر بوده؟
- [سایر] مسن ترین و کوچکترین شهید کربلا را معرفی کنید؟
- [سایر] اوّلین و آخرین شهید کربلا چه کسانی بودند؟
- [آیت الله نوری همدانی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است و از آن جمله است : 1 – غسل جمعه ، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزدیک ظهر بجا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه بجا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب ، قضای آن بجا آورد . و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند یا موفق نشود ، می تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد ، بلکه اگر در شب جمعه غسل را به امید آنکه مطلوب خداوند عالم است بجاآورد ، صحیح است و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید : اَشهدُ اَن لا اِلهَ الا الُله وحدهُ لا شریکَ له وانّ محمّداً عبدهُ و رسولهُ اللهّم صل عَلی مُحمدٍ و آل محمدٍ و اجعَلنی منَ التوابینَ و اجعلنِی منَ المتُطهرینَ . 2 – غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهای طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم ، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند و برای غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و بیست پنجم و بیست هفتم و بیست و نهم رمضان ، بیشتر سفارش شده است . و وقت غسلهای شبهای ماه رمضان تمام شب است و بهتر است نزدیک غروب آفتاب بجا آورده شود ، ولی از شب بیست ویکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشاء بجا آورد . و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اول شب ، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد . 3 – غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن پیش از نماز عید بجا آورد و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد ، احتیاط واجب آن است که به قصد رجاء انجام دهد. 4 – غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب ، بجا آورده شود . 5 – غسل روز هشتم و نهم ذی الحجه و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. 6 – غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب . 7 – غسل روز عید غدیر و بهتر است بعد از طلوع آفتاب ، اول روز آن را انجام دهد . 8 – غسل روز بیست و چهارم ذی الحجه . 9 – غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذیقعده ، ولی غسل روز پانزدهم شعبان و غسلهای دیگری که تا آخر این بند ذکر شده رجاء انجام دهد . 10 – غسل دادن بچه ای که تازه به دنیا آمده . 11 – غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است . 12 – غسل کسی که در حال مستی خوابیده . 13 – غسل کسی که جائی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده اند رسانده . 14 – غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده ، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد . 15 – غسل کسی که برای تماشای دار آویخته ، رفته و آن را دیده باشد ، ولی اگر اتفاقاً یا از روی نا چاری نگاهش بیفتد یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد ، غسل مستحب نیست.
- [آیت الله سبحانی] غسل های مستحب در شرع مقدّس اسلام بسیار است و از آن جمله است: 1. غسل جمعه; و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیّت ادا و قضا تا غروب جمعه به جا آورد. و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب، قضای آن را به جا آورد. و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند می تواند روز پنجشنبه و شب جمعه غسل را به امید آن که مطلوب خداوند عالم است به جا آورد و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: (أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ و أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و رَسولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابینَ و اجْعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ). 2. غسل شب اول ماه رمضان و تمام شب های طاق; مثل شب سوم و پنجم و هفتم ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند و برای غسل شب اول، پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بیستویکم و بیستوسوم و بیستوپنجم و بیستوهفتم و بیستونهم بیشتر سفارش شده است. و وقت غسل شب های ماه رمضان، تمام شب است و بهتر است مقارن غروب یا کمی پیش از آن به جا آورده شود ولی از شب بیستویکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشا به جا آورد. و نیز مستحب است در شب بیست سوم غیر از غسل اول شب، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد. 3. غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورد. 4. غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح وبهتر است در اول شب به جا آورده شود. 5. غسل روز هشتم و نهم ذی الحجّة و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر به جا آورد. 6. غسل روز اول و پانزدهم و بیستوهفتم و آخر ماه رجب. 7. غسل روز عید غدیر و بهتر است پیش از ظهر آن را انجام دهند. 8. غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیستوپنجم ذی قعده ولی غسل روز پانزدهم شعبان و غسل های دیگری که تا آخر مسأله ذکر شده رجاءً انجام دهد. 9. غسل دادن بچه ای که تازه به دنیا آمده در زمان تولد تا سه روز. 10. غسل زنی که برای غیرشوهرش بوی خوش استعمال کرده است. 11. غسل کسی که در حال مستی خوابیده.12. غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میّتی که غسل داده اند رسانده. 13. غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد. 14. غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آن را دیده باشد ولی اگر اتفاقاً یا از روی ناچاری نگاهش بیفتد یا مثلا برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست.
- [آیت الله بروجردی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است و از آن جمله است:1 غسل جمعه و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد و کسی که میترسد در روز جمعه آب پیدا نکند میتواند روز پنجشنبه یا شب جمعه غسل را انجام دهدو مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید:(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنَ التّوّابینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ)2 غسل شب اوّل ماه رمضان و تمام شبهای طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند و برای غسل شب اوّل، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و پنجم، بیست و هفتم و بیست و نهم بیشتر سفارش شده است و وقت غسل شبهای ماه رمضان تمام شب است و بهتر است مقارن غروب به جا آورده شود، ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشا به جا آورد و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اوّلِ شب، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد.3 غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورد.4 غسل شب عید فطر و وقت آن از اوّل مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اوّل شب به جا آورده شود.5 غسل روز هشتم و نهم ذیحجّه و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر به جا آورد.6 غسل روز اوّل و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب.7 غسل روز عید غدیر و بهتر است پیش از ظهر آن را انجام دهند.8 غسل روز بیست و چهارم ذیحجّه.9 غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذی العقده.10 غسل دادن بچهای که تازه به دنیا آمده است.11 غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است.12 غسل کسی که در حال مستی خوابیده.13 غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل دادهاند رسانده.14 غسل کسی که در موقع گرفتنِ خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد.15 غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آن را دیده باشد، ولی اگر اتفاقاً یا از روی ناچاری نگاهش بیفتد، یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست.
- [آیت الله اردبیلی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است که برخی از آنان در ذیل و در مسأله بعدی میآید: الف غسل جمعه؛ و وقت آن از اذان صبح تا ظهر روز جمعه است و بهتر است نزدیک ظهر بجا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد، بهتر است که بدون نیّت ادا و قضا تا غروب جمعه آن را بجا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بجا آورد و کسی که میترسد در روز جمعه آب پیدا نکند، میتواند روز پنجشنبه و یا شب جمعه غسل را بجا آورد و مستحب است انسان در هنگام غسل جمعه بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی مِنَ التَّوّابینَ وَاجْعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ). ب غسل شب اوّل ماه رمضان و تمام شبهای (فرد) آن؛ مثل شب سوم، پنجم و هفتم، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شبها غسل کند و برای غسل شبهای پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و پنجم، بیست و هفتم و بیست و نهم، بیشتر سفارش شده است و وقت غسل شبهای ماه رمضان، تمام شب است و بهتر است غسل مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود، ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشاء بجا آورد و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اوّل شب، یک غسل نیز در آخر شب انجام دهد. ج غسل روز عید فطر و عید قربان؛ و وقت آن از اذان صبح تا ظهر است و بهتر است آن را پیش از نماز عید بجا آورد و اگر بخواهد آن را از ظهر تا غروب بجا آورد، احتیاط آن است که به قصد رجاء (یعنی به امید این که مطلوب خداوند باشد) انجام دهد. د غسل شب عید فطر؛ و وقت آن از اوّل مغرب تا اذان صبح است و بهتر است در اوّل شب بجا آورده شود. ه غسل روزهای هشتم و نهم ذیحَجّه که وقت آن تمام روز میباشد؛ و در روز نهم، بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. و غسل روز اوّل، پانزدهم، بیست و هفتم و آخر ماه رجب. ز غسل روز عید غدیر؛ و بهتر است آن را قبل از ظهر انجام دهد. ح غسل روز مباهله که بنا بر اقوی بیست و چهارم ذیحَجّه است. ط غسل شب پانزدهم شعبان، روز عید نوروز، نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذیقعده (دحو الارض)؛ و روز پانزدهم شعبان نیز میتواند به قصد رجاء غسل نماید. ی غسل دادن نوزادی که تازه به دنیا آمده. ک غسل زنی که برای غیر شوهر خود بوی خوش استعمال کرده است. ل غسل کسی که در حال مستی خوابیده. م غسل کسی که جایی از بدن خود را به بدن میّتی که غسل دادهاند رسانده است. ن غسل کسی که برای تماشای به دار آویخته رفته و آن را دیده باشد، ولی اگر اتفاقا یا از روی ناچاری نگاهش به او بیفتد یا مثلاً برای ادای شهادت رفته باشد، غسل مستحب نیست. س غسل احرام و آن غسلی است که پیش از احرام در میقات انجام میدهند و این غسل برای زن حائض و نفساء نیز مستحب است.