پس از شهادت امام حسین(ع) به دستور عمرسعد، سر همهی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر؛ زیرا امام حسین(ع) او را دفن کرد ، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند. به گزارش تاریخ، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه، ابن زیاد طبق فرمان یزید اسرا را به مخفر بن ثعلبة و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و بر اساس برخی روایات، چهل نفر از مأموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[1] و اما این که سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل میکنیم.[2] 1. برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده،[3] فرمودهاند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است؛ 2. یزید لعنة الله علیه سر مبارک امام را برای حاکم مدینه عمرو بن سعید بن ابی العاص فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود؛[4] 3. در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفتهی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفتهی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است؛ 4. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقهمندان است؛ 5. سر مطهر را به کربلا آوردنده، به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند. سرانجام سرهای سایر شهدا: 1. در باب صغیر شام که قبرستان بسیار بزرگی است، مقبرهای است معروف به (مشهد رؤوس شهداء کربلا) که نام بسیاری از شهدای مدفون در آن مقبره، ذکر شده است؛[5] 2. مؤلف (اعیان الشیعه) مینویسد: بعد از سال 1321 هجری قمری، مقبرهای را دیدم که سنگی بالای آن نصب و در آن نوشته شده بود: (هذا مدفن رأس عباس بن علی، رأس علی بن الحسین الاکبر و رأس حبیب بن مظاهر). دو سال بعد، بنا را تخریب و تجدید نمودند و آن سنگ را برداشتند، و در ضریحی که داخل مقبره نصب نمودهاند، اسامی بسیاری از شهدای کربلا را بر آن نقش کردهاند و بعید نیست که این رؤوس در آنجا دفن شده باشند.[6] 3. بر اساس رأی مشهور بین علمای امامیه، بقیه سرهای اهل بیت که به شام فرستاده شده بودند، به همراه امام سجاد )ع) و زینب(س) به کربلا آورده شده، به اجساد مطهرشان ملحق گردیدند.[7] اما قول صحیح: مشهور بین علمای امامیه، همچنان که علامهی مجلسی (ره) بر آن تصریح فرموده، آن است که امام سجاد(ع) رأس مطهّر سیدالشهدا و سایر شهدا را در روز اربعین همان سال، (بیستم ماه صفر سال 61 ه ق) از شام وارد کربلا کرده، به بدنهای مطهّر آنها ملحق گردانیده است.[8] سید بن طاووس در (لهوف) آورده است: امّا سر مبارک امام حسین(ع)، روایت شده که از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد شریف دفن شده است و عمل شیعه بر این اساس قرار گرفته است.[9] از کلام سید روشن میشود که شیعه بر این باور است که سر مقدس امام(ع)، به جسد مطهر ملحق شده است. سید اسرار حسینی تنکابنی نیز در کتاب (مصائب الهداة)، پس از نقل اقوال، دربارهی دفن سر مطهر امام(ع) میگوید: (لیکن خبر حمل کردن امام سجاد(ع) سر مبارک را به کربلا و دفن آن با جسد مطهر، اشهر و اظهر و مؤید به عقل و نقل است؛[10] در کتاب (مقتلالحسین(ع)) آمده است:[11] (بر این که سرهای مطهر به کربلا آورده شدند، تصریح وجود دارد و این تصریح در کتابهای شیعه و سنی از جمله: حبیب السیر و نفسالمهموم، ص 253، و در روضة الواعظین فتال نیشابوری، ص 165، و در مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص 58، و در لهوف سید بن طاوس، ص 112 و در اعلام الوری طبرسی، ص 151 و در مقتلالعوالم، ص 154 و در مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ، ص 200 و در عجایب المخلوقات قزوینی، ص 67 و در الاتحاف بحب الاشراف شبراوی، ص 12 و 23 و در تذکرة الخواص سبط ابن الجوزی، ص 150 و در الکواکب الدریة شیخ مناوی، ج 1، ص 57 و قرطبی نیز این مطلب را ترجیح داده است،[12] و همچنین در نورالابصار نوشته شبلنجی، ص 115 چاپ مصر و نیز اسعاف الراغبین علامه شیخ محمد صبّان از علمای اهل سنت در حاشیه نورالابصار، ص 160 وجود دارد.[13] نظریهی تدفین سر مطهر در عسقلان اما دربارهی این قول چهارم که سر مطهر را خلفای فاطمی از باب الفرادیس در دمشق که از خزانهی یزید پیدا کرده و در آنجا دفن نمودند و سپس از عسقلان به مصر برده، در قاهره دفن کردند و برای آن نیز بارگاه عظیمی بنا نمودند؛ همچنانکه سبط بن جوزی گفته است: (علامه امین عاملی (ره) در لواجع الاشجان این قول را پذیرفته است و میگوید: بنا به اتفاق مورخان، خلفای فاطمی مصر، سری از عسقلان قاهره انتقال داده اند و به نام رأس مطهر امام حسین(ع) در آنجا دفن کردهاند و مشهد بزرگی بالای آن ساختمان نمودهاند.)[14] اما این که (آیا آن سر مطهر، از آن امام حسین(ع) بوده است؟) هرگز روشن و ثابت نشده است؛ به ویژه که دست سیاست و ریاست خلفای فاطمی با آن بازی کرده است و این که از انتقال سر مقدس از عسقلان به مصر چه هدف سیاسی تأمین میشده، خدا میداند. آیا از ترس صلیبیها این کار را کردهاند؟ صلیبیها به چه منظوری آن مشهد را خراب میکردند. (این قول به اهلسنت اختصاص دارد و هیچ یک از شیعیان بر آن نیست.)[15] امام یافعی یمنی مکی (متوفی سال 768) در (مرآة الجنان) میگوید: (این مطلب که سر امام حسین(ع) به عسقلان یا قاهره منتقل شده صحیح نمیباشد.)[16] بنابر این سخن، آنچه نزد یافعی صحت دارد این است که، سری در عسقلان و یا قاهره میباشد، ولی سر مطهرسیدالشهدا(ع) نیست، او بر این باور است که یزید سر مطهر را به همراه خاندان رسالت و جمعی از بنیهاشم و عدهای از موالی ابوسفیان به مدینه منوره فرستاد و در مدینه نزد مادرش فاطمه(س)، در قبرستان بقیع دفن شده است و میگوید: (و این صحیحترین قول در این مورد است.)[17] و این قول را از زبیر بن بکار نقل کرده است، و او هم از دشمنان اهلبیت(ع) است و اقوالش ارزشی ندارد.[18] اگر سر مطهر را به مدینه برده باشند، در آنجا دفن نکردهاند؛ زیرا در این فرض باید کنار قبر مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) در بقیع باشد، درحالی که مکان قبر حضرت فاطمه(س) دقیقاً معلوم نیست و به طور معین نمیتوان آن را در بقیع دانست، بلکه فاطمه بنت اسد جدهی امام حسین )ع) در بقیع مدفون است و آن گروه از مورخان که گفتهاند سر مطهر را به مدینه بردهاند،بر این باورند که آن را از مدینه به کربلا انتقال داده، به جسد مطهرملحق کردهاند. سبط ابن الجوزی در (تذکرة الخواص) میگوید: (علما دربارهی رأس مطهر، اختلاف کردهاند و مشهورترین این اقوال آن است که یزید سر مطهر را همراه اسرای اهلبیت به مدینه فرستاد و از مدینه به جسد مطهر در کربلا برگردانیده شد و دفن گردید و این رأی هشام و غیر او است.)[19] بر اساس این قول، اگر اسرای اهل بیت(ع) در اربعین همان سال به کربلا آمده باشند، به یقین سر مطهر را با خود آورده و در کربلا دفن کردهاند و دوباره با خودشان به مدینه نبردهاند، این نظریه نیز که از احوال سنیها مؤید قول مشهور امامیه است که سر مطهر به کربلا بازگردانیده و با جسد مطهر آن حضرت دفن شده است. فرهاد میرزا پسر عباس میرزا در سال 1292 ه ق، در سفر حج به مصر رفته، و بارگاه (مشهد رأس الحسین )ع)) را در قاهره میبیند و عظمت آن ساختمان در نظر وی جلوه میکند و چون ذهن او را مقام و عظمت امامت گرفته، تصور کرده است که از جهت بودن رأس مطهر در آن مکان است؛ از این رو میگوید: قول یافعی را در این باب صحیح نمیدانم.[20] اما علی جلال در کتاب (الحسین) میگوید: (امامیه و بعضی از اهل سنّت معتقدند که سر مطهر امام حسین(ع) در کربلا در کنار جسد مدفون است.)[21] او پس از نقل اقوال دربارهی سر مطهر در کتاب یاد شده، نتوانسته است به یکی از آنها، به طور قطع، جزم نماید و در آخر کلامش گفته است: دفن کردن سر مطهر در دمشق و انتقال از آنجا به عسقلان و از عسقلان به قاهره ثابت نشده است.[22] بررسی روایات منقول در مدفون شدن سرمطهر در حرم امیرالمؤمنین(ع) در خبر مرفوع ابن اسباط از امام صادق(ع) آمده است: انک اذا اتیت الغری رأیت قبرین؛ قبراً کبیراً و قبراً صغیراً، فاما الکبیر فقبر امیرالمومنین و اما الصغیر فرأس الحسین(ع).[23] (زمانی که به نجف میروی، دو قبر بزرگ و کوچک میبینی؛ اما قبر بزرگ از آن امیرالمؤمنین(ع) و قبر کوچک، محل دفن سر مبارک امام حسین(ع) است.) در خبر است که امام صادق(ع) وقتی که به نجف آمدند، دو رکعت نماز برای زیارت امیرالمؤمنین و دو رکعت برای موضع سر مبارک امام حسین(ع) و دو رکعت برای موضع منبر حضرت قائم حجة ابن الحسن العسکری (عج) نماز خواندند.[24] در خبر یونس بن ظبیان آمده است: امام صادق(ع) سوار مرکب شد من هم در حضور آن حضرت سوار شدم. حضرت نزد تپههای سرخ تشریف آوردند و پیاده شدند و وضو گرفتند؛ سپس از آنجا به جایی که مقداری ریگ جمع شده بود، بازگشت و در آنجا نماز خواند و گریه کرد، بعد به جایی که پایینتر از اولی بود، رفتند و مانند همان عمل را به جا آورد و فرمود: جایی که اول در آنجا نماز خواندم موضع قبر امیرالمؤمنین(ع) بود و دیگری موضع سر مطهر حسین(ع) میباشد و ابن زیاد لعنة الله علیه وقتی سر مقدس حسین(ع) را به شام فرستاد آن را به کوفه برگردانیدند و برای جلوگیری از شورش مردم، دستور داد تا آن را از کوفه خارج کنند و خداوند سر مطهر را نزد امیرالمؤمنین(ع) باز گردانید و در آنجا دفن شد. فالرأس مع الجسد و الجسد مع الرأس. و این جمله آخر روایت، ظاهرش مطابق گفتهی بعضی اهل تحقیق است: فالرأس مع الجسد أی بعد ما دفن هناک ظاهراً الحق بالجسد بکربلا.[25] سر مطهر بر حسب ظاهر پس از آن که نزد امیرالمؤمنین )ع) دفن شد، به جسد مطهر در کربلا ملحق گردیده است. ولی اشکال این روایات در آن است که هنوز در آن زمان یعنی سال 61 ه.ق. قبر امیرالمؤمنین(ع) مخفی بود؛ بنابر این، روایت دیگری از امام صادق(ع) که میفرماید: (وقتی که سر مطهر امام را به شام بردند یکی از شیعیان ما آن را دزدید و آورد و در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن کرد.)[26] نمیتواند روایت صحیحی باشد و استبعاد این معنی که یکی از غلامان آن را از شام بدزدد و به نجف آورده، در آنجا دفن نماید، بیشتر روشن میشود و علاوه بر آن این روایات خلاف نظر مشهور امامیه نیز میباشد. شیخ حرّ عاملی پس از نقل روایات که به برخی از آنها اشاره شد کلام سید بن طاووس را نقل میکند و میفرماید: (بین عمل اصحاب امامیه و آن روایات، منافاتی وجود ندارد.) شاید عدم منافات بین عمل امامیه و آن روایات، این باشد که ممکن است سر مطهر را یا در موقع بردن به شام نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) گذارده باشند و یا در مراجعت از آنجا، سپس باز گردانیده، در کربلا با جسد مطهر دفن کردهاند. مرحوم شیخ الفقها صاحب جواهرالکلام پس از نقل روایات مزبور و کلام سیدبن طاووس که عمل امامیه مطابق آن است، میفرماید: (ولعله لامنافاة لامکان دفنه مدة ثم نقل الی کربلا)؛ ممکن است سر مطهر مدتی در نجف، نزد امیرالمؤمنین(ع)، دفن شده باشد و پس از آن به کربلا منتقل، و با بدن مطهر دفن شده باشد.) سپس روایتی را نقل کرده که امام صادق(ع) در نزد قائم مایل در راه غری (نجف) نماز خواند. و از آن حضرت سؤال شد: که آن چه نمازی بود که خواندید؟ فرمود: (این جا موضع سر مطهر جدم حسین(ع) است که آن را در این جا گذاردند.)[27] ممکن است حقیقت امر در روایات مذکور، سرّی از اسرار باشد که واقع آن برای ما روشن نشده باشد و برای مصالحی که در آن زمان وجود داشته، آن احادیث از ائمه(ع) صادر شده است. افزون بر آن، سندهای این روایات نیز درست تنقیح و تصحیح نشده است و مانند (مبارک خباز) که در کتب رجال از او نامی به میان نیامده و (یونس بن ظبیان) که از وضّاعین حدیث است از راویان آن اخبارند[28] و این روایات حتماّ در دیدرس علمای شیعه و فقها بوده است، ولی با این حال نسبت به آنها بیاعتنایی کرده، روی گردانیدهاند. از کتب معتبر و قدیمی که در دسترس است، کتاب (الآثارالباقیة عن القرون الخالیة)، نوشته ابوریحان بیرونی است و در آن تصریح شده که سر مطهر، در بیستم صفر در کربلا، به جسد اطیب ملحق شده است و عبارت او چنین است: (در بیستم صفر سر امام حسین(ع) به جثهاش برگردانده شده و با آن دفن گردیده است و در این روز زیارت اربعین وارد شده. کسانی که سر ایشان را برگرداندند حرم آن حضرت بودند که بعد از انصراف از شام به کربلا وارد شدند.)[29] پی نوشتها: [1]. وقعة الطف، ابو مخنف، تحقیق استاد یوسفی غروی، مترجم جواد سلیمانی، ص 192 و 199، نشر مؤسسه امام خمینی، قم. [2]. این اقوال از کتاب مقتل الحسین بحر العلوم و تذکرة الخواص ابن جوزی و حسین نفس مطمئنه آیة الله عالمی، گرفته شده است. [3] وسایلالشیعة، شیخ حر عاملی، ج 10، باب 33 المزار و مایناسبه. [4]. شذرات الذهب، عماد حنبلی، ج 1، ص 67 ؛ مرأة الجنان، یافعی، ج 1 ، ص ،144؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر، ج 8 ، ص 204. [5]. حسین نفس مطمئنة، محمد علی عالمی، ص 365، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372. [6]. همان، به نقل از اعیان الشیعة، ج 1 ، ص 627. [7]. مقتل الحسین(ع)، سید محمد تقی بحر العلوم، ص 471، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1405 ه ق. [8]. تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهدا، شهید قاضی طباطبایی، ج 3، ص 304، ناشر بنیاد علمی و فرهنگی شهید قاضی. [9]. اللهوف، سید بن طاووس، ص 112، چاپ دوم، صیدا. [10]. شهید قاضی، همان، ص 337، به نقل از مصائب الهداة، طبع تهران، سال 1332 ه ق. [11]. مقتل الحسین(ع)، سید عبد الرزاق مقرم، ص 469، انتشارات بصیرتی، قم. [12]. همان، ص 470، قم. [13]. همان، شهید قاضی طباطبایی، ص 342. [14]. لواجع الاشجان، علامه امین عاملی، ص 247، طبع سوم، صیدا، سال 1353 ه ق. [15]. رجوع شود به همان، لواجع الاشجان، ص 247، طبع سوم. [16]. مرآة الجنان، یافعی، ج 1، ص 136، طبع حیدر آباد، سال 1337ه ق. [17]. همان. [18]. شهید قاضی، ص 318. [19]. همان، ص 317 ¬ 318. [20]. قمقام زخّار و صمصام بتّار، ص 592، طبع تهران، سال 1377 ه ق. [21]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره سال 1349 ه ق. [22]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره، سال 1349 ه ق. [23]. جواهر الکلام، شیخ محمّد حسن نجفی، ج 20، ص 93. [24]. ر.ک: وسایل الشیعه، ج 10، باب 33، از ابواب مزار، چاپ اسلامیه، تهران. [25]. جواهر الکلام، ج 20، ص 93. [26]. شهید قاضی، همان، ص 336 ، جواهرالکلام، ج 20، ص 93. [27]. جواهر الکلام، ج 20، ص 93. [28]. شهید قاضی، همان، ص 340. [29]. آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص 392، چاپ تهران، سال 1321ه ش. منبع: نهضت عاشورا (تحریفها و شبههها)، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه (1381)
پس از جدا کردن سرهای بنی هاشم و آوردن آنها به شام، سرانجام سرهای شهیدان کربلا، از جمله سر مبارک امام حسین(علیه السلام) چه شد؟
پس از شهادت امام حسین(ع) به دستور عمرسعد، سر همهی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر؛ زیرا امام حسین(ع) او را دفن کرد ، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند.
به گزارش تاریخ، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه، ابن زیاد طبق فرمان یزید اسرا را به مخفر بن ثعلبة و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و بر اساس برخی روایات، چهل نفر از مأموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[1]
و اما این که سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل میکنیم.[2]
1. برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده،[3] فرمودهاند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است؛
2. یزید لعنة الله علیه سر مبارک امام را برای حاکم مدینه عمرو بن سعید بن ابی العاص فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود؛[4]
3. در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفتهی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفتهی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است؛
4. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقهمندان است؛
5. سر مطهر را به کربلا آوردنده، به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند.
سرانجام سرهای سایر شهدا:
1. در باب صغیر شام که قبرستان بسیار بزرگی است، مقبرهای است معروف به (مشهد رؤوس شهداء کربلا) که نام بسیاری از شهدای مدفون در آن مقبره، ذکر شده است؛[5]
2. مؤلف (اعیان الشیعه) مینویسد: بعد از سال 1321 هجری قمری، مقبرهای را دیدم که سنگی بالای آن نصب و در آن نوشته شده بود: (هذا مدفن رأس عباس بن علی، رأس علی بن الحسین الاکبر و رأس حبیب بن مظاهر). دو سال بعد، بنا را تخریب و تجدید نمودند و آن سنگ را برداشتند، و در ضریحی که داخل مقبره نصب نمودهاند، اسامی بسیاری از شهدای کربلا را بر آن نقش کردهاند و بعید نیست که این رؤوس در آنجا دفن شده باشند.[6]
3. بر اساس رأی مشهور بین علمای امامیه، بقیه سرهای اهل بیت که به شام فرستاده شده بودند، به همراه امام سجاد )ع) و زینب(س) به کربلا آورده شده، به اجساد مطهرشان ملحق گردیدند.[7]
اما قول صحیح: مشهور بین علمای امامیه، همچنان که علامهی مجلسی (ره) بر آن تصریح فرموده، آن است که امام سجاد(ع) رأس مطهّر سیدالشهدا و سایر شهدا را در روز اربعین همان سال، (بیستم ماه صفر سال 61 ه ق) از شام وارد کربلا کرده، به بدنهای مطهّر آنها ملحق گردانیده است.[8]
سید بن طاووس در (لهوف) آورده است: امّا سر مبارک امام حسین(ع)، روایت شده که از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد شریف دفن شده است و عمل شیعه بر این اساس قرار گرفته است.[9]
از کلام سید روشن میشود که شیعه بر این باور است که سر مقدس امام(ع)، به جسد مطهر ملحق شده است.
سید اسرار حسینی تنکابنی نیز در کتاب (مصائب الهداة)، پس از نقل اقوال، دربارهی دفن سر مطهر امام(ع) میگوید: (لیکن خبر حمل کردن امام سجاد(ع) سر مبارک را به کربلا و دفن آن با جسد مطهر، اشهر و اظهر و مؤید به عقل و نقل است؛[10]
در کتاب (مقتلالحسین(ع)) آمده است:[11] (بر این که سرهای مطهر به کربلا آورده شدند، تصریح وجود دارد و این تصریح در کتابهای شیعه و سنی از جمله: حبیب السیر و نفسالمهموم، ص 253، و در روضة الواعظین فتال نیشابوری، ص 165، و در مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص 58، و در لهوف سید بن طاوس، ص 112 و در اعلام الوری طبرسی، ص 151 و در مقتلالعوالم، ص 154 و در مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ، ص 200 و در عجایب المخلوقات قزوینی، ص 67 و در الاتحاف بحب الاشراف شبراوی، ص 12 و 23 و در تذکرة الخواص سبط ابن الجوزی، ص 150 و در الکواکب الدریة شیخ مناوی، ج 1، ص 57 و قرطبی نیز این مطلب را ترجیح داده است،[12] و همچنین در نورالابصار نوشته شبلنجی، ص 115 چاپ مصر و نیز اسعاف الراغبین علامه شیخ محمد صبّان از علمای اهل سنت در حاشیه نورالابصار، ص 160 وجود دارد.[13]
نظریهی تدفین سر مطهر در عسقلان
اما دربارهی این قول چهارم که سر مطهر را خلفای فاطمی از باب الفرادیس در دمشق که از خزانهی یزید پیدا کرده و در آنجا دفن نمودند و سپس از عسقلان به مصر برده، در قاهره دفن کردند و برای آن نیز بارگاه عظیمی بنا نمودند؛ همچنانکه سبط بن جوزی گفته است: (علامه امین عاملی (ره) در لواجع الاشجان این قول را پذیرفته است و میگوید: بنا به اتفاق مورخان، خلفای فاطمی مصر، سری از عسقلان قاهره انتقال داده اند و به نام رأس مطهر امام حسین(ع) در آنجا دفن کردهاند و مشهد بزرگی بالای آن ساختمان نمودهاند.)[14] اما این که (آیا آن سر مطهر، از آن امام حسین(ع) بوده است؟) هرگز روشن و ثابت نشده است؛ به ویژه که دست سیاست و ریاست خلفای فاطمی با آن بازی کرده است و این که از انتقال سر مقدس از عسقلان به مصر چه هدف سیاسی تأمین میشده، خدا میداند. آیا از ترس صلیبیها این کار را کردهاند؟ صلیبیها به چه منظوری آن مشهد را خراب میکردند.
(این قول به اهلسنت اختصاص دارد و هیچ یک از شیعیان بر آن نیست.)[15]
امام یافعی یمنی مکی (متوفی سال 768) در (مرآة الجنان) میگوید: (این مطلب که سر امام حسین(ع) به عسقلان یا قاهره منتقل شده صحیح نمیباشد.)[16] بنابر این سخن، آنچه نزد یافعی صحت دارد این است که، سری در عسقلان و یا قاهره میباشد، ولی سر مطهرسیدالشهدا(ع) نیست، او بر این باور است که یزید سر مطهر را به همراه خاندان رسالت و جمعی از بنیهاشم و عدهای از موالی ابوسفیان به مدینه منوره فرستاد و در مدینه نزد مادرش فاطمه(س)، در قبرستان بقیع دفن شده است و میگوید: (و این صحیحترین قول در این مورد است.)[17] و این قول را از زبیر بن بکار نقل کرده است، و او هم از دشمنان اهلبیت(ع) است و اقوالش ارزشی ندارد.[18] اگر سر مطهر را به مدینه برده باشند، در آنجا دفن نکردهاند؛ زیرا در این فرض باید کنار قبر مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) در بقیع باشد، درحالی که مکان قبر حضرت فاطمه(س) دقیقاً معلوم نیست و به طور معین نمیتوان آن را در بقیع دانست، بلکه فاطمه بنت اسد جدهی امام حسین )ع) در بقیع مدفون است و آن گروه از مورخان که گفتهاند سر مطهر را به مدینه بردهاند،بر این باورند که آن را از مدینه به کربلا انتقال داده، به جسد مطهرملحق کردهاند. سبط ابن الجوزی در (تذکرة الخواص) میگوید: (علما دربارهی رأس مطهر، اختلاف کردهاند و مشهورترین این اقوال آن است که یزید سر مطهر را همراه اسرای اهلبیت به مدینه فرستاد و از مدینه به جسد مطهر در کربلا برگردانیده شد و دفن گردید و این رأی هشام و غیر او است.)[19]
بر اساس این قول، اگر اسرای اهل بیت(ع) در اربعین همان سال به کربلا آمده باشند، به یقین سر مطهر را با خود آورده و در کربلا دفن کردهاند و دوباره با خودشان به مدینه نبردهاند، این نظریه نیز که از احوال سنیها مؤید قول مشهور امامیه است که سر مطهر به کربلا بازگردانیده و با جسد مطهر آن حضرت دفن شده است. فرهاد میرزا پسر عباس میرزا در سال 1292 ه ق، در سفر حج به مصر رفته، و بارگاه (مشهد رأس الحسین )ع)) را در قاهره میبیند و عظمت آن ساختمان در نظر وی جلوه میکند و چون ذهن او را مقام و عظمت امامت گرفته، تصور کرده است که از جهت بودن رأس مطهر در آن مکان است؛ از این رو میگوید: قول یافعی را در این باب صحیح نمیدانم.[20]
اما علی جلال در کتاب (الحسین) میگوید: (امامیه و بعضی از اهل سنّت معتقدند که سر مطهر امام حسین(ع) در کربلا در کنار جسد مدفون است.)[21] او پس از نقل اقوال دربارهی سر مطهر در کتاب یاد شده، نتوانسته است به یکی از آنها، به طور قطع، جزم نماید و در آخر کلامش گفته است: دفن کردن سر مطهر در دمشق و انتقال از آنجا به عسقلان و از عسقلان به قاهره ثابت نشده است.[22]
بررسی روایات منقول در مدفون شدن سرمطهر در حرم امیرالمؤمنین(ع)
در خبر مرفوع ابن اسباط از امام صادق(ع) آمده است:
انک اذا اتیت الغری رأیت قبرین؛ قبراً کبیراً و قبراً صغیراً، فاما الکبیر فقبر امیرالمومنین و اما الصغیر فرأس الحسین(ع).[23]
(زمانی که به نجف میروی، دو قبر بزرگ و کوچک میبینی؛ اما قبر بزرگ از آن امیرالمؤمنین(ع) و قبر کوچک، محل دفن سر مبارک امام حسین(ع) است.)
در خبر است که امام صادق(ع) وقتی که به نجف آمدند، دو رکعت نماز برای زیارت امیرالمؤمنین و دو رکعت برای موضع سر مبارک امام حسین(ع) و دو رکعت برای موضع منبر حضرت قائم حجة ابن الحسن العسکری (عج) نماز خواندند.[24]
در خبر یونس بن ظبیان آمده است: امام صادق(ع) سوار مرکب شد من هم در حضور آن حضرت سوار شدم. حضرت نزد تپههای سرخ تشریف آوردند و پیاده شدند و وضو گرفتند؛ سپس از آنجا به جایی که مقداری ریگ جمع شده بود، بازگشت و در آنجا نماز خواند و گریه کرد، بعد به جایی که پایینتر از اولی بود، رفتند و مانند همان عمل را به جا آورد و فرمود: جایی که اول در آنجا نماز خواندم موضع قبر امیرالمؤمنین(ع) بود و دیگری موضع سر مطهر حسین(ع) میباشد و ابن زیاد لعنة الله علیه وقتی سر مقدس حسین(ع) را به شام فرستاد آن را به کوفه برگردانیدند و برای جلوگیری از شورش مردم، دستور داد تا آن را از کوفه خارج کنند و خداوند سر مطهر را نزد امیرالمؤمنین(ع) باز گردانید و در آنجا دفن شد.
فالرأس مع الجسد و الجسد مع الرأس.
و این جمله آخر روایت، ظاهرش مطابق گفتهی بعضی اهل تحقیق است:
فالرأس مع الجسد أی بعد ما دفن هناک ظاهراً الحق بالجسد بکربلا.[25]
سر مطهر بر حسب ظاهر پس از آن که نزد امیرالمؤمنین )ع) دفن شد، به جسد مطهر در کربلا ملحق گردیده است.
ولی اشکال این روایات در آن است که هنوز در آن زمان یعنی سال 61 ه.ق. قبر امیرالمؤمنین(ع) مخفی بود؛ بنابر این، روایت دیگری از امام صادق(ع) که میفرماید: (وقتی که سر مطهر امام را به شام بردند یکی از شیعیان ما آن را دزدید و آورد و در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن کرد.)[26] نمیتواند روایت صحیحی باشد و استبعاد این معنی که یکی از غلامان آن را از شام بدزدد و به نجف آورده، در آنجا دفن نماید، بیشتر روشن میشود و علاوه بر آن این روایات خلاف نظر مشهور امامیه نیز میباشد.
شیخ حرّ عاملی پس از نقل روایات که به برخی از آنها اشاره شد کلام سید بن طاووس را نقل میکند و میفرماید: (بین عمل اصحاب امامیه و آن روایات، منافاتی وجود ندارد.) شاید عدم منافات بین عمل امامیه و آن روایات، این باشد که ممکن است سر مطهر را یا در موقع بردن به شام نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) گذارده باشند و یا در مراجعت از آنجا، سپس باز گردانیده، در کربلا با جسد مطهر دفن کردهاند.
مرحوم شیخ الفقها صاحب جواهرالکلام پس از نقل روایات مزبور و کلام سیدبن طاووس که عمل امامیه مطابق آن است، میفرماید: (ولعله لامنافاة لامکان دفنه مدة ثم نقل الی کربلا)؛ ممکن است سر مطهر مدتی در نجف، نزد امیرالمؤمنین(ع)، دفن شده باشد و پس از آن به کربلا منتقل، و با بدن مطهر دفن شده باشد.) سپس روایتی را نقل کرده که امام صادق(ع) در نزد قائم مایل در راه غری (نجف) نماز خواند. و از آن حضرت سؤال شد: که آن چه نمازی بود که خواندید؟ فرمود: (این جا موضع سر مطهر جدم حسین(ع) است که آن را در این جا گذاردند.)[27] ممکن است حقیقت امر در روایات مذکور، سرّی از اسرار باشد که واقع آن برای ما روشن نشده باشد و برای مصالحی که در آن زمان وجود داشته، آن احادیث از ائمه(ع) صادر شده است.
افزون بر آن، سندهای این روایات نیز درست تنقیح و تصحیح نشده است و مانند (مبارک خباز) که در کتب رجال از او نامی به میان نیامده و (یونس بن ظبیان) که از وضّاعین حدیث است از راویان آن اخبارند[28] و این روایات حتماّ در دیدرس علمای شیعه و فقها بوده است، ولی با این حال نسبت به آنها بیاعتنایی کرده، روی گردانیدهاند.
از کتب معتبر و قدیمی که در دسترس است، کتاب (الآثارالباقیة عن القرون الخالیة)، نوشته ابوریحان بیرونی است و در آن تصریح شده که سر مطهر، در بیستم صفر در کربلا، به جسد اطیب ملحق شده است و عبارت او چنین است: (در بیستم صفر سر امام حسین(ع) به جثهاش برگردانده شده و با آن دفن گردیده است و در این روز زیارت اربعین وارد شده. کسانی که سر ایشان را برگرداندند حرم آن حضرت بودند که بعد از انصراف از شام به کربلا وارد شدند.)[29]
پی نوشتها:
[1]. وقعة الطف، ابو مخنف، تحقیق استاد یوسفی غروی، مترجم جواد سلیمانی، ص 192 و 199، نشر مؤسسه امام خمینی، قم.
[2]. این اقوال از کتاب مقتل الحسین بحر العلوم و تذکرة الخواص ابن جوزی و حسین نفس مطمئنه آیة الله عالمی، گرفته شده است.
[3] وسایلالشیعة، شیخ حر عاملی، ج 10، باب 33 المزار و مایناسبه.
[4]. شذرات الذهب، عماد حنبلی، ج 1، ص 67 ؛ مرأة الجنان، یافعی، ج 1 ، ص ،144؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر، ج 8 ، ص 204.
[5]. حسین نفس مطمئنة، محمد علی عالمی، ص 365، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372.
[6]. همان، به نقل از اعیان الشیعة، ج 1 ، ص 627.
[7]. مقتل الحسین(ع)، سید محمد تقی بحر العلوم، ص 471، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1405 ه ق.
[8]. تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهدا، شهید قاضی طباطبایی، ج 3، ص 304، ناشر بنیاد علمی و فرهنگی شهید قاضی.
[9]. اللهوف، سید بن طاووس، ص 112، چاپ دوم، صیدا.
[10]. شهید قاضی، همان، ص 337، به نقل از مصائب الهداة، طبع تهران، سال 1332 ه ق.
[11]. مقتل الحسین(ع)، سید عبد الرزاق مقرم، ص 469، انتشارات بصیرتی، قم.
[12]. همان، ص 470، قم.
[13]. همان، شهید قاضی طباطبایی، ص 342.
[14]. لواجع الاشجان، علامه امین عاملی، ص 247، طبع سوم، صیدا، سال 1353 ه ق.
[15]. رجوع شود به همان، لواجع الاشجان، ص 247، طبع سوم.
[16]. مرآة الجنان، یافعی، ج 1، ص 136، طبع حیدر آباد، سال 1337ه ق.
[17]. همان.
[18]. شهید قاضی، ص 318.
[19]. همان، ص 317 ¬ 318.
[20]. قمقام زخّار و صمصام بتّار، ص 592، طبع تهران، سال 1377 ه ق.
[21]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره سال 1349 ه ق.
[22]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره، سال 1349 ه ق.
[23]. جواهر الکلام، شیخ محمّد حسن نجفی، ج 20، ص 93.
[24]. ر.ک: وسایل الشیعه، ج 10، باب 33، از ابواب مزار، چاپ اسلامیه، تهران.
[25]. جواهر الکلام، ج 20، ص 93.
[26]. شهید قاضی، همان، ص 336 ، جواهرالکلام، ج 20، ص 93.
[27]. جواهر الکلام، ج 20، ص 93.
[28]. شهید قاضی، همان، ص 340.
[29]. آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص 392، چاپ تهران، سال 1321ه ش.
منبع: نهضت عاشورا (تحریفها و شبههها)، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه (1381)
- [سایر] سر اقا امام حسین ع در راه کربلا به شام چند بار قران تلاوت کردند؟
- [سایر] چه کسی شهدای کربلا رو دفن کرد و محل دفن سر مبارک امام(علیه السلام) کجاست ؟
- [سایر] تعداد فرزندان امام حسین(علیه السلام) و حضور آنها در واقعهی کربلا چگونه بود؟
- [سایر] تعداد یاران امام حسین(ع) در کربلا چند نفر بود؟ چند نفر آنها از بنی هاشم بودند؟
- [سایر] شهدای بنی هاشم در کربلا را نام ببرید و در مورد صحت ازدواح حضرت قاسم در کربلا توضیح دهید؟
- [سایر] باسلام/درکتاب امالی(مجلس 30) شیخ صدوق آمده که یاران امام حسین (ع)درشب عاشورا برای غسل و وضو، آب فراهم کردندآیااین مسئله با بی آبی یاران امام حسین(ع) ازروز هفتم که آب را بروی امام حسین (ع) بستند، تناقص ندارد؟
- [سایر] آیا امام سجاد(ع) قیام مختار را تأیید کرد؟ وقتی مختار به حکومت رسید قول داد که بعد از کشتن قاتلین شهدای کربلا حکومت را به شورایی میسپارد تا آنان حاکم را انتخاب کنند. چرا مختار این حرف را زد؟ چرا ایشان بعد از کشتن قاتلین شهدای کربلا و شکست دادن ارتش شام، حکومت را به امام سجاد(ع) ندادند؟
- [سایر] آیا سر مقدس حضرت عباس بن علی(ع) از کربلا به سمت کوفه و سپس شام همراه اسیران بود؟
- [سایر] آیا شامیان با خیال راحت و بدون درگیری با گروهی، توانستند سرهای مقدس 40 شهید کربلا را به شام برسانند؟
- [سایر] آیا شهدای کربلا با امام حسین (ع) 72 نفر بودند یا با حُرّ که آخرین نفر بود که به امام (ع) پیوست 72 نفر شدند؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.