در ابتدا بهتر است که این فرمایش حضرت زینب سلام اللّه علیها را ترجمه کنیم و بعد از آن ببینیم که این عبارت در کجا و به چه دلیلی گفته شده است. (ما رأیت الا جمیلاً) یعنی من به جز زیبایی چیزی ندیدم و آنچه مشاهده کردم همگی زیبا بود. پس از حادثه کربلا وقتی زن و فرزندان شهدا را، به همراه حضرت زینب به اسارت به نزد عبیدالله بن زیاد بردند، او که خود را پیروز این نبرد می دید، برای اینکه زخم زبانی به اهل بیت امام حسین علیه السّلام بزند رو به حضرت زینب سلام اللّه علیها کرد و گفت: خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود. حضرت هم در پاسخ، این جمله معروف خود را به زبان آوردند که (ما رأیت الا جمیلاً): آن چه برای ما اتفاق افتاد رسوایی نبود بلکه همه زیبا و دل پسند بود و در ادامه هم فرمودند: شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود، و در روز قیامت، تو را به همراه آن ها در یک جا جمع کند تا هر کدام دلیل خود را بیاورید، و آن وقت خواهی دید که چه کسی پیروز است.[1] به طور کلی انسانهایی که به روز قیامت اعتقاد ندارند و به دنبال پول و ثروت و مقام هستند و به دستورات خداوند گوش فرا نمی دهند، گمان می کنند که پیروزی، در زنده بودن و رسیدن به پول و مقام است، به همین دلیل هم بود که، ابن زیاد خود را پیروز می دید چون توانسته بود امام حسین علیه السّلام و یارانش را به شهادت رسانده و اموالشان را غارت کند. امّا غافل از این که، پیروزی و رسیدن به سعادت در نزد خداوند، انجام دادن دستوراتی است که او برای ما انسانها معین فرموده، و هر کس از آن دستورات سرپیچی کند، در واقع شکست خورده، اگرچه به ثروت و مقامی هم برسد. در این میان، امام حسین علیه السّلام و اصحاب او بودند که به فرمان الهی گوش فرا داده و به وظیفه ای که برعهده آنها گذاشته شده بود به خوبی عمل نمودند، پس آنها بودند که به پیروزی و سعادت رسیدند و مشخص است که هیچ چیزی برای آنها شیرین تر و گواراتر و زیباتر از عمل کردن به وظایف الهی نبود، و لذا حضرت زینب سلام اللّه علیها همه آنچه را که اتفاق افتاده بود را زیبا دانستند چون تک تک وظایف خود را که خداوند برعهده آنها نهاده بود، به بهترین وجه انجام دادند. می توان این مسئله را به صورتی دیگری نیز بررسی و توجیه نمود و آن این است که: امام حسین علیه السّلام و اصحاب ایشان و نیز حضرت زینب، خدای متعال را در همه چیز و همه جا می دیدند یعنی در هر اتفاقی که برای آنها رخ می داد، خدا را در آن اتفاق و حادثه با چشم دل مشاهده می کردند و فرقی هم نمی کرد که آن اتفاق، آسان و خوشایند باشد یا سخت و مصیبت بار، ولی چون هدف خدا بود و در سختی ها هم، خدا را مشاهده می کردند و خود را به او نزدیک می دیدند، این سختی ها نیز برای آنها زیبا و گوارا بود و لذا حضرت فرمود همه آن مصیبت ها و حادثه های تلخ برای ما زیبا بود.[2] پس به طور خلاصه باید بگوییم که هر کس کاری را به عنوان وظیفه انجام دهد و یا در آن کار و یا اتفاق فقط خدا را مدنظر داشته باشد آن کار و اتفاق برای او شیرین و زیباست و این معنا و تفسیر همان جمله معروف حضرت زینب سلام الله علیها است. به بیان دیگر ان چه رخ می دهد و در کربلا گذشت یا انجام خوبی ها و ارزشها بود در جبهه حق ، یا انجام بدی ها و زشتی ها بود که در حقیقت تحقق وعده ها و سنت های الهی است. هر کس با خدا نباشد هیچ بهره ای از انسانیت و اخلاق ندارد. این خود حقانیت و ظهور وعده های الهی است. منابع بیشتر برای مطالعه: حماسه حسینی، شهید مطهری، انتشارات صدرا. پاورقی ها: [1] . ر.ک. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 115، المکتبة الاسلامیه و مؤسسه الوفاء بیروت، لبنان. [2] . عرفان نظری، استاد یزدان پناه، درس 38، ص 82، مؤسسه امام خمینی. منبع: اندیشه قم
در ابتدا بهتر است که این فرمایش حضرت زینب سلام اللّه علیها را ترجمه کنیم و بعد از آن ببینیم که این عبارت در کجا و به چه دلیلی گفته شده است.
(ما رأیت الا جمیلاً) یعنی من به جز زیبایی چیزی ندیدم و آنچه مشاهده کردم همگی زیبا بود.
پس از حادثه کربلا وقتی زن و فرزندان شهدا را، به همراه حضرت زینب به اسارت به نزد عبیدالله بن زیاد بردند، او که خود را پیروز این نبرد می دید، برای اینکه زخم زبانی به اهل بیت امام حسین علیه السّلام بزند رو به حضرت زینب سلام اللّه علیها کرد و گفت: خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود. حضرت هم در پاسخ، این جمله معروف خود را به زبان آوردند که (ما رأیت الا جمیلاً): آن چه برای ما اتفاق افتاد رسوایی نبود بلکه همه زیبا و دل پسند بود و در ادامه هم فرمودند: شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود، و در روز قیامت، تو را به همراه آن ها در یک جا جمع کند تا هر کدام دلیل خود را بیاورید، و آن وقت خواهی دید که چه کسی پیروز است.[1]
به طور کلی انسانهایی که به روز قیامت اعتقاد ندارند و به دنبال پول و ثروت و مقام هستند و به دستورات خداوند گوش فرا نمی دهند، گمان می کنند که پیروزی، در زنده بودن و رسیدن به پول و مقام است، به همین دلیل هم بود که، ابن زیاد خود را پیروز می دید چون توانسته بود امام حسین علیه السّلام و یارانش را به شهادت رسانده و اموالشان را غارت کند. امّا غافل از این که، پیروزی و رسیدن به سعادت در نزد خداوند، انجام دادن دستوراتی است که او برای ما انسانها معین فرموده، و هر کس از آن دستورات سرپیچی کند، در واقع شکست خورده، اگرچه به ثروت و مقامی هم برسد. در این میان، امام حسین علیه السّلام و اصحاب او بودند که به فرمان الهی گوش فرا داده و به وظیفه ای که برعهده آنها گذاشته شده بود به خوبی عمل نمودند، پس آنها بودند که به پیروزی و سعادت رسیدند و مشخص است که هیچ چیزی برای آنها شیرین تر و گواراتر و زیباتر از عمل کردن به وظایف الهی نبود، و لذا حضرت زینب سلام اللّه علیها همه آنچه را که اتفاق افتاده بود را زیبا دانستند چون تک تک وظایف خود را که خداوند برعهده آنها نهاده بود، به بهترین وجه انجام دادند.
می توان این مسئله را به صورتی دیگری نیز بررسی و توجیه نمود و آن این است که: امام حسین علیه السّلام و اصحاب ایشان و نیز حضرت زینب، خدای متعال را در همه چیز و همه جا می دیدند یعنی در هر اتفاقی که برای آنها رخ می داد، خدا را در آن اتفاق و حادثه با چشم دل مشاهده می کردند و فرقی هم نمی کرد که آن اتفاق، آسان و خوشایند باشد یا سخت و مصیبت بار، ولی چون هدف خدا بود و در سختی ها هم، خدا را مشاهده می کردند و خود را به او نزدیک می دیدند، این سختی ها نیز برای آنها زیبا و گوارا بود و لذا حضرت فرمود همه آن مصیبت ها و حادثه های تلخ برای ما زیبا بود.[2] پس به طور خلاصه باید بگوییم که هر کس کاری را به عنوان وظیفه انجام دهد و یا در آن کار و یا اتفاق فقط خدا را مدنظر داشته باشد آن کار و اتفاق برای او شیرین و زیباست و این معنا و تفسیر همان جمله معروف حضرت زینب سلام الله علیها است.
به بیان دیگر ان چه رخ می دهد و در کربلا گذشت یا انجام خوبی ها و ارزشها بود در جبهه حق ، یا انجام بدی ها و زشتی ها بود که در حقیقت تحقق وعده ها و سنت های الهی است. هر کس با خدا نباشد هیچ بهره ای از انسانیت و اخلاق ندارد. این خود حقانیت و ظهور وعده های الهی است.
منابع بیشتر برای مطالعه:
حماسه حسینی، شهید مطهری، انتشارات صدرا.
پاورقی ها:
[1] . ر.ک. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 115، المکتبة الاسلامیه و مؤسسه الوفاء بیروت، لبنان.
[2] . عرفان نظری، استاد یزدان پناه، درس 38، ص 82، مؤسسه امام خمینی.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] معنای این جملة حضرت زینب (سلام اللّه علیها) که فرمود (ما رأیت الا جمیلاً) چیست ؟
- [سایر] معنا و مقصود از جمله (ما رأیت الا جمیلا) حضرت زینب س چیست و در چه منابعی آمده است؟
- [سایر] چگونه میتوان به زیباییهای عاشورا پی برد و این کلام حضرت زینب(سلام الله علیها) را که فرمودند: «ما رایت الا جمیلا» را درک کرد؟
- [سایر] چرا حضرت زینب(سلام الله علیها) در کاخ یزید، فرمودند: «ما رأیت الا جمیلا» ایشان چه چیز زیبایی در کربلا مشاهده کردند؟
- [سایر] با سلام، حضرت زینب با چه احساسی و چرا سر خود را به کجاوه زد که خون آمد چون از طرفی در باره کربلا می گوید ما رایت ال جمیلا؟
- [سایر] چرا برخی علما میگویند به حضرت زینب نگویید (زینب مضطر)؛ چرا که زینب مضطر نبوده در حالی که در دعای ندبه میخوانیم (أین المضطر الذی یجاب اذا دعا)؟
- [سایر] منظور حضرت زینب(س) از این جمله چیست "من چیزی جز زیبایی ندیدم"؟
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) زیارت نامه دارد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".