پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هرگز شروع به جنگ نکرده است. آن حضرت از سوی خداوند رسالت و ماموریت هدایت مردم را داشت و با همین انگیزه مردم را به توحید فرا خواند و از مردم دعوت کرد تا از پرستش بتها دست بردارند, چنانکه همه پیامبران این رسالت را عهده دار بودند و انجام می دادند. عده ای به ندای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مثبت دادند و به دین اسلام گرویدند. اما عده ای زیادی ایمان نیاوردند بلکه به آزار پیامبر پرداختند و مسلمانان را مورد شکنجه قرار دادند. مدت این رویارویی 13 سال طول کشید و سر انجام پیامبر مجبور به هجرت از مکه به مدینه( یثرب) جهت گسترش دعوت و تشکیل حکومت گردید. پس از هجرت به مدینه مشرکین و کفار مکه با همدستی برخی از قبایل اقدام به لشکرکشی و هجوم به مرکز حکومت و دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جهت دفاع از حریم دین اسلام به دستور خداوند، اقدام به دفاع و مقابله مثل با آنها نمود و در این راه جنگ های متعددی رخ داد, نظیر جنگ بدر, احد, خندق, و… در همه این جنگ ها طرف مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کفار و مشرکان و یا پیمان شکنان از قبایل عرب و یهودیان بودند که هدف آنها محو و نابودی اسلام بود. در این جنگ ها که مسلمانان مدافع بودند نه آغازگر جنگ و سر انجام پیروزی با مسلمانان و شکست برای کفار و مشرکان بود. در قیام امام حسین علیه السلام و یارانش, امام حسین برای جنگ به سمت کوفه نیامد طبق دعوت مردم کوفه برای رهبری آنها می آمد و امام هرگز آغازگر جنگ نبود و بلکه امام و یارانش از خود دفاع کردند. تفاوت عمده ای بین واقعه عاشورا و جنگ های دفاعی پیامبران بود که طرف مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشرکان به سرکردگی ابوسفیان بودند که کافر و بت پرست بود و علی رغم دلسوزی پیامبر در حق آنها اسلام را قبول نمی کردند که در نهایت با فتح مکه به زور شمشیر و قدرت اسلام,مسلمان شدند و چاره ای ندیدند جز مسلمانی, در واقعه عاشورا خط نفاق و منافقان به سرکردگی نواده رییس مشرکان ( یزید نوه ابوسفیان) در مقابل امام حسین ایستادند, آنها به تظاهر و ریاکاری خود را مسلمان دانسته و در مقابل مومنین حقیقی ایستادند. در حقیقت در قضیه کربلا ریا و نفاق در مقابل اخلاص و ایمان ایستاد. جنگ امام حسین علیه السلام در مقابل نفاق و ریا بود که با تغییر چهره از شرک به نفاق در صدد نابودی اسلام بود. امام حسین با تدبیر و آگاهی برای روشن شدن خط نفاق از جان خود و عزیزانش مایه گذاشت و این خط نفاق را روشن کرده با آن مبارزه کرد و اسلام ناب را با اسلام اموی ( آمریکایی) جدا کرد. تفاوتهای ظاهری نیز بین جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با قیام امام حسین علیه السلام بود, مانند تفاوت در تعداد, به نحوی که سپاه یزید از هزاران نفر تشکیل می شد و تعداد یاران امام کمتر از صد نفر بودند از این اکثریت و اقلیت یک نتیجه نیز می توان گرفت, که طرفداران نفاق و ریا و دورویی بیشتر از طرفداران اخلاص و ایمان واقعی هستند. نقاط مشترک: 1. هر دو برای دفاع از اساس و اصل اسلام بود. 2. در هر دو نبرد جهالت و نادانی علت مقابله مردم با حقیقت بود. یعنی مشرکین مکه و کفار به خاطر گرفتاری در جهل و نادانی در مقابل کسی که می خواست به آنها حیات بدهد و آنها را هدایت کند ایستادند, مردم کوفه و مقابل امام حسین نیز غرق جهالت بودند و امام تا آخرین لحظه برای نجات آنها از جهالت و نادانی موعظه کرد ولی هرگز سودی نبخشید و آنها فریفته دنیا شدند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. حماسه حسینی. 2. سیری در سیره نبوی شهید مطهری مراجعه کنید. منبع: اندیشه قم
فرق بین قیام امام حسین علیه السلام و جنگهای دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چیست؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هرگز شروع به جنگ نکرده است. آن حضرت از سوی خداوند رسالت و ماموریت هدایت مردم را داشت و با همین انگیزه مردم را به توحید فرا خواند و از مردم دعوت کرد تا از پرستش بتها دست بردارند, چنانکه همه پیامبران این رسالت را عهده دار بودند و انجام می دادند. عده ای به ندای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مثبت دادند و به دین اسلام گرویدند. اما عده ای زیادی ایمان نیاوردند بلکه به آزار پیامبر پرداختند و مسلمانان را مورد شکنجه قرار دادند. مدت این رویارویی 13 سال طول کشید و سر انجام پیامبر مجبور به هجرت از مکه به مدینه( یثرب) جهت گسترش دعوت و تشکیل حکومت گردید. پس از هجرت به مدینه مشرکین و کفار مکه با همدستی برخی از قبایل اقدام به لشکرکشی و هجوم به مرکز حکومت و دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جهت دفاع از حریم دین اسلام به دستور خداوند، اقدام به دفاع و مقابله مثل با آنها نمود و در این راه جنگ های متعددی رخ داد, نظیر جنگ بدر, احد, خندق, و… در همه این جنگ ها طرف مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کفار و مشرکان و یا پیمان شکنان از قبایل عرب و یهودیان بودند که هدف آنها محو و نابودی اسلام بود. در این جنگ ها که مسلمانان مدافع بودند نه آغازگر جنگ و سر انجام پیروزی با مسلمانان و شکست برای کفار و مشرکان بود.
در قیام امام حسین علیه السلام و یارانش, امام حسین برای جنگ به سمت کوفه نیامد طبق دعوت مردم کوفه برای رهبری آنها می آمد و امام هرگز آغازگر جنگ نبود و بلکه امام و یارانش از خود دفاع کردند.
تفاوت عمده ای بین واقعه عاشورا و جنگ های دفاعی پیامبران بود که طرف مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشرکان به سرکردگی ابوسفیان بودند که کافر و بت پرست بود و علی رغم دلسوزی پیامبر در حق آنها اسلام را قبول نمی کردند که در نهایت با فتح مکه به زور شمشیر و قدرت اسلام,مسلمان شدند و چاره ای ندیدند جز مسلمانی, در واقعه عاشورا خط نفاق و منافقان به سرکردگی نواده رییس مشرکان ( یزید نوه ابوسفیان) در مقابل امام حسین ایستادند, آنها به تظاهر و ریاکاری خود را مسلمان دانسته و در مقابل مومنین حقیقی ایستادند. در حقیقت در قضیه کربلا ریا و نفاق در مقابل اخلاص و ایمان ایستاد. جنگ امام حسین علیه السلام در مقابل نفاق و ریا بود که با تغییر چهره از شرک به نفاق در صدد نابودی اسلام بود. امام حسین با تدبیر و آگاهی برای روشن شدن خط نفاق از جان خود و عزیزانش مایه گذاشت و این خط نفاق را روشن کرده با آن مبارزه کرد و اسلام ناب را با اسلام اموی ( آمریکایی) جدا کرد.
تفاوتهای ظاهری نیز بین جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با قیام امام حسین علیه السلام بود, مانند تفاوت در تعداد, به نحوی که سپاه یزید از هزاران نفر تشکیل می شد و تعداد یاران امام کمتر از صد نفر بودند از این اکثریت و اقلیت یک نتیجه نیز می توان گرفت, که طرفداران نفاق و ریا و دورویی بیشتر از طرفداران اخلاص و ایمان واقعی هستند.
نقاط مشترک:
1. هر دو برای دفاع از اساس و اصل اسلام بود.
2. در هر دو نبرد جهالت و نادانی علت مقابله مردم با حقیقت بود.
یعنی مشرکین مکه و کفار به خاطر گرفتاری در جهل و نادانی در مقابل کسی که می خواست به آنها حیات بدهد و آنها را هدایت کند ایستادند, مردم کوفه و مقابل امام حسین نیز غرق جهالت بودند و امام تا آخرین لحظه برای نجات آنها از جهالت و نادانی موعظه کرد ولی هرگز سودی نبخشید و آنها فریفته دنیا شدند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. حماسه حسینی.
2. سیری در سیره نبوی شهید مطهری مراجعه کنید.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] تفاوت بین قیام امام حسین علیه السلام و جنگهای دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چیست؟
- [سایر] برخورد پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با امام حسین (علیه السلام) چگونه بود؟
- [سایر] چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (علیه السلام ) انجام گرفت ؟
- [سایر] نقش حضرت زینب(علیها السلام) در قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] یاری رساندن امام علی (علیه السلام) به پیامبر، با سن خردسالی و حضور دائمی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ،چه توجیهی دارد؟
- [سایر] چرا مقام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ابراهیم(علیه السلام) بالاتر است ؟
- [سایر] شباهت غذای امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – با غذای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – چه بود؟
- [سایر] امام سجاد و علی اکبر علیهم السلام روز عاشورا چند ساله بودند و آیا پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرزندی به نام قاسم داشتند؟
- [سایر] آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد علی علیه السلام وحوادث بعد از غدیر پیش گوئی کرده است؟
- [سایر] چند نفر از شهدای قیام امام حسین (ع) از اصحاب رسول خدا (ص) بودند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود
- [آیت الله بروجردی] اذان هیجده جمله است:(اَللهُ اَکبرُ)؛ چهار مرتبه.(اَشهّدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ - اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ حَی عَلَی الصَّلوة حَی عَلَی الفَلاحِ حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ اَللهُ اَکبرُ لا اِلَهَ اِلا اللهُ)؛ هر یک دو مرتبه.و اقامه هفده جمله است:یعنی دو مرتبه (اَللهُ اَکبرُ) از اوّل اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ اِلا اللهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَد قامَتِ الصَّلوة) اضافه نمود.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.