عملکرد ابوالحسن بنی‌ صدر در زمانی که وی فرماندهی کل قوا را به عهده داشت، چگونه ارزیابی می‌ شود؟
بنی ‌صدر اولین رئیس جمهور ایران، با توجه به ویژگی‌های شخصیتی و فکری خود، سعی داشت بر تمامی امور کشور مسلط شود. وی پس از دریافت حکم فرماندهی کل قوا به جای این که از این موقعیت برای پیشبرد منافع ملی و امور جنگ بهره جوید، از آن برای تشدید اختلاف بین ارتش و سپاه و تحکیم موقعیت خود علیه نیروهای خط امام استفاده می ‌کرد و همین مسئله باعث ناتوانی کشور در دفع تجاوز عراق در ماه‌های اول جنگ شد. وی در پاسخ به این که چرا از اشغال سرزمین‌ های ایران توسط ارتش عراق جلوگیری نمی‌ شود، می ‌گفت باید فعلا زمین داد تا زمان را به دست آورد. در دوره فرماندهی بنی ‌صدر، در شش ماهه اول جنگ تا 26 اسفند 1359، چهار عملیات بزرگ طرح ‌ریزی و اجرا شد که به دلیل اتخاذ استراتژی غلط جنگ کلاسیک، تمامی آنها با شکست مواجه شد: عملیات اول: در 23 مهر 1359 در غرب کرخه اجرا شد که قرار بود با دو لشکر، تمام منطقه عملیات فتح المبین را آزاد کنند. در طرح این گونه پیش بینی شده بود که وقتی به فکه رسیدند به سمت العماره و چزابه بروند که موفقیتی نداشت. عملیات دوم: در سوم آبان 1359 در جاده ماهشهر - آبادان اجرا شد که قرار بود با یک لشکر حصر آبادان را بشکنند که در این عملیات هم شکست خوردند. عملیات سوم: علمیات نصر یا هویزه در 15 دی 1359 اجرا شد که قرار بود با دو لشکر زرهی، کل منطقه عملیاتی بیت المقدس را آزاد کنند، خرمشهر و تنومه را هم بگیرند و در شرق بصره پدافند کنند. این عملیات هم شکست خورد. عملیات چهارم: به نام توکل در جاده ماهشهر - آبادان برای شکستن حصر آبادان طرح ‌ریزی شده بود و در 20 دی 1359 به اجرا در آمد که آن هم شکست خورد. بنی‌ صدر بعد از این تلاش‌های ناکام، سه راه حل پیش روی خود داشت: 1- این سلسله عملیات‌ ها را ادامه بدهد، که توان و روحیه لازم برای ادامه‌ ی چنین سیاستی در وی وجود نداشت. 2- تغییر رویه و بینش بدهد و حضور سپاه و بسیج را به طور قطعی و در صحنه جنگ بپذیرد که این راه حل با توجه به تفکر بنی‌ صدر و بافت حاکم بر ارتش امکان پذیر نبود. 3- با تشدید بحران‌ های داخلی به موفقیت‌ های سیاسی اتکا نماید و از این طریق هم شکست در جبهه ‌های جنگ را پوشش دهد و هم قدرت خود را در داخل تثبیت نماید. بنی‌ صدر در مواجهه با سه راه حل فوق به دلایل گوناگون راه سوم را انتخاب کرد و در مقابل امام خمینی(ره) و یاران امام صف ‌آرایی کرد. با آغاز مرحله سیاسی تلاش‌ های بنی‌ صدر، ارتش در صحنه جنگ، استراتژی آفندی را رها کرد و به پدافند پرداخت. به این ترتیب بنی‌ صدر با دامن زدن به اختلاف بین ارتش و سپاه و بسیج و همچنین اختلاف با سایر مسئولان سیاسی نتوانست اقدامی در جهت بازپس گیری مناطق اشغالی به عمل آورد و نهایتا با تن دادن به همکاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، یک بحران داخلی سیاسی - نظامی را در خرداد 1360 در کشور به وجود آورد که برای ارتش عراق امر مطلوبی محسوب می‌ شد. منبع: جنگ ایران و عراق، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
عنوان سوال:

عملکرد ابوالحسن بنی‌ صدر در زمانی که وی فرماندهی کل قوا را به عهده داشت، چگونه ارزیابی می‌ شود؟


پاسخ:

بنی ‌صدر اولین رئیس جمهور ایران، با توجه به ویژگی‌های شخصیتی و فکری خود، سعی داشت بر تمامی امور کشور مسلط شود. وی پس از دریافت حکم فرماندهی کل قوا به جای این که از این موقعیت برای پیشبرد منافع ملی و امور جنگ بهره جوید، از آن برای تشدید اختلاف بین ارتش و سپاه و تحکیم موقعیت خود علیه نیروهای خط امام استفاده می ‌کرد و همین مسئله باعث ناتوانی کشور در دفع تجاوز عراق در ماه‌های اول جنگ شد. وی در پاسخ به این که چرا از اشغال سرزمین‌ های ایران توسط ارتش عراق جلوگیری نمی‌ شود، می ‌گفت باید فعلا زمین داد تا زمان را به دست آورد.
در دوره فرماندهی بنی ‌صدر، در شش ماهه اول جنگ تا 26 اسفند 1359، چهار عملیات بزرگ طرح ‌ریزی و اجرا شد که به دلیل اتخاذ استراتژی غلط جنگ کلاسیک، تمامی آنها با شکست مواجه شد:
عملیات اول: در 23 مهر 1359 در غرب کرخه اجرا شد که قرار بود با دو لشکر، تمام منطقه عملیات فتح المبین را آزاد کنند. در طرح این گونه پیش بینی شده بود که وقتی به فکه رسیدند به سمت العماره و چزابه بروند که موفقیتی نداشت.
عملیات دوم: در سوم آبان 1359 در جاده ماهشهر - آبادان اجرا شد که قرار بود با یک لشکر حصر آبادان را بشکنند که در این عملیات هم شکست خوردند.
عملیات سوم: علمیات نصر یا هویزه در 15 دی 1359 اجرا شد که قرار بود با دو لشکر زرهی، کل منطقه عملیاتی بیت المقدس را آزاد کنند، خرمشهر و تنومه را هم بگیرند و در شرق بصره پدافند کنند. این عملیات هم شکست خورد.
عملیات چهارم: به نام توکل در جاده ماهشهر - آبادان برای شکستن حصر آبادان طرح ‌ریزی شده بود و در 20 دی 1359 به اجرا در آمد که آن هم شکست خورد.
بنی‌ صدر بعد از این تلاش‌های ناکام، سه راه حل پیش روی خود داشت:
1- این سلسله عملیات‌ ها را ادامه بدهد، که توان و روحیه لازم برای ادامه‌ ی چنین سیاستی در وی وجود نداشت.
2- تغییر رویه و بینش بدهد و حضور سپاه و بسیج را به طور قطعی و در صحنه جنگ بپذیرد که این راه حل با توجه به تفکر بنی‌ صدر و بافت حاکم بر ارتش امکان پذیر نبود.
3- با تشدید بحران‌ های داخلی به موفقیت‌ های سیاسی اتکا نماید و از این طریق هم شکست در جبهه ‌های جنگ را پوشش دهد و هم قدرت خود را در داخل تثبیت نماید.
بنی‌ صدر در مواجهه با سه راه حل فوق به دلایل گوناگون راه سوم را انتخاب کرد و در مقابل امام خمینی(ره) و یاران امام صف ‌آرایی کرد. با آغاز مرحله سیاسی تلاش‌ های بنی‌ صدر، ارتش در صحنه جنگ، استراتژی آفندی را رها کرد و به پدافند پرداخت. به این ترتیب بنی‌ صدر با دامن زدن به اختلاف بین ارتش و سپاه و بسیج و همچنین اختلاف با سایر مسئولان سیاسی نتوانست اقدامی در جهت بازپس گیری مناطق اشغالی به عمل آورد و نهایتا با تن دادن به همکاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، یک بحران داخلی سیاسی - نظامی را در خرداد 1360 در کشور به وجود آورد که برای ارتش عراق امر مطلوبی محسوب می‌ شد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین