آیا حضرت خدیجه علیها السلام عاشق پیامیر اکرم صلی الله علیه و آله شد که با وجود تفاوت سنی با ایشان ازدواج کرد؟
حضرت خدیجه (س) عاشق معنویت و فضایل رسول خدا (ص) بود ، از این رو با وی از دواج نمود، همان گونه که رسول خدا نیز به خاطر کمال و فضایل حضرت خدیجه با وی از دواج می نماید. جایگاه معنوی و امانت و صداقت رسول خدا (ص) سبب شد که خدیجه به حضرت علاقه مندگردید. خطبه‌ای که ابوطالب در مراسم عقد پیامبر(ص) با خدیجه ایراد کرد، به خوبی نشانگر جایگاه و عظمت حضرت است. او در این خطبه برادر زاده خود را چنین معرفی می‌کند: (... ثم ان ابن اخی هذا (یعنی رسول‌اللّه) ممن لایوزن برجل من قریش اِلاَّ رجّح به ولایقاس به رجل اِلاَّ عَظُم عنه و لا عِدل له فی الخلق.... ؛(1) برادرزاده‌ام (رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است . هر کس با او مقایسه شود، در مقایسه کم می‌آورد . همانندی در میان مردمان ندارد. هنگامی که عده‌ای سخن خدیجه(س) را - که مهریه را در مال خود قرار داده بود - به سخریه گرفته و با تعجب گفتند: چگونه زنان مهریه را متعهد می‌شوند؟ ابوطالب غضبناک شده و گفت: اگر مردی همانند برادر زاده‌ام باشد، او را با بیش ترین مهر خواستار می‌شوند؛ اما اگر مردی همانند یکی از شما باشد، طبیعی است که باید برای ازدواج مهر سنگینی پرداخت کند .(2) البته مردان مادی که همه چیز را از دریچه مادی‌گری می‌نگرند، پیش خود تصور می‌کنند که چون خدیجه ثروت‌مند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، بیش از هر چیز به یک مرد امین نیازمند بود. از این لحاظ، با محمد (ص) ازدواج نمود . محمد نیز از وضع زندگی آبرومندانه او آگاه بود، با این‌که توافق سنی نداشتند، تقاضای او را پذیرفت. ولی آن‌چه تاریخ نشان می‌دهد، این است که محرّک خدیجه برای ازدواج با امین‌ قریش، جهات معنوی بود، نه جنبه‌های مادی. در این جا به شواهدی اشاره می‌کنیم: 1. هنگامی که از (میسره) سرگذشت سفر جوان قریش را می‌پرسد، او کرامت‌هایی را که در طول سفر از حضرت دیده و آن‌چه را از راهب شام شنیده بود، برای او نقل می‌کند. (خدیجه) شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معنویت محمّد (ص) بود، در خود احساس می‌کند و بی‌اختیار به او می‌گوید: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی. برو، تو و همسرت را آزاد کردم و دویست درهم، دو اسب و لباس گرانبهایی در اختیارت می‌گذارم. سپس آن‌چه را از (میسره) شنیده ، برای (ورقة بن نوفل) که دانای عرب بود، نقل می‌کند. او می‌گوید: صاحب این کرامات پیامبر عربی است. 2. روزی (خدیجه) در خانه خود نشسته و دور او را کنیزان و غلامان گرفته بودند. یکی از دانشمندان (یهود) نیز در آن محفل بود. اتفاقا (جوان قریش) از کنار منزل آن‌ها گذشت . چشم دانشمند یهود به پیامبر افتاد. فورا از خدیجه درخواست کرد که از (محمد) تقاضا کند از مقصد خود منصرف شود و چند دقیقه در این مجلس شرکت نماید. رسول گرامی (ص) تقاضای دانای یهود را- که مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن او بود- پذیرفت. در این هنگام، خدیجه رو به دانشمند یهودی کرد و گفت: هرگاه عموهای او از تفتیش و کنج‌کاوی تو آگاه گردند، عکس العمل بدی نشان می‌دهند، زیرا آنان از توجه گروه یهود به برادر زاده خود هراسانند. در این موقع، دانای یهود گفت: مگر می‌شود به محمد کسی صدمه‌ای برساند؛ در صورتی که دست تقدیر، او را برای ختم نبوّت و ارشاد مردم پرورش داده است؟ خدیجه گفت: از کجا می‌گویی که او حایز چنین مقامی می‌شود؟ وی گفت: علایم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده‌ام و از نشانه‌های او این است که پدر و مادر او می‌میرند و جد و عموی وی از او حمایت می‌کنند و از قریش همسری انتخاب می‌نماید که سرور زنان قریش است. سپس اشاره به خدیجه نمود و گفت: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد. 3. ورقه (عموی خدیجه) از دانایان عرب بود و اطلاعات فراوانی درباره کتاب‌های عهدین داشت و مکرر می‌گفت: مردی از میان قریش از طرف خدا برای هدایت مردم برانگیخته می‌شود . یکی از ثروت‌مندترین زنان قریش را می‌گیرد . چون خدیجه ثروت‌مندترین زنان قریش بود، از این لحاظ گاه و بیگاه به خدیجه می‌گفت: روزی فرا می‌رسد که با شریف‌ترین مرد روی زمین وصلت می‌کنی. 4. خدیجه، شبی در خواب دید: خورشید، بالای مکّه چرخ خورد و کم کم پایین آمد و در خانه او فرود آمد. خواب خود را برای ورقه نقل کرد. وی چنین تعبیر نمود:با مرد بزرگی ازدواج خواهی نمود که شهرت او عالم‌گیر خواهد شد. این‌ها جریان‌هایی است که بعضی از مورخان (2) نقل کرده‌اند و در بسیاری از کتاب‌های تاریخی ثبت شده است. مجموع این‌ها، علل تمایل خدیجه را آفتابی می‌کند که بیش تر مولود ایمان و اعتقاد او به معنویت جوان قریش بود. (3) پی نوشت ها : 1. بحارالانوار، ج 16، ص 14. 2. همان. 3.جعفر سبحانی ، فروغ ابدیت، ج1ٌ ، ص 195-196 ؛ سیره این هشام ، ج ،ص204 ،بحار الانوار، ج16، ص 19و ج6، ص104
عنوان سوال:

آیا حضرت خدیجه علیها السلام عاشق پیامیر اکرم صلی الله علیه و آله شد که با وجود تفاوت سنی با ایشان ازدواج کرد؟


پاسخ:

حضرت خدیجه (س) عاشق معنویت و فضایل رسول خدا (ص) بود ، از این رو با وی از دواج نمود، همان گونه که رسول خدا نیز به خاطر کمال و فضایل حضرت خدیجه با وی از دواج می نماید. جایگاه معنوی و امانت و صداقت رسول خدا (ص) سبب شد که خدیجه به حضرت علاقه مندگردید. خطبه‌ای که ابوطالب در مراسم عقد پیامبر(ص) با خدیجه ایراد کرد، به خوبی نشانگر جایگاه و عظمت حضرت است. او در این خطبه برادر زاده خود را چنین معرفی می‌کند:
(... ثم ان ابن اخی هذا (یعنی رسول‌اللّه) ممن لایوزن برجل من قریش اِلاَّ رجّح به ولایقاس به رجل اِلاَّ عَظُم عنه و لا عِدل له فی الخلق.... ؛(1) برادرزاده‌ام (رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است . هر کس با او مقایسه شود، در مقایسه کم می‌آورد . همانندی در میان مردمان ندارد.
هنگامی که عده‌ای سخن خدیجه(س) را - که مهریه را در مال خود قرار داده بود - به سخریه گرفته و با تعجب گفتند: چگونه زنان مهریه را متعهد می‌شوند؟ ابوطالب غضبناک شده و گفت: اگر مردی همانند برادر زاده‌ام باشد، او را با بیش ترین مهر خواستار می‌شوند؛ اما اگر مردی همانند یکی از شما باشد، طبیعی است که باید برای ازدواج مهر سنگینی پرداخت کند .(2)
البته مردان مادی که همه چیز را از دریچه مادی‌گری می‌نگرند، پیش خود تصور می‌کنند که چون خدیجه ثروت‌مند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، بیش از هر چیز به یک مرد امین نیازمند بود. از این لحاظ، با محمد (ص) ازدواج نمود . محمد نیز از وضع زندگی آبرومندانه او آگاه بود، با این‌که توافق سنی نداشتند، تقاضای او را پذیرفت. ولی آن‌چه تاریخ نشان می‌دهد، این است که محرّک خدیجه برای ازدواج با امین‌ قریش، جهات معنوی بود، نه جنبه‌های مادی. در این جا به شواهدی اشاره می‌کنیم:
1. هنگامی که از (میسره) سرگذشت سفر جوان قریش را می‌پرسد، او کرامت‌هایی را که در طول سفر از حضرت دیده و آن‌چه را از راهب شام شنیده بود، برای او نقل می‌کند. (خدیجه) شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معنویت محمّد (ص) بود، در خود احساس می‌کند و بی‌اختیار به او می‌گوید: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی. برو، تو و همسرت را آزاد کردم و دویست درهم، دو اسب و لباس گرانبهایی در اختیارت می‌گذارم.
سپس آن‌چه را از (میسره) شنیده ، برای (ورقة بن نوفل) که دانای عرب بود، نقل می‌کند. او می‌گوید: صاحب این کرامات پیامبر عربی است.
2. روزی (خدیجه) در خانه خود نشسته و دور او را کنیزان و غلامان گرفته بودند.
یکی از دانشمندان (یهود) نیز در آن محفل بود. اتفاقا (جوان قریش) از کنار منزل آن‌ها گذشت . چشم دانشمند یهود به پیامبر افتاد. فورا از خدیجه درخواست کرد که از (محمد) تقاضا کند از مقصد خود منصرف شود و چند دقیقه در این مجلس شرکت نماید. رسول گرامی (ص) تقاضای دانای یهود را- که مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن او بود- پذیرفت. در این هنگام، خدیجه رو به دانشمند یهودی کرد و گفت: هرگاه عموهای او از تفتیش و کنج‌کاوی تو آگاه گردند، عکس العمل بدی نشان می‌دهند، زیرا آنان از توجه گروه یهود به برادر زاده خود هراسانند. در این موقع، دانای یهود گفت: مگر می‌شود به محمد کسی صدمه‌ای برساند؛ در صورتی که دست تقدیر، او را برای ختم نبوّت و ارشاد مردم پرورش داده است؟ خدیجه گفت: از کجا می‌گویی که او حایز چنین مقامی می‌شود؟ وی گفت: علایم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده‌ام و از نشانه‌های او این است که پدر و مادر او می‌میرند و جد و عموی وی از او حمایت می‌کنند و از قریش همسری انتخاب می‌نماید که سرور زنان قریش است.
سپس اشاره به خدیجه نمود و گفت: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
3. ورقه (عموی خدیجه) از دانایان عرب بود و اطلاعات فراوانی درباره کتاب‌های عهدین داشت و مکرر می‌گفت: مردی از میان قریش از طرف خدا برای هدایت مردم برانگیخته می‌شود . یکی از ثروت‌مندترین زنان قریش را می‌گیرد . چون خدیجه ثروت‌مندترین زنان قریش بود، از این لحاظ گاه و بیگاه به خدیجه می‌گفت: روزی فرا می‌رسد که با شریف‌ترین مرد روی زمین وصلت می‌کنی.
4. خدیجه، شبی در خواب دید: خورشید، بالای مکّه چرخ خورد و کم کم پایین آمد و در خانه او فرود آمد. خواب خود را برای ورقه نقل کرد. وی چنین تعبیر نمود:با مرد بزرگی ازدواج خواهی نمود که شهرت او عالم‌گیر خواهد شد.
این‌ها جریان‌هایی است که بعضی از مورخان (2) نقل کرده‌اند و در بسیاری از کتاب‌های تاریخی ثبت شده است. مجموع این‌ها، علل تمایل خدیجه را آفتابی می‌کند که بیش تر مولود ایمان و اعتقاد او به معنویت جوان قریش بود. (3)
پی نوشت ها :
1. بحارالانوار، ج 16، ص 14.
2. همان.
3.جعفر سبحانی ، فروغ ابدیت، ج1ٌ ، ص 195-196 ؛ سیره این هشام ، ج ،ص204 ،بحار الانوار، ج16، ص 19و ج6، ص104





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین