واقعه غدیر، رویدادی است که مانند آن را نمی توان در تاریخ صدر اسلام جستجو کرد. توجه به شیوه رفتاری پیامبر و انتخاب زمانی و مکانی این رویداد، از بعد جامعه شناسی نشان می دهد که پیامبر(صلی الله علیه وآله)در روز غدیر هدف والایی را که همانا گزینش امیر مؤمنان علی(علیه السلام) به جانشینی خویش بوده، دنبال می کرده است. حدیث غدیر، به صراحت بر ولایت و خلافت بلافصل آن حضرت تصریح دارد; حدیثی متواتر که در منابع روایی شیعه و اهل سنّت فراوان آمده است. در عین حال بسیاری از مسلمانان صدر اسلام این رخداد را از یاد بردند و یا سعی کردند از آن چشم پوشی کنند. بنابراین علی(علیه السلام)هنگامی که وضعیت را چنان می بیند، به عنوان آخرین راهکار سعی می کند تا مردم را نسبت به یادآوری آن واقعه سوگند دهد تا شاید آنان در قبال سوگندی که می خوردند، به حقیقت اعتراف کنند. آن حضرت، پس از واقعه سقیفه که در آن گروهی از مسلمانان، با وجود آگاهی از بیان و فرمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) کس دیگری را به خلافت برگزیدند، مردم را نسبت به یادآوری واقعه غدیر سوگند دادند و بر آنان احتجاج نمودند.[1] از سوی دیگر، همین احتجاج علی(علیه السلام) درباره واقعه غدیر، درست در زمانی که موضوع تعیین خلیفه و بحث خلافت مطرح بوده است، نشان می دهد که لفظ مولا در حدیث پیامبر، به معنای ناصر و دوست و یاور نیست و تنها بر ولایت و خلافت آن حضرت تصریح دارد. آری، حضرت علی(علیه السلام) برای اتمام حجت با مسلمانان، آنان را نسبت به واقعه غدیر سوگند دادند تا شاید زبانشان در اعتراف به حقیقت گشوده شود. پی نوشت: [1]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: کنزالعمال، متقی هندی، ج 13، ص 171 170 و 158 157، فضایل علی(علیه السلام). www.mazaheb.ir
واقعه غدیر، رویدادی است که مانند آن را نمی توان در تاریخ صدر اسلام جستجو کرد. توجه به شیوه رفتاری پیامبر و انتخاب زمانی و مکانی این رویداد، از بعد جامعه شناسی نشان می دهد که پیامبر(صلی الله علیه وآله)در روز غدیر هدف والایی را که همانا گزینش امیر مؤمنان علی(علیه السلام) به جانشینی خویش بوده، دنبال می کرده است.
حدیث غدیر، به صراحت بر ولایت و خلافت بلافصل آن حضرت تصریح دارد; حدیثی متواتر که در منابع روایی شیعه و اهل سنّت فراوان آمده است.
در عین حال بسیاری از مسلمانان صدر اسلام این رخداد را از یاد بردند و یا سعی کردند از آن چشم پوشی کنند. بنابراین علی(علیه السلام)هنگامی که وضعیت را چنان می بیند، به عنوان آخرین راهکار سعی می کند تا مردم را نسبت به یادآوری آن واقعه سوگند دهد تا شاید آنان در قبال سوگندی که می خوردند، به حقیقت اعتراف کنند.
آن حضرت، پس از واقعه سقیفه که در آن گروهی از مسلمانان، با وجود آگاهی از بیان و فرمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) کس دیگری را به خلافت برگزیدند، مردم را نسبت به یادآوری واقعه غدیر سوگند دادند و بر آنان احتجاج نمودند.[1]
از سوی دیگر، همین احتجاج علی(علیه السلام) درباره واقعه غدیر، درست در زمانی که موضوع تعیین خلیفه و بحث خلافت مطرح بوده است، نشان می دهد که لفظ مولا در حدیث پیامبر، به معنای ناصر و دوست و یاور نیست و تنها بر ولایت و خلافت آن حضرت تصریح دارد.
آری، حضرت علی(علیه السلام) برای اتمام حجت با مسلمانان، آنان را نسبت به واقعه غدیر سوگند دادند تا شاید زبانشان در اعتراف به حقیقت گشوده شود.
پی نوشت:
[1]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: کنزالعمال، متقی هندی، ج 13، ص 171 170 و 158 157، فضایل علی(علیه السلام).
www.mazaheb.ir
- [سایر] اولین اشخاصی که با حضرت علی علیه السلام در واقعه غدیر بیعت نمودند چه کسانی بودند؟
- [سایر] آیا حضرت امیر المؤمنین علی(ع) در جایی به واقعه غدیر استدلال کردهاند مبنی بر اینکه امامت از آن ایشان است؟ روایتی یا حدیثی که مورد قبول اجماع مسلمانان باشد. مفصلاً توضیح بفرمایید.
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟
- [سایر] اول کسی که در غدیر خم با امام علی علیه السلام بیعت کرد چه کسی بود؟
- [سایر] چرا حادثه عظیم بیعت مردم با امام علی علیه السلام با نام غدیر معروف شد؟
- [سایر] می خواستم بدونم در غدیر خم اولین کسانی که به پیامبر و امیر مومنان حضرت علی(ع)تبریک گفتند چه کسانی بودند؟و آیا ثقل در خطبه غدیر به معنی سنگ گران است یا نه؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمه علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] چرا حضرت علی(ع) به جریان غدیر در برابر مخالفان استناد نمیکرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.