انجمن های مخفی چه ماهیتی داشتند و چه نقشی در انقلاب مشروطیت ایفا می کردند؟
پس از تثبیت فکری مشروطه خواهی در قشر روشن فکر ایران در آستانه ی انقلاب مشروطیت، انجمن های سرّی به صورت غیرمترقبه و قارچ گونه در جامعه هویدا شد. مأموریت این انجمن ها ترویج مشروطه خواهی و پی گیری اهداف لژهای ماسونی و به اجرا در آوردن مقاصد فراماسون ها بود و در ساختار نیز به سازمان های ماسونی شباهت داشتند. در این مورد آقای عرفان در شماره ی 11 سال دوم مجله ی یغما می نویسد: نه تنها فراماسون ها مستقیماً در مشروطیت دخالت داشتند، بلکه انجمن های فرعی و وابسته ی آنها که شکل ظاهری شان شباهتی با سازمان های ماسونی داشتند نیز علناً در مشروطیت دخالت داشتند که از همه مهم تر (انجمن اخوت) را می توان نام برد.[1] حتی ریاست برخی از انجمن های سرّی به طور مستقیم در دست فراماسون ها بود که این امر نشان دهنده ی ارتباط محکم میان این دو جریان است؛ مثلا (دومین انجمن مهمی که با کمک پنهانی لژ فراماسنی و (مشروطه خواهان) تشکیل شد ... به وسیله ی ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ که هر دو از اعضای برجسته ی لژ فراماسونری ایران بودند رهبری و اداره می شد).[2] جای پای ماسون ها در تأسیس و اداره ی انجمن های مخفی و همسویی مقاصد آنان نشان می دهد که لژهای ماسونی و انجمن های مخفی، جریان واحدی بوده اند که هر یک مأموریت ویژه ای را برای رسیدن به یک هدف بر عهده داشته اند. افراد لژهای ماسونی غالباً شخصیت ها و چهره های درجه یک و دوی کشور در عرصه ی فرهنگی و سیاسی و علمی بودند؛ به علاوه، تعداد آنها محدود بود و از این رو نمی توانستند با توده ی مردم ارتباط برقرار کنند. در مقابل، افراد انجمن های مخفی معمولا شخصیت های درجه سه و چهار و به پایین به حساب می آمدند و با توده ی مردم ارتباط نزدیک تری داشتند. آنها تحت تأثیر فکری رهبران فکری مشروطه قرار داشتند و کارشان نفوذ در مراکز حساس نهضت از بیت علما گرفته تا دربار و سایر هسته های تأثیرگذار جامعه و سوق دادن انقلاب به سوی مشروطه ی غربی بود. آنها در حقیقت مجری طرح های روشن فکرانی چون میرزا ملکم خان و آخوندزاده و طالبوف و مستشار الدوله به شمار می آمدند. در میان آنها از فرهنگیان و معلمان و روزنامه نگاران، تا روحانیان و بازاریان و سیاسیون حضور داشتند و همین امر بستر مناسبی را برای فعالیت آنان در تمام اقشار جامعه فراهم آورد. آنها نتوانستند به اندازه ی علما و روحانیت در میان توده ی مردم مسلمان نفوذ کنند، ولی با نزدیک شدن به علما و مردم و تحریک و تحذیر افکار مردم و فریب دادن برخی از رهبران دینی از طریق ارائه ی راه کارهای به ظاهر خیرخواهانه، تأثیر زیادی در استحاله ی نهضت داشتند. البته ناگفته نماند که همه ی انجمن های مخفی در میزان دخالت دیانت در سیاست موضع واحدی نداشتند. برخی خواهان حذف کامل دین و روحانیت از عرصه ی سیاسی بودند و برخی دیگر با حضور روحانیون و علمایی که با اساس مشروطه خواهی موافقت داشته و، به تعبیر آنها، خواستار تمدن و پیشرفت بودند و سخت گیری نمی کردند موافق بودند؛ مثلا انجمن مخفی ناظم الاسلام کرمانی خواهان حذف شیخ فضل الله نوری و حضور مرحوم طباطبایی و بهبهانی بود، ولی برخی دیگر از انجمن های مخفی که دستشان در دست حیدرعمواقلی و تقی زاده بود، اساساً خواهان زدودن دیانت از کشور بودند، ولی همگی از تز کلّی مشروطه ی غربی پیروی می کردند و از منورالفکران غرب زده خط می گرفتند، حتی در انجمن مخفی ناظم الاسلام، که یک روحانی بود، مکتوبات مستشارالدوله قرائت می شد، به طوری که وی می نویسد: نوشتجات آن مرحوم برای اجزای انجمن مخفی سرمشقی وافی بود و در واقع دستورالعملی بود که از قرار آن رفتار شد.[3] به نظر ذاکر حسین، این (انجمن ها در حقیقت مرکز تهیه ی مقالات انقلابیِ روزنامه ها و هم چنین مرکز مباحثه و تفسیر و تعبیر نوشته های مطبوعات ملی به شمار می رفت).[4] تذکر این نکته لازم است که در آن روزگار اکثر روزنامه ها و شب نامه ها در دست نیروهای مشروطه خواه بود و نیروهای مذهبی که همّ و غمشان تشکیل عدالت خانه بود در این زمینه بسیار ضعیف بودند و همین امر موجب سلطه ی تبلیغاتی اعضای انجمن های مخفی شد. آنها در ابتدای نهضت پشت پرده عمل می کردند و بیش تر در لابه لای جمعیت ها و در پشت رهبران دینی نهضت پنهان می شدند، ولی پس از این که علما مردم را به میدان کشیدند و دربار قاجار در تنگنا قرار گرفت و وادار به پذیرش خواسته های ملت شد، اندک اندک سر برآوردند و خواسته های خود را ابراز نمودند و با اغواگری و فشار سیاسی اجتماعی و شبهه افکنی و مبهم گویی اذهان مردم را پریشان کردند. بی تردید حضور این گروه بی سروسامان در مراکز حساس و نقطه های عطف انقلاب مشروطیت ایران، از مهم ترین عوامل مؤثر در چرخش اهداف و حرکت نهضت به شمار می آید که بدون آنها هرگز روشن فکرانی چون ملکم خان و میرزا آقاخان نمی توانستند تحقق مشروطیت را در خواب ببینند؛ از این رو به فکر تأسیس این مجموعه های مخفی افتادند. سناتور ملک زاده در این مورد می نویسد: رهبران آزادی خواهان که از دیرزمانی با هم سر و سرّی داشتند و در مجامع سرّی گرد هم جمع می شدند، با همان حسّ سیاسی که اشاره کردیم موقع را مناسب دیدند که این گروه منزوی و منفرد و بی سر و سامان را گرد هم جمع کرده و بر طبق اساس نامه ای که تهیه کرده بودند شروع به فعالیت اجتماعی نمایند.[5] بنابراین، در جمع بندی باید گفت: یکی از کارکردهای مهم انجمن های مخفی، ایجاد حلقه ی واسطه برای تسریع عملیات سکولاریزه کردن نهضت و استحاله ی انقلاب از هویت دینی آن بود. آنان مانند کاتالیزری عملیات تبدیل نهضت عدالت خانه به مشروطه را سرعت بخشیدند. پی نوشتها: [1]. همان، ص 172. [2]. همان، ص 173. [3]. ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ص 169. [4]. ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، ص 48 - 49. [5]. مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج 1 3، ص 237. منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ی غربی، جواد سلیمانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
عنوان سوال:

انجمن های مخفی چه ماهیتی داشتند و چه نقشی در انقلاب مشروطیت ایفا می کردند؟


پاسخ:

پس از تثبیت فکری مشروطه خواهی در قشر روشن فکر ایران در آستانه ی انقلاب مشروطیت، انجمن های سرّی به صورت غیرمترقبه و قارچ گونه در جامعه هویدا شد. مأموریت این انجمن ها ترویج مشروطه خواهی و پی گیری اهداف لژهای ماسونی و به اجرا در آوردن مقاصد فراماسون ها بود و در ساختار نیز به سازمان های ماسونی شباهت داشتند. در این مورد آقای عرفان در شماره ی 11 سال دوم مجله ی یغما می نویسد:
نه تنها فراماسون ها مستقیماً در مشروطیت دخالت داشتند، بلکه انجمن های فرعی و وابسته ی آنها که شکل ظاهری شان شباهتی با سازمان های ماسونی داشتند نیز علناً در مشروطیت دخالت داشتند که از همه مهم تر (انجمن اخوت) را می توان نام برد.[1]
حتی ریاست برخی از انجمن های سرّی به طور مستقیم در دست فراماسون ها بود که این امر نشان دهنده ی ارتباط محکم میان این دو جریان است؛ مثلا (دومین انجمن مهمی که با کمک پنهانی لژ فراماسنی و (مشروطه خواهان) تشکیل شد ... به وسیله ی ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ که هر دو از اعضای برجسته ی لژ فراماسونری ایران بودند رهبری و اداره می شد).[2]
جای پای ماسون ها در تأسیس و اداره ی انجمن های مخفی و همسویی مقاصد آنان نشان می دهد که لژهای ماسونی و انجمن های مخفی، جریان واحدی بوده اند که هر یک مأموریت ویژه ای را برای رسیدن به یک هدف بر عهده داشته اند.
افراد لژهای ماسونی غالباً شخصیت ها و چهره های درجه یک و دوی کشور در عرصه ی فرهنگی و سیاسی و علمی بودند؛ به علاوه، تعداد آنها محدود بود و از این رو نمی توانستند با توده ی مردم ارتباط برقرار کنند. در مقابل، افراد انجمن های مخفی معمولا شخصیت های درجه سه و چهار و به پایین به حساب می آمدند و با توده ی مردم ارتباط نزدیک تری داشتند. آنها تحت تأثیر فکری رهبران فکری مشروطه قرار داشتند و کارشان نفوذ در مراکز حساس نهضت از بیت علما گرفته تا دربار و سایر هسته های تأثیرگذار جامعه و سوق دادن انقلاب به سوی مشروطه ی غربی بود. آنها در حقیقت مجری طرح های روشن فکرانی چون میرزا ملکم خان و آخوندزاده و طالبوف و مستشار الدوله به شمار می آمدند. در میان آنها از فرهنگیان و معلمان و روزنامه نگاران، تا روحانیان و بازاریان و سیاسیون حضور داشتند و همین امر بستر مناسبی را برای فعالیت آنان در تمام اقشار جامعه فراهم آورد. آنها نتوانستند به اندازه ی علما و روحانیت در میان توده ی مردم مسلمان نفوذ کنند، ولی با نزدیک شدن به علما و مردم و تحریک و تحذیر افکار مردم و فریب دادن برخی از رهبران دینی از طریق ارائه ی راه کارهای به ظاهر خیرخواهانه، تأثیر زیادی در استحاله ی نهضت داشتند.
البته ناگفته نماند که همه ی انجمن های مخفی در میزان دخالت دیانت در سیاست موضع واحدی نداشتند. برخی خواهان حذف کامل دین و روحانیت از عرصه ی سیاسی بودند و برخی دیگر با حضور روحانیون و علمایی که با اساس مشروطه خواهی موافقت داشته و، به تعبیر آنها، خواستار تمدن و پیشرفت بودند و سخت گیری نمی کردند موافق بودند؛ مثلا انجمن مخفی ناظم الاسلام کرمانی خواهان حذف شیخ فضل الله نوری و حضور مرحوم طباطبایی و بهبهانی بود، ولی برخی دیگر از انجمن های مخفی که دستشان در دست حیدرعمواقلی و تقی زاده بود، اساساً خواهان زدودن دیانت از کشور بودند، ولی همگی از تز کلّی مشروطه ی غربی پیروی می کردند و از منورالفکران غرب زده خط می گرفتند، حتی در انجمن مخفی ناظم الاسلام، که یک روحانی بود، مکتوبات مستشارالدوله قرائت می شد، به طوری که وی می نویسد:
نوشتجات آن مرحوم برای اجزای انجمن مخفی سرمشقی وافی بود و در واقع دستورالعملی بود که از قرار آن رفتار شد.[3]
به نظر ذاکر حسین، این (انجمن ها در حقیقت مرکز تهیه ی مقالات انقلابیِ روزنامه ها و هم چنین مرکز مباحثه و تفسیر و تعبیر نوشته های مطبوعات ملی به شمار می رفت).[4]
تذکر این نکته لازم است که در آن روزگار اکثر روزنامه ها و شب نامه ها در دست نیروهای مشروطه خواه بود و نیروهای مذهبی که همّ و غمشان تشکیل عدالت خانه بود در این زمینه بسیار ضعیف بودند و همین امر موجب سلطه ی تبلیغاتی اعضای انجمن های مخفی شد. آنها در ابتدای نهضت پشت پرده عمل می کردند و بیش تر در لابه لای جمعیت ها و در پشت رهبران دینی نهضت پنهان می شدند، ولی پس از این که علما مردم را به میدان کشیدند و دربار قاجار در تنگنا قرار گرفت و وادار به پذیرش خواسته های ملت شد، اندک اندک سر برآوردند و خواسته های خود را ابراز نمودند و با اغواگری و فشار سیاسی اجتماعی و شبهه افکنی و مبهم گویی اذهان مردم را پریشان کردند.
بی تردید حضور این گروه بی سروسامان در مراکز حساس و نقطه های عطف انقلاب مشروطیت ایران، از مهم ترین عوامل مؤثر در چرخش اهداف و حرکت نهضت به شمار می آید که بدون آنها هرگز روشن فکرانی چون ملکم خان و میرزا آقاخان نمی توانستند تحقق مشروطیت را در خواب ببینند؛ از این رو به فکر تأسیس این مجموعه های مخفی افتادند. سناتور ملک زاده در این مورد می نویسد:
رهبران آزادی خواهان که از دیرزمانی با هم سر و سرّی داشتند و در مجامع سرّی گرد هم جمع می شدند، با همان حسّ سیاسی که اشاره کردیم موقع را مناسب دیدند که این گروه منزوی و منفرد و بی سر و سامان را گرد هم جمع کرده و بر طبق اساس نامه ای که تهیه کرده بودند شروع به فعالیت اجتماعی نمایند.[5]
بنابراین، در جمع بندی باید گفت: یکی از کارکردهای مهم انجمن های مخفی، ایجاد حلقه ی واسطه برای تسریع عملیات سکولاریزه کردن نهضت و استحاله ی انقلاب از هویت دینی آن بود. آنان مانند کاتالیزری عملیات تبدیل نهضت عدالت خانه به مشروطه را سرعت بخشیدند.
پی نوشتها:
[1]. همان، ص 172.
[2]. همان، ص 173.
[3]. ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ص 169.
[4]. ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، ص 48 - 49.
[5]. مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج 1 3، ص 237.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ی غربی، جواد سلیمانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین