آیا دین میتواند و یا باید، نقشی در فرایند علم (تحقیق و پژوهش علمی ) ایفا کند یا خیر؟ این نقش را چگونه ایفا میکند و میزان و قلمرو آن چیست؟ دین و فرهنگ به طور عام، تأثیرات ظریف، ژرف و گستردهای بر همه مراحل تحقیقات علمی بر جای میگذارد. فرضیهها، نظریهها، اهداف، انگیزهها و حتی فرایند پژوهش علمی، همگی از باورها، ارزشها و معارف دینی و متافیزیکی و سازههای فرهنگی تأثیر میپذیرد.<BR> در اینجا چند مورد حضور دین در مراحل تحقیق و پژوهش علوم به ویژه علوم انسانی بیان میشود: جهت آگاهی بیشتر بنگرید: دکتر مهدی گلشنی، قرآن و علوم طبیعت، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.<BR> <BR> یک. انگیزش<BR> علمورزی، یک فرآیند است و هرگز بدون انگیزه و هدف، از انسان سرنمیزند. انگیزهها و اهداف، گونههای مختلفی را در بر میگیرد؛ از ارضای حس کنجکاوی شخصی گرفته تا پاسخ به نیازهای کلان بشری. همه این موارد، نیازمند بستر فرهنگی مناسب برای پرداختن به فعالیتهای علمی است. فعالیتهای علمی، تنها در جامعهای ممکن است که فرهنگ آن جامعه مفاهیم، ارزشها و باورهای مناسبی نسبت به پژوهش علمی داشته باشد و نه تنها آن را عملی مجاز بداند؛ بلکه به عنوان یک عمل لازم و ضروری مورد تشویق قرار دهد. در بیشتر فرهنگها، دین مهمترین عنصری است که نحوه جهتگیری نسبت به دانش و علمورزی را مشخص میکند. این جهتگیری میتواند مثبت و تشویقکننده و یا منفی و بازدارنده باشد. در هر صورت، مثبت بودن میتواند مستقیم و بیواسطه و یا غیر مستقیم و با واسطه باشد.<BR> البته همه ادیان نگرش یکسانی نسبت به علم، آگاهی و دانشوری ندارند. مسیحیت قرون وسطی، به شدت با علم و دستاوردهای علمی خصومت ورزید و علما و دانشمندانی را که در زمینههای مختلف به تحقیق و پژوهش میپرداختند، مورد تفتیش فکری و عقیدتی قرار داد! تعداد زیادی از آنها را اذیت و آزار کرد و حتی به شیوههای فجیع و وحشتناکی به قتل رساند! برخوردهای خصمانه کلیسا با علم، باعث شد عدهای به اشتباه (دین) را مخالف علم به حساب آورند. در مقابل اسلام موضع دوستانهای با علم و دانش دارد. اسلام، از انسان میخواهد برای کسب علم و معرفت تلاش کند و هرگونه سختی و دشواری را در این راه، با جان و دل بپذیرد. اسلام برای آموختن دانش، هیچگونه محدودیت زمانی و مکانی قائل نیست. انسان مسلمان، باید از گهواره تا گور در طلب علم و دانش باشد . قال رسول اللَّهصلی الله علیه وآله: (اطلبوا العلم من المهد الی اللحد) ؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 402).<BR> اسلام (حکمت را گمشده مؤمن)؛ قال علیعلیه السلام: (الحکمة ضالة المؤمن) ؛ (نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 481 ).<BR>(کسب دانش را فریضه) عن النبیصلی الله علیه وآله: (طلب العلم فریضة علی کل مسلم) ؛ (اصول کافی، ج 1، ص 35 ). <BR>(مجلس علمی را بهتر از عبادت) (مجلس علم خیر من عبادة ستین سنة). (مداد دانشمندان را برتر از خون شهیدان) میداند. (مداد العلماء افضل عنداللَّه من دم الشهداء).<BR>از نظر اسلام، هر چه دانش انسان بیشتر باشد، شناخت او نسبت به خداوند و در نتیجه خداپروایی و تدین او افزونتر خواهد شد. (إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ )؛ فاطر (35 )، آیه 28. این سفارشها و دستورات دینی محرّکهای قوی و نیرومندی برای انجام پژوهشهای علمی به وجود میآورد. در سایه این محرکهای دینی، علم در زمینههای مختلف به سرعت رشد کرده و شکوفا خواهد شد.<BR> (اینشتین) در این باره میگوید: (حس دینی قویترین و شریفترین سرچشمه (شاه فنر) تحقیقات علمی است). شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 200 ؛ و نیز: دکتر صفدر صانعی، آرامش روانی و مذهب، ص 8، قم، پیام اسلام، 1350.<BR> از همین رو در قرنهای نخست تاریخ اسلام، مسلمین در رشتههای مختلف علوم، به پیشرفتهای سریع و چشمگیری نائل آمدند و با کاهش گرایشات و ارزشهای دینی، عصر افول دانش مسلمین نیز آغاز شد.<BR> <BR> دو. جهت دهی<BR> دین به زندگی انسان معنا میبخشد، هستی و حیات را تفسیر میکند و به اعمال و کردار او هدف و جهت میدهد. انسان متدین خود را در قبال خویشتن، دیگران و حتی محیط اجتماعی و طبیعی مسئول میداند و این مسئولیت را دین و باورهای دینی، بر دوش وی گذاشته است. بنابراین، محقق دین باور نمیتواند با پژوهشگر دین گریز یکسان باشد! مجموعه باورها و معارف دینی، او را به سوی موضوعات و مسائل خاصی هدایت میکند، زیرا پارهای از مفاهیمی که برای او مطرح است، با آنچه برای دیگری طرح میشود، متفاوت است. همانگونه که یک جامعهشناس مارکسیست، به دلیل پیشفرضهای خود به سوی مطالعه نزاعها، کشمکشها و تضادها کشیده میشود و یک جامعهشناس محافظهکار آمریکایی غالباً نظم، تعادل و ثبات اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهد؛ یک جامعهشناس دینورز نیز غالباً به مطالعه موضوعات و مسائلی میپردازد که از طریق باورهای دینی و فرهنگیاش، با آنها آشنا شده و نزد او اهمیت یافته است.<BR> به باور (ویلیام جیمز) : (دین همیشه نشانههایی از چیزهایی داده است که عقل و علم بشر هرگز به آنجا راه نداشته است؛ اما همین نشانهها سب شده که عقل و علم به تحقیق بپردازد و بالاخره به کشفیاتی نائل گردد). شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 336، تهران و قم: صدرا، چاپ دهم، 1382.<BR> <BR> سه. پیشفرضهای علوم<BR> علوم بر پیشفرضها و اصول پیشینی استوار است که به عنوان باورهای پایه دینی و متافیزیکی مسلم فرض میشود. به گمان (گولدنر)، این پیشفرضها گاهی آگاهانه مورد توجه دانشمند قرار میگیرد و گاهی ناآگاهانه، ولی در عین حال نظریه، فرضیات تحقیق، انتخاب دادهها و کل فرآیند تحقیق تحت تأثیر آنها قرار میگیرد.<BR> گولدنر به اینگونه پیشفرضها (فرضیات کلی) میگوید؛ (این فرضیات کلی مبنای اصلی بسیاری از انتخابها بوده و فرضیات مسلم را به یکدیگر پیوند میدهد و از همان ابتدا در فرمولهای یک نظریه و در محققین تأثیر میگذارد). آلوین گولدنر، بحران جامعهشناسی غرب، ترجمه فریده ممتاز، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1368، ص 47.<BR> این پیشفرضها گاهی بسیار عام و کلی است، مانند باورها و عقایدی که به کل هستی مربوط میشود و گاهی محدود بوده و به حوزه خاصی مربوط میشود، (مانند فرضیاتی که درباره جامعه و انسان وجود دارد ). همه این پیشفرضها از نوع باورهای هستی شناسانه نیست؛ بلکه برخی آنها از نوع ارزشها بوده و این دو غالباً با یکدیگر ارتباط دارد.<BR> برای مثال وقتی ما به فرزندان خود یاد میدهیم که انسانها یا مسلماناند یا کافر، در همین حال خوبی مسلمانی و بدی کافر بودن را نیز به آنان آموختهایم. این پیشفرضهای کلی را ما از نخستین دورههای کودکی در خانواده، مسجد، مدرسه و جاهای دیگر به صورت رسمی و یا غیر رسمی فرا میگیریم. زمانی که ما در کودکی، توحید را به عنوان یک اصل دینی میآموزیم، یک دیدگاه کلی نسبت به جهان و هستی یاد میگیریم؛ دیدگاهی که جهان را منظم و تحت اداره یک هستی بخش حکیم و هدفدار معرفی میکند، و زمانی که نبوت را میآموزیم، پیشفرضهای زیادی را نسبت به انسان و جامعه فرا میگیریم. به هر حال در دین، فلسفه و فرهنگ به طور کلی پیش فرضهای مختلفی به افراد جامعه آموخته میشود که پیشفرضها و آکسیومهای تحقیقات علمی خواهد بود.<BR> <BR> چهار. گزارههای علمی<BR> هر چند وظیفه اصلی دین، بیان همه واقعیتهای خرد و کلان هستی نیست؛ ولی در ادیان آسمانی - به ویژه اسلام - به مناسبتهای مختلفی از واقعیتهای مربوط به آفرینش سخن رفته است، رازهای علمی نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانی از دانشهای کیهان شناختی، انسان شناختی، تاریخ، نجوم و... است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادی واداشته و آنان را سخت به حیرت افکنده است.<BR> در اینجا به نمونههای چندی از آیات و موضوعات علمی ذکر شده اشاره میشود:<BR> 1. ترکیب خاص نباتات (آیه 19، سوره حجر)؛<BR> 2. تلقیح نباتات (آیه 22، همین سوره)؛<BR> 3. قانون زوجیت و تعمیم آن به عالم نباتات (آیه 3، سوره رعد)؛<BR> 4. حرکت وضعی و انتقالی زمین (آیه 53، سوره طه)؛<BR> 5. وجود یک قاره دیگر غیر از قارههای شناخته شده آن روز (آیه 17، سوره رحمن)؛<BR> 6. اصل کروی بودن زمین (آیه 40، سوره معارج)؛<BR> 7. ارتباط بین پدیدههای جوی (آیه 164، سوره بقره و آیه 5 سوره جاثیه).<BR> در عین حال با توجه به اینکه قرآن، کتابی انسانساز و هدایتگر است، تنها ممکن است در مواردی خاص به مسائل علمی اشاره کند. این اشارات جزئی، منبع الهام برای دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن همیشه مردم را به سیر در روی زمین و مطالعه پدیدههای جوی، فرا خوانده و بنا بر پارهای از تفاسیر، امکان صعود به کرات دیگر را خبر داده است.<BR> در این زمینه کتابها و مقالههای بسیاری از سوی دانشمندان، در رشتههای مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن، با جدیدترین رهیافتهای دانش بشری سخن گفتهاند. نگا:<BR> الف. سید محمد حسین، طباطبایی، اعجاز قرآن ؛<BR> ب. ناصر، مکارم شیرازی، قرآن و آخرین پیامبر ؛<BR> ج. حسن محمد، المکی العاملی، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانی، قم: امام صادقعلیه السلام، 1417، ج 3، ص 418 ؛<BR> د. سید ابوالقاسم، خویی، ترجمه البیان، ج 1، ص 117.<BR> (موریس بوکای) در کتاب مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم میگوید: (چگونه میتوان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآوردههای علمی بشر، در شگفتی فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد!؟) موریس، بوکای، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبیح اللَّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1364.<BR> او ضمن مقایسه آموزههای علمی قرآن، با تناقضات عهدین و دانشهای رایج زمان نزول قرآن، میگوید: (نظر به وضع معلومات در عصر محمد(ص)، نمیتوان انگاشت که بسیاری از مطالب قرآنی - که جنبه علمی دارد مصنوع بشری بوده باشد. به همین جهت کاملاً به حق است که نه تنها قرآن را باید به عنوان یک وحی تلقی کرد؛ بلکه به علت تضمین اصالتی که عرضه میدارد... به وحی قرآنی مقام کاملاً متمایزی میدهد). همان، ص 338.<BR> از جمله مواردی که موریس بوکای بر آن انگشت نهاده، مسأله جنینشناسی در قرآن است. او با نظر داشت آیه (إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً)؛دهر (76)، آیه 2.؛ (هر آینه ما انسان را از نطفه آمیخته آفریدیم؛ ما او را میآزماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم).<BR> و دیگر آیات مربوط سجده (32)، آیه 8 ؛ علق (96)، آیه 2 ؛ مؤمن (40)، آیه 67 ؛ قیامت (57)، آیه 38 ؛ حج (22)، آیه 5 ؛ مؤمنون (23)، آیه 14. به پیدایش جنین از (نطفه آمیخته) مینویسد: مایع منوی از ترشحات مختلفی که از غدد زیر ناشی میشود تشکیل شده است:<BR> 1. بیضهها: ترشح غده تناسلی مرد حاوی اسپرماتوزوئیدهاست، سلولهای درازِ واجد تاژکِ دراز، و غوطه ور در مایعی سرم گونهاند.<BR> 2. کیسههای تخمی: این اعضا که مخازن اسپرماتوزوئیدند، نزدیک پروستات قرار گرفته و ترشح خاصی بدون عناصر بارورکننده دارند.<BR> 3. پروستات: مایعی ترشح میکند که به منی،ظاهر خامهای و بوی ویژهاش را میدهد.<BR> 4. غدد ملحق به مجاری ادرار که عبارتند از: غدد کوپر (Cooper) یا غدد مری (Merry) مترشح مایعی سیال، و غدد لیتره (Littre) که مادهای مخاطی ترشح میکنند بوکای، موریس، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه دبیر، ذبیح الله، ص 270 271.. وی سپس میگوید: (... چگونه میتوان از توافق متن قرآنی با شناخت علمیای که از این پدیدهها در عصرمان داریم تحت تأثیر قرار نگرفت). همان، ص 273-272.<BR> بررسی این آیات نشان میدهد:<BR> 1. ابداعی بودن اصل اختلاط نطفه در قرآن. بهترین گواه بر این مطلب تاریخ جنینشناسی است که نشان میدهد تا قرون اخیر مسأله آمیختگی نطفه به هیچ وجه در میان دانشمندان مطرح نبوده است.<BR> 2. قرآن برای اولینبار در تاریخ دانش بشری مسأله پیوند بیولوژیک جنین با والدین را روشن ساخته و این مسأله تا بیش از ده قرن پس از نزول قرآن بر دانشمندان مخفی بوده است. جهت آگاهی بیشتر بنگرید:<BR> الف. حمیدرضا شاکرین، قرآن و رویانشناسی (مقاله)، حوزه و دانشگاه (فصلنامه)<BR> ب. همو، راز آفرینش (مجموعه پرسشهای دانشجویی، دفتر 26)، قم، نشر معارف، 1386.<BR> 3. انطباق پذیری آن با آخرین ره آوردهای علمی معاصر در جنینشناسی.<BR> در پایان ذکر این نکته لازم است که تحقیقات دانشمندان تاکنون عمدتاً بر رابطه قرآن با علوم طبیعی متمرکز بوده است؛ در حالی که آموزههای مربوط به علوم انسانی در متون دینی صدها برابر علوم طبیعی است و این سرمایهگذاری اساسیتری در این زمینه کرده است. مبانی انسان شناختی دین دستمایه بزرگی برای تولید دانشهای انسانی مبتنی بر دین است و تلاش و کوشش گسترده و فراگیری در این زمینه لازم میباشد.
آیا دین میتواند و یا باید، نقشی در فرایند علم (تحقیق و پژوهش علمی ) ایفا کند یا خیر؟ این نقش را چگونه ایفا میکند و میزان و قلمرو آن چیست؟
آیا دین میتواند و یا باید، نقشی در فرایند علم (تحقیق و پژوهش علمی ) ایفا کند یا خیر؟ این نقش را چگونه ایفا میکند و میزان و قلمرو آن چیست؟
دین و فرهنگ به طور عام، تأثیرات ظریف، ژرف و گستردهای بر همه مراحل تحقیقات علمی بر جای میگذارد. فرضیهها، نظریهها، اهداف، انگیزهها و حتی فرایند پژوهش علمی، همگی از باورها، ارزشها و معارف دینی و متافیزیکی و سازههای فرهنگی تأثیر میپذیرد.<BR> در اینجا چند مورد حضور دین در مراحل تحقیق و پژوهش علوم به ویژه علوم انسانی بیان میشود: جهت آگاهی بیشتر بنگرید: دکتر مهدی گلشنی، قرآن و علوم طبیعت، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.<BR> <BR> یک. انگیزش<BR> علمورزی، یک فرآیند است و هرگز بدون انگیزه و هدف، از انسان سرنمیزند. انگیزهها و اهداف، گونههای مختلفی را در بر میگیرد؛ از ارضای حس کنجکاوی شخصی گرفته تا پاسخ به نیازهای کلان بشری. همه این موارد، نیازمند بستر فرهنگی مناسب برای پرداختن به فعالیتهای علمی است. فعالیتهای علمی، تنها در جامعهای ممکن است که فرهنگ آن جامعه مفاهیم، ارزشها و باورهای مناسبی نسبت به پژوهش علمی داشته باشد و نه تنها آن را عملی مجاز بداند؛ بلکه به عنوان یک عمل لازم و ضروری مورد تشویق قرار دهد. در بیشتر فرهنگها، دین مهمترین عنصری است که نحوه جهتگیری نسبت به دانش و علمورزی را مشخص میکند. این جهتگیری میتواند مثبت و تشویقکننده و یا منفی و بازدارنده باشد. در هر صورت، مثبت بودن میتواند مستقیم و بیواسطه و یا غیر مستقیم و با واسطه باشد.<BR> البته همه ادیان نگرش یکسانی نسبت به علم، آگاهی و دانشوری ندارند. مسیحیت قرون وسطی، به شدت با علم و دستاوردهای علمی خصومت ورزید و علما و دانشمندانی را که در زمینههای مختلف به تحقیق و پژوهش میپرداختند، مورد تفتیش فکری و عقیدتی قرار داد! تعداد زیادی از آنها را اذیت و آزار کرد و حتی به شیوههای فجیع و وحشتناکی به قتل رساند! برخوردهای خصمانه کلیسا با علم، باعث شد عدهای به اشتباه (دین) را مخالف علم به حساب آورند. در مقابل اسلام موضع دوستانهای با علم و دانش دارد. اسلام، از انسان میخواهد برای کسب علم و معرفت تلاش کند و هرگونه سختی و دشواری را در این راه، با جان و دل بپذیرد. اسلام برای آموختن دانش، هیچگونه محدودیت زمانی و مکانی قائل نیست. انسان مسلمان، باید از گهواره تا گور در طلب علم و دانش باشد . قال رسول اللَّهصلی الله علیه وآله: (اطلبوا العلم من المهد الی اللحد) ؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 402).<BR> اسلام (حکمت را گمشده مؤمن)؛ قال علیعلیه السلام: (الحکمة ضالة المؤمن) ؛ (نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 481 ).<BR>(کسب دانش را فریضه) عن النبیصلی الله علیه وآله: (طلب العلم فریضة علی کل مسلم) ؛ (اصول کافی، ج 1، ص 35 ). <BR>(مجلس علمی را بهتر از عبادت) (مجلس علم خیر من عبادة ستین سنة). (مداد دانشمندان را برتر از خون شهیدان) میداند. (مداد العلماء افضل عنداللَّه من دم الشهداء).<BR>از نظر اسلام، هر چه دانش انسان بیشتر باشد، شناخت او نسبت به خداوند و در نتیجه خداپروایی و تدین او افزونتر خواهد شد. (إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ )؛ فاطر (35 )، آیه 28. این سفارشها و دستورات دینی محرّکهای قوی و نیرومندی برای انجام پژوهشهای علمی به وجود میآورد. در سایه این محرکهای دینی، علم در زمینههای مختلف به سرعت رشد کرده و شکوفا خواهد شد.<BR> (اینشتین) در این باره میگوید: (حس دینی قویترین و شریفترین سرچشمه (شاه فنر) تحقیقات علمی است). شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 200 ؛ و نیز: دکتر صفدر صانعی، آرامش روانی و مذهب، ص 8، قم، پیام اسلام، 1350.<BR> از همین رو در قرنهای نخست تاریخ اسلام، مسلمین در رشتههای مختلف علوم، به پیشرفتهای سریع و چشمگیری نائل آمدند و با کاهش گرایشات و ارزشهای دینی، عصر افول دانش مسلمین نیز آغاز شد.<BR> <BR> دو. جهت دهی<BR> دین به زندگی انسان معنا میبخشد، هستی و حیات را تفسیر میکند و به اعمال و کردار او هدف و جهت میدهد. انسان متدین خود را در قبال خویشتن، دیگران و حتی محیط اجتماعی و طبیعی مسئول میداند و این مسئولیت را دین و باورهای دینی، بر دوش وی گذاشته است. بنابراین، محقق دین باور نمیتواند با پژوهشگر دین گریز یکسان باشد! مجموعه باورها و معارف دینی، او را به سوی موضوعات و مسائل خاصی هدایت میکند، زیرا پارهای از مفاهیمی که برای او مطرح است، با آنچه برای دیگری طرح میشود، متفاوت است. همانگونه که یک جامعهشناس مارکسیست، به دلیل پیشفرضهای خود به سوی مطالعه نزاعها، کشمکشها و تضادها کشیده میشود و یک جامعهشناس محافظهکار آمریکایی غالباً نظم، تعادل و ثبات اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهد؛ یک جامعهشناس دینورز نیز غالباً به مطالعه موضوعات و مسائلی میپردازد که از طریق باورهای دینی و فرهنگیاش، با آنها آشنا شده و نزد او اهمیت یافته است.<BR> به باور (ویلیام جیمز) : (دین همیشه نشانههایی از چیزهایی داده است که عقل و علم بشر هرگز به آنجا راه نداشته است؛ اما همین نشانهها سب شده که عقل و علم به تحقیق بپردازد و بالاخره به کشفیاتی نائل گردد). شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 336، تهران و قم: صدرا، چاپ دهم، 1382.<BR> <BR> سه. پیشفرضهای علوم<BR> علوم بر پیشفرضها و اصول پیشینی استوار است که به عنوان باورهای پایه دینی و متافیزیکی مسلم فرض میشود. به گمان (گولدنر)، این پیشفرضها گاهی آگاهانه مورد توجه دانشمند قرار میگیرد و گاهی ناآگاهانه، ولی در عین حال نظریه، فرضیات تحقیق، انتخاب دادهها و کل فرآیند تحقیق تحت تأثیر آنها قرار میگیرد.<BR> گولدنر به اینگونه پیشفرضها (فرضیات کلی) میگوید؛ (این فرضیات کلی مبنای اصلی بسیاری از انتخابها بوده و فرضیات مسلم را به یکدیگر پیوند میدهد و از همان ابتدا در فرمولهای یک نظریه و در محققین تأثیر میگذارد). آلوین گولدنر، بحران جامعهشناسی غرب، ترجمه فریده ممتاز، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1368، ص 47.<BR> این پیشفرضها گاهی بسیار عام و کلی است، مانند باورها و عقایدی که به کل هستی مربوط میشود و گاهی محدود بوده و به حوزه خاصی مربوط میشود، (مانند فرضیاتی که درباره جامعه و انسان وجود دارد ). همه این پیشفرضها از نوع باورهای هستی شناسانه نیست؛ بلکه برخی آنها از نوع ارزشها بوده و این دو غالباً با یکدیگر ارتباط دارد.<BR> برای مثال وقتی ما به فرزندان خود یاد میدهیم که انسانها یا مسلماناند یا کافر، در همین حال خوبی مسلمانی و بدی کافر بودن را نیز به آنان آموختهایم. این پیشفرضهای کلی را ما از نخستین دورههای کودکی در خانواده، مسجد، مدرسه و جاهای دیگر به صورت رسمی و یا غیر رسمی فرا میگیریم. زمانی که ما در کودکی، توحید را به عنوان یک اصل دینی میآموزیم، یک دیدگاه کلی نسبت به جهان و هستی یاد میگیریم؛ دیدگاهی که جهان را منظم و تحت اداره یک هستی بخش حکیم و هدفدار معرفی میکند، و زمانی که نبوت را میآموزیم، پیشفرضهای زیادی را نسبت به انسان و جامعه فرا میگیریم. به هر حال در دین، فلسفه و فرهنگ به طور کلی پیش فرضهای مختلفی به افراد جامعه آموخته میشود که پیشفرضها و آکسیومهای تحقیقات علمی خواهد بود.<BR> <BR> چهار. گزارههای علمی<BR> هر چند وظیفه اصلی دین، بیان همه واقعیتهای خرد و کلان هستی نیست؛ ولی در ادیان آسمانی - به ویژه اسلام - به مناسبتهای مختلفی از واقعیتهای مربوط به آفرینش سخن رفته است، رازهای علمی نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانی از دانشهای کیهان شناختی، انسان شناختی، تاریخ، نجوم و... است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادی واداشته و آنان را سخت به حیرت افکنده است.<BR> در اینجا به نمونههای چندی از آیات و موضوعات علمی ذکر شده اشاره میشود:<BR> 1. ترکیب خاص نباتات (آیه 19، سوره حجر)؛<BR> 2. تلقیح نباتات (آیه 22، همین سوره)؛<BR> 3. قانون زوجیت و تعمیم آن به عالم نباتات (آیه 3، سوره رعد)؛<BR> 4. حرکت وضعی و انتقالی زمین (آیه 53، سوره طه)؛<BR> 5. وجود یک قاره دیگر غیر از قارههای شناخته شده آن روز (آیه 17، سوره رحمن)؛<BR> 6. اصل کروی بودن زمین (آیه 40، سوره معارج)؛<BR> 7. ارتباط بین پدیدههای جوی (آیه 164، سوره بقره و آیه 5 سوره جاثیه).<BR> در عین حال با توجه به اینکه قرآن، کتابی انسانساز و هدایتگر است، تنها ممکن است در مواردی خاص به مسائل علمی اشاره کند. این اشارات جزئی، منبع الهام برای دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن همیشه مردم را به سیر در روی زمین و مطالعه پدیدههای جوی، فرا خوانده و بنا بر پارهای از تفاسیر، امکان صعود به کرات دیگر را خبر داده است.<BR> در این زمینه کتابها و مقالههای بسیاری از سوی دانشمندان، در رشتههای مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن، با جدیدترین رهیافتهای دانش بشری سخن گفتهاند. نگا:<BR> الف. سید محمد حسین، طباطبایی، اعجاز قرآن ؛<BR> ب. ناصر، مکارم شیرازی، قرآن و آخرین پیامبر ؛<BR> ج. حسن محمد، المکی العاملی، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانی، قم: امام صادقعلیه السلام، 1417، ج 3، ص 418 ؛<BR> د. سید ابوالقاسم، خویی، ترجمه البیان، ج 1، ص 117.<BR> (موریس بوکای) در کتاب مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم میگوید: (چگونه میتوان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآوردههای علمی بشر، در شگفتی فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد!؟) موریس، بوکای، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبیح اللَّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1364.<BR> او ضمن مقایسه آموزههای علمی قرآن، با تناقضات عهدین و دانشهای رایج زمان نزول قرآن، میگوید: (نظر به وضع معلومات در عصر محمد(ص)، نمیتوان انگاشت که بسیاری از مطالب قرآنی - که جنبه علمی دارد مصنوع بشری بوده باشد. به همین جهت کاملاً به حق است که نه تنها قرآن را باید به عنوان یک وحی تلقی کرد؛ بلکه به علت تضمین اصالتی که عرضه میدارد... به وحی قرآنی مقام کاملاً متمایزی میدهد). همان، ص 338.<BR> از جمله مواردی که موریس بوکای بر آن انگشت نهاده، مسأله جنینشناسی در قرآن است. او با نظر داشت آیه (إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً)؛دهر (76)، آیه 2.؛ (هر آینه ما انسان را از نطفه آمیخته آفریدیم؛ ما او را میآزماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم).<BR> و دیگر آیات مربوط سجده (32)، آیه 8 ؛ علق (96)، آیه 2 ؛ مؤمن (40)، آیه 67 ؛ قیامت (57)، آیه 38 ؛ حج (22)، آیه 5 ؛ مؤمنون (23)، آیه 14. به پیدایش جنین از (نطفه آمیخته) مینویسد: مایع منوی از ترشحات مختلفی که از غدد زیر ناشی میشود تشکیل شده است:<BR> 1. بیضهها: ترشح غده تناسلی مرد حاوی اسپرماتوزوئیدهاست، سلولهای درازِ واجد تاژکِ دراز، و غوطه ور در مایعی سرم گونهاند.<BR> 2. کیسههای تخمی: این اعضا که مخازن اسپرماتوزوئیدند، نزدیک پروستات قرار گرفته و ترشح خاصی بدون عناصر بارورکننده دارند.<BR> 3. پروستات: مایعی ترشح میکند که به منی،ظاهر خامهای و بوی ویژهاش را میدهد.<BR> 4. غدد ملحق به مجاری ادرار که عبارتند از: غدد کوپر (Cooper) یا غدد مری (Merry) مترشح مایعی سیال، و غدد لیتره (Littre) که مادهای مخاطی ترشح میکنند بوکای، موریس، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه دبیر، ذبیح الله، ص 270 271.. وی سپس میگوید: (... چگونه میتوان از توافق متن قرآنی با شناخت علمیای که از این پدیدهها در عصرمان داریم تحت تأثیر قرار نگرفت). همان، ص 273-272.<BR> بررسی این آیات نشان میدهد:<BR> 1. ابداعی بودن اصل اختلاط نطفه در قرآن. بهترین گواه بر این مطلب تاریخ جنینشناسی است که نشان میدهد تا قرون اخیر مسأله آمیختگی نطفه به هیچ وجه در میان دانشمندان مطرح نبوده است.<BR> 2. قرآن برای اولینبار در تاریخ دانش بشری مسأله پیوند بیولوژیک جنین با والدین را روشن ساخته و این مسأله تا بیش از ده قرن پس از نزول قرآن بر دانشمندان مخفی بوده است. جهت آگاهی بیشتر بنگرید:<BR> الف. حمیدرضا شاکرین، قرآن و رویانشناسی (مقاله)، حوزه و دانشگاه (فصلنامه)<BR> ب. همو، راز آفرینش (مجموعه پرسشهای دانشجویی، دفتر 26)، قم، نشر معارف، 1386.<BR> 3. انطباق پذیری آن با آخرین ره آوردهای علمی معاصر در جنینشناسی.<BR> در پایان ذکر این نکته لازم است که تحقیقات دانشمندان تاکنون عمدتاً بر رابطه قرآن با علوم طبیعی متمرکز بوده است؛ در حالی که آموزههای مربوط به علوم انسانی در متون دینی صدها برابر علوم طبیعی است و این سرمایهگذاری اساسیتری در این زمینه کرده است. مبانی انسان شناختی دین دستمایه بزرگی برای تولید دانشهای انسانی مبتنی بر دین است و تلاش و کوشش گسترده و فراگیری در این زمینه لازم میباشد.
- [سایر] اعتقاد به مبدأ و معاد چه نقشی در سعادت انسان ایفا میکند؟
- [سایر] طلبه و دانشجو، در چه سطحی با هم میتوانند قرار بگیرند و در پیشبرد علمی کشور نقش ایفا کنند؟
- [سایر] نظام کیفری و جزایی چه نقشی میتواند در درمان اعتیاد ایفا کند؟
- [سایر] در مدل حکومتی که نخست وزیر نقش اصلی را ایفا می کند، مثل انگلستان، رئیس جمهور چه نقشی دارد، مانند سالهایی که ایران نخست وزیر داشت؟
- [سایر] در مدل حکومتی که نخست وزیر نقش اصلی را ایفا می کند، مثل انگلستان، رئیس جمهور چه نقشی دارد، مانند سالهایی که ایران نخست وزیر داشت؟
- [سایر] قلمرو علم انبیای الاهی به یک میزان بوده است؟ اصولا قلمروی علم انبیا چه محدودهای بود؟ دیدگاه علمای اهل سنت در این مورد چیست؟ دیدگاه شیعه در مورد علم انبیا چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد (و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است)، مطابق با استانداردهای علمی بین المللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟
- [آیت الله بهجت] فردی مقداری شراب با درصد بیش از مقدار حدّ متعارف به 3 نفر فروخته است. یکی از خریداران بعد از مصرف خمر فوت نموده است، یکی نابینا و نفر سوم فلج شده است. در مورد میزان جرم و مسؤولیّت فروشنده بفرمایید. 1) در صورت اطّلاع از میزان بالای الکل موجود در شراب، آیا جنایت عمدی است؟ 2) در صورت عدم اطّلاع از مطلب فوق، جنایت چیست و تکلیف چه می باشد؟ 3) آیا علم و جهل مصرف کننده ها به بالا بودن میزان الکل تأثیری دارد؟ 4) آیا علم مصرف کننده ها به حرمت شرب خمر و بطلان این معامله نقشی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] فردی مقداری شراب با درصد بیش از مقدار حدّ متعارف از الکل را به سه نفر فروخته است؛ یکی از خریداران بعد از مصرف شراب فوت نموده، یکی نابینا و نفر سوم فلج شده است، در مورد میزان جرم و مسؤولیت فروشنده این سؤالات مطرح است: الف: در صورت اطلاع از میزان بالای الکل موجود در شراب آیا جنایت عمدی است؟ ب: در صورت عدم اطّلاع از مطلب فوق جنایت چگونه است و تکلیف چه میباشد؟ ج- آیا علم و جهل مصرف کنندهها با بالا بودن میزان الکل تاثیری دارد؟ د: آیا علم مصرف کنندهها به حرمت شرب خمر و بطلان این معامله در این مطلب نقشی دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] الف - اگر مردی با زنش مشاعامالک منزل مسکونی باشند زوجه میتواند از بابت مهریّهاش سهم زوج را به میزان طلبش تملّک یا مطالبه فروش نماید یا شامل مستثنیات دین است؟
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه ، نمیتواند افطار کند ، ولی اگر شک کند که صبح شده یا نه ، پیش از تحقیق هم میتواند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد .
- [آیت الله بهجت] اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه، نمیتواند افطار کند، ولی اگر شک کند که صبح شده یا نه، پیش از تحقیق هم میتواند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد.
- [آیت الله مظاهری] از اقسام ظلم، ظلم به نفس است که قرآن شریف مکرراً به آن تذکّر داده است: (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ)[1] (و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، پس به تحقیق بر خویشتن ظلم کرده است.) و مراد از آن، مخالفت پروردگار عالم است در ترک واجبات و یا ارتکاب محرّمات که شقاوت را برای خود تهیه میکند، بلکه در ترک مستحبّات که خود را محروم از فیوضات الهی میکند. [1]. طلاق، 1.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه، نمیتواند افطار کند، ولی اگر شک کند که صبح شده یا نه، پیش از تحقیق نیز میتواند عملی که روزه را باطل میکند انجام دهد، ولی در صورتی که صبح شده باشد، به تفصیلی که در مسأله 1771 گفته شد قضا دارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه، نمیتواند افطار کند، ولی اگر شک کند که صبح شده یا نه، پیش از تحقیق هم میتواند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد. ولی در چهار صورت باید روزه آن روز را قضا کند: اوّل: در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بعد معلوم شود که صبح بوده است. دوّم: شخص غیر ثقه بگوید صبح نشده یا بگوید صبح شده و انسان خیال کند شوخی میکند و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. سوّم: کسی که نمیتواند تحقیق کند مثل کور و زندانی و مانند اینها به گفته شخص غیر ثقه افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. چهارم: در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر در هوای ابری به گمان اینکه مغرب شده افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که میخواهد نماز بخواند، باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین یا اطمینان کند که قبله کدام طرف است و اگر علم یا اطمینان به قبله برای او حاصل نشود، میتواند به گفته دو شاهد عادل که از روی نشانههای حسّی شهادت میدهند یا به قول کسی که از روی قاعده علمی قبله را میشناسد و مورد اطمینان است، عمل کند و اگر از این راهها ممکن نشد، باید به گمانی که به وسیله محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راههای دیگر پیدا میشود، عمل نماید و حتّی اگر از گفته فاسق یا کافری هم که به واسطه قواعد علمی قبله را میشناسد گمان به قبله پیدا کند، کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند در مسألهای فتوی دهد مقلّد آن مجتهد یعنی کسیکه از او تقلید میکند نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوی ندهد وبفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مثلاً بفرماید احتیاط آن است که در رکعت سوم وچهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه یعنی: )سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَر( بگویند، مقلّد باید یا به این احتیاط، که احتیاط واجبش میگویند عمل کند وسه مرتبه بگوید، و یا آن که به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است عمل نماید، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند، میتواند یک مرتبه بگوید و همچنین است اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است.
- [آیت الله بهجت] غیر از مواردی که در مسائل گذشته بیان شد در چند صورت دیگر هم فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست: 1 در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسائل قبلی گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود، ولی چنانکه گفته شد علاوه بر قضا، احتیاط واجب نیز در دادن کفاره است. 2 کسی که میتواند از صبح شدن مطلع شود، بدون تحقیق، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود که صبح بوده است، ولی اگر چنین کسی تحقیق کرد و اطمینان پیدا کرد که صبح نشده، ولی بعد معلوم شد که صبح شده بود، قضا بر او واجب نیست. 3 کسی که قادر به تحقیق است، به قول کسی که میگوید: صبح نشده، اعتماد کند، اگرچه از حرف او اطمینان پیدا کند که شب است، و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است؛ و همچنین است اگر دو نفر عادل شهادت دهند صبح نشده و انسان یقین به شب بودن نداشته باشد، حتی اگر از حرف آنها اطمینان پیدا کند. 4 اینکه کسی بگوید صبح شده و انسان گمان کند شوخی میکند یا دروغ میگوید و چیزی بخورد بعد معلوم شود صبح بوده است، درحالیکه خودش بهتنهایی میتوانست تحقیق کند. 5 دو نفر عادل یا شخص موثقی بگوید که مغرب شده است، و انسان از گفته آنان اطمینان پیدا کند و افطار نماید، اما بعداً بفهمد مغرب نشده بود. 6 انسان بهخاطر تاریکی افطار کند، بعد بفهمد مغرب نبوده است، ولی بنابر احتیاط واجب نیز در این صورت باید کفاره بدهد، ولی اگر بهخاطر تاریکی اطمینان داشت مغرب شده و افطار کرد، بعد معلوم شد مغرب نبوده، کفاره ندارد، بلکه بنابر اظهر قضا هم واجب نیست. 7 کسی که غسل جنابت را فراموش کند و روزه بگیرد، یا اینکه تمام روز را خواب باشد و نیت روزه نکرده باشد، یا روزه گرفتن را فراموش کند. 8 شخص نابینا یا زندانی بدون سؤال و تحقیق از صبح شدن، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند غنا و موسیقی است، و قرآن شریف آن را موجب ضلالت و گمراهی، بلکه موجب استهزاء دین میداند: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً اولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین)[1] (و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.) و مراد از غنا در اینجا آن صوتی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد، چنانکه مراد از موسیقی در اینجا آن آهنگی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مجتهد اعلم در مسألهای فتوا دهد، مُقلّدِ آن مجتهد (یعنی کسی که از آن مجتهد تقلید میکند) نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوا ندهد و بفرماید: (احتیاط آن است که فلان طور عمل شود) مثلاً بفرماید: (احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه (یعنی: سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلاّ اللّهُ وَاللّهُ أکْبَرُ ) را بگویند)، مقلد باید یا به این احتیاط که آن را احتیاط واجب میگویند عمل کند و سه مرتبه بگوید، یا به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است عمل نماید؛ پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند میتواند یک مرتبه بگوید، و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید: (مسأله محلّ تأمّل) یا (محلّ اشکال است).