پیامبران الهی برای اثبات نبوت خویش از جانب پروردگار معجزه می آورده اند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز از این قاعده کلی مستثنی نبود. ایشان معجزه های فراوانی داشتند که می توان آن ها را به دو دسته تقسیم کرد: الف معجزه ی دائمی. ب معجزه ی مقطعی. درباره ی نوع اول باید بگوییم: پیامبری که جهانی بوده و برای همه ی انسان ها مبعوث می گردد و آیین او جاویدان است،[1] باید برای اثبات نبوت و مأموریت آسمانی خویش، بر اعجازی تکیه نماید که جاویدان بوده و مقطعی و گذرا نباشد. پیامبر جهانی و فرا زمانی، معجزه ای جهانی و فرا زمانی می خواهد و این معجزه چیزی جز قرآن مجید نیست. صدها، بلکه هزارها کتاب به دست دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان، پیرامون جنبه های عظمت و اعجاز این کتاب آسمانی به رشته تحریر در آمده است.[2] یکی از جنبه های اعجاز قرآن در این است که با سپری شدن قرن ها و تحولات گوناگونی که در افکار و عقاید انسان ها به وجود آمده و پیشرفت های علمی بهت آوری که برای بشر رخ داده است، با این حال طراوت و شادابی آن هم چنان باقی است و نه تنها در جنبه های عظمت آن هیچ گونه تزلزل و رخنه ای پدید نیامده، بلکه هر چه بر حجم معلومات بشر افزوده گردد، عظمت آن نیز آشکارتر می شود. و اما نوع دوم از معجزه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) عبارتند از: معجزه هایی که برای اتمام حجت، با تقاضای فرد یا گروهی در زمان و مکان مشخصی انجام می گرفت. این نوع از معجزه های پیامبر اسلام، همسنگ معجزه های پیامبران دیگر است. برخی از آن ها عبارت است از: 1. شق القمر (دونیم شدن ماه به اشاره پیامبر)؛ 2. معراج (بالا رفتن پیامبر در یک شب از مسجد الحرام در مکه به مسجد الاقصی در فلسطین و از آن جا به جهان بالا). 3. مباهله ی ایشان با اهل کتاب. برای اثبات تحقق این معجزه ها، سه راه وجود دارد: 1. پس از آن که اعجاز و حقانیت قرآن را با دلایل گوناگونی که در کتاب های بسیاری توضیح داده شده است پذیرفتیم، این کتاب آسمانی سندی زنده و ماندگار برای اثبات سایر معجزه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)خواهد بود. 2. روایات نقل شده درباره ی معجزه های پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله). روایات اسلامی در این زمینه نه تنها از روایات یهود و مسیحیان در زمینه ی معجزه های پیامبران خود کم تر نیست، بلکه از دو نظر بر آنان امتیاز دارد: 1. کوتاهی زمان بین رخ دادن معجزه و زمان کنونی؛ 2. شمار زیاد راویان و مشاهده کنندگان معجزه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله). در مقابل، کسانی که در عصر حضرت موسی(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) به آنان ایمان آوردند و معجزه هایشان را نقل کردند، بسیار اندک بوده اند. اگر ادعای (تواتر) یهود ونصاری درباره ی نقل معجزه های پیامبران خود، صحیح باشد، چنین ادعایی درباره ی معجزه های پیامبر اسلام به طریق اولی صحیح خواهد بود. 3. اعتراف به معجزه های پیامبران گذشته و اثبات آن ها توسط پیامبر اسلام، و در عین حال خود را افضل پیامبران و خاتم آنان معرفی کردن، مستلزم این است که همان سنخ از معجزه ها و یا کامل تر از آن ها را هر چند به صورت ها و شکل های دیگر دارا باشد؛ زیرا شایسته نیست فردی خود را از دیگران برتر بداند، ولی صفات کمال او از آن ها کم تر باشد. آیا درست است که برای مثال یک نفر خود را سر آمد پزشکان بداند، ولی برخی از پزشکان به درمان بعضی از بیماری های صعب العلاج قادر باشند، اما او نتواند چنین کاری را بکند؟! به یقین چنین ادعایی صحیح نیست وعقل این دو ادعا را متناقض می شمارد. منابعی برای آگاهی بیشتر: 1. مرزهای اعجاز، ص 169 به بعد؛ 2. رهبران راستین، ص 261 به بعد؛ 3. منشور جاوید، ج 6، ص 197 به بعد. پی نوشتها: [1]. (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کَافَّةً لِلنّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ) (سبا،27) [2]. جامع ترین کتابی که از سوی دانشمندان شیعه در این باره نوشته شده، کتاب (مدینة المعاجز) تألیف مرحوم سید هاشم بحرانی توبلی (ت: 1107) است. منبع: پرسش ها و پاسخ هایی پیرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1383).
پیامبران الهی برای اثبات نبوت خویش از جانب پروردگار معجزه می آورده اند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز از این قاعده کلی مستثنی نبود. ایشان معجزه های فراوانی داشتند که می توان آن ها را به دو دسته تقسیم کرد: الف معجزه ی دائمی. ب معجزه ی مقطعی.
درباره ی نوع اول باید بگوییم: پیامبری که جهانی بوده و برای همه ی انسان ها مبعوث می گردد و آیین او جاویدان است،[1] باید برای اثبات نبوت و مأموریت آسمانی خویش، بر اعجازی تکیه نماید که جاویدان بوده و مقطعی و گذرا نباشد. پیامبر جهانی و فرا زمانی، معجزه ای جهانی و فرا زمانی می خواهد و این معجزه چیزی جز قرآن مجید نیست. صدها، بلکه هزارها کتاب به دست دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان، پیرامون جنبه های عظمت و اعجاز این کتاب آسمانی به رشته تحریر در آمده است.[2]
یکی از جنبه های اعجاز قرآن در این است که با سپری شدن قرن ها و تحولات گوناگونی که در افکار و عقاید انسان ها به وجود آمده و پیشرفت های علمی بهت آوری که برای بشر رخ داده است، با این حال طراوت و شادابی آن هم چنان باقی است و نه تنها در جنبه های عظمت آن هیچ گونه تزلزل و رخنه ای پدید نیامده، بلکه هر چه بر حجم معلومات بشر افزوده گردد، عظمت آن نیز آشکارتر می شود.
و اما نوع دوم از معجزه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) عبارتند از: معجزه هایی که برای اتمام حجت، با تقاضای فرد یا گروهی در زمان و مکان مشخصی انجام می گرفت. این نوع از معجزه های پیامبر اسلام، همسنگ معجزه های پیامبران دیگر است. برخی از آن ها عبارت است از: 1. شق القمر (دونیم شدن ماه به اشاره پیامبر)؛ 2. معراج (بالا رفتن پیامبر در یک شب از مسجد الحرام در مکه به مسجد الاقصی در فلسطین و از آن جا به جهان بالا). 3. مباهله ی ایشان با اهل کتاب.
برای اثبات تحقق این معجزه ها، سه راه وجود دارد:
1. پس از آن که اعجاز و حقانیت قرآن را با دلایل گوناگونی که در کتاب های بسیاری توضیح داده شده است پذیرفتیم، این کتاب آسمانی سندی زنده و ماندگار برای اثبات سایر معجزه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)خواهد بود.
2. روایات نقل شده درباره ی معجزه های پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله). روایات اسلامی در این زمینه نه تنها از روایات یهود و مسیحیان در زمینه ی معجزه های پیامبران خود کم تر نیست، بلکه از دو نظر بر آنان امتیاز دارد: 1. کوتاهی زمان بین رخ دادن معجزه و زمان کنونی؛ 2. شمار زیاد راویان و مشاهده کنندگان معجزه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله). در مقابل، کسانی که در عصر حضرت موسی(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) به آنان ایمان آوردند و معجزه هایشان را نقل کردند، بسیار اندک بوده اند.
اگر ادعای (تواتر) یهود ونصاری درباره ی نقل معجزه های پیامبران خود، صحیح باشد، چنین ادعایی درباره ی معجزه های پیامبر اسلام به طریق اولی صحیح خواهد بود.
3. اعتراف به معجزه های پیامبران گذشته و اثبات آن ها توسط پیامبر اسلام، و در عین حال خود را افضل پیامبران و خاتم آنان معرفی کردن، مستلزم این است که همان سنخ از معجزه ها و یا کامل تر از آن ها را هر چند به صورت ها و شکل های دیگر دارا باشد؛ زیرا شایسته نیست فردی خود را از دیگران برتر بداند، ولی صفات کمال او از آن ها کم تر باشد. آیا درست است که برای مثال یک نفر خود را سر آمد پزشکان بداند، ولی برخی از پزشکان به درمان بعضی از بیماری های صعب العلاج قادر باشند، اما او نتواند چنین کاری را بکند؟! به یقین چنین ادعایی صحیح نیست وعقل این دو ادعا را متناقض می شمارد.
منابعی برای آگاهی بیشتر:
1. مرزهای اعجاز، ص 169 به بعد؛
2. رهبران راستین، ص 261 به بعد؛
3. منشور جاوید، ج 6، ص 197 به بعد.
پی نوشتها:
[1]. (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کَافَّةً لِلنّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ) (سبا،27)
[2]. جامع ترین کتابی که از سوی دانشمندان شیعه در این باره نوشته شده، کتاب (مدینة المعاجز) تألیف مرحوم سید هاشم بحرانی توبلی (ت: 1107) است.
منبع: پرسش ها و پاسخ هایی پیرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1383).
- [سایر] آیا اعجاز «قرآن» مختص زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) است؟
- [سایر] چگونه می توان اثبات کرد که قرآن کلام خداوند متعال است، نه سخن پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)؟ اعجاز قرآن در چیست؟
- [سایر] آیا حضرت محمد«صلی الله علیه وآله» به عنوان معجزه مردهای را زنده کرده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) دارای مقام امامت بود؟
- [سایر] بهترین دلیل برای اثبات معجزة شق القمر پیامبر اسلام(ص) چیست؟
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همزمان دارای مقام نبوت و امامت بودند؟
- [سایر] در خاندان رسول الله(صلی الله علیه وآله) زینب چند تا است؟
- [سایر] آیا حضرت محمد (ص) غیر از قرآن معجزه دیگری داشتند؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [آیت الله بهجت] آیا خود پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم صلوات در تشهد را همراه با "آل محمد" می خوانده اند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .