بر کسانی که نگاهی هر چند گذرا به قرآن کریم و روایات پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السّلام بیندازند، پوشیده نخواهد ماند که مسئله عصمت از تعالیم اساسی اسلام و بلکه از ضروریات دین است. و نه تنها اهل تاریخ این قضاوتها را قبول ندارند که اساساً چنین قضاوتهایی در زندگی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در تاریخ هم نقل نشده است البته سهوها و افسانه هایی را در کتب مختلف به پیامبر صلّی الله علیه و آله نسبت داده اند که این مسائل هم با ادله فراوانی توسط علما جواب داده شده است. در تاریخ قضایایی نقل شده که نهایت تسلیم و انقیاد اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله را در برابر آن حضرت نشان می دهد این مسائل نشان دهنده این است که مردم به پیامبر اعتماد و اعتقاد کامل داشتند و اگر آن حضرت را معصوم نمی دانستند این گونه تسلیم پیامبر صلّی الله علیه و آله نمی شدند من جمله در جنگ بدر هنگام مشورت پیرامون این جنگ مقداد گفت: (به خدا قسم اگر فرمان دهی که در آتش فرو رویم، همراه با تو چنین خواهیم کرد.)[1] و سعد بن معاذ گفت: (... سوگند به خدا که اگر دستور دهی تا خویش را به دریا زنیم سرپیچی نخواهیم کرد.)[2] مسلماً اصحاب برجسته پیامبر صلّی الله علیه و آله که موجب شور و هیجان و تحرک در سایر افراد می شدند این اعتماد را به پیامبر صلّی الله علیه و آله داشتند که پیامبر هرگز اشتباه نمی کند. در واقع چنین حالات خداپسندانه ای ریشه در اعتقادات قرآنی داشت آنجا که می فرماید: و ما ینطق عن الهوی إن هو الا وحیٌ یوحی.[3] بنابراین اگر قرار باشد احکام و قضاوتهای پیامبر صلّی الله علیه و آله احکامی الهی و بر اساس قرآن و وحی نباشد. کسی از آن حضرت پیروی نمی کند. یکی از ابعاد مسئله (عصمت)، عصمت از سهو و خطا در مسئله (قضاوت) است در این رابطه در کتاب (پژوهشی در عصمت معصومان) آمده است: آنچه بیشتر منشأ شبهه عدم عصمت در این زمینه می شود روایاتی است که بیان می دارد قضاوت پیامبر بر اساس (بینه) و (قسم) است. بر اساس این روایات که هم از طریق شیعه نقل شده و هم از طریق اهل سنت ممکن است پیامبر مثلاً با توجه به گواهی گواهان حق را به مدعی بدهد و حال آنکه در واقع حق با او نباشد![4] این روایات منافاتی با عصمت در قضاوت ندارند. خطا در امر قضا به این نیست که حق واقعی کسی به او داده نشود، بلکه به این است که قانون الهی در شیوه قضاوت اجرا نگردد قطعاً پیامبر صلّی الله علیه و آله به این معنا از خطای در قضاوت معصوم است.[5] سید مرتضی در کتاب الشافی فی الامامیه جلد 2 ص 27 می نویسد: (چه خطا و اشکالی در قضاوت بر اساس بینه وجود دارد و حال آنکه حکم خداوند در این وقایع همین است.)[6] مورخان شیعه همانند سایر علمای شیعی معتقد به عصمت پیامبر صلّی الله علیه و آله هستند و نه تنها در بحث قضاوت بلکه در همه شئونی که مربوط به پیامبر صلّی الله علیه و آله می شود آن حضرت را مصون از خطا و اشتباه می دانند. علمای بزرگ مثل شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و... می گویند که پیامبر صلّی الله علیه و آله هیچ گاه دچار سهو و نسیان نشد.[7] شیخ مفید در این زمینه رساله کوچکی هم نوشته اند ایشان در ابتدای این رساله می نویسد: (ادله عصمتی که جمهور مسلمانان به آن قائل هستند، مقتضی این است که حکم شود به نفی سهو از پیامبر صلّی الله علیه و آله در قول و فعل.)[8] به نظر می رسد اهل سنت هم در کتب تاریخی شان مطلبی را ذکر نکرده باشند که با عصمت پیامبر صلّی الله علیه و آله منافاتی داشته باشد. شهید مطهری در کتاب سیری در سیره نبوی می نویسد: (اهل سنت پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله را، تنها معصوم می دانند.)[9] در جریان صلح حدیبیه نیز از نحوه گفتگوی عمر بن خطاب با ابابکر فهمیده می شود که آنان بین نبوت و عصمت انفکاکی نمی دیده اند زیرا از آنجا که در نظر ایشان انعقاد قرارداد صلح با مشرکین خطا بود این مسئله برای ایشان مطرح شد که ایشان یا پیامبر خداست پس نباید چنین خطائی را مرتکب شود و یا پیامبر خدا نیست. با اینکه در صورت عدم اعتقاد به عصمت احتمال سومی هم قابل طرح بود و آن اینکه پیامبر باشد ولی در این قضیه مرتکب خطا شده باشد. پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله ابوبکر در آغاز خلافت خود خطبه ای خواند به این مضمون که: (رسول خدا صلّی الله علیه و آله از دنیا رفت در حالی که حق هیچ کسی برعهده او نبود، چرا که آن حضرت معصوم از خطا بود بنابراین آنچه از او انتظار داشتید، از من توقع نداشته باشید.)[10] شیعیان با توجه به اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سایر ائمه را الگوی خویش می دانند و با توجه به آیات و روایات فراوان قائل هستند که پیامبر و ائمه هیچ گونه خطا و اشتباهی مرتکب نشده اند. البته لازمه اعتماد به پیامبر صلّی الله علیه و آله عصمت ایشان است. بنابراین مورخان شیعه با در دست داشتن ادله عقلی و نقلی هیچگاه تسلیم نسبت های ناروا به پیامبر نخواهند شد. [1] . سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 5، چاپ چهارم، بیروت، دارالهادی، سال 1415، ص 122. [2] . همان، ص 23. [3] . قرآن کریم، سوره نجم، آیا ت3 و 4. [4] . البته تقریباً اکثر علمای امامیه، قضاوت پیامبر و امام بر اساس علم خویش را پذیرفته اند - پژوهشی در عصمت معصومان حسن یوسفیان، و احمد حسین شریفی، چاپ اول، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1377، ص 255. [5] . حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان چاپ اول، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1377 ص 254 256. [6] . همان، ص 257. [7] . آیت الله محمد هادی معرفت، تنزیه انبیاء، چاپ اول، قم انتشارات نبوغ، 1374 ص 156. [8] . شیخ مفید، عدم السهو النبی، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، سال 1413 ه ق، ص 3. [9] . مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، چاپ 19، تهران، انتشارات صدرا، سال 1377 (1418)، ص 91. [10] . حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، پیشین، ص 259، به نقل از ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 17، ص 159. www.andisheqom.com
شبهه: پیامبر اسلام (ص) در زمان حیاتشان قضاوت هایی داشتند که اشتباه بوده تا جایی که عصمت ایشان را خدشه دار می نماید.
بر کسانی که نگاهی هر چند گذرا به قرآن کریم و روایات پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السّلام بیندازند، پوشیده نخواهد ماند که مسئله عصمت از تعالیم اساسی اسلام و بلکه از ضروریات دین است. و نه تنها اهل تاریخ این قضاوتها را قبول ندارند که اساساً چنین قضاوتهایی در زندگی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در تاریخ هم نقل نشده است البته سهوها و افسانه هایی را در کتب مختلف به پیامبر صلّی الله علیه و آله نسبت داده اند که این مسائل هم با ادله فراوانی توسط علما جواب داده شده است.
در تاریخ قضایایی نقل شده که نهایت تسلیم و انقیاد اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله را در برابر آن حضرت نشان می دهد این مسائل نشان دهنده این است که مردم به پیامبر اعتماد و اعتقاد کامل داشتند و اگر آن حضرت را معصوم نمی دانستند این گونه تسلیم پیامبر صلّی الله علیه و آله نمی شدند من جمله در جنگ بدر هنگام مشورت پیرامون این جنگ مقداد گفت: (به خدا قسم اگر فرمان دهی که در آتش فرو رویم، همراه با تو چنین خواهیم کرد.)[1] و سعد بن معاذ گفت: (... سوگند به خدا که اگر دستور دهی تا خویش را به دریا زنیم سرپیچی نخواهیم کرد.)[2] مسلماً اصحاب برجسته پیامبر صلّی الله علیه و آله که موجب شور و هیجان و تحرک در سایر افراد می شدند این اعتماد را به پیامبر صلّی الله علیه و آله داشتند که پیامبر هرگز اشتباه نمی کند. در واقع چنین حالات خداپسندانه ای ریشه در اعتقادات قرآنی داشت آنجا که می فرماید: و ما ینطق عن الهوی إن هو الا وحیٌ یوحی.[3] بنابراین اگر قرار باشد احکام و قضاوتهای پیامبر صلّی الله علیه و آله احکامی الهی و بر اساس قرآن و وحی نباشد. کسی از آن حضرت پیروی نمی کند. یکی از ابعاد مسئله (عصمت)، عصمت از سهو و خطا در مسئله (قضاوت) است در این رابطه در کتاب (پژوهشی در عصمت معصومان) آمده است: آنچه بیشتر منشأ شبهه عدم عصمت در این زمینه می شود روایاتی است که بیان می دارد قضاوت پیامبر بر اساس (بینه) و (قسم) است. بر اساس این روایات که هم از طریق شیعه نقل شده و هم از طریق اهل سنت ممکن است پیامبر مثلاً با توجه به گواهی گواهان حق را به مدعی بدهد و حال آنکه در واقع حق با او نباشد![4] این روایات منافاتی با عصمت در قضاوت ندارند. خطا در امر قضا به این نیست که حق واقعی کسی به او داده نشود، بلکه به این است که قانون الهی در شیوه قضاوت اجرا نگردد قطعاً پیامبر صلّی الله علیه و آله به این معنا از خطای در قضاوت معصوم است.[5] سید مرتضی در کتاب الشافی فی الامامیه جلد 2 ص 27 می نویسد: (چه خطا و اشکالی در قضاوت بر اساس بینه وجود دارد و حال آنکه حکم خداوند در این وقایع همین است.)[6] مورخان شیعه همانند سایر علمای شیعی معتقد به عصمت پیامبر صلّی الله علیه و آله هستند و نه تنها در بحث قضاوت بلکه در همه شئونی که مربوط به پیامبر صلّی الله علیه و آله می شود آن حضرت را مصون از خطا و اشتباه می دانند. علمای بزرگ مثل شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و... می گویند که پیامبر صلّی الله علیه و آله هیچ گاه دچار سهو و نسیان نشد.[7] شیخ مفید در این زمینه رساله کوچکی هم نوشته اند ایشان در ابتدای این رساله می نویسد: (ادله عصمتی که جمهور مسلمانان به آن قائل هستند، مقتضی این است که حکم شود به نفی سهو از پیامبر صلّی الله علیه و آله در قول و فعل.)[8]
به نظر می رسد اهل سنت هم در کتب تاریخی شان مطلبی را ذکر نکرده باشند که با عصمت پیامبر صلّی الله علیه و آله منافاتی داشته باشد. شهید مطهری در کتاب سیری در سیره نبوی می نویسد: (اهل سنت پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله را، تنها معصوم می دانند.)[9] در جریان صلح حدیبیه نیز از نحوه گفتگوی عمر بن خطاب با ابابکر فهمیده می شود که آنان بین نبوت و عصمت انفکاکی نمی دیده اند زیرا از آنجا که در نظر ایشان انعقاد قرارداد صلح با مشرکین خطا بود این مسئله برای ایشان مطرح شد که ایشان یا پیامبر خداست پس نباید چنین خطائی را مرتکب شود و یا پیامبر خدا نیست. با اینکه در صورت عدم اعتقاد به عصمت احتمال سومی هم قابل طرح بود و آن اینکه پیامبر باشد ولی در این قضیه مرتکب خطا شده باشد. پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله ابوبکر در آغاز خلافت خود خطبه ای خواند به این مضمون که: (رسول خدا صلّی الله علیه و آله از دنیا رفت در حالی که حق هیچ کسی برعهده او نبود، چرا که آن حضرت معصوم از خطا بود بنابراین آنچه از او انتظار داشتید، از من توقع نداشته باشید.)[10] شیعیان با توجه به اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سایر ائمه را الگوی خویش می دانند و با توجه به آیات و روایات فراوان قائل هستند که پیامبر و ائمه هیچ گونه خطا و اشتباهی مرتکب نشده اند. البته لازمه اعتماد به پیامبر صلّی الله علیه و آله عصمت ایشان است. بنابراین مورخان شیعه با در دست داشتن ادله عقلی و نقلی هیچگاه تسلیم نسبت های ناروا به پیامبر نخواهند شد.
[1] . سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 5، چاپ چهارم، بیروت، دارالهادی، سال 1415، ص 122.
[2] . همان، ص 23.
[3] . قرآن کریم، سوره نجم، آیا ت3 و 4.
[4] . البته تقریباً اکثر علمای امامیه، قضاوت پیامبر و امام بر اساس علم خویش را پذیرفته اند - پژوهشی در عصمت معصومان حسن یوسفیان، و احمد حسین شریفی، چاپ اول، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1377، ص 255.
[5] . حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان چاپ اول، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1377 ص 254 256.
[6] . همان، ص 257.
[7] . آیت الله محمد هادی معرفت، تنزیه انبیاء، چاپ اول، قم انتشارات نبوغ، 1374 ص 156.
[8] . شیخ مفید، عدم السهو النبی، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، سال 1413 ه ق، ص 3.
[9] . مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، چاپ 19، تهران، انتشارات صدرا، سال 1377 (1418)، ص 91.
[10] . حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، پیشین، ص 259، به نقل از ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 17، ص 159.
www.andisheqom.com
- [سایر] آیا پیامبراکرم (ص) در سخنانش معصوم است؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] کدام آیات قرآن ممکن است شبهه عدم عصمت پیامبر اکرم(ص) را به ذهن متبادر کند و این شبهه، چگونه رفع میشود؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] چطور میشود که پیامبر اسلام(ص) تا چهل سالگی قبل از مبعوث شدن، معصوم باقی بماند؟
- [سایر] مراحل سهگانه عصمت علمی پیامبراکرم(ص) در قرآن چگونه است؟
- [سایر] شبهه: بنابر اعتقاد شیعه، پیامبر اسلام(ص) که فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند.
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)