اکثر علمای امامیه مانند کلینی در اصول کافی، ج1، ص458 و ابن شهر آشوب در مناقب، ج3، ص357، مجلسی در بحار الانوار، ج43، ص6 و حیات القلوب، ج2، ص149 و فیض کاشانی در وافی، ج1، ص173 نوشته اند: که فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد یافت مدرک آن روایتی است که ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرموده: مادرم فاطمه در بیستم جمادی الثانی در هنگامی که پیغمبر چهل و پنج ساله بود به دنیا آمد هشت سال با پدرش در مکه بود و ده سال در مدینه با پدرش زندگی کرد. [1] پس فاطمه زهرا علیها السلام در دوران کودکی پیش پدر عزیزش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مادر گرامیش بانوی بزرگ اسلام خدیجه کبری زندگی میکردند و دوران شیرخوارگی و ایام کودکی زهرا علیها السلام در محیط بسیار خطرناک و اوضاع بحرانی انقلابی صدر اسلام گذشت که بدون شک در روح آن کودک تأثیرات شایانی داشته است با شرایط سختی که اسلام در آغاز راه بود و سخت ترین مراحل را باید طی می نمود تا پایه ریزی شود و مشرکان محیطی مخوف و وحشتناک برای مسلمانان نوپا مهیا کرده بودند و آنها را شکنجه می دادند تا از اسلام دست بردارند، و نقشه های مختلف برای قتل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کشیدند. فاطمه زهرا علیها السلام در چنین روزگاری بحرانی و در چنین محیط خطرناک و وحشت آوری به دنیا آمد و رشد و نمود کرد، مدتی از دوران شیرخوارگی او در شعب ابوطالب سپری شد و در همانجا از شیر خوردن باز گرفته شد و در همان ریگستان سوزان راه رفتن را یاد گرفت. و در همان محیط قحطی غذاخور شد، بانویی که مادر یازده امام باید می شد باید در چنین محیطی رشد نماید (علیها و علیهم صلوات الله و ملائکته و رسولِهِ علیه السلام ). فاطمه علیها السلام در سن پنج سالگی بود، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و بنی هاشم از محاصره اقتصادی و تنگنای وحشتناک شِعْب نجات یافته و به خانه و زندگی خودشان برگشتند، این زندگی برای زهرای مرضیه تازگی داشت، اما افسوس که این شادی دوامی نداشت، چرا که حادثه ی جانسوزی روح حساس فاطمه کوچک را افسرده نمود و بزرگترین ضربه ی روحی را بر خود دید، در این حال بود که هرازگاه سراغ مادر را می گرفت و گریه می نمود و از پدر مهربانش مادر را می خواست. لذا بعد از مرگ مادر تنها امید و تکیه گاه زهرا علیها السلام پدر مهربانش بود. پدرش نیز از غم مرگ یار عزیزش خدیجه و پشتیبان بزرگش ابو طالب در اندوه و سوگ بود. بعد از این زهرا باید غمخوار و یار پدر باشد و شاهد تمام تلخی ها و آزارهایی باشد که توسط مشرکان مکه بر پدرش روا می شد. روزگاری بسیار غمبار در خانه و زندگی برای فاطمه علیها السلام حاکم بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از خدیجه با زنی به نام (سوده) ازدواج کرد، و زنان دیگری هم اختیار نمود که دربارة حضرت زهرا علیها السلام اظهار علاقه می نمودند، اما هیچ محبت و علاقه ای جایگزین مهر و علاقه مادر نمی شود، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با درک شرایط و موقعیت روحی دختر گرامیش اظهار محبت بیش از پیش درباره او می نمود و جبران فقدان مادر می کرد و دربارة او بسیار سفارش می نمود و خیلی او را دوست می داشت، و در کنار خویش او را تربیت می نمود. لذا این حوادث خللی بر روح آن حضرت وارد نساخت بلکه بر عکس گوهر وجودش را صیقل داد و تابناک نمود و برای هرگونه مبارزه ای آماده و نیرومندش گردانید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر اثر فشار و اذیت مشرکان تصمیم به مهاجرت از مکه به یثرب شد و علی علیه السلام را مأمور ساخت تا فاطمه و مادرش و دختر پیامبر و فاطمه دختر حمزه سید الشهداء را به یثرب بیاورد. علی با شجاعت و شهامت این وظیفه را انجام داد و به سلامتی امانت رسول الله را به او رسانید. پیامبر بعد از ازدواج با ام سلمه، فاطمه علیها السلام را به او سپرد تا در تربیت او کوشش کند و از او مواظبت کند ولی ام سلمه می گوید: (رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه را به من سپرد تا او را تربیت کنم من هم از تربیت او دریغ نورزیدم، اما به خدا سوگند او از من با ادبتر و داناتر بود.[2]) بعد از هجرت، دیگر دوران کودکی حضرت زهرا علیها السلام سپری می شد و کم کم به سن بلوغ، و جوانی می رسید، و بعد از مادرش پدر اولین غمخوار و تربیت کننده او بود و نیز که دو تن از زوجات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یعنی (سوده و ام سلمه) که هر دو مورد احترام پیامبر بودند. برای زهرا وظایف مادری را انجام می دادند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فاطمه از مهد تا لحد، محمد کاظم موسوی، نشر آفاق. 2. فاطمه زهرا، رحمانی همدانی. 3. زندگانی حضرت زهرا، سید جعفر شهیدی. 4. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب. ------------------------------------- [1] . نظر شیخ مفید این است که در سال دوم بعثت بانوی دو عالم متولد شده که مختار حضرت استاد نیز همان است ولی بنده به خاطر روایت امام صادق علیه السلام آن را قبول میکنم اما نظر استاد مورد نظر باشد بهتر است. [2]. دلایل الامه، ص11. ( اندیشه قم )
اکثر علمای امامیه مانند کلینی در اصول کافی، ج1، ص458 و ابن شهر آشوب در مناقب، ج3، ص357، مجلسی در بحار الانوار، ج43، ص6 و حیات القلوب، ج2، ص149 و فیض کاشانی در وافی، ج1، ص173 نوشته اند: که فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد یافت مدرک آن روایتی است که ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرموده: مادرم فاطمه در بیستم جمادی الثانی در هنگامی که پیغمبر چهل و پنج ساله بود به دنیا آمد هشت سال با پدرش در مکه بود و ده سال در مدینه با پدرش زندگی کرد. [1]
پس فاطمه زهرا علیها السلام در دوران کودکی پیش پدر عزیزش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مادر گرامیش بانوی بزرگ اسلام خدیجه کبری زندگی میکردند و دوران شیرخوارگی و ایام کودکی زهرا علیها السلام در محیط بسیار خطرناک و اوضاع بحرانی انقلابی صدر اسلام گذشت که بدون شک در روح آن کودک تأثیرات شایانی داشته است با شرایط سختی که اسلام در آغاز راه بود و سخت ترین مراحل را باید طی می نمود تا پایه ریزی شود و مشرکان محیطی مخوف و وحشتناک برای مسلمانان نوپا مهیا کرده بودند و آنها را شکنجه می دادند تا از اسلام دست بردارند، و نقشه های مختلف برای قتل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کشیدند. فاطمه زهرا علیها السلام در چنین روزگاری بحرانی و در چنین محیط خطرناک و وحشت آوری به دنیا آمد و رشد و نمود کرد، مدتی از دوران شیرخوارگی او در شعب ابوطالب سپری شد و در همانجا از شیر خوردن باز گرفته شد و در همان ریگستان سوزان راه رفتن را یاد گرفت. و در همان محیط قحطی غذاخور شد، بانویی که مادر یازده امام باید می شد باید در چنین محیطی رشد نماید (علیها و علیهم صلوات الله و ملائکته و رسولِهِ علیه السلام ).
فاطمه علیها السلام در سن پنج سالگی بود، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و بنی هاشم از محاصره اقتصادی و تنگنای وحشتناک شِعْب نجات یافته و به خانه و زندگی خودشان برگشتند، این زندگی برای زهرای مرضیه تازگی داشت، اما افسوس که این شادی دوامی نداشت، چرا که حادثه ی جانسوزی روح حساس فاطمه کوچک را افسرده نمود و بزرگترین ضربه ی روحی را بر خود دید، در این حال بود که هرازگاه سراغ مادر را می گرفت و گریه می نمود و از پدر مهربانش مادر را می خواست. لذا بعد از مرگ مادر تنها امید و تکیه گاه زهرا علیها السلام پدر مهربانش بود.
پدرش نیز از غم مرگ یار عزیزش خدیجه و پشتیبان بزرگش ابو طالب در اندوه و سوگ بود. بعد از این زهرا باید غمخوار و یار پدر باشد و شاهد تمام تلخی ها و آزارهایی باشد که توسط مشرکان مکه بر پدرش روا می شد. روزگاری بسیار غمبار در خانه و زندگی برای فاطمه علیها السلام حاکم بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از خدیجه با زنی به نام (سوده) ازدواج کرد، و زنان دیگری هم اختیار نمود که دربارة حضرت زهرا علیها السلام اظهار علاقه می نمودند، اما هیچ محبت و علاقه ای جایگزین مهر و علاقه مادر نمی شود، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با درک شرایط و موقعیت روحی دختر گرامیش اظهار محبت بیش از پیش درباره او می نمود و جبران فقدان مادر می کرد و دربارة او بسیار سفارش می نمود و خیلی او را دوست می داشت، و در کنار خویش او را تربیت می نمود. لذا این حوادث خللی بر روح آن حضرت وارد نساخت بلکه بر عکس گوهر وجودش را صیقل داد و تابناک نمود و برای هرگونه مبارزه ای آماده و نیرومندش گردانید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر اثر فشار و اذیت مشرکان تصمیم به مهاجرت از مکه به یثرب شد و علی علیه السلام را مأمور ساخت تا فاطمه و مادرش و دختر پیامبر و فاطمه دختر حمزه سید الشهداء را به یثرب بیاورد. علی با شجاعت و شهامت این وظیفه را انجام داد و به سلامتی امانت رسول الله را به او رسانید.
پیامبر بعد از ازدواج با ام سلمه، فاطمه علیها السلام را به او سپرد تا در تربیت او کوشش کند و از او مواظبت کند ولی ام سلمه می گوید: (رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه را به من سپرد تا او را تربیت کنم من هم از تربیت او دریغ نورزیدم، اما به خدا سوگند او از من با ادبتر و داناتر بود.[2]) بعد از هجرت، دیگر دوران کودکی حضرت زهرا علیها السلام سپری می شد و کم کم به سن بلوغ، و جوانی می رسید، و بعد از مادرش پدر اولین غمخوار و تربیت کننده او بود و نیز که دو تن از زوجات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یعنی (سوده و ام سلمه) که هر دو مورد احترام پیامبر بودند. برای زهرا وظایف مادری را انجام می دادند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فاطمه از مهد تا لحد، محمد کاظم موسوی، نشر آفاق.
2. فاطمه زهرا، رحمانی همدانی.
3. زندگانی حضرت زهرا، سید جعفر شهیدی.
4. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب.
-------------------------------------
[1] . نظر شیخ مفید این است که در سال دوم بعثت بانوی دو عالم متولد شده که مختار حضرت استاد نیز همان است ولی بنده به خاطر روایت امام صادق علیه السلام آن را قبول میکنم اما نظر استاد مورد نظر باشد بهتر است.
[2]. دلایل الامه، ص11.
( اندیشه قم )
- [سایر] چگونه می توانم در زندگی , حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را الگوی خود قرار دهم ؟
- [سایر] کدام سوره درباره زندگی حضرت علی و حضرت فاطمه (سلام الله علیهما) نازل شده است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه (علیها السلام) چیست؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا درست است که پیامبر به علت دعوای علی با فاطمه فرمود ( فاطمه بضعه منی)؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] تأثیر ابعاد زندگی حضرت فاطمه در زندگی جوانان چگونه است؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.