منابع شیعی حکایت از وجود مصحفی دارند که در آن مجموعه حوادث آینده ثبت شده است. پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اخبار این مصحف توسط جبرئیل بر زهرای مرضیه (علیها السلام) آورده و به خط امیرمؤمنان امام علیّ (علیه السلام) ثبت می شده است و به همین دلیل زهرای مرضیه(علیها السلام) را "محدَّثه" می نامند. این مصحف یکی از میراث های اهل بیت(علیهم السلام)است. در کتاب کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل است: فاطمه(علیها السلام) پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هفتاد و پنج روز زندگی کردند و بر اثر از دست دادن پدر، دچار اندوهی شدید شدند. جبرییل برای تعزیت نزد ایشان می آمد... و ایشان را از حوادثی که درباره ی فرزندانشان رخ می دهد آگاه می کرد و امام علی(علیه السلام) آنها را می نگاشت؛ و این ها مصحف فاطمه(علیها السلام) است[1]. به همین مضمون روایات زیادی در مدارک شیعه وجود دارد[2] کلمه "مصحف" در این روایات به همان معنای لغوی (مجموعه ای از نوشته ها که بین دو جلد قرار دارد) است. در منابع اهل سنت نیز، گاهی کلمه مصحف به همین معنا به کار رفته است؛ مانند : 1. مصحف خالد بن معدان (م. 104 ق.) که درباره وی گفته اند: دانش خالد بن معدان در مصحفی ثبت شده بود که دارای دکمه و دستگیره بود.[3] 2. و یا کلمه "المصاحف" درباره کتاب المصاحف ابن ابی داود که در آن مباحثی درباره مصاحف صحابه وجود دارد. این بحث که آیا پس از وفات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) امکان فرود جبرییل یا هر فرشته دیگر وجود دارد و یا این امر در مورد شخص زهرای مرضیه(علیها السلام)به وقوع پیوسته است، مجال دیگری را می طلبد. اجمالا باید گفت: طبق مدارک فریقین این امر در مقام ثبوت و امکان، محرز است و در مقام وقوع و اثبات نیز به صورت صریح در احادیث شیعه وارد شده است و جای انکار نیست؛[4] هم چنین به صورت استنتاج از چند مقدمه از مدارک اهل سنت نیز این امر قابل اثبات است و جایی برای تردید باقی نمی گذارد. خلاصه این مقدمات بدین شرح است: الف) امکان وجود محدَّث (کسانی که فرشته با آنان سخن می گوید بدون آن که آنان نبیّ باشند)[5] در این امت وجود دارد. بخاری در صحیح خود حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در این زمینه نقل کرده است[6] و از قول ابن عباس نیز نقل می کند که وی آیه شریفه 52 سوره حج را چنین قرائت کرده است: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول وَ لا نَبِیّ ولا محدَّث إلاّ إذا تمنّی)[7]. جملگی این احادیث در زمره احادیث صحیح به شمار می آیند. ب) زهرای مرضیه (علیها السلام) "سیدة نساء أهل الجنّة"، است. این حدیث با طرق گوناگون در مدارک اهل سنت وارد شده است؛ از جمله در صحیح بخاری، باب مناقب فاطمه.[8] ابن حجر نیز در شرح این حدیث به برخی از اسانید آن اشاره کرده است[9]. بنابراین، اگر فرشتگان با مریم(علیها السلام) سخن می گویند به دلیل آن است که مریم، پاکدامن و سرور زنان عصر خود و برگزیده از ناحیه خداست؛ همان طور که قرآن درباره مریم می فرماید: (وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ)[10]؛ هنگامی که فرشتگان به مریم گفتند: ای مریم خداوند تو را برگزید و پاک کرد و بر زنان جهانیان برگزید. درباره زهرای مرضیه(علیها السلام) به طریق اولویت چنین امری امکان داشته است؛ چون هیچ دلیلی بر اختصاص مقام "محدَّثه" به امت های پیشین ندارد و زهرای مرضیه(علیها السلام)سرور بانوان بهشتی و یا طبق روایات دیگر، سرور بانوان جهانیان است.[11] اما باید توجه داشت که، به طور قطع، این مصحف که به اشاره رسول خدا(صلی الله علیه وآله)و در زمان حیات ایشان تدوین شده، همین قرآن است و غیر از مصحفی است که پس از وفات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با املای حضرت فاطمه(علیها السلام) و خط امام علی(علیه السلام)نگاشته شده و به کلی از قرآن جداست. در اینجا لازم است به چنذ نکته توجه شود: نکته اول: خبر دادن از آینده موافق قرآن اگر ادعا شده در این مصحف اخبار آینده آمده (که به اصطلاح درست یا غلط به آن غیب میگویند) قرآن کریم در آیات متعدد از در اختیار داشتن بخشی از این علم به وسیله برخی از مخلوقات و برخی مشاهیر برگزیدگان الهی خبر داده است.[12] نکته دوم: منحصر نبودن وحی در انبیا اگر ادعا شده که به حضرت زهرا س جبرائیل اینها را وحی کرده است، در قرآن کریم از انواع متعدد از وحی یاد فرموده است.[13] البته این وحی، وحی پیامبری نیست. نکته سوم: فواید علم غیب برای برگزیدگان 1. خدای متعال به جهت حسّ امانتداری، که با آزمونهای مکرر از خود اولیاء و دیگران به عنوان شاهد بر آن اقرار گرفته است، قدرتهایی را به برگزیدگانش به جهت اهدافی میدهد. از بزرگترین این قدرتها علم وسیعی است که از آن تعبیر، به لدنی، رشد، علم غیب و ... شده است. مهمترین این اهداف هدایت و رحمت افزایی در میان آفریدگان است؛ 2. خدای متعال در عالم تکلیف، بعد از آزمونهای عالم اعتقادات (به اصطلاح عالم ذر)، برای به رشد رسانیدن عدهای از سقوط کردگان، امکاناتی را قرار داده است که اینها به وسیله اولیایش در معرض جبران و هدایت برآیند. به صرف ارائه کلیات، رحمت خاص و نجات برای اینها حاصل نمیشود؛ 3. مؤمن در مسیر خود ابهام ندارد، در جاهای مبهم توقف میکند، با توجه به هدایت گسترده اولیاء اگر بنا شود به جهت ابهام توقّف ایشان زیاد شود با آن هدایت سازگاری ندارد، لذا با توجه به امانتداری، که این علم را در منافع فردی سوق نمیدهند و به ضرر شخصی افراد راضی نمیشوند، این دانش وسیع اعطاء شده و مواردی به حکمتهای خاص الهی استثناء میشود. بنابراین تأثیر این نوع از دانش (احاطه به جزئیات حوادث) برای اولیاء قابل انکار نیست. نکته چهارم : فایده مصحف فاطمه اولاً، آیندهگویی مصحف تکمیل کننده قرآن است نه چیزی جدای از آن، ثانیاً، با توجه به جزیی بودن دانشهای این مصحف نشر گسترده و بیضابطه آن برای دانشآموزان آن یا غرور میآورد یا یأس، این معلم است که با توجه به شناخت تجربی از شاگردان، برای رشد هر یک برنامه جداگانه بریزد نه اینکه یکی را سرکوفت بزند و دیگری را لوس بنماید. ثالثاً، باید از اهل معرفت پرسید، آیا این چیزهایی که شما میفهمید و ما نمیفهمیم نتیجة اکتسابی تلاش شما و پاداش آن است یا وسیلهای برای ادامه سیر و سلوک. اصل وجود این مصحف و به میان آوردن نام آن نشانگر ارزش کاربردی آن برای امامان علیهم السّلام است وگرنه مانند بسیاری از چیزهایی که داشتهاند و به ما نگفتهاند از اعلام آن صرفنظر میکردند.[14] چهارم، آخرین نکته، اینکه علم ما به مصحف فاطمه سلام الله علیها با توجه به کمی ظرفیت ما، ارزش کار بسیاری از ما را از بین میبرد. آیا اگر امام حسین علیه السلام قبل از امتحان وفاداری اصحاب، به تمام ایشان جایشان را در بهشت نشان میداد و درد نداشتن تیرها و مصائب را گوشزد میکرد، آیا این وفاداری ارزشی را که بعد از امتحان یقین آنها به وسیله این شهود افزود، داشت؟! هرگز. پاورقی ها: [1] ابوجعفر کلینی، همان: ج 1، ص 241، رقم 5، و ص 240، رقم 2. [2] ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد. [3] ر.ک: ابن ابی داود سجستانی، کتاب المصاحف، تصحیح ارتور جفری، ص 124 135. [4] . ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد و سلیمان بن اشعث، کتاب المصاحف، تصحیح آرتور جفری، ص 124 135. [5] ر.ک: احمد ابن حجر، فتح الباری، ج 7، ص 50، باب فضائل الصحابة. برای توضیح بیش تر درباره ی امکان "محدَّث" در این امت و مسائل جانبی آن ر.ک: علامه امینی، الغدیر، ج 5، ص 42 51. [6] ر.ک: احمد ابن حجر، فتح الباری، ج 7، ص 42، رقم 3689. [7] همان، ج 7، ص 42. [8] همان، ج 7، ص 105، باب مناقب فاطمه، رقم 3767. [9] همان، ج 7، ص 105. [10] سوره ی آل عمران (3)، آیه ی42. [11] ر.ک: سید مرتضی فیروز آبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة و غیرها من الکتب المعتبرة عند اهل السنة والجماعة، باب "ان فاطمة سیدة النساء وافضلهن" ج 3، ص 169 177. [12] . به طور نمونه: سوره کهف، داستان حضرت موسی و خضر علی نبینا و آله و علیهما السلام. [13] . وحی به زنبور عسل (سوره نحل)، وحی به مادر حضرت موسی علیه السلام وحی به حضرت مریم علی نبینا و آله و علیها السلام. [14] . این اعلام مانند ارائه گواهینامه و برگه مجوز رانندگی به مسافران است. مسافران با کسی که شرط تجربه و دانش رانندگی را رعایت میکند با اطمینان کامل سفر میکنند.
منابع شیعی حکایت از وجود مصحفی دارند که در آن مجموعه حوادث آینده ثبت شده است. پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اخبار این مصحف توسط جبرئیل بر زهرای مرضیه (علیها السلام) آورده و به خط امیرمؤمنان امام علیّ (علیه السلام) ثبت می شده است و به همین دلیل زهرای مرضیه(علیها السلام) را "محدَّثه" می نامند.
این مصحف یکی از میراث های اهل بیت(علیهم السلام)است. در کتاب کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل است: فاطمه(علیها السلام) پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هفتاد و پنج روز زندگی کردند و بر اثر از دست دادن پدر، دچار اندوهی شدید شدند. جبرییل برای تعزیت نزد ایشان می آمد... و ایشان را از حوادثی که درباره ی فرزندانشان رخ می دهد آگاه می کرد و امام علی(علیه السلام) آنها را می نگاشت؛ و این ها مصحف فاطمه(علیها السلام) است[1].
به همین مضمون روایات زیادی در مدارک شیعه وجود دارد[2] کلمه "مصحف" در این روایات به همان معنای لغوی (مجموعه ای از نوشته ها که بین دو جلد قرار دارد) است. در منابع اهل سنت نیز، گاهی کلمه مصحف به همین معنا به کار رفته است؛ مانند :
1. مصحف خالد بن معدان (م. 104 ق.) که درباره وی گفته اند: دانش خالد بن معدان در مصحفی ثبت شده بود که دارای دکمه و دستگیره بود.[3]
2. و یا کلمه "المصاحف" درباره کتاب المصاحف ابن ابی داود که در آن مباحثی درباره مصاحف صحابه وجود دارد.
این بحث که آیا پس از وفات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) امکان فرود جبرییل یا هر فرشته دیگر وجود دارد و یا این امر در مورد شخص زهرای مرضیه(علیها السلام)به وقوع پیوسته است، مجال دیگری را می طلبد. اجمالا باید گفت: طبق مدارک فریقین این امر در مقام ثبوت و امکان، محرز است و در مقام وقوع و اثبات نیز به صورت صریح در احادیث شیعه وارد شده است و جای انکار نیست؛[4] هم چنین به صورت استنتاج از چند مقدمه از مدارک اهل سنت نیز این امر قابل اثبات است و جایی برای تردید باقی نمی گذارد.
خلاصه این مقدمات بدین شرح است:
الف) امکان وجود محدَّث (کسانی که فرشته با آنان سخن می گوید بدون آن که آنان نبیّ باشند)[5] در این امت وجود دارد. بخاری در صحیح خود حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در این زمینه نقل کرده است[6] و از قول ابن عباس نیز نقل می کند که وی آیه شریفه 52 سوره حج را چنین قرائت کرده است: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول وَ لا نَبِیّ ولا محدَّث إلاّ إذا تمنّی)[7]. جملگی این احادیث در زمره احادیث صحیح به شمار می آیند.
ب) زهرای مرضیه (علیها السلام) "سیدة نساء أهل الجنّة"، است. این حدیث با طرق گوناگون در مدارک اهل سنت وارد شده است؛ از جمله در صحیح بخاری، باب مناقب فاطمه.[8] ابن حجر نیز در شرح این حدیث به برخی از اسانید آن اشاره کرده است[9].
بنابراین، اگر فرشتگان با مریم(علیها السلام) سخن می گویند به دلیل آن است که مریم، پاکدامن و سرور زنان عصر خود و برگزیده از ناحیه خداست؛ همان طور که قرآن درباره مریم می فرماید:
(وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ)[10]؛ هنگامی که فرشتگان به مریم گفتند: ای مریم خداوند تو را برگزید و پاک کرد و بر زنان جهانیان برگزید.
درباره زهرای مرضیه(علیها السلام) به طریق اولویت چنین امری امکان داشته است؛ چون هیچ دلیلی بر اختصاص مقام "محدَّثه" به امت های پیشین ندارد و زهرای مرضیه(علیها السلام)سرور بانوان بهشتی و یا طبق روایات دیگر، سرور بانوان جهانیان است.[11]
اما باید توجه داشت که، به طور قطع، این مصحف که به اشاره رسول خدا(صلی الله علیه وآله)و در زمان حیات ایشان تدوین شده، همین قرآن است و غیر از مصحفی است که پس از وفات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با املای حضرت فاطمه(علیها السلام) و خط امام علی(علیه السلام)نگاشته شده و به کلی از قرآن جداست.
در اینجا لازم است به چنذ نکته توجه شود:
نکته اول: خبر دادن از آینده موافق قرآن
اگر ادعا شده در این مصحف اخبار آینده آمده (که به اصطلاح درست یا غلط به آن غیب میگویند) قرآن کریم در آیات متعدد از در اختیار داشتن بخشی از این علم به وسیله برخی از مخلوقات و برخی مشاهیر برگزیدگان الهی خبر داده است.[12]
نکته دوم: منحصر نبودن وحی در انبیا
اگر ادعا شده که به حضرت زهرا س جبرائیل اینها را وحی کرده است، در قرآن کریم از انواع متعدد از وحی یاد فرموده است.[13] البته این وحی، وحی پیامبری نیست.
نکته سوم: فواید علم غیب برای برگزیدگان
1. خدای متعال به جهت حسّ امانتداری، که با آزمونهای مکرر از خود اولیاء و دیگران به عنوان شاهد بر آن اقرار گرفته است، قدرتهایی را به برگزیدگانش به جهت اهدافی میدهد. از بزرگترین این قدرتها علم وسیعی است که از آن تعبیر، به لدنی، رشد، علم غیب و ... شده است. مهمترین این اهداف هدایت و رحمت افزایی در میان آفریدگان است؛
2. خدای متعال در عالم تکلیف، بعد از آزمونهای عالم اعتقادات (به اصطلاح عالم ذر)، برای به رشد رسانیدن عدهای از سقوط کردگان، امکاناتی را قرار داده است که اینها به وسیله اولیایش در معرض جبران و هدایت برآیند. به صرف ارائه کلیات، رحمت خاص و نجات برای اینها حاصل نمیشود؛
3. مؤمن در مسیر خود ابهام ندارد، در جاهای مبهم توقف میکند، با توجه به هدایت گسترده اولیاء اگر بنا شود به جهت ابهام توقّف ایشان زیاد شود با آن هدایت سازگاری ندارد، لذا با توجه به امانتداری، که این علم را در منافع فردی سوق نمیدهند و به ضرر شخصی افراد راضی نمیشوند، این دانش وسیع اعطاء شده و مواردی به حکمتهای خاص الهی استثناء میشود.
بنابراین تأثیر این نوع از دانش (احاطه به جزئیات حوادث) برای اولیاء قابل انکار نیست.
نکته چهارم : فایده مصحف فاطمه
اولاً، آیندهگویی مصحف تکمیل کننده قرآن است نه چیزی جدای از آن،
ثانیاً، با توجه به جزیی بودن دانشهای این مصحف نشر گسترده و بیضابطه آن برای دانشآموزان آن یا غرور میآورد یا یأس، این معلم است که با توجه به شناخت تجربی از شاگردان، برای رشد هر یک برنامه جداگانه بریزد نه اینکه یکی را سرکوفت بزند و دیگری را لوس بنماید.
ثالثاً، باید از اهل معرفت پرسید، آیا این چیزهایی که شما میفهمید و ما نمیفهمیم نتیجة اکتسابی تلاش شما و پاداش آن است یا وسیلهای برای ادامه سیر و سلوک. اصل وجود این مصحف و به میان آوردن نام آن نشانگر ارزش کاربردی آن برای امامان علیهم السّلام است وگرنه مانند بسیاری از چیزهایی که داشتهاند و به ما نگفتهاند از اعلام آن صرفنظر میکردند.[14]
چهارم، آخرین نکته، اینکه علم ما به مصحف فاطمه سلام الله علیها با توجه به کمی ظرفیت ما، ارزش کار بسیاری از ما را از بین میبرد. آیا اگر امام حسین علیه السلام قبل از امتحان وفاداری اصحاب، به تمام ایشان جایشان را در بهشت نشان میداد و درد نداشتن تیرها و مصائب را گوشزد میکرد، آیا این وفاداری ارزشی را که بعد از امتحان یقین آنها به وسیله این شهود افزود، داشت؟! هرگز.
پاورقی ها:
[1] ابوجعفر کلینی، همان: ج 1، ص 241، رقم 5، و ص 240، رقم 2.
[2] ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد.
[3] ر.ک: ابن ابی داود سجستانی، کتاب المصاحف، تصحیح ارتور جفری، ص 124 135.
[4] . ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد و سلیمان بن اشعث، کتاب المصاحف، تصحیح آرتور جفری، ص 124 135.
[5] ر.ک: احمد ابن حجر، فتح الباری، ج 7، ص 50، باب فضائل الصحابة. برای توضیح بیش تر درباره ی امکان "محدَّث" در این امت و مسائل جانبی آن ر.ک: علامه امینی، الغدیر، ج 5، ص 42 51.
[6] ر.ک: احمد ابن حجر، فتح الباری، ج 7، ص 42، رقم 3689.
[7] همان، ج 7، ص 42.
[8] همان، ج 7، ص 105، باب مناقب فاطمه، رقم 3767.
[9] همان، ج 7، ص 105.
[10] سوره ی آل عمران (3)، آیه ی42.
[11] ر.ک: سید مرتضی فیروز آبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة و غیرها من الکتب المعتبرة عند اهل السنة والجماعة، باب "ان فاطمة سیدة النساء وافضلهن" ج 3، ص 169 177.
[12] . به طور نمونه: سوره کهف، داستان حضرت موسی و خضر علی نبینا و آله و علیهما السلام.
[13] . وحی به زنبور عسل (سوره نحل)، وحی به مادر حضرت موسی علیه السلام وحی به حضرت مریم علی نبینا و آله و علیها السلام.
[14] . این اعلام مانند ارائه گواهینامه و برگه مجوز رانندگی به مسافران است. مسافران با کسی که شرط تجربه و دانش رانندگی را رعایت میکند با اطمینان کامل سفر میکنند.
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها و ویژگیهای آن چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها و ویژگیهای آن چیست؟
- [سایر] محتوای مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت زهرا (س) چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه(س) چگونه کتابی است؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه علیها السلام چیست و آیا هم اکنون در دست امام زمان علیه السلام است؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه چیست؟ و چه مطالبی را در بردارد؟
- [سایر] سند مصحف حضرت فاطمه(س) چیست؟ ممکن است سند آن را بیان فرمایید؟
- [سایر] سند مصحف حضرت فاطمه(س) چیست؟ ممکن است سند آن را بیان فرمایید؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.