پیامبر ما اگر چه مقامی شکوهمند و با عظمت داشتند ولی زندگی و معاشرت او در اجتماع آن چنان ساده و بی پیرایه بود که اگر در میان جمعی مینشست ناشناسی اگر وارد میشد نمیدانست کدامیت پیامبر است.[1] گرفتار تجمل و فریفتة دنیا نشد و هیچ وقت نسبت به کسی هنگام سخن گفتن ترشروئی نکردند همانند پادشاهان حکومت نکردند و اجازه نمیداد کسی پیش پایش بایستد و نسبت به دیگران احترام میکرد.[2] از خطا و بدرفتاری دیگران چشم پوشی میکرد و در مقابل آزار دیگران عفو و گذشت و بزرگواری نشان میداد لذا با آنهمه آزار قریش در وقت فتح مکه همة آنها را بخشید پیامبر از کسانی مثل ابوسفیان و هند با آن همه آزار و اذیتی که کردند درگذشت و حتی از وحشی که عموی پیامبر حمزه را کشته بود ولی پیامبر اسلام او را مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناه او درگذشت.[3] پیامبر تنها به خاطر خدا و دین خدا غضب میکرد و نیز به خاطر دین هم خشنود میشد و پیامبر فرمود: دوست ندارم که امتیازی بین من و شما باشد زیرا خداوند دوست ندارد که بندهاش را جدا و ممتاز از دیگران ببیند و لذا اگر هنگامی که سواره بود، اجازه نمیداد کسی با او پیاده راه برود. 1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انسانی بردبار و صبور و با گذشت بودند نسبت به رفتار دیگران زیرا روزی بچهای به حضورشان آوردند تا پیامبر برایش دعا کند تا پیامبر او را به آغوش گرفت آن بچه ادرار کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچه را رد کنند اما پیامبر فرمود: کاری به او نداشته باشید تا ادرار خود را تمام کند، سپس برای او دعا کردند و نامی را برایش انتخاب کردند که موجب خوشحالی خانوادة بچه شد و سپس پیامبر برخاست و لباسهای خویش را شست.[4] 2. نمونه دیگر از رفتار اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بود که انسانی ساده زیست و بخشنده و دل رحم و رئوف نسبت به دیگران بودند. از باب مثال پیامبر اکرم روزی 12 درهم به علی علیه السّلام دادند تا پیراهنی برایشان بخرد و زمانی که علی علیه السّلام پیراهن را خرید و به پیامبر داد، پیامبر نگاهی به آن کردند (گویی گرانبها بود) فرمود: این پیراهن را دوست ندارم و حضرت علی علیه السّلام رفت و معامله را فسخ کرد و پول را به نزد پیامبر آورد و با همدیگر برای خرید پیراهن به بازار رفتند. در بین راه دیدند کنیزی گریه میکند علت را پرسیدند او گفت: مولایت چهار درهم برای خرید متاعی به من داده و آنها را گم کردهام از این رو نمیتوانم به خانه بروم، رسول خدا چهار درهم را به او دادند و باعلی علیه السّلام به بازار رفتند و با چهار درهم یک پیراهن خریدند و پوشیدند، هنگام برگشتن به منزل مرد فقیری را دیدند که برهنه است و تقاضای لباس میکند. پیامبر پیراهن خود را به او دادند و برگشتند به بازار و با چهار درهم باقی مانده یک پیراهن برای خویش خریدند.[5] پیامبر هرگاه به مجلس وارد میشدند در اولین جای خالی مینشستند و مقید نبودند که برفراز مجلس بنشینند و حتی در یک مجلس همة افراد را احترام میکردند، فضیلت و بزرگی را به ایمان و عمل میدانستند و نظری به ثروت و جاه و مقام افراد نداشتند و با بردگان مهربانی میکردند و در اصلاح کار آنها میکوشیدند.[6] پیامبر به کار مردم میرسیدند و در بر آوردن حاجتهای مردم از چیزی دریغ نداشتند و حضرت به پاکیزگی و نظافت خویش در اجتماع زیاد اهمیت میداد و عطری که استفاده میکردند برای خرید آن بیشتر از غذا خرج میکردند و از هر راهی که عبور میکردند بوی خوش عطرشان میوزید و بعداً هر کس از آن راه میگذشت میفهمید که پیامبر از آن راه گذشته است.[7] اما روش پیامبر گرامی و زندگی سیاسی ایشان از بررسی سیرة پیامبر کاملاً به دست میآید وقتی حضرت وارد مدینه شدند و زمینه نظام سیاسی مستقلی فراهم کردند آنچه که برای پیامبر از همه مهمتر بود تشکیل حکومت واحد و امتی واحد بود که خود شخصاً به ادارة آن برخواستند و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت دینی پیاده کردند و مردم عرب را که بیشتر برمحور نظام قبیلگی اهمیت میدادند و قبلیه تنها گروه منسجم اجتماعی آنها بود که برپایة خون و نسبیت بود اما پیامبر برای نخستین بار حکومتی تشکیل میدهد که دیگر به نظام قبیلگی توجه نشود. بررسی منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل رویدادهایی که پس از ورود حضرت به مدینه رخ داد به وضوح نشان میدهد که پیامبر به محض ورود به مدینه تشکیل حکومت داد و مانند یک حاکم و شخصیت سیاسی تشکیلات دولتی را پیریزی کرد و برای حفظ موجودیت کشور اسلامی ارتشی تشکیل داد و فرمانهای جنگ و صلح را صادر کردند.[8] پیامبر با بعضی گروهها عقد و پیمان بستند و برنامههای اقتصادی و اجتماعی تنظیم کردند و از طرفی والیانی به اطراف فرستادند و نیز سفرائی به خارج و نزد رؤسای قبال و زمامداران روانه کردند و سران قبایل و کشورها را به اسلام دعوت کردند.[9] پیامبر مسجدی ساختند که امور قضائی و حل و فصل خصومات و ادارة کشور در آنجا انجام میگرفت و خود شخصاً به قضاوت مینشستند و یا قاضی نصب میکردند. این بررسیها میرساند: پیامبر نخستین مؤسس و پایهگذار حکومت اسلامی است و با دست خود ایشان پایههای نظام سیاسی و فکری دولت اسلامی را گذاشتند و در دورههای بعد از رحلت ایشان شرایط یک دولت وسیع با قوای لازم مخصوص آن زمانها، فراهم گردید. پیامبر اکرم در ادارة امور اساساً مشورت میکردند و در موارد بسیاری پیروی از اکثریت میکردند و پیامبر برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان به نحوی روشن باشد مسئولیت هر یک از گروهها و فرقههای گوناگون را معین میکردند. و پیامبر اکرم برای تحکیم دولت اسلامی و سیاست داخلی خویش مدینه را پایگاه اجتماعی، نظامی و سیاسی خویش قرار دادند و از آنجا قدرت معنوی و سیاسی خویش را به تمامی جزیرة العرب گسترش میدادند. پیامبر موانع را از میان برداشتند و با گسترش آموزش و اعزام مبلغ پیام و رسالت خود را به گوش همگان رساندند. برای آشنایی بیشتر به کتابهای: دولت رسول خدا اثر صالح احمدالعلی ترجمه هادی انصاری، نشر پژوهشکدة حوزه و دانشگاه و مبانی حکومت اسلامی اثر جعفر سبحانی، و کتاب ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه اثر سید محمد ثقفی مراجعه کنید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج16، چاپ بیروت، ص226. [2] . بحارالانوار، همان، ص228. [3] . الکامل ابن اثیر، ج1، ترجمه عباس خلیلی، نشر مؤسسه مطبوعاتی، ص386. [4] . تفسیر المیزان، ج6، ص333، چاپ بیروت، زندگی پیامبر اکرم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، قم 1361، ص132. [5] . بحارالانوار، ج16، ص214، چاپ بیروت، 1403،خصال صدوق، ج2، ص86. [6] . تاریخ یعقوبی، ج1، ترجمه آیتی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص495. [7] . بحارالانوار، همان، ص237. [8] . تاریخ یعقوبی، ج1،ترجمه آیتی، ص403. [9] . تاریخ طبری، ج3، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ص1141.
پیامبر ما اگر چه مقامی شکوهمند و با عظمت داشتند ولی زندگی و معاشرت او در اجتماع آن چنان ساده و بی پیرایه بود که اگر در میان جمعی مینشست ناشناسی اگر وارد میشد نمیدانست کدامیت پیامبر است.[1]
گرفتار تجمل و فریفتة دنیا نشد و هیچ وقت نسبت به کسی هنگام سخن گفتن ترشروئی نکردند همانند پادشاهان حکومت نکردند و اجازه نمیداد کسی پیش پایش بایستد و نسبت به دیگران احترام میکرد.[2]
از خطا و بدرفتاری دیگران چشم پوشی میکرد و در مقابل آزار دیگران عفو و گذشت و بزرگواری نشان میداد لذا با آنهمه آزار قریش در وقت فتح مکه همة آنها را بخشید پیامبر از کسانی مثل ابوسفیان و هند با آن همه آزار و اذیتی که کردند درگذشت و حتی از وحشی که عموی پیامبر حمزه را کشته بود ولی پیامبر اسلام او را مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناه او درگذشت.[3]
پیامبر تنها به خاطر خدا و دین خدا غضب میکرد و نیز به خاطر دین هم خشنود میشد و پیامبر فرمود: دوست ندارم که امتیازی بین من و شما باشد زیرا خداوند دوست ندارد که بندهاش را جدا و ممتاز از دیگران ببیند و لذا اگر هنگامی که سواره بود، اجازه نمیداد کسی با او پیاده راه برود.
1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انسانی بردبار و صبور و با گذشت بودند نسبت به رفتار دیگران زیرا روزی بچهای به حضورشان آوردند تا پیامبر برایش دعا کند تا پیامبر او را به آغوش گرفت آن بچه ادرار کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچه را رد کنند اما پیامبر فرمود: کاری به او نداشته باشید تا ادرار خود را تمام کند، سپس برای او دعا کردند و نامی را برایش انتخاب کردند که موجب خوشحالی خانوادة بچه شد و سپس پیامبر برخاست و لباسهای خویش را شست.[4]
2. نمونه دیگر از رفتار اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بود که انسانی ساده زیست و بخشنده و دل رحم و رئوف نسبت به دیگران بودند. از باب مثال پیامبر اکرم روزی 12 درهم به علی علیه السّلام دادند تا پیراهنی برایشان بخرد و زمانی که علی علیه السّلام پیراهن را خرید و به پیامبر داد، پیامبر نگاهی به آن کردند (گویی گرانبها بود) فرمود: این پیراهن را دوست ندارم و حضرت علی علیه السّلام رفت و معامله را فسخ کرد و پول را به نزد پیامبر آورد و با همدیگر برای خرید پیراهن به بازار رفتند. در بین راه دیدند کنیزی گریه میکند علت را پرسیدند او گفت: مولایت چهار درهم برای خرید متاعی به من داده و آنها را گم کردهام از این رو نمیتوانم به خانه بروم، رسول خدا چهار درهم را به او دادند و باعلی علیه السّلام به بازار رفتند و با چهار درهم یک پیراهن خریدند و پوشیدند، هنگام برگشتن به منزل مرد فقیری را دیدند که برهنه است و تقاضای لباس میکند. پیامبر پیراهن خود را به او دادند و برگشتند به بازار و با چهار درهم باقی مانده یک پیراهن برای خویش خریدند.[5]
پیامبر هرگاه به مجلس وارد میشدند در اولین جای خالی مینشستند و مقید نبودند که برفراز مجلس بنشینند و حتی در یک مجلس همة افراد را احترام میکردند، فضیلت و بزرگی را به ایمان و عمل میدانستند و نظری به ثروت و جاه و مقام افراد نداشتند و با بردگان مهربانی میکردند و در اصلاح کار آنها میکوشیدند.[6]
پیامبر به کار مردم میرسیدند و در بر آوردن حاجتهای مردم از چیزی دریغ نداشتند و حضرت به پاکیزگی و نظافت خویش در اجتماع زیاد اهمیت میداد و عطری که استفاده میکردند برای خرید آن بیشتر از غذا خرج میکردند و از هر راهی که عبور میکردند بوی خوش عطرشان میوزید و بعداً هر کس از آن راه میگذشت میفهمید که پیامبر از آن راه گذشته است.[7]
اما روش پیامبر گرامی و زندگی سیاسی ایشان از بررسی سیرة پیامبر کاملاً به دست میآید وقتی حضرت وارد مدینه شدند و زمینه نظام سیاسی مستقلی فراهم کردند آنچه که برای پیامبر از همه مهمتر بود تشکیل حکومت واحد و امتی واحد بود که خود شخصاً به ادارة آن برخواستند و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت دینی پیاده کردند و مردم عرب را که بیشتر برمحور نظام قبیلگی اهمیت میدادند و قبلیه تنها گروه منسجم اجتماعی آنها بود که برپایة خون و نسبیت بود اما پیامبر برای نخستین بار حکومتی تشکیل میدهد که دیگر به نظام قبیلگی توجه نشود.
بررسی منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل رویدادهایی که پس از ورود حضرت به مدینه رخ داد به وضوح نشان میدهد که پیامبر به محض ورود به مدینه تشکیل حکومت داد و مانند یک حاکم و شخصیت سیاسی تشکیلات دولتی را پیریزی کرد و برای حفظ موجودیت کشور اسلامی ارتشی تشکیل داد و فرمانهای جنگ و صلح را صادر کردند.[8]
پیامبر با بعضی گروهها عقد و پیمان بستند و برنامههای اقتصادی و اجتماعی تنظیم کردند و از طرفی والیانی به اطراف فرستادند و نیز سفرائی به خارج و نزد رؤسای قبال و زمامداران روانه کردند و سران قبایل و کشورها را به اسلام دعوت کردند.[9]
پیامبر مسجدی ساختند که امور قضائی و حل و فصل خصومات و ادارة کشور در آنجا انجام میگرفت و خود شخصاً به قضاوت مینشستند و یا قاضی نصب میکردند. این بررسیها میرساند: پیامبر نخستین مؤسس و پایهگذار حکومت اسلامی است و با دست خود ایشان پایههای نظام سیاسی و فکری دولت اسلامی را گذاشتند و در دورههای بعد از رحلت ایشان شرایط یک دولت وسیع با قوای لازم مخصوص آن زمانها، فراهم گردید.
پیامبر اکرم در ادارة امور اساساً مشورت میکردند و در موارد بسیاری پیروی از اکثریت میکردند و پیامبر برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان به نحوی روشن باشد مسئولیت هر یک از گروهها و فرقههای گوناگون را معین میکردند. و پیامبر اکرم برای تحکیم دولت اسلامی و سیاست داخلی خویش مدینه را پایگاه اجتماعی، نظامی و سیاسی خویش قرار دادند و از آنجا قدرت معنوی و سیاسی خویش را به تمامی جزیرة العرب گسترش میدادند. پیامبر موانع را از میان برداشتند و با گسترش آموزش و اعزام مبلغ پیام و رسالت خود را به گوش همگان رساندند.
برای آشنایی بیشتر به کتابهای:
دولت رسول خدا اثر صالح احمدالعلی ترجمه هادی انصاری، نشر پژوهشکدة حوزه و دانشگاه و مبانی حکومت اسلامی اثر جعفر سبحانی، و کتاب ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه اثر سید محمد ثقفی مراجعه کنید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج16، چاپ بیروت، ص226.
[2] . بحارالانوار، همان، ص228.
[3] . الکامل ابن اثیر، ج1، ترجمه عباس خلیلی، نشر مؤسسه مطبوعاتی، ص386.
[4] . تفسیر المیزان، ج6، ص333، چاپ بیروت، زندگی پیامبر اکرم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، قم 1361، ص132.
[5] . بحارالانوار، ج16، ص214، چاپ بیروت، 1403،خصال صدوق، ج2، ص86.
[6] . تاریخ یعقوبی، ج1، ترجمه آیتی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص495.
[7] . بحارالانوار، همان، ص237.
[8] . تاریخ یعقوبی، ج1،ترجمه آیتی، ص403.
[9] . تاریخ طبری، ج3، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ص1141.
- [سایر] لطفاً اطلاعاتی درباره سیره سیاسی و اجتماعی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) بیان کنید؟
- [سایر] زندگی سیاسی - اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چگونه بوده است؟
- [سایر] منابعی در مورد اخلاق فردی و اجتماعی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی نمائید؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(ص) دستگاه اطلاعاتی داشته است؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(ص) دستگاه اطلاعاتی داشته است؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در چه تاریخی فوت کردند؟
- [سایر] قبل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسانی به نام «محمد» نام گذاری شده بودند؟ آیا در تاریخ نامشان ذکر شده است؟
- [سایر] هدف از بعثت حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم ) چیست ؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.