زندگی سیاسی - اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چگونه بوده است؟
پیامبر اکرم(ص) اگر چه مقامی شکوهمند و با عظمت داشتند ولی زندگی و معاشرت او در اجتماع آن چنان ساده و بی پیرایه بود که اگر در میان جمعی می‌نشست ناشناسی اگر وارد می‌شد نمی‌دانست کدامیک پیامبر است.[1] پیامبر(ص) گرفتار تجمل و فریفتة دنیا نشد و هیچ وقت نسبت به کسی هنگام سخن گفتن ترش روئی نکردند، همانند پادشاهان حکومت نکردند و اجازه نمی‌داد کسی پیش پایش بایستد و نسبت به دیگران احترام می‌کرد.[2] از خطا و بدرفتاری دیگران چشم پوشی می‌کرد و در مقابل آزار دیگران عفو، گذشت و بزرگواری نشان می‌داد، لذا با آن همه آزار قریش در وقت فتح مکه همة آنها را بخشید. پیامبر از کسانی مثل ابوسفیان و هند با آن همه آزار و اذیتی که کردند درگذشت و حتی از وحشی که عموی ایشان، حمزه را کشته بود مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناه او درگذشت.[3] پیامبر تنها به خاطر خدا و دین خدا غضب می‌کرد و نیز به خاطر دین هم خشنود می‌شد و پیامبر فرمود: دوست ندارم که امتیازی بین من و شما باشد. زیرا خداوند دوست ندارد که بنده‌اش را جدا و ممتاز از دیگران ببیند و لذا اگر هنگامی که سواره بود، اجازه نمی‌داد کسی با او پیاده راه برود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انسانی بردبار و صبور و با گذشت نسبت به رفتار دیگران بود. زیرا روزی بچه‌ای به حضورشان آوردند تا پیامبر برایش دعا کند تا پیامبر او را به آغوش گرفت آن بچه ادرار کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچه را رد کنند اما پیامبر فرمود: کاری به او نداشته باشید تا ادرار خود را تمام کند، سپس برای او دعا کردند و نامی را برایش انتخاب کردند که موجب خوشحالی خانوادة بچه شد و سپس پیامبر برخاست و لباس‌های خویش را شست.[4] نمونه دیگر از رفتار اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بود که انسانی ساده زیست و بخشنده و نسبت به دیگران دل رحم و رئوف بودند؛ از باب مثال پیامبر اکرم روزی 12 درهم به علی علیه السّلام دادند تا پیراهنی برایشان بخرد و زمانی که علی علیه السّلام پیراهن را خرید و به پیامبر داد، پیامبر نگاهی به آن کردند (گویی گرانبها بود) فرمود: این پیراهن را دوست ندارم و حضرت علی علیه السّلام رفت و معامله را فسخ کرد و پول را به نزد پیامبر آورد و با همدیگر برای خرید پیراهن به بازار رفتند. در بین راه دیدند کنیزی گریه می‌کند علت را پرسیدند او گفت: مولایت چهار درهم برای خرید متاعی به من داده و آنها را گم کرده‌ام از این رو نمی‌توانم به خانه بروم، رسول خدا چهار درهم را به او دادند و با علی علیه السّلام به بازار رفتند و با چهار درهم یک پیراهن خریدند و پوشیدند، هنگام برگشتن به منزل مرد فقیری را دیدند که برهنه است و تقاضای لباس می‌کند. پیامبر پیراهن خود را به او دادند و برگشتند به بازار و با چهار درهم باقی مانده یک پیراهن برای خویش خریدند.[5] پیامبر هرگاه به مجلسی وارد می‌شدند در اولین جای خالی می‌نشستند و مقید نبودند که برفراز مجلس بنشینند و حتی در یک مجلس همة افراد را احترام می‌کردند، فضیلت و بزرگی را به ایمان و عمل می‌دانستند و نظری به ثروت و جاه و مقام افراد نداشتند و با بردگان مهربانی می‌کردند و در اصلاح کار آنها می‌کوشیدند.[6] پیامبر به کار مردم می‌رسیدند و در بر آوردن حاجتهای مردم از چیزی دریغ نداشتند و حضرت به پاکیزگی و نظافت خویش در اجتماع زیاد اهمیت می‌داد و عطری که استفاده می‌کردند برای خرید آن بیشتر از غذا خرج می‌کردند و از هر راهی که عبور می‌کردند بوی خوش عطرشان می‌وزید و بعداً هر کس از آن راه می‌گذشت می‌فهمید که پیامبر از آن راه گذشته است.[7] اما روش پیامبر گرامی و زندگی سیاسی ایشان از بررسی سیرة پیامبر کاملاً به دست می‌آید؛ وقتی حضرت وارد مدینه شدند و زمینه نظام سیاسی مستقلی فراهم کردند آنچه که برای پیامبر از همه مهمتر بود تشکیل حکومت واحد و امتی واحد بود که خود شخصاً به ادارة آن برخواستند و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت دینی پیاده کردند و پیامبر برای نخستین بار حکومتی تشکیل دادند که دیگر به نظام قبیلگی که اهمیت زیادی به خون و نسبت می داد توجه نشود. بررسی منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل رویدادهایی که پس از ورود حضرت به مدینه رخ داد به وضوح نشان می‌دهد که پیامبر به محض ورود به مدینه تشکیل حکومت داد و مانند یک حاکم و شخصیت سیاسی تشکیلات دولتی را پی‌ریزی کرد و برای حفظ موجودیت کشور اسلامی ارتشی تشکیل داد و فرمانهای جنگ و صلح را صادر کردند.[8] پیامبر با بعضی گروهها عقد و پیمان بستند و برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی تنظیم کردند و از طرفی والیانی به اطراف فرستادند و نیز سفرائی به خارج و نزد رؤسای قبال و زمامداران روانه کردند و سران قبایل و کشورها را به اسلام دعوت کردند.[9] پیامبر مسجدی ساختند که امور قضائی و حل و فصل خصومات و ادارة کشور در آنجا انجام می‌گرفت و خود شخصاً به قضاوت می‌نشستند و یا قاضی نصب می‌کردند. این بررسی‌ها می‌رساند: پیامبر نخستین مؤسس و پایه‌گذار حکومت اسلامی است و با دست خود ایشان پایه‌های نظام سیاسی و فکری دولت اسلامی را گذاشتند و در دوره‌های بعد از رحلت ایشان شرایط یک دولت وسیع با قوای لازم مخصوص آن زمانها، فراهم گردید. پیامبر اکرم در ادارة امور اساساً مشورت می‌کردند و در موارد بسیاری پیروی از اکثریت می‌کردند و پیامبر برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان به نحوی روشن باشد مسئولیت هر یک از گروهها و فرقه‌های گوناگون را معین می‌کردند. و پیامبر اکرم برای تحکیم دولت اسلامی و سیاست داخلی خویش مدینه را پایگاه اجتماعی، نظامی و سیاسی خویش قرار دادند و از آنجا قدرت معنوی و سیاسی خویش را به تمامی جزیرة العرب گسترش می‌دادند. پیامبر موانع را از میان برداشتند و با گسترش آموزش و اعزام مبلغ پیام و رسالت خود را به گوش همگان رساندند. برای آشنایی بیشتر به کتابهای، دولت رسول خدا اثر صالح احمدالعلی ترجمه هادی انصاری، نشر پژوهشکدة حوزه و دانشگاه و مبانی حکومت اسلامی اثر جعفر سبحانی، و کتاب ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه اثر سید محمد ثقفی مراجعه کنید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، ج16، ص226. [2] . بحارالانوار، همان، ص228. [3] . ابن اثیر، الکامل، ترجمه عباس خلیلی، نشر مؤسسه مطبوعاتی، ج1، ص386. [4] . طباطبائی، تفسیر المیزان، چاپ بیروت، ج6، ص333، زندگی پیامبر اکرم، قم، موسسه در راه حق، چاپ پنجم، 1361، ص132. [5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، 1403، ج16، ص214، ‌خصال صدوق، ج2، ص86. [6] . تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ج1، ص495. [7] . بحارالانوار، همان، ص237. [8] . تاریخ یعقوبی، ‌ترجمه آیتی، ج1، ص403. [9] . محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ج3، ص1141.
عنوان سوال:

زندگی سیاسی - اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چگونه بوده است؟


پاسخ:

پیامبر اکرم(ص) اگر چه مقامی شکوهمند و با عظمت داشتند ولی زندگی و معاشرت او در اجتماع آن چنان ساده و بی پیرایه بود که اگر در میان جمعی می‌نشست ناشناسی اگر وارد می‌شد نمی‌دانست کدامیک پیامبر است.[1]
پیامبر(ص) گرفتار تجمل و فریفتة دنیا نشد و هیچ وقت نسبت به کسی هنگام سخن گفتن ترش روئی نکردند، همانند پادشاهان حکومت نکردند و اجازه نمی‌داد کسی پیش پایش بایستد و نسبت به دیگران احترام می‌کرد.[2]
از خطا و بدرفتاری دیگران چشم پوشی می‌کرد و در مقابل آزار دیگران عفو، گذشت و بزرگواری نشان می‌داد، لذا با آن همه آزار قریش در وقت فتح مکه همة آنها را بخشید. پیامبر از کسانی مثل ابوسفیان و هند با آن همه آزار و اذیتی که کردند درگذشت و حتی از وحشی که عموی ایشان، حمزه را کشته بود مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناه او درگذشت.[3]
پیامبر تنها به خاطر خدا و دین خدا غضب می‌کرد و نیز به خاطر دین هم خشنود می‌شد و پیامبر فرمود: دوست ندارم که امتیازی بین من و شما باشد. زیرا خداوند دوست ندارد که بنده‌اش را جدا و ممتاز از دیگران ببیند و لذا اگر هنگامی که سواره بود، اجازه نمی‌داد کسی با او پیاده راه برود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انسانی بردبار و صبور و با گذشت نسبت به رفتار دیگران بود. زیرا روزی بچه‌ای به حضورشان آوردند تا پیامبر برایش دعا کند تا پیامبر او را به آغوش گرفت آن بچه ادرار کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچه را رد کنند اما پیامبر فرمود: کاری به او نداشته باشید تا ادرار خود را تمام کند، سپس برای او دعا کردند و نامی را برایش انتخاب کردند که موجب خوشحالی خانوادة بچه شد و سپس پیامبر برخاست و لباس‌های خویش را شست.[4]
نمونه دیگر از رفتار اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بود که انسانی ساده زیست و بخشنده و نسبت به دیگران دل رحم و رئوف بودند؛ از باب مثال پیامبر اکرم روزی 12 درهم به علی علیه السّلام دادند تا پیراهنی برایشان بخرد و زمانی که علی علیه السّلام پیراهن را خرید و به پیامبر داد، پیامبر نگاهی به آن کردند (گویی گرانبها بود) فرمود: این پیراهن را دوست ندارم و حضرت علی علیه السّلام رفت و معامله را فسخ کرد و پول را به نزد پیامبر آورد و با همدیگر برای خرید پیراهن به بازار رفتند. در بین راه دیدند کنیزی گریه می‌کند علت را پرسیدند او گفت: مولایت چهار درهم برای خرید متاعی به من داده و آنها را گم کرده‌ام از این رو نمی‌توانم به خانه بروم، رسول خدا چهار درهم را به او دادند و با علی علیه السّلام به بازار رفتند و با چهار درهم یک پیراهن خریدند و پوشیدند، هنگام برگشتن به منزل مرد فقیری را دیدند که برهنه است و تقاضای لباس می‌کند. پیامبر پیراهن خود را به او دادند و برگشتند به بازار و با چهار درهم باقی مانده یک پیراهن برای خویش خریدند.[5]
پیامبر هرگاه به مجلسی وارد می‌شدند در اولین جای خالی می‌نشستند و مقید نبودند که برفراز مجلس بنشینند و حتی در یک مجلس همة افراد را احترام می‌کردند، فضیلت و بزرگی را به ایمان و عمل می‌دانستند و نظری به ثروت و جاه و مقام افراد نداشتند و با بردگان مهربانی می‌کردند و در اصلاح کار آنها می‌کوشیدند.[6]
پیامبر به کار مردم می‌رسیدند و در بر آوردن حاجتهای مردم از چیزی دریغ نداشتند و حضرت به پاکیزگی و نظافت خویش در اجتماع زیاد اهمیت می‌داد و عطری که استفاده می‌کردند برای خرید آن بیشتر از غذا خرج می‌کردند و از هر راهی که عبور می‌کردند بوی خوش عطرشان می‌وزید و بعداً هر کس از آن راه می‌گذشت می‌فهمید که پیامبر از آن راه گذشته است.[7]
اما روش پیامبر گرامی و زندگی سیاسی ایشان از بررسی سیرة پیامبر کاملاً به دست می‌آید؛ وقتی حضرت وارد مدینه شدند و زمینه نظام سیاسی مستقلی فراهم کردند آنچه که برای پیامبر از همه مهمتر بود تشکیل حکومت واحد و امتی واحد بود که خود شخصاً به ادارة آن برخواستند و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت دینی پیاده کردند و پیامبر برای نخستین بار حکومتی تشکیل دادند که دیگر به نظام قبیلگی که اهمیت زیادی به خون و نسبت می داد توجه نشود.
بررسی منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل رویدادهایی که پس از ورود حضرت به مدینه رخ داد به وضوح نشان می‌دهد که پیامبر به محض ورود به مدینه تشکیل حکومت داد و مانند یک حاکم و شخصیت سیاسی تشکیلات دولتی را پی‌ریزی کرد و برای حفظ موجودیت کشور اسلامی ارتشی تشکیل داد و فرمانهای جنگ و صلح را صادر کردند.[8]
پیامبر با بعضی گروهها عقد و پیمان بستند و برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی تنظیم کردند و از طرفی والیانی به اطراف فرستادند و نیز سفرائی به خارج و نزد رؤسای قبال و زمامداران روانه کردند و سران قبایل و کشورها را به اسلام دعوت کردند.[9]
پیامبر مسجدی ساختند که امور قضائی و حل و فصل خصومات و ادارة کشور در آنجا انجام می‌گرفت و خود شخصاً به قضاوت می‌نشستند و یا قاضی نصب می‌کردند. این بررسی‌ها می‌رساند: پیامبر نخستین مؤسس و پایه‌گذار حکومت اسلامی است و با دست خود ایشان پایه‌های نظام سیاسی و فکری دولت اسلامی را گذاشتند و در دوره‌های بعد از رحلت ایشان شرایط یک دولت وسیع با قوای لازم مخصوص آن زمانها، فراهم گردید.
پیامبر اکرم در ادارة امور اساساً مشورت می‌کردند و در موارد بسیاری پیروی از اکثریت می‌کردند و پیامبر برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان به نحوی روشن باشد مسئولیت هر یک از گروهها و فرقه‌های گوناگون را معین می‌کردند. و پیامبر اکرم برای تحکیم دولت اسلامی و سیاست داخلی خویش مدینه را پایگاه اجتماعی، نظامی و سیاسی خویش قرار دادند و از آنجا قدرت معنوی و سیاسی خویش را به تمامی جزیرة العرب گسترش می‌دادند. پیامبر موانع را از میان برداشتند و با گسترش آموزش و اعزام مبلغ پیام و رسالت خود را به گوش همگان رساندند.
برای آشنایی بیشتر به کتابهای، دولت رسول خدا اثر صالح احمدالعلی ترجمه هادی انصاری، نشر پژوهشکدة حوزه و دانشگاه و مبانی حکومت اسلامی اثر جعفر سبحانی، و کتاب ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه اثر سید محمد ثقفی مراجعه کنید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، ج16، ص226.
[2] . بحارالانوار، همان، ص228.
[3] . ابن اثیر، الکامل، ترجمه عباس خلیلی، نشر مؤسسه مطبوعاتی، ج1، ص386.
[4] . طباطبائی، تفسیر المیزان، چاپ بیروت، ج6، ص333، زندگی پیامبر اکرم، قم، موسسه در راه حق، چاپ پنجم، 1361، ص132.
[5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، 1403، ج16، ص214، ‌خصال صدوق، ج2، ص86.
[6] . تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ج1، ص495.
[7] . بحارالانوار، همان، ص237.
[8] . تاریخ یعقوبی، ‌ترجمه آیتی، ج1، ص403.
[9] . محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ج3، ص1141.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین