امام حسن علیه السّلام پس از شهادت پدر بزرگوارش به خلافت رسید. اگر چه مدت خلافت آنحضرت کوتاه بود ولی در همین مدت کوتاه درس هایی به جامعة اسلام و آینده گان داد و چهرة دروغین مدعیان خلافت را آشکار نمود و غاصب بودن و نامشروع بودن حکومت و خلافت آنها را برای تمامی انسان های آزاده روشن ساخت. مرحوم سید حسن امین از کتاب استیعاب ابن عبدالبز نقل می کند: صلح امام حسن علیه السّلام با معاویه در تاریخ پانزدهم جمادی الاولی سال چهل و یکم هجرت روی داد، بنابراین هر کس آنرا سال چهلم هجری بداند خطا کرده است. حاکم نیشابوری نیز در کتاب المستدرک می نویسد که عهد نامة صلح در سال 41 هجری صورت پذیرفته است. گفته شده است که این قرار داد در بیست و پنجم ربیع الاول انجام گرفته و برخی آنرا بیست و پنجم ربیع الاخر می دانند. به این ترتیب اگر جمادی الاولی را بپذیریم، زمان خلافت ظاهری امام حسن علیه السّلام هفت ماه و بیست و چهار روز می باشد و اگر ربیع الاول را بپذیریم، این زمان شش ماه و چهار روز می شود و در صورت سوم، این مدت چند روز بیشتر می شود.[1] به هر تقدیر مراحل مختلف زندگی امام حسن علیه السّلام را می توان به این صورت بیان کرد. هفت سال و شش ماه در زمان جدش رسول الله صلّی الله علیه و آله سی سال تا شهادت پدر بزرگوارش، شش ماه و پنچ روز حکومت ظاهری تا صلح با معاویه، نه سال و نه ماه و سیزده روز از هنگام صلح تا شهادت.[2] در هر صورت خلافت را امام حسن حق مسلم خودش می دانست و مورخین اهل سنت نیز نوشته اند بیعتی که با امام حسن علیه السّلام شد بی نظیر بود و اجتماعی که مردم برای بیعت با او تشکیل دادند تا در جنگ با معاویه او را یاری دهند بی نظیر بود. برای مطالعة بیشتر به کتاب صلح امام حسن، شیخ راضی آل یاسین ترجمة مقام معظم رهبری و کتاب حسن کیست فضل الله کمپانی مراجعه فرمائید. (بین حق و باطل چهار انگشت است آنچه را با دو چشم خود دیدی آن حق است و با گوش هایت اخبار بی اساس بسیار شنیده ای بنابراین آنچه شنیدی آن را به عنوان حق نپذیر تا ثابت شود.) (تحف العقول، ص 229) -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر. ک: مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعروف، بی تا، ج 3، ص 4، و ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبة المعارف، بی تا، ج 8، ص 14 و سید محسن امین، امام حسن و امام حسین علیهم السّلام ، ترجمة ادارة کل تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، سال 1366، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ص 69. [2] . همان، سید محسن امین، ص 97.
امام حسن علیه السّلام پس از شهادت پدر بزرگوارش به خلافت رسید. اگر چه مدت خلافت آنحضرت کوتاه بود ولی در همین مدت کوتاه درس هایی به جامعة اسلام و آینده گان داد و چهرة دروغین مدعیان خلافت را آشکار نمود و غاصب بودن و نامشروع بودن حکومت و خلافت آنها را برای تمامی انسان های آزاده روشن ساخت.
مرحوم سید حسن امین از کتاب استیعاب ابن عبدالبز نقل می کند:
صلح امام حسن علیه السّلام با معاویه در تاریخ پانزدهم جمادی الاولی سال چهل و یکم هجرت روی داد، بنابراین هر کس آنرا سال چهلم هجری بداند خطا کرده است. حاکم نیشابوری نیز در کتاب المستدرک می نویسد که عهد نامة صلح در سال 41 هجری صورت پذیرفته است.
گفته شده است که این قرار داد در بیست و پنجم ربیع الاول انجام گرفته و برخی آنرا بیست و پنجم ربیع الاخر می دانند. به این ترتیب اگر جمادی الاولی را بپذیریم، زمان خلافت ظاهری امام حسن علیه السّلام هفت ماه و بیست و چهار روز می باشد و اگر ربیع الاول را بپذیریم، این زمان شش ماه و چهار روز می شود و در صورت سوم، این مدت چند روز بیشتر می شود.[1]
به هر تقدیر مراحل مختلف زندگی امام حسن علیه السّلام را می توان به این صورت بیان کرد. هفت سال و شش ماه در زمان جدش رسول الله صلّی الله علیه و آله سی سال تا شهادت پدر بزرگوارش، شش ماه و پنچ روز حکومت ظاهری تا صلح با معاویه، نه سال و نه ماه و سیزده روز از هنگام صلح تا شهادت.[2] در هر صورت خلافت را امام حسن حق مسلم خودش می دانست و مورخین اهل سنت نیز نوشته اند بیعتی که با امام حسن علیه السّلام شد بی نظیر بود و اجتماعی که مردم برای بیعت با او تشکیل دادند تا در جنگ با معاویه او را یاری دهند بی نظیر بود.
برای مطالعة بیشتر به کتاب صلح امام حسن، شیخ راضی آل یاسین ترجمة مقام معظم رهبری و کتاب حسن کیست فضل الله کمپانی مراجعه فرمائید.
(بین حق و باطل چهار انگشت است آنچه را با دو چشم خود دیدی آن حق است و با گوش هایت اخبار بی اساس بسیار شنیده ای بنابراین آنچه شنیدی آن را به عنوان حق نپذیر تا ثابت شود.)
(تحف العقول، ص 229)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر. ک: مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعروف، بی تا، ج 3، ص 4، و ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبة المعارف، بی تا، ج 8، ص 14 و سید محسن امین، امام حسن و امام حسین علیهم السّلام ، ترجمة ادارة کل تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، سال 1366، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ص 69.
[2] . همان، سید محسن امین، ص 97.
- [سایر] چرا امام حسن(علیه السلام) خلافت معاویه را قبول کردند؟
- [سایر] چرا به امام حسن مجتبی(علیه السلام)،کریم اهل بیت می گویند؟
- [سایر] به چه علت به امام حسن(ع) کریم اهل بیت اطلاق میشود؟
- [سایر] درباره فضایل امام حسن علیه السلام و کریم اهل بیت بودن ایشان توضیح دهید؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] چرا امام حسن علیه السلام صلح کردند؟
- [سایر] هفتم صفر، روز شهادت امام حسن علیه السلام است یا ولادت امام کاظم علیه السلام؟ شرح هفتم ماه صفر، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟ کدام نقل درست است؟ وظیفه ما در این روز عزاداری برای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا شادمانی جهت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟
- [سایر] نقش امام حسین در لشکر امام حسن چه بود؟ آیا ایشان مخالف صلح با معاویه بودند؟
- [سایر] آیا امام حسن(ع) همسران زیادی داشتند؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مالی را که خرج سفر حجّ وزیارتهای دیگر میکند، از مخارج سال حساب میشود که در آن سال شروع به مسافرت کرده، اگرچه سفر او با مقداری از سال بعد طول بکشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مرض انسان چند سال طول بکشد، بعد از آن که خوب شد باید قضای رمضان آخر را بگیرد و برای هر روز از سال های پیش یک مد گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مالی را که خرج سفر حج و زیارتهای دیگر میکند، از مخارج سالی حساب میشود که در آن سال شروع به مسافرت کرده، اگر چه سفر او تا مقداری از سال بعد طول بکشد.
- [آیت الله بروجردی] مالی را که خرج سفر حج و زیارتهای دیگر میکند، از مخارج سالی حساب میشود که در آن سال شروع به مسافرت کرده، اگر چه سفر او تا مقداری از سال بعد طول بکشد.
- [آیت الله نوری همدانی] مالی را که خرج سفر حج و زیارتهای دیگر می کند ، از مخارج سالی حساب می شود که در آن سال شروع به مسافرت کرده اگر چه سفر او تا مقداری از سال بعد طول بکشد .
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.