در جواب این پرسش گفته می شود که چون محبّت و عطا بخشی امام حسن علیه السّلام زبانزد عام و خاص گردیده بود. و به خاطر اینکه ایشان دارای قلبی پاک و رؤوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابه نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم درآمد همراه و همنشین میشدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل میشنیدند و به آن ترتیب اثر میدادند، و در این حرکت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند به کریم اهل بیت مشهور شدهاند. و لذا هر ناتوان و ضعیف و درماندهای درِ خانة آن حضرت را میکوبید نا امید بر نمیگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقراء میرفتند و آنها را دعوت به منزل میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند.[1] امام حسن علیه السّلام تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند که در تاریخچه زندگانی هیچ کدام از بزرگان به چشم نمیخورد و نشانة دیگر از عظمت و کریم بودن ایشان بیاعتنایی به مظاهر فریبندة دنیاست که نوشتهاند حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.[2] از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن علیه السّلام بر جمعی از گدایان گذشت که پارهای چند از نان خشکها را بر روی زمین گذاشتهاند و میخورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند که خدا متکبّران را دوست نمیدارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و بعد از همة گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانة حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعامهایی نیکو حاضر ساختند و به لباسهای فاخر همة آنها را مزیّن ساختند.[3] تاریخ از بخشندگیهای امام حسن علیه السّلام داستانهای فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.[4] نسبت به کرامتهای امام حسن علیه السّلام داستانهای زیادی در تاریخ آورده شده است که جای ذکر همة آنها نیست. امّا وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سایلی را نا امید بر نمیگردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سایلی هستم و میخواهم که خدا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سایلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من ارزانی میدارد، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم.[5] پس این بخشندگیها و کارهای نیکویی که از امام حسن علیه السّلام در مسیر خیر و احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام میگرفت و آنچه را که داشت به آنها میبخشید باعث شده که به ایشان کریم اهل بیت گفته شود. برای مطالعه بیشتر میتوانید به کتب حقایق پنهان احمد زمانی، و کتاب امام حسن الگوی زندگی اثر حبیب الله احمدی مراجعه کنید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268. [2] . شیخ عباس قمی، منتهی الأعمال، ج 1، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ص 417 سیرة پیشوایان، مهدی پیشوایی، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، قم، ص 90. [3] . جلاء العیون، ملا محمد باقر مجلسی، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241. [4] . منتهی الأعمال، پیشین، ص 418. [5] . باقر شریف القریش، زندگانی امام حسن علیه السّلام ، ترجمة فخر الدین حجازی، نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، تهران، ص 135.
در جواب این پرسش گفته می شود که چون محبّت و عطا بخشی امام حسن علیه السّلام زبانزد عام و خاص گردیده بود. و به خاطر اینکه ایشان دارای قلبی پاک و رؤوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابه نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم درآمد همراه و همنشین میشدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل میشنیدند و به آن ترتیب اثر میدادند، و در این حرکت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند به کریم اهل بیت مشهور شدهاند.
و لذا هر ناتوان و ضعیف و درماندهای درِ خانة آن حضرت را میکوبید نا امید بر نمیگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقراء میرفتند و آنها را دعوت به منزل میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند.[1]
امام حسن علیه السّلام تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند که در تاریخچه زندگانی هیچ کدام از بزرگان به چشم نمیخورد و نشانة دیگر از عظمت و کریم بودن ایشان بیاعتنایی به مظاهر فریبندة دنیاست که نوشتهاند حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.[2]
از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن علیه السّلام بر جمعی از گدایان گذشت که پارهای چند از نان خشکها را بر روی زمین گذاشتهاند و میخورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند که خدا متکبّران را دوست نمیدارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و بعد از همة گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانة حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعامهایی نیکو حاضر ساختند و به لباسهای فاخر همة آنها را مزیّن ساختند.[3]
تاریخ از بخشندگیهای امام حسن علیه السّلام داستانهای فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.[4]
نسبت به کرامتهای امام حسن علیه السّلام داستانهای زیادی در تاریخ آورده شده است که جای ذکر همة آنها نیست. امّا وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سایلی را نا امید بر نمیگردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سایلی هستم و میخواهم که خدا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سایلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من ارزانی میدارد، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم.[5]
پس این بخشندگیها و کارهای نیکویی که از امام حسن علیه السّلام در مسیر خیر و احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام میگرفت و آنچه را که داشت به آنها میبخشید باعث شده که به ایشان کریم اهل بیت گفته شود.
برای مطالعه بیشتر میتوانید به کتب حقایق پنهان احمد زمانی، و کتاب امام حسن الگوی زندگی اثر حبیب الله احمدی مراجعه کنید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
[2] . شیخ عباس قمی، منتهی الأعمال، ج 1، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ص 417 سیرة پیشوایان، مهدی پیشوایی، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، قم، ص 90.
[3] . جلاء العیون، ملا محمد باقر مجلسی، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.
[4] . منتهی الأعمال، پیشین، ص 418.
[5] . باقر شریف القریش، زندگانی امام حسن علیه السّلام ، ترجمة فخر الدین حجازی، نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، تهران، ص 135.
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] آیا امام حسن(ع) همسران زیادی داشتند؟
- [سایر] امام حسن(ع) چند همسر داشته است؟
- [سایر] آیا امام حسن مجتبی(ع) (مِطلاق) بود؟
- [سایر] شرایط سیاسی اجتماعی امام حسن مجتبی (ع) را ذکر کنید؟
- [سایر] چرا امام حسن(ع) با جعده ازدواج کردند؟
- [سایر] این مطلب که امام حسن ع زنان زیادی داشته درسته؟
- [سایر] درباره تجلی احسان امام حسن مجتبی(ع) توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] حدیث از امام حسن ع با موضوع قرآن بیان کنید؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.